حاج محمدرضا بذری🎤
#تو_این_شبا
ویژه شبهای قدر🌙
—------------------------------------
—---------------------------------------
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن
تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن
ببین گناه،بال و پر پروازمون رو بسته
آقا بیا،برای بال بستمون دعا کن
تو رو به اضطرار زینب،بیا آقا
به قلب بی قرار زینب،بیا آقا
به غربت مزار زینب،بیا آقا
تو رو به لکنت رقیه بیا آقا
به زخم صورت رقیه بیا آقا
تو رو به غربت رقیه،بیا آقا
دوباره باز،گدا در انتظار لطف شاهِ
حاجت من،از تو فقط یه گوشه ی نگاهِ
امشب فقط،امید من به دستای کریمت
دستی بگیر از منی که پرونده ام سیاهِ
به مشک پاره ی علمدار،بیا آقا
تو رو به اون دو چشم خون بار،بیا اقا
به طفل تشنه تشنه بین گهوار،بیا آقا
تو رو به شاه بین گودال بیا آقا
تو رو به اون پیکر پامال بیا آقا
به مادری که رفته از حال،بیا آقا
من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن
یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن
تو رو قسم به خجلت سکینه از ابالفضل
آقا منو،این اربعین زائر کربلا کن
تو رو به قلب زار حیدر،بیا آقا
به چهره ی کبود مادر،بیا آقا
تو رو به خون میخ رو در،بیا آقا
تو رو به پهلوی شکسته بیا آقا
به محسن به خون نشسته بیا آقا
به حرمت دو دست بسته ، بیا آقا
—------------------------------
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#متن_اشعار
حاج محمدرضا بذری🎤
#شده_غرق_خون
ویژه شبهای قدر🌙
—------------------------------
شده غرق خون توی محراب علی
تو میری میمونه زینب ولی
مث شمع میسوزی میشی آب علی
تو میری میمونه زینب ولی
رسید شمع عمر تو به آخراش
تو راه مصیبت از این بدتراش
طبیبم نداره دوایی براش
منو میکشه کوفه و ماجراش
یه برگه خزونم دیگه بعد تو
ببین روضه خونم بعد تو
همه دلخوشیم بودن با تو بود
نمیخوام بمونم دیگه بعد تو
تو شبهای غربت منو جا نذار
بیا زینبو کوفه تنها نذار
علی یاعلی یاعلی یاعلی
—------------------------------
بمیرم چرا صورتت خونیه
بیا زخمتو ببندم خودم
ببین ابرچشمام چه بارونیه
بیا زخمتو ببندم خودم
ببین حالمو خسته و مضطرم
خراب میشه دنیا دیگه رو سرم
بابا دیگه داری میری از برم
دلم تنگ شده واسه مادرم
نرو که داری جونمو میبری
نمیشد یه امروز به مسجد نری
چرا مادرم رو با یه حالتی
صدا میزنی شب آخری
تو شبهای غربت منو جا نذار
بیا زینبو کوفه تنها نذار
علی یاعلی یاعلی یاعلی
—------------------------------
—------------------------------
چجور دختر تو بشه باورش
غمت میکشه منو آخرش
نبود حتی فکر جدایی سرش
غمت میکشه منو آخرش
نمیخوام شبم دیگه فردا بشه
نذار زینبت دیگه تنها بشه
نرو و نذار تا بیاد روزی که
روی کوفه به دخترت وا بشه
همین کوفیا دشمن ما میشن
یه روز تیغشون رو رو ما میکشن
همین ها که بودی براشون پدر
یه روزی میاد حسین میکشن
تو شبهای غربت منو جا نذار
بیا زینبو کوفه تنها نذار
علی یاعلی یاعلی یاعلی
—------------------------------
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🌴شعر و سبک فوق العاده زیبای امیرالمؤمنین🌴
✍کاری از : علی صمدی-قم
بند اول:
به ساحت تو سلام آقا
به محضر تو درود آقا
گشتیم همه عالمو اما
عزیز تر از تو نبود آقا
تو عشقی و ما همه عاشق
تو لیلی و ما همه مجنون
دیونتیم یا علی مولا
عشقت شده منطق و قانون
سرمایه دارم و ، سرمایم عشق تو
سر میدم تو مسیرت
من شیعه زاده ام ، دل به تو داده ام
اجدادم هم اسیرت
بر این فیض نائلیم ، نسل به نسل سائلیم
هستیم از دم فقیرت
مولانا یا علی 2 مولانا یا علی جان
بند دوم:
شیر خدا توی بازوهات
یه قدرت معجزه آساست
دلیلش اون بازوبنده که
تبرک بوسه ی زهراست
میچرخه وقتی تو دست تو
تیغ دو دم محشری میشه
آب و هوای همه دنیا
یه مرتبه حیدری میشه
یعنی که زلزله ، یا این که سیلیه
شاید هم شده طوفان
میلرزه زیر پا ، محشرها شد به پا
میرسه شیر غرآن
حنجرها میدره ، سردار خیبره
جان ای جان شاه مردان
مولانا یا علی 2 مولانا یا علی جان
بند سوم:
هر چی که هست از شما دارم
این عزت و رزق و روزی رو
ازم نگیر عشقتو دریاب
حرارت سینه سوزی رو
نفس بده تا بگم هر دم
علی علی مست وشیدا شم
بیفتم از شدت مستی
دوباره با یا علی پاشم
مستم من باده ای ، هستم دل داده ای
حیرون بارگاهت
ایوونت با صفا ، مملوه از طلا
شد خورشید روسیاهت
تقدیرم رو رقم ، بزن تا جون بدم
تو صحنت با نگاهت
مولانا یا علی 2 مولانا یا علی جان
#سنگین
#زمزمه
#السلام_علیک_یا_اول_مظلوم
#شب_نوزدهم_ضربت_خوردن
#شب_نوزدهم_مهمان_ام_کلثوم_س
#چاه_کوفه
#محراب_کوچه_گودال
بند اول :
با این که پهلوون ِ شیر ِ و َ امیر کشوره
وصله ی عبای شاهیش از همه دل می بره
واسه خلخالی که از پای زن یهود در آد
عالمو می ریزه درهم سینه شو چاک میزنه
دستی که تیغ دو دم می گیره و سر می زنه
با لطافت میاد و اشک یتیم پاک می کنه
فاطمه مادرم شده
تو رو پدر صدا زدم
باشه سایت بالا سرم
وقت سحر صدا زدم
بابای من مسجد نرو
ببین تو خواهش در ُ
من ام کلثومم ببین
تو التماس دختر ُ
پدر نرو پدر نرو ...
تورو جون مادر نرو...
➖➖➖➖➖➖➖
بند دوم :
یه عمره حرفاشو تو گوش چاه کوفه میزنه
به حدی که چشای چاه براش شکوفه میزنه
خبر نداره کسی از حالش و از درد و غمش
آخه یه عمره آزگار میشه که رفته همدمش
یه چادر خاکی که داره قلبشو عذاب میده
تراب چادر چه غمی به قلب بوتراب میده
رو لبش این زمزمه رو
کی میبینم فاطمه رو
میون محراب میخونه
فزت و رب الکعبه رو
سی سال عذاب دیده بسه
نفس راحت می کشه
سالم پهلوش داره از
زهرا خجالت می کشه
(روضه ی احتمالی«گریز»:
لای حصیرت میبرنت
زینب ُ از حال میبره
محراب خونی٬ دلمو
تا دم گودال میبره
حسین ِ من ... حسین ِ من)
مظلوم علی مظلوم علی
از حق خود محروم علی
✍ #س_مهدی_۱۳۱۱۰
---------------------------------
زمینه _ شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه السّـــــلام
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
بند اول
آسمـــــونه چشمای
شیعه بارونـــــه
جبرئیــل امشب
روضــه میخونه
و تَهَدَّمَـــــت والله
قُتِـــلَ الحــیدر
بیـن محــــرابه
میزنه پـــرپـــر
فصل غمه فرشتـــــه ها شد
فــرق ســر علـــــی دوتا شد
شب عـــــزای مُرتَضـــیٰ شد
آه و واویــــــــــلا
فُـــــزتُ و رَبِّ کعبـــه بر لب
غصه گرفتـه عـــــالم امشب
دیگه شـده بیچـــــاره زینب
آه و واویــــــــــلا
غرقه خونه
جانماز حــــــــــیدر بابا
اِنّا لله
روی سجـــده رفته آقا
واویلتا
مسجد کوفه شد غوغا
حیدر حیدر _ آقام آقام آقام آقام (3)
●●●●●●●●●●●●●●
بند دوم
میبرنش تاخـــــونه
با دلی مضطر
افتـــاده از پا
فاتح خــــیبر
شده شبیه زهـــــرا
رنگِ رخسارش
کـــــه نمیبینــه
چشمای تارش
میگه حســـــن که ای امیرم
الهـــــی من بــرات بمیـــــرم
انتقـــــام تــورو میـــــگیـرم
آه و واویــــــــــلا
مثل مـــــادر دلت پر آهـــــه
تموم صـــــورتت سیـــــاهـه
دنیـــــا بدون تــــو تباهـــــه
آه و واویــــــــــلا
دست بــابــا
به روی شـــــونه ی حسینیه
ابوفاضـــــل
خون میباره به شور و شینه
نگـــــــــرانه
دلـــــه آشـــــوبه زینبینـــــه
حیدر حیدر _ آقام آقام آقام آقام (3)
#کربلایی_علی_اصغر_رفیعی
#شب۱۹_ماه_رمضان
#شب_ضربت_امیرالمؤمنین_ع
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
👇👇👇👇👇👇👇👇
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#امام_علی
#مرثیه_امام_علی
مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام🌿
من حیدری ام حالِ پریشان شده دارم
درسینه بسی آتش حیران شده دارم
امشب زشرابش مِیِ طوفان شده دارم
تا صبح دل زار پریشان شده دارم
ما مرد شرابیم دوصدباده بیارید
ما را به درِ بیتِ علی مست گذارید
رخساره علی قبلهی دنیا شدنی بود
دیدارعلی گرمِ تماشا شدنی بود
سلطان پی دیدار مُهیا شدنی بود
این دیده بسی دیده ی بینا شدنی بود
مارابه جهان دیدن اوهست تمنا
عمریست گداییم گدای دره مولا
شاید شبِ قدر مقدر شده باشد
مشتاق علی باز پیمبر شده باشد
ازعشق چنین گوشِ زمان کر شده باشد
مشتاق لقا حضرت دلبر شده باشد
منشق شده تصویرِ خداوند به محراب
افتادزپاشیرِ خداوند به محراب
یعقوب دو دیده به ره تو نظرش بود
گریان پدر گوشه ای از در پسرش بود
منشق زسرتیغ پر از زهر سرش بود
قاتل به جهان کشتن حیدرهنرش بود
مولابه جهان گردشِ این روز و شب از توست
شیرینیِ افطارِ پی هر رُطب از توست
باناز نگاه تو زمین زیر و زِبَر شد
بارفتن تو زینب توخون به جگر شد
بند آمده این راه از این کوچه گذر شد
ازخاکِ قدمهات به ما نیز نظر شد
چشمان علی جلوه ی محراب سحر بود
دیدارتو آقا همه شب پای سحربود
تا شدت نور ملکوتی علی بود
کوفه جلوات جبروتی علی بود
شاهدبه غم واوج سکوتی علی بود
حق گرمِ تماشایِ قنوتی علی بود
پیش تو ذلیلم مددی حضرت سلطان
یک عمر دخیلم مددی حضرت سلطان
هستی توطبیب دل و بیمار توهستم
یا این همه در شهر بدهکار توهستم
عمریست گدا بر در و دیوار توهستم
تقصیر من این است که سربار توهستم
عمریست کَرَم رویِ کَرَم ریخته ای تو
(مجنون) درت رابه خود آویخته ای تو
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#مناجات_باخدا #فولکلور
بازم شب قدره و بیقراری
غلْط میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم
حاجتایی که نزدیک یه ساله
تو خاطرم مرور میشه همیشه
ولی تموم حاجتای عمرم
اندازه یه حاجتم نمیشه
حاجتم اینه آقام و ببینم
کاشکی که آرزو به دل نمونم
دوس دارم از خجالتش در بیام
خدا کنه ازش خجل نمونم
بازم شب قدره و جات خالیه
فقط غمه که جات و پُر میکنه
فقط نگاه مهربون توئه
که این دل سنگیم و در میکنه
باز شب قدره و خودم میدونم
که قَدرت و نمیدونم آقاجون
من امشب اومدم بگم که دیگه
پشیمونم پشیمونم آقاجون
تو جامعه کبیره خوندم این و
لطف خدا بسته به لطفتونه
اگه تو از گناه من بگذری
دیگه خدا من و نمی سوزونه
کِی میشه از کعبه خبر بیاد و
صدا اذونت بپیچه تو گوشم
برای انتقام بریم مدینه
کنار تو لباس رزم بپوشم
نمیدونم کوفه ای یا کربلا
نمیدونم کجا عزا گرفتی
به یادمون باش آقا هر کجا که
به آسمون دست دعا گرفتی
🔸شاعر:
#محمد_بیابانی
___________________________
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
دشمنان این روزها حرف دو پهلو می زنند
دوستانت یک به یک دارند زانو می زنند
از نگاه انداختن در چهره ات شرمنده اند
علتش اینست کمتر خنجر از رو می زنند
تو پی تقسیم نانی، عده ای در خوابشان
خاک بیت المال را دارند جارو می زنند
یک نفر باید بگوید زخمت از شمشیر نیست
بر سر تو بی جهت دارند دارو می زنند
خوب شد رفتی ندیدی شرطه ها دور بقیع
روبرومان دست هاشان را به پهلو می زنند!
🔸شاعر:
#محمدحسین_ملکیان
____________________________
#امام_علی
#مرثیه_امام_علی
شهادت امیرالمومنین(ع)
بین محراب علی شیرجهان افتاده
که از این واقعه عالم به فغان افتاده
بین محرب دعابود علی خورد زمین
فاطمه موی پریشان به جنان افتاده
شده منشق سر ه مولا،چه کندبا زینب
پیشواز سر بشکسته چسان افتاده
نفسی نیست دگر در دل این باغ خزان
پی او باد صبا اشک فشان افتاده
شده پاشیده زهم عرش برایت حیدر
جبرییل مویه کنُان، مویه کنان افتاده
باز گودال مرایاد توانداخت حسین
غارت خیمه ی سلطان، به سنان افتاده
شمرآمدپی گودال و دل زینب دید
سوی این باغ دگر باد خزان افتاده
دو سه باری به زمین خورد ودلش گفت حسین
گوشه ی خیمه چنین او نگران افتاده
#شب_قدر
#آرمین غلامی
#امام_علی_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار
مرهم زخم دلش تنها دم شمشیر بود
مردم از او سیر بودند او ز مردم سیر بود
خاردرچشم،استخوان درحلق،آتش برجگر
در کف گردون کمان، در سینۀ او تیر بود
گنج عالم زیر پا و ثروتش هنگام مرگ
چندقرص نان جو،یک اسب،یک شمشیربود
زود زهر تیغ قاتل کرد بر جانش اثر
مجتبی بر او طبیب آورد اما دیر بود
درحرم آمد به دنیا، گشت در مسجد شهید
قطرهقطره خون پاکش راهمین تفسیربود
بیگناهی کم گناهی نیست، بر اهل گناه
شدت عدل علی بالاترین تقصیر بود
برزمین افتاده،خون فواره میزد از سرش
در دوچشمش اشک شوق وبرلبش تکبیربود
گرچه طی گردیده بودازعمراوشصت وسهسال
او در ایام شباب از داغ زهرا پیر بود
شیر، بهر قاتل خود میفرستاد از کرم
باوجود آن که خود تنها غذایش شیر بود
کارمولابود«میثم!»لطف وصدق ودوستی
کاردنیاظلم وجوروحیله وتزویربود
#حضرت_علی
#ماه_مبارک_رمضان
صدای هق هقِ مردی میان نخلستان
حکایت جگری پاره پاره را دارد
ز دست مردمی از جنس سنگ سی سال است
میان حنجرهاش بغض بی صدا دارد
هرآنچه غصه و غم بود در دلش جا شد
فقط خدا صحهی صدر را به او داده
کنار نخل سرافکندهای شبی دیگر
میان سجده به یاد مدینه افتاده
نمیرود ز دلش خاطرات آن کوچه
که پیش او همهی هستیاش زمین افتاد
اگرچه تیغ به دادِ دلش رسید اما
درست لحظهی تدفین فاطمه جان داد
میان بسترش افتاده غرقِ در خون است
شبیهِ فاطمه دردی به رویِ سر دارد
برای اینکه به بالینِ او رسد زهرا
هنوز منتظر است و به در نظر دارد
به زحمتی تنِ خود را کمی تکان داد و
نشست رو به روی زینب و تأمل کرد
همینکه خاطرهها بینشان تداعی شد
دوباره روضهی زهرا میانشان گل کرد
یکی یکی همه را تا مرور میکردند
حسن تمام تنش مثل بید میلرزید
و نام قنفذ ملعون که در میان آمد
شبیه طفل کتک خورده باز میترسید
چگونه میشود اینکه زنی زمین بخورد
خدای صبر نشیند به او نظاره کند
چگونه میشود اینکه میان کوچه، علی
نظارهای به دو گوشی که گشته پاره کند
#کربلایی_رضا_باقریان
#ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_علی
یادش بخیر شهر و دیاری که داشتم
باغ فدک نه، باغ بهاری که داشتم
با فاطمه اسیر غریبی نمیشدم
یادش بخیر دلبر و یاری که داشتم
زهرا یگانه بود و برایم قرار بود
یادش بخیر تاب و قراری که داشتم
آیینهی جمال خداوندگار بود
یادش بخیر آینه داری که داشتم
با این همه، میان همان کوچههای تنگ
بشکست آن غرور و عیاری که داشتم
دستی پلید آمد و با تازیانهاش
از من گرفت دار و نداری که داشتم
بسکه رمق ز فاطمهام تازیانه برد
افتاد روی خاک، نگاری که داشتم
پر زد پرستوی من و از آشیانه رفت
من ماندم و همان دل زاری که داشتم
اشک من و حسین و حسن بود نیمه شب
شمع و چراغ خاک مزاری که داشتم
ای چاه کوفه، فاطمه را بی هوا زدند
پیش حسن میان همان کوچهها زدند
#کربلایی_رضا_باقریان
#ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_علی
یادش بخیر شهر و دیاری که داشتم
باغ فدک نه، باغ بهاری که داشتم
با فاطمه اسیر غریبی نمیشدم
یادش بخیر دلبر و یاری که داشتم
زهرا یگانه بود و برایم قرار بود
یادش بخیر تاب و قراری که داشتم
آیینهی جمال خداوندگار بود
یادش بخیر آینه داری که داشتم
با این همه، میان همان کوچههای تنگ
بشکست آن غرور و عیاری که داشتم
دستی پلید آمد و با تازیانهاش
از من گرفت دار و نداری که داشتم
بسکه رمق ز فاطمهام تازیانه برد
افتاد روی خاک، نگاری که داشتم
پر زد پرستوی من و از آشیانه رفت
من ماندم و همان دل زاری که داشتم
اشک من و حسین و حسن بود نیمه شب
شمع و چراغ خاک مزاری که داشتم
ای چاه کوفه، فاطمه را بی هوا زدند
پیش حسن میان همان کوچهها زدند
#کربلایی_رضا_باقریان
#ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_علی
یادش بخیر شهر و دیاری که داشتم
باغ فدک نه، باغ بهاری که داشتم
با فاطمه اسیر غریبی نمیشدم
یادش بخیر دلبر و یاری که داشتم
زهرا یگانه بود و برایم قرار بود
یادش بخیر تاب و قراری که داشتم
آیینهی جمال خداوندگار بود
یادش بخیر آینه داری که داشتم
با این همه، میان همان کوچههای تنگ
بشکست آن غرور و عیاری که داشتم
دستی پلید آمد و با تازیانهاش
از من گرفت دار و نداری که داشتم
بسکه رمق ز فاطمهام تازیانه برد
افتاد روی خاک، نگاری که داشتم
پر زد پرستوی من و از آشیانه رفت
من ماندم و همان دل زاری که داشتم
اشک من و حسین و حسن بود نیمه شب
شمع و چراغ خاک مزاری که داشتم
ای چاه کوفه، فاطمه را بی هوا زدند
پیش حسن میان همان کوچهها زدند
#کربلایی_رضا_باقریان
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#محمد_بختیاری
در حریمت شفا نمیخواهم
آتشم زن دوا نمیخواهم
لحظهی استجابت روضه
از شما جز شما نمیخواهم
خاک پای تو کیمیای من است
جز همین کیمیا نمیخواهم
تا اسیر حسین تو هستم
دلی از غم رها نمیخواهم
من حسینی و حیدریم ، پس
بی نجف ، کربلا نمیخواهم
"مست مست و قلندر استم من
خاک نعلین قنبر استم من"
ابتدا، انتها نداری تو
جز خدا آشنا نداری تو
آیهی اعظم خداوندی
کی، چگونه، کجا نداری تو
همهی سائلان تو شاهند
سائل بینوا نداری تو
فرش این خانه بال جبریل است
قالی نخنما نداری تو
با سرت عرش شکسته ولی
روضهی «بوریا» نداری تو
"شب اسیر سپیدهی سحرت"
عالمی مات جلوهی پسرت
آمدم تا در این شب آخر
مثل این کاسههای پشت در
مرحمی آورم برای سرت
گرچه این را نمیکنم باور
که دوایی برای این سر نیست
که سر تو نمیشود بهتر
که امید یتیمها امشب
میرود پیش حضرت مادر
که در این شهر بیلیاقتها
نیمه شب دفن میشود حیدر
شب، غریبی، تلاطم دریا
شب مدینه، نجف، غم زهرا
اسم مادر رسید و غوغا شد
گره از کار بستهام وا شد
اسم مادر دوباره معجزه کرده
نفَس آلودهای مسیحا شد
باید امشب به روضه برگردم :
بی تو حیدر عجیب تنها شد
قدرِ شبهای قدر ! بعد از تو
خانه قبری برای مولا شد
امشب آغاز بهتری دارد
شب وصل علی و زهرا شد
غم اگر رنگ مادری دارد
گریه هم بوی بهتری دارد
https://eitaa.com/babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیر_المومنین_ع_شهادت
#غلامرضا_سازگار
گشته به ماه رخ عیان اشگ دو دیدۀ علی
بوی جدائی آید از رنگ پریدۀ علی
دل شده چاه کوفه و گشته به دیده ام عیان
صورت خون گرفته و قدّ خمیدۀ علی
یاد ز تربتش کنم گریه به غربتش کنم
می چکد از دو دیده ام خونِ چکیدۀ علی
اشک و سکوت زینبش حمل جنازه در شبش
خاطره ای ز غربت یار شهیدۀ علی
ناله به چاه می زند شعله به ماه می زند
نیمه شب از درون دل آه کشیدۀ علی
وجه خداست لاله گون چشم حسین پر ز خون
اشک حسن چکیده بر فرق دریدۀ علی
شدّت قهر را ببین پستی دهر را ببین
فاطمه را عدو زند پیش دو دیدۀ علی
زهر رسیده بر دلش شیر دهد به قاتلش
بوده به خصم، دوستی مکتب و ایدۀ علی
فاطمۀ شهیده کو تا نگرد که همچو او
خم شده سرو قامت دخت رشیدۀ علی
سوز کلام «میثمش» بوده ز آتش غمش
نالۀ اوست از دل درد کشیدۀ علی
https://eitaa.com/babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیر_المومنین_ع_بستر_شهادت
#غلامرضا_سازگار
مرغ شب، عاشق دعای من است
چاه مشتاق ناله های من است
دامن بی گناه نخلستان
خجل از اشک بی صدای من است
دفتر خاطرات غربت من
فرقِ از یکدگر جدای من است
من طبیب و دوا نمی خواهم
دیدن فاطمه دوای من است
لب فرو بستم و نفس به نفس
فاطمه فاطمه نوای من است
شیر را بهر قاتلم ببرید
گر چه این آخرین غذای من است
هر که خوبی کند جزا گیرد
صورت غرق خون جزای من است
من غریبم ولی خدا داند
هر دلی محفل عزای من است
اشک من قصۀ غریبی من
مرگ من حاصل دعای من است
گه گهی کز خرابه می گذرید
پیری آنجاست آشنای من است
احترامش کنید کان بیمار
همدم و یار با وفای من است
(میثم) از ماتمم نوا سر کن
عالم از گریه نینوای من است
https://eitaa.com/babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مناجات
#سیدرضا_مؤید
اشکی بود مرا که به دنیا نمی دهم
این است گوهری که به دریا نمی دهم
گر لحظه ای وصال حببم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمی دهم
عمری بود که گوشه نشین محبتم
این گـوشه را به وسعت دنیا نمی دهم
در سینه ام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینه ی سینا نمی دهم
تا زنده ام ز درگه او پا نمی کشم
دامان او ز دست تمنا نمی دهم
سرمایه ی محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمی دهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیه ی فردا نمی دهم
در سایه ی رضایم و همسایه ی رضا
این سایه را به سایه ی طوبی نمی دهم
https://eitaa.com/babollharam
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیر_المومنین_ع_شب_شهادت
#محمود_ژولیده
با خود بگذاريد كه نجوا كند امشب
اين روح مگر بال و پري واكند امشب
يك لحظه دگر طاقت اين هجر ندارد
سخت است تحمل، غم زهرا كند امشب
اين فرقِ ترك خورده تسلي شدني نيست
جز فاطمه اش كيست تسلا كند امشب
اسرار مگوي علي و چاه بماند
با فاطمه خود حلِّ معما كند امشب
مردي كه جدا از دل محراب نمي شد
بايست که بالِشت، مصلي كند امشب
ايكاش بگويند به زينب خبري نيست
بگذار پرستاريِ بابا كند امشب
شد زنده دگر بار شب سخت وصيت
بگذار كمي زمزمه مولا كند امشب
زان بسته كه جبريل سفارش به نبي داشت
بايد كفنِ تازه تري واكند امشب
فرمود: حسينم ! حسنم سخت غريب است
بسيار دعا زينب كبري كند امشب
اين سنّتِ تشييعِ غريبانه به جا ماند
مي خواست علي ياد ز زهرا كند امشب
صحبت ز حسين و حرم و مشك و علم شد
اين هاست سفارش كه به سقّا كند امشب
گاهي به علمدار سپارد حرمش را
گاهي سخن از اكبر ليلا كند امشب
***
فرمود كه : قاتل به شما گرچه اسير است
با او حسنم خوب مدارا كند امشب
غافل نشود هيچ كس از قوت يتيمان
نان و نمك و شير مهيّا كند امشب
***
دل ! دست توسل به عنايات كه داري ؟
پروندۀ ما را علي امضا كند امشب
https://eitaa.com/babollharam
◾️زمینه زبانحال #امیرالمومنین علیه السلام◾️
➖➖➖➖
1⃣
25 ساله که بعد اون شب
رو لبم آهه غم و افسوسه
در و دیواره حیاطه خونه
برا من شبیهه یک کابوسه
نمیره از یادم که
چجوری چوبه ی در و با یه لگد بشکستن
جلو چشای مردم
دستای خیبر شکنم رو با طناب میبستن
بین کوچه؛ پا رو قباله ی فدک زدن
روی زخمه؛ دله غمینه من نمک زدن
پیش چشمام؛ خانوم خونمو کتک زدن
➖➖➖➖
2⃣
خیلی سخته غم تنها بودن
هم زبون من فقط یک چاهه
جواب سلامم این مردم
نمیدن میگن علی گمراهه
کجایی ای خانومم
نیستی ببینی زینبت الان یه پا خانومه
حسنتم این روزا
برا خودش یلی شده و قوت زانومه
زهرا جانم؛ دیگه رسیده وقت رفتنم
پایان اومد؛ دیگه شبای غصه خوردنم
امشب میخوام؛ دیگه بیام کناره محسنم
➖➖➖➖
3⃣
بیا عباس پسرم پیشه من
وصیت هایی برا تو دارم
زینب و حسینم و بعد از این
باباجون دست خودت میسپارم
یه روزی آخر بابا
میره حسین به کربلا میخوام کنارش باشی
نذاری که تنهاشه
براش علمداری کنی همیشه یارش باشی
دستای تو؛ میشه کناره علقمه جدا
سرها میره؛ با لب تشنه روی نیزه ها
واویلا از؛ همه مصیبتای کربلا
➖➖➖➖
🎼سبک:علی علی بیگی
📝امیرحسین پارسا(کلب الرقیه)
https://eitaa.com/babollharam