#واحد
حضرت معصومه سلام الله علیها
▪️▪️▪️◾️▪️▪️▪️◾️▪️▪️▪️
جواب:
آبرومه/شدم گدای حضرت معصومه
آرزومه/بشم فدای حضرت معصومه
--------------------------------------------
بند اول:
غم دیرینه ای دارم به سینه
ولی آرامش قلبم همینه
زیارت میکنم من این حرم رو
به جای قبر مخفی در مدینه
تو حریمش / شمیم یاس فاطمی پیچیده
پا ضریحش/ بیای تمومه حاجتاتو میده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند دوم:
میباره بر سرم بارون رحمت
نشستم بر سر خوان کرامت
یقین دارم بی بی از زائرینش
شفاعت میکنه روز قیامت
این دعامه /معصومه اشفعی لنا فی الجنه
رو لبامه /معصومه اشفعی لنا فی الجنه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند سوم:
رضاجانم بیا دل بیقرارم
میان بسترم چشم انتظارم
امیدم اینه که لحظه آخر
سرم رو روی دامنت بذارم
دیگه امشب
جونم رسیده بر لبم می میرم
دیگه امشب
به یاد عمه زینبم میمیرم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند چهارم:
تو شهر قم نشد به من جسارت
دیگه اینجا نبردنم اسارت
شبیه کربلا و شام و کوفه
تموم هست من نرفت به غارت
شام ویران
به اشک چشم عمه ام خندیدن
شام ویران
پای سر بریده می رقصیدن
※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※
●شاعر:
مرتضی کربلایی
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_226114295669195310.mp3
217.2K
#حضرت_معصومه_شهادت
#زمینه
#شور
داره منو میسوزونه
این نفسای آخرم
لحظهء جون دادنمه
کجایی ای برادرم
تو لحظه های آخرم
نفس نفس صدا زدم رضا جان
اصلا نمیشه باورم
تورو ندیده جون بدم رضا جان
گریه کن گریه کن تو به حالم رضا
خواهرت رفتنیست کن حلالم رضا
تسلیت یا رضا
«یااخا یا رضا»
بند۲
همون روزی که محملم
میون شهر قم رسید
خواهر تو اینجا چیزی
به غیر احترام ندید
اینجا که اومدم فقط
رو محمل من دست گل میفتاد
نگاه نامحرم داداش
به سایهء خواهر تو نیفتاد
تاکه بر دامنم شاخهء گل نشست
بین محمل دلم بهر زینب شکست
تسلیت یا رضا
«یا اخا یا رضا»
بند۳
زینب و کاروان غم
زینب و غصه مدام
ای وای از اون لحظه ای که
زینب رسید به شهر شام
دل علی شده کباب
نگاه نا محرم ودخت زهرا
به پیش چشم زینبه
سر بریدهء حسین واویلا
دختران علی بین بزم شراب
راس شیرخواره و گریه های رباب
یاحسین یاحسین
بند۴
منو هوای حرمت
منو هوای کربلا
بازم داره پر میزنه
دلم برای کربلا
نگام به عکس کربلاست
وقتی دلم برا حرم میگیره
منو ببر حرم حسین
الهی نوکرت برات بمیره
لطف تو بوده که من غلامت شدم
کاش یه روزی منم کربلا جون بدم
یاحسین یاحسین
#عبدالزهرا
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5803072361078988727.mp3
1.02M
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
#مرثیه
سلام بر تو که اسطوره ی حجاب شدی
جواب های سؤالات بی جواب شدی
سلام بر تو که در آسمان علم و ادب
شعاع نور شدی مثل یک شهاب شدی
به خاک کشور ایران دو نور تابان شد
رضا چو شمس شموس و تو آفتاب شدی
برای یاری دین و امام عصر خودت
شبیه عمه ی خود پای در رکاب شدی
ز بس که دست کریمت گره گشایی کرد
برای نام کریمه تو انتخاب شدی
برای شأن تو این واژه تا ابد کافی ست
رضا حسین شد و زینبش حساب شدی
خدا کند بنویسی مرا به نوکری ات
تو دختری ولی عالم فدای مادری ات
نگاه مرحمتی کن به این گدا بی بی
بده به حق رضا حاجت مرا بی بی
میان صحن تو جارو به دست میگیرد
برای خادمی ات صاحب عصا بی بی
قسم به جان خودم جبرئیل می میرد
اگر که پر نزند دور این سرا بی بی
پی زیارت زهرا به قم سفر نکنم
بگو کجا بروم من بگو کجا بی بی
مراجع و علما حلقه دور تو بستند
برای اینکه تویی باب علم ها بی بی
غمی نمانده برای اهالی ایران
دمشق ما توئی و کربلا رضا بی بی
غمی که سوخت دلت را شرار زهر نبود
تو از دیار خود افتاده ای جدا بی بی
تو آمدی که انیس دل رضا بشوی
تو آمدی که در ایران بزرگ ما بشوی
مرا خدات نوشته برای نوکری ات
برای بال زدن در هوای زائری ات
از آن زمان که به موسی بن جعفرت دادند
رضا همیشه بنازد به مهر خواهری ات
تو آمدی که سپاه برادرت باشی
رواست اینکه بنازد به این دلاوری ات
زبس مقام تو بالاست آفریننده ت
نیافت هیچ کسی را برای همسری ات
گل همیشه بهار امام هفتم ما
دلم شکسته برای خزان پرپری ات
اگرچه درد فراق آتش است و میسوزد
ولی نسوخت تمام دل کبوتری ات
مرا ببخش ولیکن در این مسیر خطیر
نرفت دست پلیدی به سمت روسری ات
ولی امان ز دل کوثر امام حسین
ز پنجه ها و سر دختر امام حسین
🖊مهدی نظری
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ
ﺍﺯﺗﻮﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
جان بی تو به لب آمده ﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩ ﺟﺎﻧﻢ
دلگیرم ازین شهر و روا ، نیست بمانم
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ(ﻉ) ﺍﮔﺮﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ
ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ…
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ
ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﺑﺨﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ!
ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩ ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ…
حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ
ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ
ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺑﺎﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﺑﺮ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﯼ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ…
ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻣﻌﺼﻮﻣﻪ ﯼ (ﺱ) ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست
اینجا زدن فاطمه ها (س) حرف کمی نیست
ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ (س) ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
از مردم نامرد دراینجا اثری نیست
در شهر قم از ضربه سیلی خبری نیست
🔸شاعر:
#مجید_تال
_______________
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
رسیده ام به نفس هایِ آخرم دیگر
که دست هایِ خزان کرده پرپرم دیگر
میان سینه یِ خود قلب پرپری دارم
نه سایه یِ پدری نه برادری دارم
دو چشمِ من به در اما کسی نمی آید
برایِ دیدنم آیا کسی نمی آید؟
نشد که حرف دلم را به آشنا گویم
به رویِ بستر مرگم رضا رضا گویم
اگر فراق برادر شکست خواهر را
ولی به نیزه ندیدم سَرِ برادر را
تمامِ زمزمه ام زینب است در دَمِ مرگ
که دوخت سویِ عزیزش نگاه آخر را
دوباره روضه به پا کرده ام در این خانه
دوباره می شنوم گریه هایِ مادر را
سرِ پدر به نِی و عمه در هجومِ سنگ
کسی نبود بگیرد دو چشمِ دختر را
میان بزم شراب و کنارِ نامحرم
چو دید چشمِ ستمگر لبانِ پَرپر را
به پیشِ چشمِ یتیمان شرر به جان می زد
بر آن لبانِ ترک خورده خیزران می زد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_________________
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
از دل بیتاب قم بعد از تو غم بیرون نرفت
از تنت تا بعد هفده روز، سَم بیرون نرفت
خانهی «موسی»* بدون طور، کوه نور شد
نور در واقع ز بیتالنور هم بیرون نرفت
بعد شادی -آن رفیق نیمه راه- از سینهام؛
هرچه گفتم غم برو، غم از دلم بیرون نرفت
از همان روزی که با ذکر تو دم در سینه رفت
چونکه یا معصومه گفتم بازدم بیرون نرفت
چون دلم راهی مشهد گشت بر گرد ضریح
هم از این مجموعه بیرون رفت هم بیرون نرفت
درحقیقت این خودش اوج کریمه بودن است
مجرم از صحن تو حتی متهم بیرون نرفت
ای دل اندر صحنهایش از پریشانی منال
مُحْرِم از حد حریمش یک قدم بیرون نرفت
دست پُر گرچه نیامد هیچکس اینجا ولی
دست خالی هم کسی از این حرم بیرون نرفت
از حرم که هیچ، حتی شک ندارم زائرت؛
دست خالی از خیابان اِرَم بیرون نرفت
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
ای غبــــار آستــــانت، آبـــروی اهــــل قــم
داده زینت خــاک زوارت بــه روی اهــل قــم
وصف تو محفل به محفل، گفتگـوی اهل قم
روز و شب چشم عنایاتت به سوی اهل قم
آفتــاب و مــاه، تـا در چـرخِ گیتی پرور است
سایۀ گلدسته هایت بر سرِ این کشور است
دخت موسایی وصد موسی مقیمِ طور توست
وسعت ملک خـدا، غـرق شعـاع نــور توست
عصمت و تقوا و پاکی و شرف،منشور توست
قم اگر گردیده مشهور جهان، مشهور توست
نه فقط«موسی بن جعفر»را سرورِ سینه ای
چـارده معصــوم را ســر تــا قــدم آیینـه ای
نخـل موسـای ولایت، بــر نـدارد مثـل تـو
بعـد زینب فاطمــه، کوثــر نـدارد مثـل تـو
هفتمین بحر شـرف، گوهر ندارد مثـل تـو
حجت هشتم، رضا، خواهر ندارد مثـل تـو
چارده خورشیدِ خورشیـد آفرین را کوکبی
بر سر دست پدر، هم فاطمه، هم زینبی
ای بـه جـان و پیکـر پاکت، سلام فاطمه
بضعــــه پیغمبـــر اکـرم، تمــــام فاطمه
از دهانـــت ریختــــه دُرِّ کـــلامِ فاطمــه
بر تو چون زهرا برازنده است، نامِ فاطمه
گفتگویت یاد از «امّ ابیهــا» می کند
تا رضا روی تو بیند، یاد زهرا می کند
خاک قم بالد که دارد نقشِ جای پای تو
وحیِ مُنزَل جوشد از گفتارِ روح افزای تو
می بـرد دل از امـامـان هُـدا، سیمای تو
تـا صـف محشـر ســلام الله بـر آبـای تو
گر جهان بار دگـر «موسی بن جعفر» آورد
می توان چون حضرت معصومه، دختر آورد
روی تو روی بهشت و خوی تو خوی بهشت
نی عجب کز سینه ات بوی پدر، بوی بهشت
قم شـده بـا مقـدم نـورانیَت، کوی بهشت
محو شد از ذهن اهل قم، هیاهوی بهشت
تا به سـوی قم تو را طی سفـر، آغاز شد
یک در جنّت به خلق، از جانب قم، باز شد
شعلـۀ داغ پـدر بـر سینـه می زد آذرت
بود از هجر رضا سـوز دل و چشم ترت
حیف در سنّ جوانـی مثل زهرا مادرت،
بعد هفده روز پر زد مـرغ روح از پیکرت
کس نداند آتش داغت به اهل قم چه کرد
با دل زار رضـا آن حجت هشتـم، چـه کرد
اهل قم کز مکتبت علـم حـدیث آموختند
پای تا سر در عزایت چون شرار افروختند
دیده بر تابــوت تـو از چــار جانب دوختند
روز تشییعت به یـاد دفن زهـرا سوختند
پیکــر پـاک تـو را روز از زمیـــن برداشتند
جسم زهرا را دل شب در لحد بگذاشتند
تربت پـاک تــو را مـــادر زیــارت می کند
هم رســول الله، هم حیدر زیـارت می کند
هم رضا، هم موسی جعفر زیارت می کند
هـر امـام و هــر پیــام آور زیــارت می کند
بارگاه قدس تو، برتـر ز عرش کبریاست
تا خدا دارد خدایی کعبه دل های ماست
ای مـــزارت کعبـــۀ دل، تربتت، بیـت الحـــرام
تا تـو را – یا فاطمه! – در شهـر قم باشد مقام
ازخراسان می دهد هر صبح، خورشیدت سلام
گویــی از قبـــر رضـــا، بــر اهــل قم آید
سلام خواهر قرآن، سلام دختر دین
سلام خواهر عصمت، سلاله یاسین
سلام دختر طاها و نور و طور سلام
سلام ای گهرِ هفت بحـر نور، سلام
تو وارث شرف و احتـرام فـاطمه ای
تو دختِ موسیِ کاظم تمام فاطمه ای
عجیب نیست که بابا به تو سلام کند
و یـا امـام رضـا در بـرت قیـام کند
تو پـاره ای ز تـن پاک احمدی، بانو
تـو مــادرِ قــمِ آل محمّـدی، بـانو
حریـم تـو حـرمِ یازده امام هُداست
مزار گمشده فاطمه در آن پیداست
تو شوی نکـرده بـرای تمام خلق، امی
تو زینبِ دگرِ فاطمه، به شهر قمی
به حُرمت حَرَمت انبیـا قیـام کنند
زیــارتِ حــرمِ یــازده امـام کنند
تـو چـون امـام رضـا دُرّ هفـت دریایی
بـه چشم آل محمــد همیشـه زهــرایی؟
سزد که اهل سماوات، خاک پات شوند
خوش آمدی به قم ای اهل قم، فدات شوند
خوش آمدی بـه دیار قـم، عمـه سادات
قـدم قدم به قدومت ز اهل قم صلوات
به این مقام و به این شوکت و به این اجلال
سـزد امـام رضــا آیـدت بـه استقبـال
عجـب نبــود اگــر بــود از ره تجلیـل
زمـامِ ناقــه تــو روی دوشِ جبـرائیل
عجب نبـود کــه آن روز از فـراز فلک
به خـاک بوسیَت آیند، فـوج فـوجِ ملک
عجب نبـود کـه گوینـد اهل قم، یکسر
که گشته حضرت صــدّیقه وارد محشر
عجب نه اهـل قـم ار افتخـار می کردند
به جـای شـاخه گل، سر نثار می کردند
زنان شهـر قـم از هـر طرف، مقـابل تو
ز روی بـام فشاندنـد گـل به محمل تو
ز نـاقـه ات همگـی احتـرام مـی کردند
نهـاده دست به سینه، سلام می کردند
به احترام تو قم شاخه شاخه گل آورد
جنـایت و ستـم شــام را تـلافی کرد
به محفلِ تو فشاندند اشک، جای گلاب
زدند ناله که زینب کجا و بـزم شراب؟
به هـر قـدم صلـواتت نثـار می کردند
تو را به خانه «موسی بن خزرج» آوردند
به بند ناقه تو، دسته دسته چنگ زدند
ولی به محمل زینب ز بام، سنگ زدند
قسم به عـزّت تو، ای به مقدمِ تو درود
که جای عمـه سـادات در خرابه نبود
به سوی عمه تو شامیان چو رو کردند
به جای گل، سرِ نی، هیجده سر آوردند
به اجر این همه ارضِ ادب، کرامت کن
به روز حشر، تو از اهل قم، شفاعت کن
کبوتر حرمت شد دل زمینگیرم
کشید پای تو را آسمان به تقدیرم
رواقهای تو را پر کشیده ام بانو…
بجز حریم تو از هر چه آسمان سیرم
توان دیدن خورشید کار هر کس نیست
ولی نگاه از آن بارگه نمی گیرم
تو نبض زندگیم را به دست خود داری
مسلم است که با رفتن تو می میرم
مدینه قسمت پرواز من نخواهد شد
چرا که با قفس خود هنوز درگیرم
کنار پنجره های ضریح تو هر بار
بقیع می روم آنجا قرار می گیرم
خدا نخواست که پابند نامه ها بشوم
گره زده ست ضریح تو را به تقدیرم
( وحیده گرجی )
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#حضرت_معصومه__س__نوحه
(به سبک یا فاطمه یا ام ابیها)
سلام ما بر دخت پیمبر
یاس بهشت زهرا و حیدر
خواهر سلطان ، سوره ی کوثر
نور دو چشم موسی بن جعفر
اشفَعی لَنا یا بنت الزّهرا
**
ملیکه ی عشق جانم فدایت
جنّت دلها صحن و سرایت
حاتم طایی کم از گدایت
بر لب بابا مدح و ثنایت
اِشفَعی لَنا یا بنت الزّهرا
**
قم از قدومت عرش برین شد
جریم تو بی مثل و قرین شد
فیضیّه گشت و فخر زمین شد
حریم قُدسَت مکتب دین شد
اِشفَعی لَنا یا بنت الزّهرا
**
مُفتَخَر از تو امام هفتم
روی تو نور آفاق و انجُم
در وُسعَت تو ارض و سَما گُم
می درَخشی چون گوهری در قُم
اِشفَعی لَنا یا بنت الزّهرا
**
نور و کوثر قرآن عصمت
لاله و یاس بُستان عصمت
شمیم عطر ریحان عصمت
ای شور عشقَت طوفان عصمت
اِشفَعی لَنا یا بنت الزّهرا
شاعر : حاج امیر عباسی
حضرت معصومه (س)
نوحه
به این سبک 👇
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5781528349855711976.mp3
899.5K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#حضرت_معصومه__س__زمینه
ماتم به همه،عالم نشسته
از غصه و غم،دلا شکسته
سیاه پوشه عالم،زمین و آسمون
از داغ معصومه،ملائکه گریون
هرکی هوا مدینه داره،یا عقده ها به سینه داره،زائره تو میشه...
هرکی میخواد مثه بارون شه،یا زائره یه بی نشون شه،زائره تو میشه....
...بانوی کرم،سایه ی سرم،هستی فاطمه،اما با حرم...
///اشفعی لنا اشفعی لنا اشفعی لنا اشفعی لنا...///
بند دوم
ای خواهر سلطان خراسان
ای فاطمه ی،کشور ایران
میونه قلبه من،عشق شماست بی حد
از حرمت میرم،عاشقونه مشهد
زیارت تو اوج عزت،منو تمنای زیارت،خواهر شاه طوس...
توو حرمت میریزه اشکام،گل میکنه به روی لبهام،یا انیس النفوس...
...وقته ماتمه،دارم زمزمه،اشفعی لنا،حق فاطمه...
///اشفعی لنا اشفعی لنا اشفعی لنا اشفعی لنا...///
بند سوم
با روضه ی تو،میشه مجسم
اون روضه که هست،پر سوز و پر غم
یه عده چشم هرزه،دور و برش ریختن
جای گلاب و گل،سنگ روو سرش ریختن
شما با احترام رسیدی،توو شهر قم بلا ندیدی،بگم از شامیا...
جسارت و بی احترامی،یه زینب و مردای شامی،میزدن بی هوا...
...در تاب و تبم،ذکر روو لبم،من گریه کنه،بی بی زینبم...
///اشفعی لنا اشفعی لنا اشفعی لنا اشفعی لنا...///
مهدی ندرخانی
حضرت معصومه (س)
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_6051860278730031829.mp3
258.9K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#حضرت_معصومه__س__زمینه
تومیدی بال وپرم
وقتی میام توحرم
انگاری توصحن تو
تو حرم مادرم
با يه دل مادری
میباره اشک چشام
حرم زیبای توست
حرم مادر برام
معصومه بی بی یه دعاکن حق رضا
ویرونه نشه سوریه، یمن و سامرا
ویرونه بشه کاخ کفر سعودیا
(سیدتنا بی بی حضرت معصومه)۳
اومدم ازراه دور
مشتاق دیدارتم
بیابه بالین من
خواهربیمارتم
بدجوری دلتنگتم
هواتوکردم داداش
نذاری که جون بده
معصومه باغصه هاش
غصه وغمم غم هجرون ودوریه
قامت خمم یه نشون ازصبوریه
ناله و دمم نفسام بی تو زوریه
(سیدتنا بی بی حضرت معصومه)۳
درسته تو غربتم
من ازتودورم رضا
ولی دلم غم داره
من کجازینب کجا
زینب ودشت بلا
قتلگه و خیمه ها
چی بگم ازکوفه و
زینب و شام بلا
من ندیدم و ولی دیدزینب حزین
رأس داداش و روی نی جسمش وزمین
ابریه چشام براتک یل ام البنین
(سیدتنا بی بی حضرت معصومه)۳
شعروسبک: حمیدکاظمی(اویس)
حضرت معصومه (س)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5797359247121449627.mp3
342.9K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#حضرت_معصومه__س__زمینه
با دوری تو جان جهانم چه کنم من
جان آمده بر روی لبانم چه کنم من
کاش آمده بودی دم آخر به کنارم
کاش آمده بودی همه ی دار و ندارم
من ابر بهارم من داغ تو دارم
بازا به کنارم
پروانه شدم پر بزنم بال و پرم سوخت
با زهر جفا زهر جفا این جگرم سوخت
در حسرت دیدار تو ماندم دم آخر
با دیده گریان ز تو خواندم دم آخر
ای صبر و قرارم من بی کس و کارم
بازا به کنارم
در شهر قم هستم ولی یاد غم شامم
یاد کینه ی دم به دم مردم شامم
یاد غم بی لشگری ی عمه سادات
یاد غم بی معجری ی عمه سادات
عمه ثمرش سوخت در شام جگرش سوخت
معجر به سرش سوخت
محسن طالبی پور
حضرت معصومه (س)
زمینه
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5806322843868201686.mp3
459.9K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#حضرت_معصومه__س__روضه
باز هم جام دیده ها خون شد
سینه همچون مدینه محزون شد
از مدینه به سینه آه افتاد
شهر تا شهر؛ ناله راه افتاد
کاروانی دوباره از یثرب
راه مشرق گرفت از مغرب
باز هم نیمه شب؛ قیام غریب
در پیِ یاریِ امام غریب
خواهری از تبار کوثرها
بود در حلقه ی برادرها
در فراق امام خود بانو
مثل زینب سفیر شد هر سو
تا پیام غریب را بِبرد
بار صبر و شکیب را بِبرد
ناگهان بین راه غوغا شد
کربلایی دگر مهیّا شد
پیش چشمان خواهری رنجور
هجمه شد بر برادران غیور
داغ زهرا دوباره تازه شده
مقتل خون پر از جنازه شده
مقتل هیجده برادر وای
همه اینها به پیش خواهر وای
گرچه غمها کشید معصومه
شام کوفه ندید معصومه
روسری ها به نیزه ها نشدند
شعله ها خصم خیمه ها نشدند
خواهر اینجا سپاه شام ندید
بدن بی سر امام ندید
داغ معصومه مثل زینب نیست
شاهد خیلِ سُمِّ مرکب نیست
کی خرابه نشین شد این بانو
کی به زندان شده غمین بانو
قسمتش کی شده به روی کبود
ازدحام نگاه های یهود
بسکه در شام و کوفه غوغا کرد
جان خود را فدای مولا کرد
تا دم آخرش حسینی ماند
همه ی لشگرش حسینی ماند
دیده طشت طلا و سر؟ هرگز
دیده بر چهره اش اثر؟ هرگز
هیجده سر به نیزه دیده؟ نه
آستین بر سرش کشیده؟ نه
سیلی آیا چشیده رخسارش؟
تازیانه نموده دیدارش؟
سنگ کین کی نشست روی سرش
معجرش کی کشید در خطرش
ای امان - آه از دل زینب
تا کجا رفت محمل زینب
پیش چشم حرامیان پلید
تهمت خارجی ز خصم شنید
ای بنازم به سبک زندگی اش
به مرامش به طرز بندگی اش
هرچه داغ و بلا ز اعدا دید
همه را گفت خوب و زیبا دید
شاعر : محمود ژولیده
حضرت معصومه (س)
#ر
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#حضرت_معصومه__س__روضه
من که اینگونه عزادار غم جانانم
ز غم یار شرر بار شدم حیرانم
در فراقی که پریشانم و سرگردانم
دلشکسته شده، بیمار شدم میدانم
روبرو با تن هفده گل پرپر سخت است
دیدن جسم پر از نیزه و خنجر سخت است
من و زینب به جگر آه، مکرر داریم
هر دو هفده بدن بی سر و پرپر داریم
به روی سینه خود داغ برادر داریم
و از این داغ دلی خسته و مضطر داریم
ولی از ماتم زینب دل من محزون است
آه، در روضه او دیده من پر خون است
گر چه از زهر جفا سوخت برادر جگرش
ارغوانی شد و افتاد روی بال و پرش
و اگر تار شد آن لحظه دو چشمان ترش
نه لگد بر سر او خورد، نه سنگی به سرش
به خدا دلبر من راهی گودال نشد
سینه اش زیر سم اسب لگد مال نشد
شاعر : رضا باقریان
حضرت معصومه (س)
روضه
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
ای حرم پاکت _ دارالشفای ما
هم نجف ما هم _ کرببلای ما
کریمه قم ، پناه مردم
بانوی والا مقام
بر روح بلندت سلام
سلام ...
ای دختر بدرالدجا
ای خواهر شمس الشموس
ای عمه باب المراد
سلام ...
ای بانوی با منزلت
همسایه من سایه ات
از روی سرم کم مباد
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
.......
لطف تو باران و _ کرامتت دریاست
زیارتت مثلِ _ زیارت زهراست
شمیمِ عطرِ ، فاطمه آید
از حرم تو مدام
بر روح بلندت سلام
سلام ...
ای فخر و مباهات ما
ای قبله حاجات ما
ای کریمه اهلبیت
سلام ...
ای معدن جود و کرم
دورم مکن از این حرم
ای کریمه اهلبیت
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
......
کرامت موسی بن جعفری داری
به گردن ما حق مادری داری
عنایت تو ، کرامت تو
رسیده بر خاص و عام
بر روح بلندت سلام
سلام ...
ای کوثر هفتم امام
همشیره هشتم امام
ای زینت و زِین قم
سلام ...
ای عمه صاحب زمان
از کوی تو تا جمکران
بین الحرمین قم
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
......
در این حرم دردِ همه دوا گردد
به روی ما دربِ بهشت وا گردد
به زائرِ تو _ بهشت واجب _ آتش دوزخ حرام
بر روح بلندت سلام
سلام ...
ای پناه امروز من
ای امید فردای من
ای رحمت و خیر کثیر
سلام ...
یا فاطمه جانِ رضا
در روز حساب و جزا
لطفی کن و دستم بگیر
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
......
خدا کند باشیم تا به صف محشر
تحتِ لوای این برادر و خواهر
زحیِّ سرمد _ زآل احمد _ بر این برادر سلام
هم به روح خواهر سلام
سلام ... بر بضعه پاک نبی
بر عالم آل علی
بر محضر سلطان طوس
سلام ... بر قائمه عرش حق
بر فاطمه شهر قم
بر خواهر سلطان طوس
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
#عبدالحسین
#زمینه_شور
#حضرت_معصومه_(س)
#یه_دل_تو_صحن
#جدید
🔘🔘🔘81🔘🔘🔘
بند1⃣
یه دل تُو صحن رضا؛ پایِ ضریح گرفتار
یه دل تُو قم برایِ ؛ زیارته بی قرار
بین دو راهی موندم؛ مشهد برم یا که قُم
حضرت معصومه یا؛ اینکه امامِ هشتم
.....
ایوون طلا
صحنِ گوهرشادِ رضا
آبِ شفا
دَمِ اسماعیل طلا
از غصه ها
تُو حرم میشی رها
اما تُو قم
میشنوی بویِ بهشت
از هیبتش
علّامه هان در شگفت
منو خدا
واسه نوکریش سرشت
بی بی معصومه(س)
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
کفتر مشهد و قم ،شده دل آوارم
عمری گداییه این ،طایفه شده کارم
امشبو پر میگیرم ،تا حرم کریمه
از بی بی معصومه جان ،عرض سئوالی دارم
......
اون روزی که
به شهر قم رسیدی
از اهل قم
بگو خانم چی دیدی
از مردم
این شهر چیا شنیدی
بی بی بگو
تو رو کجا ها بردن
دور رو برِ
محمل تو چی خوندن
اینجا تو رو
به دست کی سپردن
بی بی معصومه(س)
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
چه روزی بوده اون روز ،تو جمع مردم قم
تا رسیدم به این شهر ،شدم پر از تبسم
به دور محمل من ،هی صلوات میدادن
اونقد برام گل ریختن ،لای گلا شدم گم
.....
این احترام
به خواهرِ امام بود
رویِ لبا
دائم عرضِ سلام بود
ابلاغ دین
سرمشق هر کلام بود
اما تُو شام
زینب اسیرِ دشمن
بجایِ گُل
براش نیزه میچیدن
جایِ سلام
بهش دشنام میدادن
آه و واویلا
💠💠💠8⃣1⃣💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#علیرضا_عباس_بیگی