#فردا_خواهیم_آمد چون:
سال ها گریه به تو جرم تلقی می شد
گریهی هر شب ما برکت روح الله است
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن...
#حافظ
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
چشمم به میله های قفس خو گرفته است
کی می شود که خنده به روی رضا زنم
#شهادت_امام_کاظم
◾️شهادت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد ◾️
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
پرسیدمش: چگونه و کی صبح می شود؟
#چشم-ی ز هم گشود به نرمی جواب را
#حسین_منزوی
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
به هر طرف نگری جلوهی جمال خداست
ادب کنید که میلاد سید الشهداست
#میلاد_امام_حسین
#غلام_رضا_سازگار
🌷🌺میلاد با سعادت امام حسین علیه السلام مبارک باد 🌺🌷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
از وسعت تنهاییام آنقدر بگویم !
تنها کس من بودی و من هیچکسِ تو
#حسنا_محمد_زاده
#فراق
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
سر عاشق شدنم لطف طبیبانه ی توست
ورنه عشقِ تو کجا، این دل بیمار کجا؟!!
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
صنما، به دلنوازی نفسی بگیر دستم
که ز دیدن تو بیهوش و ز گفتن تو مستم
دل تنگ خویشتن را به تو میدهم، نگارا
بپذیر تحفهٔ من، که عظیم تنگ دستم
#اوحدی
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
هوا خواه توٱم جانا و میدانم که میدانی
#حافظ
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
هرچند حیا میکند از #بوسه-ی ما دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهرهی اوست
الفت چه طلسمیست که باطلشدنی نیست
اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم ز #لب سرخ تو داروست
یک بار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
از کوشش بیهودهی خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست
#فاضل_نظری
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
امشب دل بیدارم دارد سحری دیگر
وز زمزمهام بر دل دارد اثری دیگر
در سامره میبینم قرص قمری دیگر
وز بیت وِلا بر لب دارم خبری دیگر
#نیمه_شعبان
#امام_زمان
#غلام_رضا_سازگار
🌹🌸میلاد امام منتظران بر منتظران و دوستداران مبارک🌸🌹
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
لاله دیدم روی زیبای توأم آمد به یاد
شعله دیدم سرکشیهای توأم آمد به یاد
سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند
روی و موی مجلسآرای توأم آمد به یاد
بود لرزان شعلهی شمعی در آغوش نسیم
لرزش #زلف سمنسای توأم آمد به یاد
در چمن پروانهای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بیجای توأم آمد به یاد
از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید
اجتناب رغبتافزای توأم آمد به یاد
پای سروی جویباری زاری از حد برده بود
هایهای #گریه در پای توأم آمد به یاد
شهر پرهنگامه از دیوانهای دیدم رهی
از تو و دیوانگیهای توأم آمد به یاد
#رهی_معیری
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir