eitaa logo
باب الحرم
3هزار دنبال‌کننده
100 عکس
111 ویدیو
31 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حساب و کتاب عجیب امام حسین علیه السلام 🎙عارف بالله آیت الله قائنی رحمت الله علیه: حتی اگر با ریا برای امام حسین کاری کنید، آن عمل نوشته می شود. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دستای عمو‌ اباالفضل.... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم‌محرم ۱۴۰۲به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دستای عمو اباالفضل؛ سقا خونه ی رقیه گاهی پرچم و گذاشتن؛ روی شونه ی رقیه سیده عالِمه؛ نوه ی فاطمه این شگفتی فقط؛ تو بنی هاشمه تو همون سن کم؛ عقل چهل ساله داشت با چهل ساله ها‌؛ دم به دم ناله داشت و صلی الله یا ابا عبدالله میگفت اِلاّ بالله ابا عبدالله به هر قیمت این ذکر و گفتن یعنی زده تو میدون با ابا عبدالله یا رقیه یا رقیه.. «حالا که تا دیار تو‌ ما را نمی برند ما قلبمان شکست حرم را بیاورید» جانم نازنین رقیه؛ اسم دلنشین رقیه کربلا اسمتو بُردیم؛ صبحِ اربعین رقیه روح و ریحان بگو؛ دم طوفان بگو ابوفاضل میگه؛ یه عمو جان بگو گفتی عمه ام الان؛ وقت اعجازشه خطبه خوندی یکم؛ نفسش تازشه چهل منزل الله اکبر محشر چهل منزل یاد آوری شد خیبر چهل‌ منزل هم رزم خانُم زینب به وقت غوغای بناتُ الحیدر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
1402042911.mp3
12.94M
|⇦•دستای عمو اباالفضل... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شهید‌‌ سیدمرتضی آوینی: حبّ حسین(؏) در دلی بیدار میشود که از خود و آنچه دوست دارد در راه خدا گذشته باشد... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•حالا که اومدی پیشم... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "يَا سَرِيعَ الرِّضَا ، اِغْفِرْ لِمَنْ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُيَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ، وَذِكْرُهُ شَفَاءٌ ، وَطَاعَتُهُ غِنىً ، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَسِلاَحُهُ الْبُكَاءُ .." *بری سوریه وارد حرم بشی رو به روت یه کاشی فیروزه ای رنگ این بیت رو‌ش نوشته ...* «آن کو‌ که در این مزار شریف آرمیده است امُّ البُکاء رقیه ی محنت کشیده است» *گریه سپره معمولا بچه ها از این سلاح استفاده می کنند.تا دعواشون میکنی گریه میکنن دست برمیداری. هر دختر بچه ای رو بخوای بزنی گریه کنه دلت به رحم‌میاد اما کربلا برعکس شد هروقت این سه ساله گریه کرد زدنش ..میگفتن گریه نکنی نمیزنیمت. میگفت :نه!من با بابام قرار گذاشتم..* «گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است» *گریه کرد،گریه کرد تا بالاخره به مراد دلش رسید یه وقت دید سر باباش جلو‌ چشماشه..* حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو‌ واکن بغل کن بغضم بازم، غریبیمو‌ تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم باتو بزار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو تو‌ وقتی اومدی گفتم‌که تقصیرِ دل من بود تو‌ که دیدی بابات خوابه چه وقته گریه کردن بود ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست خرابه بِسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته تو خیلی خاکیی اما، برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونه اش این طوری باشه بزار چیزی نگم شایدتو حرفام دلخوری باشه *خیلی حرفا آماده کرده بود بزنه اما تا نگاش به سر بریده ی باباش افتاد زِبونش بند اومد..بریده بریده گفت :أبَ..* کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیّا شی خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست «بس که دوید عقب قافله واویلا واویلا پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا» حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می بندم به زورم باشه پا میشم به زورم باشه می خندم *بابا! یه نگاه کن به دخترت چرا چشاتو بستی؟یه نگاه کرد به باباش گفت..* مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی :هادی جان فدا *تو‌که هر وقت من ومیدیدی میخندیدی تو‌که هر وقت دخترتو‌ میدیدی لبخند میزدی! مدینه هم‌ پیغمبر هر وقت فاطمه اش رو‌ میدید می گفت :"السَّلامُ عَلیکَ یا أَبَتاه"پیغمبر گُل از گُلش می شکفت.هر وقت حضرت زهرا سلام الله می گفت أبتاه پیغمبر خوشحال میشد لبخند میزد. یه روز پیغمبر اومد دید لحن فاطمه عوض شد نگفت بابا، گفت یا رسول الله ! پیغمبر تعجب کرد گفت دخترم هر بار من رو یه جور دیگه صدا میزدی میگفتی :یاأبتاه حالا میگی یا رسول الله!حضرت فرمود:آره بابا از سلمان شنیدم آیه نازل شده همه باید با این لفظ شما رو صدا بزنن بگن یا رسول الله! منم گفتم احترام کنم بگم یا رسول الله. پیغمبر فرمود این آیه درسته اما تو دختر منی، تو‌ پاره ی تن منی، تو‌میخوای من رو صدا بزنی بگو بابا. هروقت میگی بابا آرام‌ میشم‌ خوشحال میشم ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم‌. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو‌ کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام‌ هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رو‌دید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت تو‌خرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...‌* سوختی سوختم شبیه همیم تو آغوش هم ضریح همیم با تَن بی تَن برای منی کمم که بیای بابای منی *بابا ببین دخترتو ..* چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار نبودی سرم داد کشیدن تو بازار مگه دختر تو نداره کِس وکار پایِ زخمم به تو‌ نرسید کجا بودی زجر موهامو‌ کشید کار دنیاست دوتا دل تنگ به هم برسن تو‌کاخ یزید *بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی رو‌پنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو‌ چشمم رو‌ می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو‌ نزنه اون لبارو‌ نرنه ..‌بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم رو‌گرفتم...* از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقام‌ٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون‌ جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و‌ دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین ..... کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیم‌کرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت رو‌خضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر رو‌آورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای بابا دیگه نفس نکشید .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
Mirdamad 1402 shab03 a.mp3
25.01M
|⇦حالا که اومدی پیشم... و توسل حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گرچه سه سال بیشتر ندارد، اما صدسال شکایت از این اندک سال دارد شکایت‏ هایی که تاب باز گفتن‏شان را ندارد. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•به فرمان رقیه ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیه اجرا شده محرم به نفس کربلایی روح‌الله رحیمیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به فرمان رقیه، به فرمان رقیه من نازنین رقیه، بانوی عالمینم بشنو یزیدِ ملعون من دختر حسینم دارم فتحِ شام می‌کنم، عزمِ انتقام می‌کنم خوابو من به چشم تو ای حرامی حرام می‌کنم آنجا که دُخت عقاب پر بریزد از پَشه‌ی لاغری دگر چه خیزد خشمم نماد عذاب‌های ایزَد از هیبت من یزید می‌گریزد به فرمانِ رقیه زمین و زمان غرق طوفانِ رقیه ملائکه سربازِ گُردانِ رقیه قسم میده زینب همیشه خدا رو به جانِ رقیه «یا بنت الحسین، یا بنت الحسین،» من زیرِ دِین زهرا، عالم به زیر دِینم گریه سلاح من شد، من دختر حسینم نقشه ات رو بر آب می‌کنم دارم انقلاب می‌کنم کاخت رو روی سرت با اشکام خراب می‌کنم تیغم نشیند به سرت با حجابم ساکت شو بشنو، من فصل الخِطابم باید بترسی نوه‌ی بوترابم عالیجناب او، من عُلیا جنابم علمداره، رقیه چه حیدریه نوعِ رفتار رقیه زمانی که در حال اخطاره، رقیه طبیعیه دشمن، علی رو ببینه کنار رقیه «یا بنت الحسین، یا بنت الحسین» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
به فرمان رقیه.mp3
4.59M
|⇦•به فرمان رقیه... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم به نفس کربلایی روح الله رحیمیان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعد تو ضرب المثل شد دختران بابایی اند جان عالم به فدای دل بابایی تو💔 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•کوچه به کوچه.. وتوسل به امام زمان روحی له الفدا وحضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ طِیبا لِخُلُقِنَا وَ طَهَارَةً لِاَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا" کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست این روزها یک عاقل دیوانه ای نیست مانند هر شب شمع می سوزد ولیکن افسوس که دور و برش پروانه ای نیست انگار خاک مرده پاشیده اند اینجا این سرزمین بی روضه جز ویرانه ای نیست وقتی که دیوارِ حسینیه نباشد دیگر برای گریه کردن شانه ای نیست روزیِّ یک شهر از هوار یک گدا بود فقر آمده چون ناله ی مستانه ای نیست *تو‌کامل بهایی نوشته انقدر این سه ساله تو‌ خرابه بهونه می گرفت عمه بوی نون‌ میاد، عمه بوی غذا میاد هیچی نداریم بخوریم یک دفعه امام سجاد دید بی بی زینب یه آتیشی روشن کرد. امام سجاد فرمود :عمه جان ما که تو‌خرابه چیزی نداشتیم آب بار گذاشتی؟ بی بی فرمودن انقدر این بچه ها بهونه گرفتن گفتم سرشون گرم‌ بشه بگن که یه چیزی دارن برامون درست میکنه ...* یک سال در رنج و گرفتاری می افتد شهری که در آن روضه ی ماهانه ای نیست باید به سِیرش شک کند ما بین این راه هر کس که در راه سلوکش مانعی نیست باید مصیبت های زینب را بیان کرد حالا که دیگر بین ما بیگانه ای نیست ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
4_5895697260712301477.mp3
29.63M
|⇦•کوچه به کوچه.... وتوسل به امام زمان روحی له الفدا و حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از آن شبی که زجـــــر مرا دســـت عمـــه داد لکنــــت زبان من، مـــــــــداوا نمی‌شــــود پیـــــر زنـــی که موی مــرا می‌کـــشید گفت: زلفی که سوخته گره‌اش وا نمی‌شود 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•خوش اومدی .... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم‌ محرم ۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روزی به زلفت شانه می زد دست زینب جز پنجه های شمر حالا شانه ای نیست این‌چندمین بار است زینب می شمارد انگار که در قافله دردانه ای نیست از بس سرت افتاده از بالای نیزه دیگر به روی صورت تو چانه ای نیست عباس چِشمان خودش را بسته یعنی جای حرم در بزمِ بی شرمانه ای نیست *تو مناسک‌ حج حاجیا که قربانی رو‌ انجام‌ میدن خبر میدن اونایی که بار اولشونه باید موهاشون رو از ته بزنن همچین‌ که سرت رو از ته میزنی قیافه ات تغییر پیدا میکنه. دخترت اگر تو‌ گوشی عکست رو ببینه اولش نمیشناستت میگه مامان این کیه ؟ بی بی رقیه که تو‌گودال اومد هی نگاه می کرد آخه سر حسین رو موهاشو‌ که نزدن سر تغییر کرده بود این سر دیگه اون سر قبلی نیست. همچین که سر رو آوردن تو‌ خرابه یه نگاهی کرد گفت عمه !"ما هذا !؟" دیدن روش رو برگردوند به سکینه خواهرش گفت خواهر! "ما هذا؟! "چرا تغییر کرده ؟ آخه سری که بار ها از بالای نیزه رو زمین افتاد، زیر دست وپای اسبا رفت ،سری که تو تنور رفته، سری که بالای نی سنگ زدن پیشونیش شکسته ، سری که تو‌ مجلس شراب انقدر با چوب خیزران به لب و دندونش زده. آخه سری که هر روز دم غروب از رو‌ نیزه بر میداشتن تو‌ نور آفتاب به نیزه میزدن.سرو اگه یه بار به نیزه بزنی دفعه دوم سوم دیگه تغییر پیدا میکنه...* خوش اومدی آبرو‌داری کردی هر جا زمین خوردم یه کاری کردی هر جایی که میزدن این یتیم رو صدا زدم بابای غیرتیم رو میگن مثل زهرا این بچه هم‌خودش مُرد هیشکی نگفت کتک خورد کی اشکش و درآورد حتما میگن بابا! خودش شکسته بازوش خورده به‌جایی پهلوش سوخته خودش سر و روش بابا کجایی؟ حالا که شد گوشواره امو بدزدن نزار لباس پاره رو بدزدن همون بلایی که سرت آوردن شاهد من پیرهنیِ که بردن وقتی میگم بابا! دوس داری دخترت رو تکون بده سرت رو ببین نیلوفرت رو وقتی میگم بابا! من و بگیر تو‌ آغوش زَجر و کنم فراموش نَرم دوباره از هوش بابا کجابی؟ بدون تو‌ تا حالا سَر نکردی با یکی مثل شمر سفر نکردی توی مسیر چند دفعه زد تو گوشم نیزه رو‌ می گرفت میزاشت رو‌دوشم بابا اون دختر که خیلی بلند موهاش سنگینِ دست باباش بیشتر مراقبم باش نازم کن بیشتر که از سر شب زدم زار خوردم زمین تو بازار افتاده دستم از کار بابا کجایی؟ ای سر در خون‌ خضاب ای لاله ی خوشبوی من لطفاً از پیشم نرو امشب بمان پهلویِ من زانوانت رو‌ نیاوردی سرم بی بالش است لااقل بُگذار امشب سر روی زانوی من بابا جان قصد دارم وا کنم این پلکهای بسته را کن تماشایم‌ ولی بابا! نپرس از مو‌ی‌من بر نمیدارم سرت را چون برایم مشکل است خُرد شد با تازیانه هر دوتا بازوی من اصلاً امشب من قراری میگذارم با خودت من بر ابروی تو‌ میگریم تو بر ابروی من غصه ی من را نخور آنقدر محکم هم‌ نبود جای سیلی ماند چند شب بر روی گونه ام *همچین‌ که سر آوردن تو‌ خرابه، هرچی این خونا رو‌ از محاسن مبارک حسین‌ پاک‌ می کرد دوباره خون تازه میومددوباره مثل اولش میشد.یه شبیم امیرالمؤمنین هرچی آب روی بازو می ریخت هی میدید خون تازه سرازیر میشه... فلذا میدونید رقیه چیکار کرد ؟مقتل مینویسه "فَوَضَعَتْ فَمُها عَلى فَمهِ الشَّريف" دهانش رو‌گذاشت به دهان مبارک‌ باباش."وَبَكَتْ بُكاءاً شديدا" انقدر گریه کرد سر بریده به سخن در اومد صدا زد.."إِلیَّ إِلیَّ هُلُمِّی  فَانّا لَکَ بِالانتِظار" دخترم بیا این طرف منتظرتم."فَغَشی عَلیها غَشوَةَ لَمْ تَفِق بَعدِها"بعد این جمله میگن دیگه سه ساله بی هوش شد طوری که هرچی صداش میزدن جواب نمیداد."فَحَرکوها فَاذا هِی قَد فارِقت و روحِها الدُنیا"هرچی این زنا تکونش میدادن حرکتش میدادن جواب نمیده دیدن روح از بدنش خارج شده.. ای حسین.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
سید رضا نریمانی_محرم1402 -بخش دوم -روضه - روزی به زلفت شانه می زد دست زینب - سید رضا نریمانی-1690361395.mp3
10.01M
|⇦خوش اومدی... و توسل حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بادست کوچکش گره ها باز می کند طفل سه ساله یست که اعجاز می کند بال وپرش شکسته ولی او بدون بال باذکرنام فاطمه پرواز می کند 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net