eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
35 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 02155970902 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ ماه و خورشید نمک گیر نگاهت هستند عرشیان معتکف چشم سیاهت هستند کهکشان ها ز غبار سر راهت هستند هر دو عالم همه در خیل سپاهت هستند " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست پای محراب دو ابروی تو زانو زده ام صد و ده بار مدد گفتم و یا هو زده ام همه ی عمر به دست کرمت رو زده ام دل خود را گره بر آن خَم گیسو زده ام " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست رزقم از میکده ی شاه عرب می ریزد سیزده جام که از خُم رجب می ریزد با شراب نگهت طعم رطب می ریزد این چه سری است از این باده طرب می ریزد " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست شاهکار هنرستان خدایی حیدر عزت از نور کلام تو گرفته منبر نفس پیغمبری و فرق ندارد دیگر بوده پیغمبر علی یا که علی پیغمبر " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست مس دل در پی ایوان طلا افتاده گذر سعی من از سمت صفا افتاده تا که چشم کرم یار به ما افتاده این همه دور و بر شاه ، گدا افتاده " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست شرح و تفسیر دم و باز دمت قرآنم من همان نوکرت از طایفه ی سلمانم رعیت ساکن در کشورتان ایرانم می رسد از کرمت خرجی و آب و نانم " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست بیشتر حرف تو در عالم بالاست علی سجده ی بندگی اش زینت دنیاست علی همدم و هم نفس حضرت زهراست علی فاطمه مادرمان و پدر ماست علی " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست زلفِ مُشکین تو و عطر تنت را عشق است مرتضی آیه به آیه سخنت را عشق است علی عالی اعلی شدنت را عشق است یا اباالعشق ، حسین و حسنت را عشق است " رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر " شاه علی ست محمد جواد مهدوی
✳️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ رسیده اند سه تایی سرِ قرار نجف پیمبر و اسد الله و کردگار نجف کنار حضرت ایوان سر مزارِ علی خدا گذاشته با جسم خود قرار نجف که زیر پیرهنش عرش می شود معلوم اگر ز جا برود لحظه ای کنار نجف خدا برای نبی ریخت در علی مِی را علی پیاله ی حق گشت و شد خمار نجف هزار راه برای رسیدن است به حق که مقصد همگی گشته هر هزار نجف بهشت واقعی است و به خاطر اغیار به گرد و خاک خودش کرده استتار نجف نبی و جلَ جَلاله خدا و فاطمه را نوشته اند ملائک به اختصار نجف چهار چوب علی دوستان عالم شد ابوتراب ، درِ قلعه ، ذوالفقار ، نجف برای نام علی اکبر و علی اصغر دوبار کرببلا گریه کن سه بار نجف کسی که مست علی گشت این چنین برود کِشان کِشان به بهشت و به اختیار نجف مهدی رحیمی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️
✳️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو تیغ بالای سر فتنه و شر یعنی تو سوره‌ی فتح و سلیمانِ ظفر یعنی تو ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو دوستداران تو با عرش برابر هستند سینه‌چاکان تو با کعبه برادر هستند شعر در وصف تو ای شاه سرودم، امروز واژه در مدح تو از عرش ربودم امروز می‌شوی ذکر مناجات و درودم امروز من به کعبه به خدا سجده نمودم امروز قبله در ماه رجب سمت تو آقا آمد کعبه‌ای بود در این کعبه به دنیا آمد صدف کعبه در این لحظه پر از دُر شده بود خانه از عرش‌نشینان خدا پر شده بود فاطمه بنت اسد غرق تحیر شده بود درک میلاد تو بیرون ز تصور شده بود دو سه روزی که شده کعبه ز عطرت لبریز معتکف بود حرم با تو شد ایام البیض برکت رفته از آن خوان که در آن نیست نمک فکر کردم که در این واژه چه چیزیست "نمک" صد و ده بار علی و صدو ده چیست، نمک نان این سفره حسینش شده، کافیست نمک نمکین عشق علی شد ابدی و ازلی برکت سفره‌ی شیعه است حسین بن علی کیست این، معرکه‌دار همه‌ی جولان‌ها؟ کیست این، پیر و امیر همه‌ی ایمان‌ها؟ کیست این، خطبه‌ی کولاک همه توفان‌ها؟ کیست این اُسّ و اساس همه‌ی بنیان‌ها؟ مست شو با لب خورشید، لب ماه بگو أشهد انّ علیّاً ولی الله بگو ناگهان پرده برانداخته حق می‌بینی مست از خانه برون تاخته حق، می‌بینی نرد عشقی به خودش باخته حق، می‌بینی چهره را مثل علی ساخته حق، می‌بینی چه شرابی است که کعبه شده میخانه‌ی او این علی کیست که زهرا شده پروانه‌ی او ساقیا، ای که شراب تو چشیدن دارد ناز از نرگس مست تو کشیدن دارد پابرهنه به طواف تو دویدن دارد وقت جان‌کندن‌مان روی تو دیدن دارد جان ناقابل من پیش تو مثل برگ است مستی دیدنت آقا سکرات مرگ است یا علی ای که خودت هم هدفی، هم راهی بنده‌ی حقی و در بندگی خود شاهی کهکشان هستی و خورشیدترینی، ماهی آیه‌ی «أنفسنا»، نفس رسول اللهی این تو بودی که به بت‌های تهی «لا» گفتی نیمه شب، وقت خطر، جای پیمبر خفتی ای پیمبر تو بگو مرد خطر کیست، علی وسط معرکه‌ها شیرجگر کیست، علی قاتل عبدود و دافع شر کیست، علی یار غارند همه، سینه سپر کیست، علی باید ای شیعه به خصمش برسانی لعنت بر فلانی و فلانی و فلانی لعنت صاحب تیغ دو لب، لب به سخن باز کن و خطبه بی‌نقطه بخوان، با سخن اعجاز کن و زمزم کعبه، شبی زمزمه‌ای ساز کن و تا ثریای خودت فاطمه پرواز کن و بگو ای شعر تو یک مصرع دیگر داری آینه‌دار تو زهراست، برابر داری کعبه معنا شده‌ای تو، لک لبیک علی قبله‌ی ما شده‌ای تو، لک لبیک علی شاه و مولا شده‌ای تو لک لبیک علی ذکر زهرا شده‌ای تو لک لبیک علی می‌نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو امیرعظیمی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
💢السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... 💢 به بندگی نرسد بنده ای به پای علی قلم چه عاجز ولال است در ثنای علی محب آل علیم خوشم که اثباتِ حلال زادگی من بود به پای علی علی امام من است و تمام عمرم را شوم غلام کسی که بود گدای علی لبم که خورد به انگور زرد کنج ضریح شدم ز باده پرستان مبتلای علی قسم به شأن یدالله فوق ایدیهم قبول حق نشود سجده بی ولای علی پیمبران که نه از جبرئیل خواهش کن بپرسد از خود ایزد از ابتدای علی نبی پس از شب معراج با تبسم گفت: نشسته بین هجاهای رب صدای علی بدون حاشیه،اصلا علی چه شخصیتی است؟ که متن اصلی دنیاست جمله های علی نشانه ایست فقط سنگ کعبه فکر کنم بهانه بوده بنایش فقط برای علی از اینکه قبله شده زادگاه شاه نجف زمان سجده بود در سرم هوای علی زمانه بر سر جنگ ولایت مولاست گرفته فاطمه در دست خود لوای علی علی و فاطمه یک روح در دوتا بدن اند نوشته ام صد و ده فاطمه به جای علی قسم به ضامن آهی که سر زد از آهو فقط رضای خدا هست در رضای علی علی اکبر نازک کار ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️
💢السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... 💢 هرکه از قافله‌ی یار جدا می‌گردد عاقبت اهل دو رنگی و ریا می‌گردد گره اهل ولا کور اگر باشد هم با نگاه علی و فاطمه وا می‌گردد عبد آلوده نفس هم بکشد پیش علی پاک تر از همه‌ی آینه‌ها می‌گردد هرکسی روبروی نام علی سر خم کرد در قنوت سحر فاطمه جا می‌گردد هرکسی مست علی نیست بداند این را تا خود حشر گرفتار بلا می‌گردد هرکسی قطره‌ای از جام ولایت بچشد علوی می‌شود و از عرفا می‌گردد تَرَک خانه‌ی کعبه به دوعالم فهماند دل که بشکست فقط جای خدا می‌گردد عشق مولا گهر و سینه‌ی من هم صدف است دل من قبله‌نماییست که سمت نجف است نام مولاست که هر لحظه گره باز کند در دل حیدریون شور جنون ساز کند جای دارد دل هر کس که در آن مهر علی‌ست روز محشر به بهشت ازلی ناز کند شب معراج هم انگار نبی گفت علی تا که از خاک شود کنده و پرواز کند شیعه با نام علی رقص جنون می‌گیرد این فقط نام علی هست که اعجاز کند سالی یک مرتبه آن‌هم شب میلاد علی نذرکرده‌ست خود کعبه دهن باز کند یاعلی عرش نشسته‌ست به امیدی که قد و بالای تو را باز برانداز کند مصطفی شمس بهشت است اگر ماه تویی او رسول است اگر پس ولی الله تویی غیرت حیدری تو دل کوثر را برد مصطفی با تو فقط نام برادر را برد شب معراج به سوی حرم قرب خدا با پر نام تو جبریل پیمبر را برد آمدی دردل میدان و همه ترسیدند نعره‌ی حیدری‌ات زَهره‌ی لشکر را برد ذوالفقار تو خودش کار خودش را بلد است با مدد از نفست باد شد و سر را برد لشگری از غضب مالک اشتر ترسید چون‌که نام اسداللهی حیدر را برد موقع چرخش تیغ تو زمان می لرزد پلک برهم بزنی قلب جهان می لرزد گِل ما روز ازل تشنه‌ی باران تو شد خود حق شیفته‌ی این‌همه ایمان تو شد تو اگر شکل خدایی خود او خواسته است به کسی چه که اگر قبله مسلمان تو شد تو علی هستی و عالم همگی حیرانند که چگونه خود معبود تو حیران تو شد نمک سفره‌ی تو روزی عالم را داد آدم این شد که نمک‌گیر تو و نان تو شد دست تو دست خدائیست یدالله، علی هرکه از علم غنی شد ز گدایان تو شد همه گفته تو مهمان دل کعبه شدی کس نفهمید که کعبه‌ست که مهمان تو شد تو خودت کعبه‌ای و کعبه فقط از سنگ است گشتن دور حرم بی‌تو علی‌جان ننگ است عارفان باده میارند ز دریای نجف بس‌که ذکرت برکت داده به شب‌های نجف از همان روز که پا بر سر این خاک زدی معدن دُر نجف گشته همه جای نجف آرزوی دلم این است که روی قبرم بنویسند مرا هم عبد مولای نجف چقدر گوشه‌ی ایوان طلا می‌چسبد بنشینی سحری و بخوری چای نجف کاش می‌شد بنویسند در این ماه رجب یک سفر کرببلا البته فردای نجف کاش می‌شد بشود قبر من سوخته دل در میان حرم حیدر و بابای نجف من نجف باشم اگر تا به سحر می‌خوانم ها علی بشر کیف بشر می‌خوانم مهدی نظری ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
💢السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... 💢 چه غم دارم از لحظه مردنم به قبر و به زیر لحد خفتنم به میزان عدل خدا بردنم در آتش بخواهد بسوزد تنم که مولا علی دستگیر من است میان دو عالم امیر من است امامم علی اعتبارم علی پناهم علی افتخارم علی قرار دل بی قرارم علی همه لحظه ذکر و شعارم علی علی فاتح غزوه خیبر است نفسهای روز و شب کوثر است علی مرد میدان و مرد نبرد علی پشت خود را به دشمن نکرد علی درد را زار و بیچاره کرد علی مقتدا، پیشوا، رادمرد علی دست حق است در آستین ولیِّ فقیه خدا در زمین علی هست، دین نبی کامل است عبادت بدون علی باطل است کسی که علی داشته عاقل است و هرکس ندارد علی جاهل است تپشهای قلب نبی یا علی به معراج می رفت تا با علی علی عطر سجّاده اش یاس بود به اذن خدا اشجع النّاس بود به زهرا و اسمش چه حسّاس بود یکی از شجاعانش عباس بود علی همسر باوفای بتول علی اولین جانشین رسول علی باغبان زمین فدک علی سفره ی عالمی را نمک نگاه علی چرخش نُه فلک و ذکر شب و روز جن و ملک علی حاکم و عالم و عادل است علی رافع و حل هر مشکل است علی بهترین عبد پروردگار علی معنی کامل ذوالفقار علی مُلک این سینه را شهریار علی مرد شیر افکن روزگار علی گفتن ما عبادت بوَد قبول عبادت ولایت بوَد من از آنچه گفتم علی برتر است نبی شهر علم و علی چون در است علی همدم سوره کوثر است علی موج طوفان و، جنگ آور است خدا با علی و علی با خدا شهنشاه مُلک ولا مرتضی رضاباقريان ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
💢السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... 💢 ما را قبول کن به گدایی ابالحسن ما جمله نوکریم و تو شاهی ابالحسن محتاج ِ یک نگاهِ شمائیم از ازل عقده گشا زِ دل ، به نگاهی ابالحسن گفتا بگو ز حیدرِ کرار سائلی گفتم که عبدِ نابِ خدایی ابالحسن گفتا چه دیدی از علی از راه و رسم ِ او گفتم ز غیرِ حق ، تو جدایی ابالحسن عیسی گرفته إذنِ شَفا از کلامتان بر دردِ ما سِوا تو دوایی ابالحسن هر روز ذوالفقار تو رقصد به وقتِ جنگ هر شب هماره گرم ِ دعایی ابالحسن کعبه بدونِ تو چو بُت است دستِ مشرکان خود کعبه و مِنا و صفایی ابالحسن مستیِ ما نه زین مِیِ انگورِ أحْـمَــرْ است تفسیرِ جام و باده شمایی ابالحسن جنّت که داده وعده خدا بهرِ مؤمنین آنجا رَوَد هر آن که تو خواهی ابالحسن بالا رَوَد کُنَد همه دم کارِ آفِتاب گر یک نظر کنی تو به کاهی ابالحسن سیروس بداغی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
✳️لسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ 📌بی نقطه ای برای مولا سرور و سالارِ ما مولا علی عالِمُ الاسرارِ ما مولا علی ها ولیُّ اللّه ؛ امامُ العالمی حمدُ للّه دردِ ما را مَرهَمی ای دوای دردِ ما ؛ رأسُ الکرم دل هوای وصل دارد در حرم در حرم دل را مداوا کرده ای گِــــره های کورِ ما وا کرده ای در حرم حالم الهی کرده ای مرده ای را که وَه که ماهی کرده ای در حرم دارد دلم وصلی مدام کی رسد احوالِ ما را در کلام در حرم دادی سُرورم سَرورا مهرِ مَه دارد عَلَم در ماوَرا مدح مولا کرده ام گَه در سحر روحِ ما را کرده دارا دادگر مدح او هر راه را هموار کرد مدحِ او در راهِ ما صد کار کرد اي که عمری مدح او کردی مرور مدحِ مولا کرده موسی کوهِ طور مدحِ مولا کرده آدم سوی ما مدحِ مولا کرده هر گُلروی ما مدح مولا را محمـّد در سحر کرده هر دم در دو عالم دادگر مدحِ مولا کار اللّه ، کار هو مدعی رَه آورد در موی او مدحِ مولا کار اللّهُ الصَّمد مدح او کی حصر گردد در عدد عالمُ الاسرار را مداحِ او مسهلُ الاوطار را مداحِ او هم رسول الله را مداحِ او هم عدو الله را مداحِ او هر دلی گم کرده ره در موی او هر گدا هر دم رود در سوی او هر که دارد حاصلی در کوی او گردد هر دم اهلِ هر سرّی مـگو سائلم مولا . . . مرا حالی عطا مَـــــر رسد مأوایِ مهدی را گدا سیروس بداغی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
✳️لسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ سلام ای جوابِ سلامِ خدا ظُهورت طلوعِ تمامِ خدا تویی آفتابِ بلندِ زمین تویی سایه یِ مُستدامِ خدا تویی که به تعظیمِ تو امر کرد تویی صاحبِ احترام خدا تو نهجُ البَلاغه تو قرآن تو وَحی کلامی بگو هم کلامِ خدا صدایت صدایش به معراج بود حدیثَت حدیثِ مُدامِ خدا برایِ تو کعبه جگر چاک زد بیا مَردِ بیتُ الحَرام خدا مرا کعبه ی سینه چاکم کنید فقط پایِ حیدر هلاکم کنید علی ابتدا و علی انتهاست علی مصطفیٰ و علی مرتضیٰ ست علی اول است و علی آخر است علی در ظهور و علی در خَفاست علی ظاهر است و علی باطن است علی لااِلهَ علی لافَتاست علی در مَعارج علی در بُراق علی اِنَما و علی وَالضُحیٰ ست علی با حق است و علی بر حق است علی کعبه است و علی در حَراست علی نیست آن و علی نیست این علی نه جدا و علی نه خداست علی را بگو هرچه گویی کم است که زهرا علی و علی فاطمه ست اگر تیغِ تو سایه گُستر شود همان ابتدا کارِ یکسر شود غلط گفتم آقا ندارد نیاز که تیغِ شما خرجِ لشگر شود نیازی ندارد که میدان چو خاک به یک ضربه یِ مالک اشتر شود محال است جمعِ تمامِ سپاه که با قنبرِ تو برابر شود زمانِ شروعِ رجز خوانی ات زمین کَر شود آسمان کَر شود خدا دوست دارد تماشا کند کمی ذوالفقارِ علی تَر شود بِبَندَد اگر دستمالِ نَبَرد نباشد کسی را خیالِ نَبَرد به کعبه بکو رازِ تنزیل را بگو بِشکَنَد قلبِ قندیل را توو مادرو مصطفی و خدا ببین دورِ خود جمعِ فامیل را بخوان با فِصاهَت زِ با تا به سین زبورانه تورات و اِنجیل را کمی گَردِ نعلینِ خود را بریز تَفَقُد نما بالِ جبریل را برای یتیمان کمی کار کُن بِکَن چاهِ آب و بزن بیل را بکش طعنه های زن پیر را بِبَر روزها بارِ زنبیل را تویی صاحبِ پینه های قدیم تویی مَرکبِ کودکان یتیم نگهدار ما را برای خودت فقط بینِ مِهمانسَرای خودت مرا آیِنه کُن به دردی خورم در آغوشِ ایوان طلای خودت برای پدر مادرم کافی است نخی،ریشه ای از عبایِ خودت اگر پا گذارم به جاپایِ تو مرا می بری تا خدایِ خودت مرا می برد گوشه ای از بقیع فقط ردِ پا ردِ پایِ خودت سَرَت مانده بر شانه یِ نخل ها بگو با من از ماجرایِ خودت چرا استخوان در گلو مانده ای که با روضه هایی مَگو مانده ای حسن لطفی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشن تر از روز است خیلی بامرامند وقتی کریمان با گدایان هم کلامند الحق که آقازاده ها یک یک امیرند الحق که نوکرزاده ها یک یک غلامند در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم وقتی گدای این درم، مردم گدامند! عین عدم هستیم و با آنان وجودیم پس ما همان هاییم که آن ها بنامند سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد این خانواده از طفولیت امامند چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم» فرزندهای فاطمه با احترامند هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند این چهارده تا روشنی صبح و شامند این چهارده آیینه از بس که شبیه اند وقتی ببینی شان نمی دانی کدامند و الله این پروانگی ما می ارزد هر چند خاکستر شدیم اما می ارزد معشوق عالم می شود یک روز، عاشق مجنون ما اندازه لیلا می ارزد قلاده ما را همین گوشه ببندید سگ هم کنار خانه این ها می ارزد سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم هر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم حالا که شد مال تو از حالا می ارزد این گریه ها را آیه تطهیر گفتند یک قطرهٔ آن بیش از دریا می ارزد با کاظمین تو بهشتی دارم این جا پس زندگی در عالمِ دنیا می ارزد پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً وقتی عصای حضرت موسی می ارزد! دستی بکش بینا کنی این چشم ها را با معجزات تو چه نابینا می ارزد! کافی ست ما را این که بابای تو خندید لبخند بابای تو یک دنیا می ارزد آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت دارد زیادش می کند لطف زیادت آقا منم! آن رختْ پاره، پا برهنه... آن شب –شب جمعه- مرا که هست یادت! تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم من کیستم؟ من از گدایان بلادت من از در این خانه ات جایی نرفتم پس رو مگردان از گدای خانه زادت آن که مرا حالا مُرید تو نوشته حتماً تو را هم می نویسد یا مرادت تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید عرض ارادت می کند بر بامدادت بابای تو با دیدن تو گریه می کرد با گریه لطف دیگری دارد عبادت آباء و اجدادت همه یک یک جوادند پس می نویسیمت جواد بن الجوادت بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم جبریل حتی می گذارد بال و پر هم به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً وقتی دوا می سازم از این خاک در هم تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طوافت بال و پر ما سوخته حتی جگر هم با آبروی تو تهجّد آبرو یافت فیض از مناجات تو می گیرد سحر هم با این جمالی که تو را دادند، باید بین خریداران تو باشد پدر هم نام مرا هم بین این عشاق بنویس بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم در کوچه جانِ ما نقابت را بیانداز! این گونه چشمت می زنند این ها، نظر هم هستند یک یک شیرها دنبال دامت چشمان آهوی خراسانِ پدر هم فهم من از لطف جوادی تو این است: که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم ما را ببر تا کاظمین این بار با هم ما را بخر در کاظمین این بار درهم جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد وقتی کریمیِ‌ خدا آخر ندارد ما را برای در زدن معطل نکردند اصلاً ‌بیوت این کریمان در ندارد این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است نام علی که اصغر و اکبر ندارد طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد بین مقامات رباب این شان کافی ست که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد وقتی که آمد لشگر کوفه به هم ریخت میدان علمداری ازین بهتر ندارد وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت آخر گمان کردند که لشگر ندارد طفل است و بابای بلاتکلیف مانده حیرانی است و کودکی که سر ندارد گیرم که از فردا دوباره آب وا شد چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد 🔸شاعر:
ز فهمم فراتر جوادالائمه هزاران برابر جوادالائمه ز هر خوب ، بهتر جوادالائمه ز هر بهترى ، سر جوادالائمه شَهِ ذره پرور جوادالائمه همه دُرّ و گوهر جوادالائمه هم اول هم آخر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه خبر دار سازید هر چه گدا را که باید ببینند آقای ما را ببینند در چهره اش مصطفی را جمالِ علی ابن موسی الرضا را ببینند اعجاز دست خدا را ببینند سیمای مشکل گشا را به دامانِ مادر ، جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه ارادت چه خوب است ابراز گردد ببر نام او تا که اعجاز گردد خوشا نوکری هایمان ساز گردد هُویّت به این شکل احراز گردد به نامش اگر صبح آغاز گردد زِ کارم هزاران گره باز گردد دعایی کند گر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه تو آن رنگ و بوی بهاری که مانده زِ شمس الشموس آن نگاری که مانده من و سینۀ بی قراری که مانده تو و بخششِ بی شماری که مانده به جز نوکری چیست کاری که مانده؟ به قربان این یادگاری که مانده ز زهرا و حیدر ، جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه جز این خانواده به کس دل ندادم که این خانه بوده است باب المرادم مرا مادرم نوکری داد یادم برای غلامیِّ این خانه زادم به فکر زیارت اگر اوفتادم مقیّد به رفتن زِ باب الجوادم شفیع است محشر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه ز ماهِ رخش نور تابیده می شد طراوت به آفاق پاشیده می شد اگر شاخصِ جود سنجیده می شد شه کشور جود نامیده می شد گر از بخشش و جود پرسیده می شد همه در امامانِ ما دیده می شد ولی بیشتر در جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه ازل تا ابد از خدایش سلامش یَمِ علم ، می بارد از هر کلامش ز دست رضا ریخته مِی به جامش صفاتش هویداست از رویِ نامش کند ماه سجده به هر صبح و شامش نگنجد فقط ذره ای از مقامش به هفتاد منبر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه دگر روز آمد شبِ تار رفته دگر خواب از چشم بیدار رفته دلم هر کجا در پیِ یار رفته نه یک بار و ده بار ، صد بار رفته جمالش گمانم به کرار رفته و در زهد و تقواش انگار رفته به موسی ابن جعفر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه 🔸شاعر:
آمدی و غصه ها از خانۂ دل جمع شد وقتِ آسانی رسید و هرچه مشکل جمع شد از کنارت هر که رد شد حاجتش شد مستجاب صد بلا از پیش رو و از مقابل جمع شد
امشب به جهان آمده پيغمبر ديگر؟ يا کعبه گرفته است به بر حيدر ديگر يا از حسنين است عيان منظر ديگر دارد به سر دست، رضا کوثر ديگر بشري! که دل آل محمد همه شاد است اين مژده بگوئيد که ميلاد جواد است اي بحر تجلّي گهرت باد مبارک اي شاخه ي طوبي ثمرت باد مبارک اي شمس ولايت قمرت باد مبارک ميلاد گرامي پسرت باد مبارک اين قبله ي ارباب مراد است مراد است الحق که جواد است جواد است جواد است با ماه بگوييد چراغ سحر است اين با مهر بگوييد که از مهر سر است اين طفلش نتوان گفت که خيرالبشر است اين جانم به فدايش پسر است اين پسر است اين ما را به پسر بودن او فخر از آن است کو بعد پدر رهبر خلق دو جهان است اين است کز آغاز خداوند ستودش اين است که بگشود نبي لب به درودش اين است که افتاد کرامت به سجودش اين است که جود آمده مرهون وجودش جوشد ز کفش لطف و عنايات خدايي آرند به سويش همگان دست گدايي سر تا به قدم حُسن خداوند جليلش مرآت جمال نبوي روي جميلش زوار حرم آدم و نوح است و خليلش مأمون شده در اوج شهي عبد ذليلش اين است که در محضر او زادهٔ «أکثم» آورد چو يک کودک ناخوانده الف، کم اين است همان مخزن اسرار الهي وابسته به علم ازل نامتناهي بي پرتو او علم سياهي است سياهي دارد خبر از ابر و هوا و يم و ماهي کز معجزه اش هوش پريد از سر مأمون گويي که جدا روح شد از پيکر مأمون اي از ازلت نام دل آراي محمد وي آينه ي طلعت زيباي محمد سر تا به قدوم تو سراپاي محمد بوسيده پدر روي تو را جاي محمد از جود تو يا فضل تو يا علم تو گويم وز خلق تو يا خوي تو يا حلم تو گويم با اين همه اوصاف خدايي ز خدايت در حيرتم آخر چه بگويم به ثنايت گوهر چه بود تا که بريزند به پايت؟ فرمود پدر: اي پدرم باد فدايت! تو مصحف زهرايی و قرآن رضايی تو روح رضا قلب رضا جان رضايی فردوس برد سجده به خاک قدم تو رضوان شده پيوسته گداي کرم تو هنگام عطا ظرف وجود است کم تو حجّ حرم الله طواف حرم تو از ما همه دريوزگي و عجز و گدايي از تو همه لطف و کرم و عقده گشايی بگذار که سرگرم هياهوي تو باشم تا جان به لبم هست ثنا گوي تو باشم باشد که فقط تشنه لب جوي تو باشم مولا کرمي کن که سگ کوي تو باشم آن روز که خلقت همه دامان تو گيرند زنجير مرا دست غلامان تو گيرند تو دست عطا و کرم و لطف خدايي تو در دو جهان از همگان عقده گشايي تو حج و تو ميقات تو مروه تو صفايي ما جمله گدا و تو جواد ابن الرضايي جود و کرم از توست تضرع صفت ماست والله گدايي درت سلطنت ماست من «ميثم» آلوده ي بي دست و زبانم در باغ بهار تو کم از برگ خزانم مگذار برِ باد به کوي دگرانم بگذار در اطراف گلت خار بمانم من با همه گفتم که جواد است امامم باشد که بخواني ز ره لطف غلامم 🔸شاعر:
در ساحل جود خدا باران گرفته باران نور و رحمت و احسان گرفته می‌بارد انوار کرم از هر کرانه شب‌های دلگير زمين پايان گرفته از سوی جنت سورۀ ياسين رسيده خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته داده خدا ماهی به خورشيد رئوفش آرى دعای حضرت جانان گرفته نسل امامت می‌شود پاينده با او از برکتش دل‌های شيعه جان گرفته او می‌رسد جود و سخا معنا بگیرد در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد عالم همه قطره اگر دريا تو هستی کل خلائق عبد اگر مولا تو هستی فيض وجود توست رزق اهل دنيا باران جود عالم بالا تو هستی مانده‌ست ابتر، کيدِ بدخواهان شيعه روشن‌ترين تفسير أعطينا تو هستی مانند کوثر چشمۀ جاری نوری با اين حساب آیينۀ زهرا تو هستی ای که دل از بابا ربوده خنده‌هایت آرامش هر لحظۀ بابا تو هستی ابن الرضایی، تو کريم بن کريمی ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی چشمان تو خورشيد هر اهل يقينی‌ست چشمان تو جنت! نه جنت‌آفرينی‌ست با عشق تو قلبی نمی‌سوزد در آتش در هر نگاه روشنت خُلدِ برينی‌ست گويا گره خورده دلم با عرش اعلی هر رشته از مهر شما حبل‌المتينی‌ست من روزی هر ساله‌ام را از تو دارم چشمان من بر دست‌های نازنينی‌ست جود تو دارد جلوه‌های هل اَتایی مولا! شفيع ما به درگاه خدايی هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است آنجا که اميد و پناه آخر ماست آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است جز آستان تو پناهی که نداريم اين استغاثه با تمام اعتقاد است در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم دل‌های ما پروانۀ باب الجواد است هر شب دل من در هوای کاظمين است در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است 🔸شاعر:
دوباره سرم در هوای شماست تمام دلم سر سرای شماست به سوی خدا رفتم و دیده ام فقط ردّ پا ردّ پای شماست خدا هم فقط از شما گفته است گمانم خدا هم خدای شماست گدایی برازنده ی ایل ماست برازنده بودن برای شماست ندارد تفاوت کجا میرسی که هر انتها ابتدای شماست خیالم از این و از آن راحت است گره هام دست دعای شماست مرا پای حیدر هلاکم کنید به عشق رضا سینه چاکم کنید دلی دارم و خانه زاد رضاست فقط یاد دارد ز یاد رضاست کم اینجا ندیده است برایش بد است دلم مستحق زیاد رضاست نجف،کربلا رفتم و گفته اند که راهش دهید از بلاد رضاست گره می خورد زندگی ام ولی همین نا مُرادی مراد رضاست به خود آیم و باز بینم سرم روی خاک باب الجواد رضاست جوادش در بسته را باز کرد گره های من را رضا باز کرد خبر را مسیح از مسیحا شنید خبر را ز جبریل موسی شنید اگر گوش تا گوش دل را دهی می توان که از کعبه هم ذکر مولا شنید زمین خشکسالی ترک خورده بود ولی ناگهان بوی دریا شنید دل انبیا بر دری می تپید که از آن صدای شما را شنید خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد شبی که رضا ذکر بابا شنید تو هم مادری هستی و می شود که از قلب تو نام زهرا شنید فدای نفسهای بابایی ات فدای تپش های زهراییت ز تو کوچه ها تا معطر شدند حسودان این شهر ابتر شدند به کوری چشمان ناباوران همه محو روی پیمبر شدند عسل های کندوی لبهای توست گر این روزها شهد و شکر شدند برای تماشای لبخند توست علی اکبری ها کبوتر شدند کریمی کرامت،جوادی و جود چه خوش کُنیه هایت مکرر شدند شبی که اذان گفت بابا همه پُر از یاد میلاد اصغر شدند خدا دید چشم پر احساس تو از آن ابتدا غرق مادر شدند کسی را نگاهت معطل نکرد دو دست مرا هیچ معطل نکرد تو دریایی و در تماشا رباب تو در خوابی و غرق لالا رباب تو تا آمدی آبرو دادی اش که خندید با تو به زهرا رباب شبیه حسینی و مات تو اند همه دور گهواره حتی رباب تو ذات بزرگی و جایت بلند تو را داده بر دوش سقا رباب تبسم کن و خیمه را شاد کن بیا زنده کن عمه را با رباب به دستان بابا هواست نبود که چشمش به راه است آنجا رباب نگو مادرت را صدا می زدی به دست پدر دست و پاز میزدی... 🔸شاعر:حسن لطفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏳سبک میلاد نورانی حضرت امام جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام 🏳بند اول سبد سبد گل،نثار مقدمه گل ملک میخونه،به زیر لب چهار قل قمر میتابه،به روی دامن شمس ستاره از شوق،میزنه تا زمین پل فصل بهاره،گلا زدن جوونه چه خوش نسیمی،از آسمون وزیده خبر پیچیده،توی شهر مدینه میوه ی قلب،ابالحسن رسیده (ای اهل ولا سرور صنوبر خوش آمد) (واسه امام رضا علی اکبر خوش آمد) (یا ابن الرضا،ابن الرضا،جوادالائمه) 🏳بند دوم اومده ولیعهد،واسه حضرت سلطان سخا و جودش،همه رو کرده حیران به کاظمینش،پریده مرغ قلبم اونجا که میده،بوی مشهد ایران شب نگاره،دلم آروم نداره از قفس غم،می پره و آزاده یا کاظمینه،یا مشهد مقدس پنجره فولاد،یا که باب الجواده (بر اهل ولا این شب میلاد مبارک) (یا امام رضا مقدمه نوزاد مبارک) (یا ابن الرضا،ابن الرضا،جوادالائمه) 🏳بند سوم خبر آوردن،واسه دلای بی تاب به دلهایی که،تابیده نور مهتاب خوابیده مهتاب،روی دامن خورشید براش لالایی،داره میخونه ارباب غنچه ی ناز و،قرار قلب مادر عشقه ابالفضل،آقام علی اصغر اومده باشه،تمومه عشقه عمه دل ببره از،تمومه اهل خیمه (بر اهل ولا ولادت ماه مبارک) (میلاد علی دسته گل شاه مبارک) (یا علی علی،علی علی،علی اصغر) ✍♪کربلایی امیرحسین سلطانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏳 🏳بند اول شب میلاد بهاره دل توو سینه بیقراره مبارک به شاه و سلطان قدمه ماه و ستاره یکیشون ولیعهده اون یکی هم شاهزاده یه دلم تو کربلاست و یه دلم باب الجواده نور بارون شده دنیامون از قدوم این دو آقازاده خدا امشب به امام هشتم با جوادش برکت داده یا علیِ اکبرِ امام رضا یا علیِ اصغرِ امام حسین 🏳بند دوم بند قنداقشونم از رشته ی حبل المتینه که چوب گهوارشونم ستون روی زمینه اومدن تا حاجتامون با نگاهشون روا شه پادشاهی میکنه هر کی برا اینا گدا شه چی بگم خیلی فراوونه کرامات این دو آقازاده اگه کربلا میخوای بسم الله که دل اربابمون شاده یا علیِ اکبرِ امام رضا یا علیِ اصغرِ امام حسین ۱۴۰۰/۱۱/۱۸ ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
. ولادت حضرت امام جوادالائمه و حضرت علی اصغر علیهم السلام 🏳بند اول ماه میاد از پشت ابرا،تصویرش روی زمینه امشبی رو با اهالیه،زمینی هم نشینه گل بریزید که بهار عاشقونه ریسه بندونی فضای آسمونه شب میلاده گل و رنگین کمونه شب،شبه میلاده و این،دلامون شاده و دل،باب الجواده و دلبنده،آقامون امام رضا اومده شش ماهه،سربازه کرببلا اومده (مولانا یا جواد مدد یا ابن الرضا یا اصغر مددی حیدر کرببلا) 🏳بند دوم جفتشون از نسل حیدر،از تبار شاه شیرن جفتشون باب الحوائج،بی بدلیل و بی نظیرن یکیشونه میوه ی قلب یه سلطان اون یکیه غنچه ی قدیم الاحسان هر دو آقا زاده ان از جنس باران شب،شبه میلاده و این،دلامون شاده و دل،باب الجواده و شب،شبه امیده و سر،زده سپیده و باز،دوباره عیده و دلبنده،آقامون امام رضا اومده شش ماهه،سربازه کرببلا اومده (مولانا یا جواد مدد یا ابن الرضا یا اصغر مددی حیدر کرببلا) 🏳بند سوم سائل کوی جوادم،هم غلام کوی اصغر شادم از اینکه در این،خونه هستم من یه نوکر من فداییه جواد ابن الرضایم یک کبوتر روی دو گنبد طلایم عازم صحن جواد و کربلایم از،حرم کاظمین با،ذکر ارباب حسین می،پرم بین الحرمین عمریه دیوانه ام سائل میخانه ام گرد تو پروانه ام دیوونت،دوباره ببین آقا اومده قلاده،بسته و سوی شما اومده (اربابم یا حسین شهنشه باوفا اربابم یا حسین امیر کرببلا) ✍♪کربلایی امیرحسین سلطانی