eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
89 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
مسیر بی‌پایان-160.mp3
زمان: حجم: 91.92M
💽 نسخه کامل صوتي مجموعه "مسیر بی‌پایان" ⏱یک ساعت و شانزده دقیقه 🎤 با نوای 🔉 جهت استفاده‌ی زائران و موکب‌داران در ایام حسینی 🌐 @fadaeianhoseinir 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
(به همه سبکها خوانده میشود) یک اربعین گذشت و من از اسارت آمدم از کوفه و شهرِ شام بَرا زیارت آمدم سلام ای برادرم سلام ای حسینِ بی سر زینبِ غم پرورت آمده مَحزون و مُضطر زینب تو برگشته دل غمین و سرگشته برادرم یا حسین (۴) تو رُو اینجا برادر از من جدا کردن حسین لبِ تشنه سرت رُو از تن جدا کردن حسین هفتاد و دو لاله رُو به خاک و به خون کشیدن سرهای شهدا رُو اینجا به نیزه ها زدن بار گران کشیدم تو رُو بر نیزه دیدم برادرم یا حسین بشکنه دست اونی که گلوی تو رو بُرید بعد تو گوشواره از گوشِ طفلان تو کشید کاش دعا کرده بودی زینب بعد تو بمیره نباشه از فِراقت بعد تو ماتم بگیره سلام ای نورِ عینم گل زهرا حسینم برادرم یا حسین چهل روزه خواهرت با درد و غم آشنا شد زینبِ تو مهمونِ کوفیا و شامیا شد از کجا بگم حسین از لب و طشت و خیزران هلهله و جسارت از غم های شامِ ویران شنیدی طعنه ها رُو خارجی گفتن ما رُو برادرم یا حسین شده ام شرمنده از جایِ خالیِ دخترت آخه توی خرابه جان داده طفل صغیرت سرِ تو رُو آوردن پیش دخترِ سه ساله تا که سرِ تو رُو دید جون داد با فغان و ناله کاشکی من مُرده بودم جای رقیه بودم برادرم یا حسین @babollharam
حضرت زینب(س) زینب دل خسته هستم دل غمین گشته ام من زائرت در اربعین یا حسین گرچه غمین و خسته ام در کنار مرقدت بنشسته ام از سفر قامت خمیده آمدم سوی تو ای نور دیده آمدم آمدم من از سفر با شور و شین زیر لب گویم فدایت یا حسین سوزم و با آه و با اشک بصر بهر تو گویم حسین شرح سفر بعد تو خون شد دل اهل حرم زد شرر بر حاصل اهل حرم آتشی در خیمه ها افروختند کودکان بی گناهت سوختند بعد تو سیلی زدن آزاد شد ای برادر خون دل سجاد شد کودکان را وحشیانه می زدند کعب نی یا تازیانه می زدند روی شان را جوهر نیلی زدند یا حسین بر کودکان سیلی زدند غنچه های تو همه پژمرده اند زیر بوته دو گل از تو مرده‌اند پرپر از کین غنچه های یاس بود علقمه نقش زمین عباس بود زخم ما را دشمنت می زد نمک اهل بیتت را عدو می زد کتک بهر تشییع جنازه آمدند اسب ها با نعل تازه آمدند شد به دست قوم اشقی الاشقیا پیکرت پامال سم اسب‌ها ای عزیز زینب ای صد پاره تن پیکرت را خاک صحرا شد کفن گویمت از کوفیان بی حیا بی وفا بی غیرت و پر مدعا کوفیان چنگ و نی و دف می ‌زدند جای عرض تسلیت کف می زدند روز دشمن را نمودم من سیاه یکه و تنها شدم بر تو سپاه روز دشمن با بیانم تار شد دشمن دور از خدایت خوار شد تا که دیدم رأس تو خون شد دلم زان سبب سر را زدم بر محملم گویم از نامردمان شهر شام سنگ بر ما می‌ زدند از روی بام زین مصیبت گشته ام چون شمع آب دختر زهرا کجا؟ بزم شراب رو به روی من یزید بی حیا رو به روی او یکی تشت طلا ناگهان دیدم سرِ از تن جدا مرگ خود را خواستم من از خدا سوخت جان زینبت ای نور عین چوب می ‌زد بر لبانت یا حسین از سه ساله دخترت منما سؤال سوی جنت رفت با شوق وصال ای برادر از تو من شرمنده‌ام دخترت جان داده و من زنده‌ام من بمیرم بر سه ساله دخترت دفن او شد شب به سان مادرت دیگر از این زندگی سیرم حسین کرده داغ تو زمین گیرم حسین هدیه ای دِه یا حسین بر این (رضا) دستگیری کن ز او روز جزا هرچه باشد عبد درگاه شماست عاشق صحن و سرای کربلاست @babollharam
اگر سوار و اگر که پیاده می‌آییم به‌شوق توست که جاده‌به‌جاده می‌آییم هزارشکر که در اوج این همه سختی به دیدن حرم تو چه ساده می‌آییم بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند بدیهی است که با خانواده می‌آییم اگرچه سختی و دشواری است، اما ما به خُلق باز و به روی گشاده می‌آییم "به‌رغم مدعیانی که منع عشق کنند" به حکم عشق الهی زیاده می‌آییم شکوهمندترین نوع انتظار این است همین که خسته ولی ایستاده می‌آییم در این مسیر فقط در پی رضای توایم که فکر غیر تو از سر نهاده، می‌آییم بیا به دیدن ما ای امام صاحب‌امر که ما به شوق تو با این اراده می‌آییم @babollharam
شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت …و زنده ام به دو نذر و نیاز پشت سرت یکی به نذر دوباره تو را بغل کردن و دوم اینکه شوم سرفراز پشت سرت چهل غروب دلم تنگ روی ماه تو بود چهل طلوع نخواندم نماز پشت سرت غروب حادثه انگشترت به یغما رفت ادامه دار شد این حرص و آز ، پشت سرت تنت زمین و نوک تیرها به پشت تنت سرت به نیزه و در احتزاز “پشت سرت” به جای خون زده نور از قفای سر بیرون چه روشنا شده از این لحاظ پشت “سرت” هنوز در سرشان انتقام صفین است به پیش روی تو گفتند و باز ، پشت سرت… چقدر حرف بد از تو به دخترت گفتند چقدر هست زبان دراز پشت سرت تو را به هلهله کشتند ، رقص و ساز نبود مرا به هلهله و رقص و ساز پشت سرت کثیری _نژاد @babollharam
پریده ام به هوایت پریدنی که مپرس رسیده ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس اگرچه خم شدم اما کشید شانه من به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس نفس بریده بریدم امان دشمن را به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه شان چشیده ام غم غربت چشیدنی که مپرس غروب بود و رمیدند بچه آهوها ز چنگ گله گرگان ، رمیدنی که مپرس مپرس از چه نماز نشسته می خوانم شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس نه اینکه دیده فقط دید، آنچه کس نشنید شنیدم آنچه نباید، شنیدنی که مپرس عرب _خالقی @babollharam
امروز اربعین عزیز دو عالم است یا این که روز دوم ماه محرّم است؟ یک قافله رسیده که ره توشه اش غم است یک قافله که قامت بانوی آن خم است یک قافله بدون علمدار آمده یک قافله که از سر بازار آمده گرد و غبار چادر زن ها مشخّص است آثار خستگی بدن ها مشخّص است رنگ کبود و جای زدن ها مشخّص است از آه آه و لحن سخن ها مشخّص است ... ... خیلی میان راه اذیّت شدند آه چل روز اسیر داغ اسارت شدند آه در این میان زنی که شبیه فرشته است آمد ولی حجاب سرش رشته رشته است پیداست که به او چه قدَر بد گذشته است با اشک، روی قبر برادر نوشته است: قبر حسین ، کُشته ی عطشان کربلا «در خاک و خون تپیده ی میدان کربلا» من زینبم ... شناختی آیا ؟ بلند شو ای نور چشم مادرم از جا بلند شو یا که بگیر جان مرا یا بلند شو ای سر بُریده ام! به روی پا بلند شو برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن آوارگی اهل حرم را نگاه کن هر کس رسیده محضر تو گریه می کند دارد سکینه دختر تو گریه می کند در پشت خیمه همسر تو گریه می کند بالای قبر اصغر تو گریه می کند لالایی رباب، دلم را شکسته است آوای آب آب، دلم را شکسته است دارد رباب صحبت سربسته با فرات لب تشنه بود اصغرم ای بی وفا فرات! یک لحظه هم برای رضای خدا فرات ... ... اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟ رویت سیاه ! موی سفید مرا ببین زخم گلوی طفل شهید مرا ببین یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین از شام و کوفه هدیه ای آوردم ای حسین بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین عبّاس اگر نبود که می مُردم ای حسین چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود در شهر شام ، خنده و هورا زیاد بود با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد حرف از کنیز بردن یک بی پناه شد وقتی سه ساله ی تو لبش غرق آه شد با تازیانه پیرهنش راه راه شد بین خرابه خاطره ها را گذاشتم شرمنده ام که یاس تو را جا گذاشتم چل روز پیش بود که پیشانی ات شکست از لا به لای جمعیّتی نیزه دار و پست دیدم که شمر آمد و بر سینه ات نشست راه نفس نفس زدنت را به زور بست خنجر کشید و آه ... بماند برای بعد آهی شنید و آه ... بماند برای بعد _فردوسی @babollharam
شمعم و با عذاب آب شدم بی تو نوشیدم آب، آب شدم بی یل بوتراب آب شدم بین بزم شراب آب شدم دختران ابوتراب کجا بزم نامحرم شراب کجا مردم شام سنگمان که زدند زخم با خنجر زبان که زدند تهمت کفر بر زنان که زدند به لبت چوب خیزران که زدند دخترت هول کرد و پس افتاد بس که نالید از نفس افتاد توی ویرانه ای که دختر تو روبروی نگاه خواهر تو سر خود را گذاشت بر سر تو بوسه ای زد به خون حنجر تو روح از پیکرش که غارت شد کفنش جامه ی اسارت شد او شبیه تو بی کفن رفته سوخته، پاره پیرهن رفته زخم خورده، شکسته تن رفته موسپیدی او به من رفته پیکرش را سیاه تا دیدم روضه ی قتلگاه را دیدم شمر سمتت دوید، یادم هست خنجرش را کشید، یادم هست حنجرت را برید، یادم هست ناله ام را شنید، یادم هست روبروی نگاه مادر تو رفت بالای نیزه ها سر تو _عظیمی برگرفته از وبلاگ حسینیه @babollharam
از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد غروب روز دهم بود عمه ام افتاد عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد تمام اهل حرم را سوار محمل کرد عمو نبود... پدر کارِ عمه مشکل شد میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند: عقیله همسفر مشتی از اراذل شد تمام دشت بهم ریخت آن زمانی که نگاهت از روی نی سوی عمه مایل شد چکید خون سرت... خواهرت دلش خون شد گواه این سخنم خون و چوبِ محمل شد به جای تک تک ما عمه کعب نی خورده برای تک تک ما مثل شیر حائل شد خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو چگونه دختر حیدر به شام داخل شد هزار خطبه ی قرّاء خوانده خواهر تو جواب این همه خطبه فقط کف و کِل شد عقیله، کعبه ی غم، قبلةُ البرایا¹ بود ز اشک نیمه شبش خاک دشت ها گِل شد میان نافله ها یاد مادرش می کرد همیشه روضه ی او برکت نوافل شد اگرکه پیر شدم، عمه ام مقصر نیست گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد _جواد _شیرازی @babollharam
. توجه قابل توجه موکب داران محترم و هیات مذهبی که برای ایام حسینی قصد برپایی ایستگاه صلواتی و هیئت را دارند میرساند : با توجه به شلوغی ایام و زمان بر بودن طراحی و چاپ لطفاً سریعتر نسبت به ثبت سفارش اقدام فرموده و سفارشات خود را به روز های منتهی به اربعین حسینی موکول نفرمایید. با تشکر
کتیبه و پرچم باب الحرم
طراحی و چاپ دکور ایستگاههای صلواتی و مواکب اربعین حسینی (ع) . 🔹چاپ سابلیمیشن 🔹پارچه مخمل پورش درجه
قابل توجه موکب داران محترم و هیات مذهبی که برای ایام حسینی قصد برپایی ایستگاه صلواتی و هیئت را دارند میرساند : با توجه به شلوغی ایام و زمان بر بودن طراحی و چاپ لطفاً سریعتر نسبت به ثبت سفارش اقدام فرموده و سفارشات خود را به روز های منتهی به اربعین حسینی موکول نفرمایید. با تشکر
37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال و هوای جاماندگان فروشگاه در روز اربعین حسینی نگویید جا مانده‌ایم! کسی که ‎قلب و روحش رفته جامانده نیست. جامانده کسی است که عشق و شور و طلب زیارت ‎ به ذهنش هم نمی‌رسد و علاقه‌ای ندارد. کتیبه و پرچم بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_katibe فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_shop