eitaa logo
کانون مردمی باباسلطان
70 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
32 فایل
ارتباط با مدیر 👇👇👇👇👇 @hosein09135348385
مشاهده در ایتا
دانلود
15.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴بنشین تا به تو گویم زینب(س) 🌴غم دل با تو بگویم زینب(س) 🎤حاج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ❓چرا گاهی به خدا توکل میکنی ولی بی‌فایدست؟ 👤 استاد عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پلیس هند عکس سردار سلیمانی را در یکی از خانه‌های کشمیر می‌سوزاند، مردم کاری می‌کنند که پلیس با دست خودش در شهر عکس سردار دل‌ها را بچسباند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 امام علی علیه السلام 🔸شرُّ اَلنَّاسِ مَنْ لاَ يَثِقُ بِأَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لاَ يَثِقُ بِهِ أَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ 🔹بدترين مردم كسى است كه به خاطر بدگمانى خود، به هيچ كس اطمينان نمى‌كند، و هيچ كس هم به خاطر بدرفتارى او، به وى اطمينان نمى‌كند. 📗غرر الحكم ح 5748
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 بیان سلسله وار و زیبای فضائل امیرالمومنین (ع) ❤️ 🔺همه از منابع اهل سنت خیلی زیباست👏
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بازتاب جفت کردن کفش جلوی در حسینیه در عالم برزخ ▪️این قسمت: زیبایی ▫️تجربه‌گر : آقای‌ حامد طهماسبی .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
زنى به حضور حضرت داوود (علیه السلام) آمد و گفت: "اى پیامبر خدا! پروردگار تو ظالم است یا عادل؟" داوود فرمود: "خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند. سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟" . زن گفت: "من پیرزنی هستم که سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى‌بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم. ناگهان پرنده‌اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تامین نمایم." . هنوز سخن زن تمام نشده بود که در خانه حضرت داوود را زدند. حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد. ناگهان ده نفر تاجر به حضور حضرت داوود آمدند، و هر کدام صد دینار (جمعا هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: "این پول ها را به مستحقش بدهید." حضرت داوود از آن ها پرسید: "علت این که شما دست جمعى این مبلغ را به این جا آورده اید چیست؟" گفتند: "ما سوار کشتى بودیم که طوفانى برخاست؛ کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم. ناگهان پرنده اى را دیدیم که پارچه سرخ بسته ای سوى ما انداخت. آن را گشودیم و در آن شال بافته ای دیدیم. به وسیله آن، محل آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم. ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم، و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ما است به حضورت آورده‌ایم تا هر که را بخواهى صدقه بدهى. . حضرت داوود رو به سمت زن کرد و فرمود: پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى؟ سپس ‍هزار دینار را به آن زن داد، و فرمود: این پول را در تامین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاه‌تر از دیگران است.