eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
45 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت_هشتم محرّم_ حضرت علی اکبر علیه‌السلام با زمین خوردنِ تو شاه زمین‌گیر شده پایِ این پیکرِ صدپاره پدر پیر شده به سویِ تو نَدویدم که خَزیدم بابا اُف به دنیا پدر از زندگی‌اش سیر شده ای اذانِ حَرمم واژه‌به‌واژه شده‌ای اِرباً اِرباٰ وسطِ معرکه تصویر شده حمزه‌یِ لشکر من مُثله شدی واویلا آمدم سویِ تو امّا چقدَر دیر شده تکّه‌های بدنت رویِ حصیری چیدم چند تا گم‌شده یا جسمِ تو تبخیر شده همه‌یِ دشت به حال من و تو می‌خندند طعنه با روضه‌یِ غم‌هایِ تو درگیر شده بر رویِ شانه‌یِ یاران به حرم می‌آیی وقتِ تشییعِ علی‌اکبر و تکبیر شده لخته‌خون از دهنت با سرِ انگشت کشید العجل گفت پدر از غمِ تو پیر شده
‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم ‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام می زنم من دست بر هم می زنی تو دست و پا ، حیدر کرب و بلا خاک عالم بر سر این روزگار بی وفا ، حیدر کرب و بلا ‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم ‍
اللهم‌ صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم غزل‌مصیبت شام غریبان امام حسین علیه‌السلام حلالم کُن برایت ختم قرآن هم نمی‌گیرم صدایِ من گرفته پایِ نیزه دَم نمی‌گیرم اگرچه با تمامِ جان خود هستم سِپر امّا... توانِ ضربه‌هایِ سیلیِ محکم نمی‌گیرم چه می‌شد سنگها جایِ‌سرت من راهدف می‌کرد نشد با آستینم خون لب را هم نمی‌گیرم میانِ هلهله این ناله‌ها مفقود خواهد شد نگاهت که به من افتاد پهلویم نمی‌گیرم شبیهِ مادرم آنقدر سیلی خورده‌ام امّا... دری رویم نَیفتادهَ‌ست دیوارم نمی‌گیرم به رویِ نیزه بسته چشمهایِ غیرتش ساقی علمدارِ حریمِ غیرتم ماتم نمی‌گیرم به پایِ نیزه می‌خوانم دعایِ عهد با گریه سراغِ هیچ کس جز منجیِ عالم نمی‌گیرم
. جامانده‌یِ کاروانِ و روضه‌یِ حضرتِ رقیّه سلام اللّه علیها جامانده‌اَم از قافله اِی جانِ رقیّه شد نوکرتان دست به دامانِ رقیّه رزقم نشد امسال وصالِ حرمِ تو حالم شده چون روضه‌یِ ویرانِ رقیّه رفتند رفیقان و شدم نوحه‌سرایِ.... دلتنگیِ دلهایِ پریشانِ رقیّه از قافله جا مانده و جانانه رسیده تازه شده زخمِ دلِ سوزانِ رقیّه او کرب‌و‌بلایی شده قبل از همه در شام باشد سندَم دنده و دندانِ رقیّه با صورتِ نیلی و پَر وُ پهلویِ خونی افتاد به پایِ سر و پایانِ رقیّه...‌. آغازِ غمی تازه و یک روضه‌یِ تلخ است در ندبه بسوزید مُریدانِ رقیّه ..______________________
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط ترکیب‌بند – شهادت امام حسن علیه السّلام آمـدیم از تو بگـوییم و بباریم حسن ما تعصّب به تو و نامِ تو داریم حسن کاش در صحنِ شما پا بِگـُذاریم حسن کـَرمی کن که بیاییم و بیـاریم حسن .... سنگ و سیمان که بقیعِ غمَت آباد کنیم صحـنِ خاکی تو را مثلِ گوهرشاد کنیم کم ندیدی غم و غصّه!!! پس ازامروز بس است دشمنت زخمِ زبان می‌زند و بوُالـهَوس است در دلِ خانه‌ای و قلبِ تو در تیررَس است لخته‌خون می‌چکد از کنجِ دهان ... یا نفَس است؟ می‌چکد خونِ دل از گوشه‌یِ لبهایِ حسن کـاش می‌سـوخت تمامِ بدنـم جـایِ حسن تا زمین خورد حسن زود حـرم آه کشید شاه می‌گفت شکسته کـمرم ... آه کشید جعده خندید ولی صبر و کرم ... آه کشید مـادری گـفت خـدایا پسرم .... آه کشید لخته خونِ جگرش ریخت درون ظرفی مانده در سینه‌یِ آشفته‌یِ آقا حـرفی ... حرفی از کوچه نشد غصّه وغمها را خورد کـوچه‌ای که دل زخـمیِ حسن را آزرد ضربه‌یِ سیلی کین ... سویِ نگاهی را بُرد ای هـَلائل به خـدا یوسف ما آنجا مـُرد مادر افتاد ... پَر افتاد ... سر افتاد به زیر زیرِ لب گفت حـسن زیر دو بازومْ بگیر داغـدارانِ حسن داغ دلم بسـیار است شال مشکی به رویِ شانهٔ پرچمدار است تیرها آمد و تابوتِ کـرم پُرْخـار است آخرین روضه‌یِ ما هلهله در بازار است ندبه بر رویِ لب فاتحِ جنگ جمل است مـَرهم داغ دل شـیعه دَم العـجل است
▪️اللهم عجل الولیک الفرج▪️ ▪️بنداول ای وای ای وای ای وای دل من بی تو اسیر ماتمه ای وای ای وای ای وای بیا از پیشم نرو یا فاطمه ای وای ای وای ای وای بی تو حالو روز حیدرت غمه میخوای بری برو فقط بگو چطور تنها باشم میون این نامردمان اسیر غصه ها باشم دل میسوزه عالم میسوزه بی تو علی هم میسوزه جان میسوزه جانان میسوزه بی تو دمادم میسوزه ▪️وای مادر وای مادر▪️ ▪️بند دوم ای وای ای وای ای وای میزدن مادریو چهل نفر ای وای ای وای ای وای پشت در مادریو سقط پسر ای وای ای وای ای وای چه حرارتی گرفته میخ در سه ماهه رو میگیره از تمومه بچه هاش بی بی به خص خص افتاده دیگه زیاده غصه هاش بی بی در میسوزه مادر میسوزه صورت مادر میسوزه در میسوزه حیدر میسوزه بچه با مادر میسوزه ▪️وای مادر وای مادر▪️ ▪️بند سوم ای وای ای وای ای وای دومیه پست و بی مایه میزد ای وای ای وای ای وای جلو چشم درو همسایه میزد ای وای ای وای ای وای تاکنه کوثر و بی آیه میزد درد سری شده عجیب این نوک مسماره ضخیم خون میچکه ز صورتش بسه دیگه چیزی نگیم سر میسوزه معجر میسوزه هستیه مادر میسوزه در میسوزه پیکر میسوزه هستیه حیدر میسوزه ▪️وای مادر وای مادر▪️ 📝🎶خاک درگاه امام رضا علیه السلام
سردار سلیمانی _گریز مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی» که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست کسی که در پی الگو برای ایثار است حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست» نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی» به روی شانهٔ او پرچم علی بالاست زکربلای چهار و شلمچه جا ماندی ولی قرار تو بادوستان تو ؛دی ماست کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد میانِ شعله اگر دست و پا زند ؛ گویاست_ _میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت میانِ آن در و دیوار محشری برپاست به پیش چشم علی می زدند زهرا را یگانه عصمت کبری به زیر دست و‌پاست کسی که روی بگیرد زمرد نابینا میان آنهمه نا مَحرمِ بدون ِ حیاست مغیره قنفذ و خالد قلاف کوبیدند کسی نگفت که زن را زدن به کوچه رواست؟ اگرکه چادر مادر به کوچه خاکی شد ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست سپاه کوفه به زینب بلند خندیدند تمام درد سر او نبودن سقاست کنار پیکرِ بی سر زدند زینب را برای غارت چادر میانشان دعواست
فضاى كوفه غمبار است امشب غم از هرسو پديدار است امشب سحاب غم گرفته روى مه را زمين و آسمان تار است امشب همه ذرّات عالم بى قرارند هراسان چرخ دوّار است امشب همه افلاك در سوز و گدازند شب افشاى اسرار است امشب سرشگ از ديده جبريل جارى بسان درّ شهوار است امشب ملايك در سما سر در گريبان نبى را ديده خونبار است امشب نداى قَدقُتل مى آيد از عرش جهان مبهوت و افگار است امشب چه در سر دارد آيا ابن ملجم كه لرزان عرش دادار است امشب به محراب عبادت شاه مردان قتيل تيغ اشرار است امشب ميان خاك و خون چون مرغ بسمل على سلطان احرار است امشب عدالت را به خاك و خون كشيدند ز خون محراب گلزار است امشب براى بهترين فرزند آدم همه عالم عزادار است امشب ستون خيمه اشراق بشكست رسول حق عزادار است امشب رخ مهتابى فرزند كعبه ز شوق وصل گلنار است امشب بگفتا «فزت ربّ الكعبه» زيرا شب ديدار با يار است امشب به گردون آه فرزندان زهرا جگرسوز و شرربار است امشب ز چشم آسمان گر خون ببارد در اين ماتم سزاوار است امشب ترا «فولادى» ار داغ على نيست چرا غم يار و غمخوار است امشب امیرالمومنین
✅روضه شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻 محمدحسین رحیمیان دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو در انتظار و هوایی آسمانی تو بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو امان ازین همه غربت به تازگی مَردم شده است باورشان که نمازخوانی تو چه قدر دل نگرانی برای قاتل خود فدای این همه لطفت ، چه مهربانی تو گرفته صبر مرا ، رنگ چهره زردت بهار من چه شده زخمی ِ خزانی تو دوباره فاطمه یا فاطمه است روی لبت به یاد محسن و مادر چه بی امانی تو سر شکسته نکرده است رو به قبله تو را شهید روضه زهرای قد کمانی تو شبیه مادرمان فاطمه دم رفتن برای پیکر صد پاره روضه خوانی تو امان از آن سر بر نیزه ، وای از گودال امان ز کوفه و زینب ، اگر نمانی تو علیه السلام
✅مدح و مرثیه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻محمد حسین رحیمیان نام ما را بنویسید پریشان علی شیعه مملکت و خطه ی سلمان علی همه شب سفره ما پر شده با نان علی کار زهراست که هستیم مسلمان علی سالیانی است که مسکین و فقیر نجفیم پادشاهیم ,غلامان امیر نجفیم شاه ما صاحب لوح و قلم است ای مردم مهربان است خدای کرم است ای مردم مونس لحظه ی شادی و غم است ای مردم از علی هر چه بگوییم کم است ای مردم ما کجا مدح علی,هرچه بگوییم خطاست مدح او کار خداوند و نبی و زهراست اوهمان است که مانند خدایش یکتاست مثل او نیست نگردید علی بی همتاست ذکر خیرش همه دم بر لب اهل بالاست یک تنه صاحب هر معجز پیغمبر هاست  عالمی حسرت یک لقمه نانش دارد آسمان تکیه به دست پسرانش دارد  از همان روز ازل تا ابد آقاست علی شاه خاکی همه مردم دنیاست علی بین صاحب نفسان محشر کبراست علی همه ی زندگی حضرت زهراست علی ایها الناس ستون همه عالم اوست پدر فاطمیون همه عالم اوست حیف این شاه که هم درد دلش غم ها شد رفت پیغمبر و در شهر علی تنها شد یک مدینه به خدا دشمن این آقا شد فاطمه داد پسر تا که دو دستش وا شد ناگهان پشت در خانه او محشر شد دید با چشم خودش فاطمه اش مضطر شد بعد زهرا همه شب کار علی زاری بود دوره بی کسی و غربت و بی یاری بود زخم روی دل مولا چه قدر کاری بود تا نفس داشت فقط گرم عزاداری بود روزگار از غم تنهایی او می کشد آه همه شب گفت فقط درد دلش را با چاه  کوفه کردند فزون درد سر مولا را نگرفتند دمی دور و بر مولا را خون نمودند دمادم جگر مولا را بین محراب شکستند سر مولا را رفت و محراب شد از غصه او جان برلب نقشه ها در سر کوفه است برای زینب علیه السلام
✅مدح و مرثیه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻محمد حسین رحیمیان ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار علی می زند هر نفسم نام تو را جار علی هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی کمکم کن بشوم میثم تمار علی آمدم کار مرا باز تو راه اندازی وقت آن است به این بنده نگاه اندازی از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود به محب تو محال است دری بسته شود وای از غصه جانسوز جدایی نجف نرود از دل من میل گدایی نجف منم آقا همه ایام هوایی نجف مردم از دوری ایوان ِطلایی نجف کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم سحری در حرمت از ته دل هو بکشم آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی حق تو این همه غربت به خدا نیست علی از چه بستند ید بت شکنت را ای وای دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای پیر کردند تو را و حسنت را ای وای شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا کوفه آورد به روی لب تو جان آقا گفت کافر به شما بنده شیطان آقا وای من کشت تو را حافظ قرآن آقا عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند «آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند لب گودال رسیدند، همه شیر شدند» کوفه این بار غلام طمع گندم شد زیر نیزه تن زخمی حسینت گم شد علیه السلام
✅روضه شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام از زبان حضرت زینب سلام‌الله 🔻حسن لطفی خانه ویران شده‌ام غُصه‌ی بابا سخت است حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است دیدنِ رویِ تو و لَخته‌یِ خونها سخت است سوختم از نَفَسَت سوختن اما سخت است باز هم روضه نخوان روضه‌یِ زهرا سخت است شعله‌هایِ نَفَسِ شعله‌وَرَت جمع نشد زهرِ این تیغ چه کرده جگرت جمع نشد لکه خونهای رویِ بال و پَرَت جمع نشد بسته‌ام روسری‌ام را به سَرَت جمع نشد زخمِ پیشانیِ تو وقتِ تماشا سخت است آه ای چشمِ به خون خسته تو بیدار بمان حرفِ ناگفته بگو پیشِ پرستار بمان پشتِ در بودم و گُفتی به علمدار بمان گرچه بی دست ولی آب نگهدار بمان از سرِ رو به زمین خوردن سقا سخت است شبِ آخر شده ‌اِی کوکبِ اِقبال مَرو روضه‌ی باز مخوان این همه از حال مَرو سَرِ آن پیکرِ اُفتاده‌ی پامال مَرو جانِ بابا جگرم سوخت به گودال مَرو بینِ گودال مَیا دیدنم آنجا سخت است کاش میشُد که بگویی بدنش را نکشید پنجه‌ها از همه سو پیرهنش را نکشید تیر در کتف فرو کرده تنش را نکشید نیزه‌ها شرم کنید و دهنش را نکشید پیشِ مادر زدنِ سنگ به لبها سخت است منم و دیدنِ او لحظه‌ی اُفتادنِ او منم و ضربه‌ی سرنیزه به روی تنِ او وقتِ ضربه زدن و خَم شدنِ دشمن او منم و کُندی خنجر به رویِ گردنِ او زدن ضربه به سینه ولی با پا سخت است علیه السلام
✅روضه شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻حسن لطفی به گردِ بسترِ تو دادِ بیداد نشسته دخترِ تو دادِ بیداد چه سازم با دلِ خود وای ای وای چه سازم با سرِ تو دادِ بیداد یتیمی گفت  مادر مرکبم کو فقیری گفت که شمعِ شبم کو دوچشمانت چرا تار است امشب مرا کشتی نگو که  زینبم کو طبیب آمد سرش را هِی تکان داد مرا دستِ بلایی بی امان داد طبیب امشب چه در گوشِ حسن گفت؟ زمین خورد و کفنها را نشان داد زمانِ سوختن‌ها مانده باقی غمِ عریان بدنها مانده باقی به من حق میدهی حالا بسوزم دوتا از این کفنها مانده باقی نگاهم را به این رفتن بدوزم لباسِ مجلسِ شیون بدوزم خیالم نیست راحت با حسینم نشستم چند پیراهن بدوزم مرا با دردهای کوفه مگذار که با نامردهای کوفه مگذار مرا حتی تو با شاگردهایم و با ولگردهای کوفه مگذار علیه السلام
خداحافظ ای ماه خوب صیام خداحافظ ای رحمت مستدام خداحافظ ای سفره های سحر نماز و دعا و قعود و قیام رسیدیم از این فیض تا عید فطر از آن حسن مطلع به حسن ختام چه ماهی که با لطف حق شد شروع چه ماهی که با لطف حق شد تمام چه شب های اُنسی چه حال خوشی که پُر میشد از عطر رحمت مشام چه محروم باشم چه مرحوم، باز به لطف خدا چشم دارم مدام اگر عقده داری چو من در گلو اگر از گناهان شدی تلخ کام به دربار حق رو کن و زیر لب ببر نام زهرا "علیها سلام" بگو مهر او هست در سینه ام به اولاد زهرا غلامم، غلام اگر شاهدی از تو درخواست شد برای ملائک بگو این کلام دو چشمم عزادار آن تشنه ای است که بر زخم او نیزه شد التیام عقب مانده های حُنین و اُحد گرفتند از آن بی کفن انتقام تنش پایمال سم اسب شد عیالش روان شد به بازار شام فدای رقیه که در راه حق فدا شد برای بقاء قیام
4_5830192884824934665.m4a
870.4K
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور گودال امام حسین علیه‌السلام سبک رَیّانِ ابنِ شبیب.... رَیّانِ ابنِ شَبیب.... پیچیده بویِ سیب تو قتلگاه رَیّانِ ابنِ شَبیب.... میگه اَمَّن یُجیب خواهرِ شاه چی سرش اومد گلِ خواهر شده پرپر چی سرش اومد چقدر ضربه زده خنجر چی سرش اومد شده پاره رگهایِ سر ای وای ای وای ای وای ۴ رَیّانِ ابنِ شَبیب.... وای از شیب‌ُالخضیب وای از گودال رَیّانِ ابنِ شَبیب.... وای از خَدُّ التّریب جسمِ پامال چی سرش اومد رویِ سینه کی می‌شینه چی سرش اومد خدا چکمه چه سنگینه چی سرش اومد داره زینب چی می‌بینه ای وای.... رَیّانِ ابنِ شَبیب.... تنها مونده غریب سخته روضه رَیّانِ ابنِ شَبیب.... می‌زد یه نانجیب با سرنیزه این آخر روضه‌َست تهِ گودال تنِ پامال حرامی تو خیمه‌َست خدا لرزید تنِ اطفال پر شده اینجا دست تویِ جنجال پر از خلخال ای وای...... @babollharam
مادرى در کربلا مهمان شاه بى سر است همچنان ابر بهارى هر دو چشم او تر است دست بر پهلو گرفته زير لب گويد حسين ناله هايش در حرم جلوه گر يک محشر است ميرود تا باشد انجا زائر فرزند خويش همره او مجتبى و حيدر و پيغمبر است تا که سر را فاطمه بگرفت در اغوش خويش ديد روى حنجرش هم رد پاى خنجر است من سوالى دارم از تو اى حسين بى سرم از چه رو تير سه شعبه در گلوى اصغر است هر شب جمعه زيارت ميکند در قتلگاه مقصد بعدش زيارت از يل آب آور است گفت برخيز و ببين ياس پر از درد آمده ديده بگشا چون کنار تو خميده مادر است تا به اينجا قامت دخت على را کس نديد ديده بگشا دخت حيدر از چه رو بي معجر است از چه رو شد پيکرت کوچک رشيد خيمه ها واقعا اين پيکر فرزند مرد خيبر است آخرين بيت غزل مضمون حال شاعر است قطره جارى شده از چشم نوکر گوهر است امام حسین (ع)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت امام محمد باقر علیه‌السلام دارد جگرِ پاره‌یِ من می‌سوزد این آخرِ روضه سینه‌زن می‌سوزد با چشمِ خودم خدا تماشا کردم تا لحظه‌یِ دست‌وپا زدن می‌سوزد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت امام محمّد باقر علیه السلام ده سال مِنا از غمِ تو آه کشید می‌گفت به کودکی چه غمها که ندید از دور نگاهِ او به گودال افتاد اِی وای حسین خنجری سخت برید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره اوّلِ محرّم حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام از لشکرِ کوفه نترسیدم ولی وَاللّه از کوچه و بازارِ شهرِ کوفه می‌ترسم خنجر اگر کُند است آقاجان زبانْ تیز است از طعنه و آزارِ شهرِ کوفه می‌ترسم بینِ امیری تا اسیری اختلافی نیست شاهی ولی اینجا ندیدی احترامی که اِی وای از آن جا که تنها گیر می‌افتی پیش دو چشمِ مادرت در اِزدحامی که..... تنها میانِ لشکری نامرد افتادی این کوفه با مهمانِ خود یارب چه بد تا کرد گفتم بیا شرمنده‌ام از مادرِ سادات این شهر با ناموسِ ما زینب چه بد تا کرد از بامِ کوفه سنگ‌ها سویِ سرت آمد پیشِ دوچشمِ خواهرت از نیزه سر افتاد مُشت و لگد شلّاق و طعنه سیلی و دشنام دختر زمین افتاد و در این روضه سر افتاد حالِ ربابه زیر و رو شد تا به چشمَش دید دشمن صِله بر حرمله با قهقهه بخشید تا چشمِ هیزِ سرخ‌مو سویِ گُلَت افتاد تنها رقیّه نَه تنِ یک قافله لرزید این کوفه دارد نقشه هایی در سرَش برگرد شمشیر و نیزه خنجر وُ تیر وُ کمان دارد ترسی ندارد از خدا گرگی که در چنگَش مویِ سرِ دلدار و خلخالِ زنان دارد شرمنده‌ام از نامه‌ام شاهِ کرم آری اینجا کسی اهلِ رفاقت با ولایت نیست ندبه نوایِ این سفیرِ دربه‌در باشد روزیِ آل‌ُاللّه جز فیضِ شهادت نیست
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت دوّم محرّم ورودِ کاروانِ حسینی به کربلا آهی کشیدی بر سرم دنیا شده آوار از این بیابان می‌رسد بویِ فراقِ یار سرنیزه‌ها تیز و گریزِ روضه‌ات این است تیزیِ مسماری که داغ است ُو در وُ دیوار وقتی که طفلِ شیرخواره می‌کند هِق‌هِق تیرِ سه‌شعبه بی‌قراری می‌کند اِنگار حیف از قد ُو بالایِ رعنایِ گلِ لیلا تشییع باید کرد او را یکصد ُو ده بار عبداللَّه و عبّاس و قاسم با جوانانم نذرِ وِلایِ حیدر و یک تارِ مویِ یار خواهر بمیرد گوشه‌یِ گودال می‌بیند.... مادر تنَت را زیرِ سُمِّ مَرکبِ اَغیار سر بر فرازِ نیزه‌ها معجر به زیرِ پا آویزه‌ها در چنگِ شامی‌هایِ دختردار زینب کجا وُ سنگِ بام ُو کوفه وُ دشنام ندبه بخوان با روضه‌یِ آزار در بازار
چنین نوشته به مقتل .حسین راکشتند فغان وناله بر آن روزگارتان میرفت نوشته ظهر دهم شدشروع آه و نوا مصیبت توچنین بود بر زبان میرفت برای کشتن اصغر.سه تیر ه زهر آلود سه بار حرمله هربار با کمان میرفت ز صدر زین به گمانم که شاه افتاده اگر غلط نکنم عرش در فغان  میرفت لهوف گفته که درعصر روزه عاشورا بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی برای کشتن تو گوییا سنان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر بی امان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی میان هروله خواهر دوان دوان میرفت به جسم پاره ی تو تیغ ونیزه ها میخورد یکی به قصد تنت با عصازنان میرفت چنین نوشته مقاتل. تنت به خاک افتاد رسیدخولی و برکشتنت دوان میرفت برای غارت انگشتر غنیمتی ات چنان که غائله خوابید ساربان میرفت.. آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
4_6032699927111402880.mp3
824.2K
🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول چیکار کنم آه ای خدا خیمه هادارن میسوزن دارن حرومیا همه ش به خیمه ها چشم میدوزن به جای تسلیت دارن هی دلا رو میسوزونن باتازیونه ماهارو روی خارا می دُوونن 🔘 یکی میادبه سمت ما مارو باسیلی میزنه یکی دیگه با خشونت گوشواره ها رو میکَنه 🔘 هرکی رسید مارو میزد میون اون اتیش ودود اهل حرم گریه کنون باتن مجروح وکبود حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم داروندارخیمه رو دارن به غارت میبرن عباس کجایی ببینی مارو اسارت میبرن 🔘 اون روز اول یادمه تا اومدیم این سرزمین زانو رکاب کردی داداش ازمرکب اومدم پایین 🔘 حالا کجایی ببینی خیلی میدن ماروعذاب ببین که چه جوری دست ما ها رو باطناب 🔘 کجایی تاکه ببینی اسیره قومه بی حیام بااین دله زاروحزین توجمع این نامحرمام حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم از بعد گودال بلا یکسره دارم اضطراب غش میکنه رقیه و بندنمیاد اشک رباب 🔘 قلب مارو شیکوندن به زخم ما نمک زدن جلوسر بریدتون خیلی به ماکتک زدن 🔘 دنبال ما دویدن و امون مون و بریدن بی حیا های لعنتی معجرامون و کشیدن 🔘 باید که آماده بشیم برای رفتن به شام برای شلاق و لگد خاکستر وسنگ از رو بام حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖🔘 . @babollharam
باب الحرم _مرحوم حاج حسن جمالی.mp3
6.94M
آمدی تو از سفر بابا.. و زمزمه بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس مرحوم حاج حسن جمالی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● @babollharam