eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴بند اول سقای طفلان/امید خیمه ها برو با مشکت سقای طفلان/پناهه من اخا برو با مشکت برو میرو علمدارم برو پاسبونه خیمه برو علقمه زود برگرد برو پهلوونه خیمه ب بَر از سینه غم رو/ اخا اخا پاشو بردار علم رو/ اخا اخا پُر کن از آب حرم رو/ اخا اخا یا اخا یا ابالفضل،اخا اخا 🏴 بند دوم به فرق تو کی/زده عمود آهنی،شکسته به چشم تو کی/تیر زده که جلو نگاتو بسته افتاده روبروم عباس دوتا دست بُریدت وای داره میزنه حرف با من خیلی رنگ پَریدت وای قبل من کی رسیده/ بگو بگو کیو چشم تو دیده/ بگو بگو چرا رنگت پری ده/ بگو بگو ببر از سینه غم رو... یا اخا یا ابالفضل،اخا اخا 🏴 بند سوم پاشو علمدار/که من به جز تو یاوری ندارم پاشو علمدار/اگه بری بدون که زاره کارم نرو ای یل با غیرت میر لشکرم ای سقا کمرم رو شکستی تو نرو که میمونم تنها نرو میشه جسارت/ اخا اخا حرم میره به غارت/ اخا اخا میره زینب اسارت/ اخا اخا ببر از سینه غم رو... یا اخا یا ابالفضل،اخا اخا
🏴سبک نوحه زمینه و زمزمه شب عاشورا محرم الحرام ۱۴۰۰_۱۴۴۳ شب وداع به سبک👈 🏴بند اول گرفته امشب/دل زمین و آسمون عاشورا که آخرین شب/رسیده واسه عترت مصطفی چشا امشبو گریونه غبار غمه تو دل ها پریشونه دل زینب واسه واقعه ی فردا مضطر و بی قراره/ یه خواهره حس خوبی نداره/ یه خواهره غمه فردارو داره/ یه خواهره آه و واویلتا وای،حسین داداش 🏴بند دوم داره میمیره/از دلهره خواهرتو شب آخر میبوسه فردا/وقت وداع حنجرتو جای مادر شب سخته وداعه و خواهرت نداره باور که جدا میشه فردا از تو و میره با چشم تر میشه بی سایهء سر/ واویلتا توی گودال با مادر/ واویلتا تورو میبینه بی سر/ واویلتا مضطر و بی قراره... آه و واویلتا وای،حسین داداش 🏴بند سوم میبینه فردا/برادر و میونه شیب گودال میبینه فردا/یه مادرو که میره اونجا از حال فردا میبینه از رو تل زیر دست و پا یه پیکر میشنوه یه صدایی که میگه ای غریب مادر جلو چشمای مادر/ واویلتا بی حیایی با خنجر/ واویلتا میبُره از حسین سر/ واویلتا مضطر و بی قراره... آه و واویلتا وای،حسین داداش ۱۴۰۰/۵/۱۷ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
4_6014877887302207935.mp3
722.2K
۱۴۰۰/۵/۱۷ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👆👆👆👆 هر ده شب به این سبک خوانده میشود
. علیه السلام.. سلام معشوق سلام عاشق به قدر و جاهِ امامِ صادق یه عمریه که بغضِ سینه ای تو مظلومِ شهر مدینه ای تو عشقِ دیرینه ای.. آقا، فدای مظلومیّتت آقا، شده خدشه دار حُرمتت آقا، شبیه مولاس غربتت آقا، یا صادق یابن الفاطمه.. عزادار توست تمومِ عالم گرفته کاظم برای تو دَم تو رو آزُرده دشمنِ پَلید که سجاده از زیر تو کِشید شُدی مسموم و شهید.. آقا، وصیت کردی بر نماز آقا، به کاظم گفتی سرّ و راز آقا، دلت شد پُر سوز و گداز آقا، یا صادق یابن الفاطمه.. میری از دنیا با قلبِ مضطر تو روضه داری به یاسِ پرپر تو بی تابی از داغِ کوچه ها چقد مظلومی مثلِ مرتضی سیاه پوشِ کربلا.. آقا، تویی نوحه خوانِ غريب آقا، پریشونه شیب الخضیب آقا، میری یادِ خد التریب آقا، یا صادق یابن الفاطمه.. 🎼 .
تقدیم به تا مسیر حق نشانی دارد از هابیل ها در کمین هستند پس ابلیس ها قابیل ها 🖤 با شهیدان هم قدم باید شوی در این مسیر بی عصا نتوان گذر کرد از مسیر نیل ها با رجال صادق ما عاهدوا الله علیه آیه های روشن ما بدلوا تبدیل ها با همان هایی که در وقت عمل ثابت شدند چشم پوشیدند از آشوب قال و قیل ها تا که ابراهیم لب تر کرد قربانی شوید پشت یکدیگر به صف گشتند اسماعیل ها باز شد درهای مهمانی معشوق از بهشت عاشقان رفتند بر روی پر جبریل ها 🖤 عاشقان رفتند و تا روز ابد تاریخ عشق دارد از اعجازهای خونشان تمثیل ها شاعر: @babollharam 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
و ترور دریغ است در آرزو ماندن ما خوشا از لب او، فراخواندن ما بهاری میاید...بهاری میاید جهان است و اسفند سوزاندن ما شهابیم و پیغامی از صبح داریم که شب حرص دارد به تاراندن ما شکوه حیاتیم و این مُرده‌ماران ندارند قدرت به میراندن ما شهادت بده ای شهادت! : «که بودیم؟» غریبیم و با تو شناساندن ما برو جوهر از خون بیاور که سخت است به دنیای امروز فهماندن ما شاعر: @babollharam 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
تقدیم به ببین راه سعادت را نبستند مسیر این ارادت را نبستند دوباره لاله گون شد عشق ، یعنی در باغ شهادت را نبستند شکوفا شد گل فصل بهاران شهیدی از تبار بی قراران 🖤 چو مرغی در هوا می رفت آن گل به سمت کربلا می رفت آن گل چو یاران به خون غلتیده ی خویش مسیر عشق را می رفت آن گل دو بال غرق خون را باز می کرد به سوی آسمان پرواز می کرد دوباره دل به دریای خطر زد به طومار دلش مُهر سفر زد نبودش طاقت دوری ز یاران بدین خاطر هوایی گشت و پر زد به گلزار ولایت محترم شد چه صیادی که خود صید حرم شد ز عرش عاشقی کوکب گرفته نوای یارب و یارب گرفته مدال لاله گون خدمتش را ز دست حضرت زینب گرفته خدایی صید دلها را رقم زد دو چشم خویش در قاب حرم زد 🖤 دلی بی آتشین عاشق نباشد بجز اهل یقین عاشق نباشد به خون غلتان نگردد در ره دوست هر آن کس این چنین عاشق نباشد هر آن کس گل رود از صحن باغش شهادت باز می آید سراغش شاعر: «یاسر» @babollharam 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار مناجاتی امام حسین(ع)  —  علی اکبرلطیفیان در میان جمعم اما باز غربت می کشم جرم من این ست که بار محبت می کشم من همین در کنج عزلت آخرش می بینمت دودمان هجر را بعدش به عزلت می کشم من به جرم عاشقى هر شب ملامت می شوم من به جرم عاشقى هر شب ملالت می کشم با محبت می کشى و با محبت می کشى هر چه دارم می کشم از این محبت می کشم هم میایم پیش تو هم پیش تو می آورم هم عبادت می کنم هم به عبادت می کشم هر چه ام، دارم درِ این خانه خدمت می کنم هر که ام، دارم درِ این خانه زحمت می کشم گریه کن های تو آقایند، آقاى منند خاک پاشان را به دیده عین تربت می کشم یک دلى بشکن ز من تا گریه سیرى کنم ورنه بعد روضه ات تا صبح حسرت می کشم آبرویم را بگیر و گریه هایم را نگیر… گریه ام وقتى نمی گیرد خجالت می کشم سمت روضه آمدن طى طریقت کردن است وقت مردن هم خودم را سمت هیئت می کشم تا که من یک روز در هفته بیایم پیش تو جان زهرا مادرت شش روز منت می کشم بچه هایم را بگیر و بچه هایت را بده با تو دور بچه هاى خویش را خط…
اشعار مناجاتی امام حسین(ع)  —  مهدی نظری زیباتر از عزای محرم ندیده ام شکر خدا دوباره به هیئت رسیده ام اوج سعادت است که در روضه شما من هم کنار مادر قامت خمیده ام روز ازل که فرصت یک انتخاب بود شکر خدا که بزم تو را برگزیده ام شیرینی تمام جهان را زدم کنار از آن زمان که طعم غمت را چشیده ام تحویل سال ماست حلول محرمت از این جهت لباس جدیدی خریده ام شکر خدا ز خواب غم انگیز ماه ها من با صدای طبل محرم پریده ام با یاد کربلای تو از پرچم سیاه هر وقت دل شکسته شدم بوسه چیده ام از هر کجا که مجلس روضه به پا شده باز این چه شورش است و چه ماتم شنیده ام با یاد آن سه ساله که پایش رمق نداشت دنبال دسته های عزایت دویده ام امشب دوباره سینه زنان را صدا کنید من روضه خوان پادشه سر بریده ام
اشعارمناجاتی امام حسین علیه السلام ـ مهدی صفی یاری ما را نوشته اند گدا دور خیمه ات ما را رسانده است خدا دور خیمه ات یکسال منتظر نشستم و اشکم روانه بود در آرزوی ماه عزا دور خیمه ات هر سال اجر حج تمتع به من رسید گشتم هزار مرتبه تا دور خیمه ات امسال هم بیا و  دلم را مقیم کن ارباب، سیدالشهدا دور خیمه ات ای کعبه امید ، ندارد خداوکیل حتی بهشت قدر و بها دور خیمه ات بازار مصر هم چو تو یوسف ندیده است عیسی نشسته بهر شفا دور خیمه ات ای کاش جان من ز تنم پر کشیده بود در بین روضه های شما دور خیمه ات ماه محرم است دلم سالها نشست در آروزی کرببلا دور خیمه ات
اشعارمناجاتی امام حسین علیه السلام ـ هادی جانفدا ای کاش غیر غصه تو غم نداشتیم ماهی به غیر ماه محرم نداشتیم این داغ سینه سوز میکشتمان اگر قلبی به قدر وسعت عالم نداشتیم گاهی اسیر غربت عباس میشدیم چون داشتیم روضه و پرچم نداشتیم شرمنده ام برای تنت زیر آفتاب در حد چند قطره شبنم نداشتیم گیرم که گریه مرهم زخم دلم شود اما برای زخم تو مرهم نداشتیم بر تو به چاک چاک گریبانمان سلام زیرا که صبر و عشق تو با هم نداشتیم *****************
اشعارمناجاتی امام حسین علیه السلام ـ مصطفی متولی آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم دل خون تر از شقایق دشت بلا شدیم ما یادمان که نیست ولی راستی حسین با درد غربت تو کجا آشنا شدیم ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم شکر خدا که فاطمه مارا خریده است شکر خدا که خرج بساط شما شدیم عزت سرای ماست عزا خانه شما با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت ما عاقبت بخیر تو در روضه ها شدیم *****************
اشعارمناجاتی امام حسین علیه السلام ـ علی ناظمی از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد دست کسی که پیش کریمان دراز شد در لطف با گدا، چه کسی بهتر از حسین؟ لب تر نکرده ایم در خانه باز شد حیّ علی الکریم که وقت تصدّق است یا ایّها العقیق رکوع نماز شد آری، ز سجده بر گل آدم شفا نیافت فطرس ز خاکبوسی تو پاکناز شد کشتی تو پر است ز کشتی شکسته گان این رحمت شماست که دریا نواز شد گفتند گریه پای تو، معراج می برد یه قطره اشک بال شد و در فراز شد گفتند مرگ را چو به بازی گرفته بود با اشتیاق عشق، تنت زخم باز شد ای نی سوار، زینب تو چاره ای نداشت بی تو سوار بر شتر بی جهاز شد
اشعارمناجاتی امام حسین علیه السلام ـ رضارسول زاده وقتی که ما به سوی حرم بال می زنیم یک سر به عرش و قبله ی آمال می زنیم پیوند شاخه های دل خویش را فقط با آن درخت سبز کهنسال می زنیم شکر خدا که ماه محرم فرا رسید امسال هم به سینه چو هر سال می زنیم عطری که از سفر به خراسان خریده ایم بر پیرهن سیاه و بر این شال می زنیم ما میهمان سفره ی ششماهه می شویم وقتی گریز روضه ی منهال می زنیم با فاطمه برای حسین گریه می کنیم با هم سری به داخل گودال می زنیم ثابت نموده اند شهیدان ، زمان مرگ بوسه به پای دوست به هر حال می زنیم
اشعارمناجاتی امام حسین علیه السلام ـ رضارسول زاده نام تو بلند است به هرجا ، خبری هست هر جا که کریم است ، گدا پشت دری هست ما مشتری درهم اجناس تو هستیم در کیسه بریز هرچه غم و خونجگری هست رمزی است که ما سوی حسینیه دوانیم از هیئت ارباب خدا را گذری هست غصه نخور ای فاطمه  ” ما زنده به عشقیم آرام نگیریم ” که تا چشم تری هست بازار عزای پسرت گرم نماییم این قدر که این کهنه گدا را هنری هست ما مدعی معجزه با قطره ای اشکیم ! کو شعله ی آتش که ببیند اثری هست ؟ تا پرچم اشک غمت افراشته باشد بی شک جلوی هجمه ی دشمن سپری هست دل قصد حرم کرده توکلت علی الله تا کرب و بلا هست امید سفری هست آقا به رویم باز نما باب شهادت مرغی که به خونش بزند بال و پری هست
اشعارمناجاتی امام حسین علیه السلام ـ علی اکبرلطیفیان باید برای مثل تو گریانمان کنند هم صبح هم غروب پریشانمان کنند باید برای مثل تو ابربهار شد باید برای مثل تو بـارانمان کنند ما آدم توأیم به توحید چشم تو سجده می آوریم که انـسانمان کنند حالا که سائل کرم خانه ات شدیم اصلاً بعید نیست سلیمانمان کنند این اشک ها نتیجه ی اسلام زینب است پس گریه می کنیم مسلمانمان کنند گیرم برات سینه ی عریان نداشتیم یک شب خلاصه می رسد عریانمان کنند روزی خلق با کرم نوکران توست گندم شدیم سفره ی احسانمان کنند فردا که روز آه و پریشانی همه است زهرا اگر گذاشت پـریشانمان کنند
اشعارمناجاتی امام حسین علیه السلام ـ رضارسول زاده ذکر خیر تو به هر جا شد و یادت کردیم دست بر سینه به تو عرض ارادت کردیم پادشاهی جهان حاجت ما نیست حسین به غلامی در خانه ات عادت کردیم زیر این بیرق پاک تو شبیه شهدا دم به دم ما طلب جام شهادت کردیم آه محزون چو کشیدیم به غمهای شما طبق فرمایش معصوم عبادت کردیم رحمت محض خداوند تو هستی ارباب بر در خانه ی تو کسب سعادت کردیم امر فرموده خدا بر غم تو گریه کنیم ما به دستور عمل از حین ولادت کردیم
اشعارمناجاتی امام حسین علیه السلام ـ حسن لطفی دوباره شعله بر این سینه ی حزین افتاد که باز بر جگرت داغِ آتشین افتاد نسیم بوی گُل آورد، چشمِ تو خون شد گمان کنم که دلت یادِ لاله چین افتاد به روضه دیدنش از تو شنیدنش از ما چه دیده ای که به پیشانی تو چین افتاد همیشه سجده ی ما رو به روی شش گوشه ست هزار شکر که بر تُربتش جبین افتاد دلِ شکسته ی ما خرجِ کاشیِ حرم است به لطفِ توست که این آینه زمین افتاد حسین قاتل تو شد حسین قاتل ما ببین چه می کنی آقا دوباره با دلِ ما
«سوم خرداد»بود. صبح روز سوم خرداد بود. جان ز دنیای دنی آزاد بود. وقت رفتن، وقت ایثار و جهاد. وقت همت، وقت استمداد بود. شهر خرمشهرِ خونین پیرُهن.. زیر پای قاتل و جلّاد بود. بند پوتین های من چون بند دل.. محکم و یاد خدا در یاد بود. دل ولی با عشق و با خشم و خروش.. مملوء بیزاری از بیداد بود. سینه ام را کینه ی نامردمی می فشرد و دل ز آن ناشاد بود اسلحه در دست من جان می گرفت . شاید آن هم تیشه ی فرهاد بود. بی ستونی کامل از بیداد و غم. در مقابل، شاخص الحاد بود. می خروشیدم شبیه آذرخش. آتشم تهدید استبداد بود. شهرِخرمشهر اسیر و منتظر انتظار شیر مردی راد بود. گرچه خاکش سرخ و نخلش بر زمین. در دل حق پیشه گان آباد بود. می رسید از خشت خشت خانه ها. آن سکوتی که همه فریاد بود. بی مهابا حمله ایی جانانه شد حمله ایی که خود نوید داد بود حمله ایی سخت وسریع و آتشین. بر صف دوُنانِ بی بنیاد بود. آنچنان عرصه به دشمن تنگ شد. کو چو گنجشگی اسیر باد بود. دست او بالا سلاحش بر زمین. کُشتگانش خارج از اعداد بود. آری،آری لطف حق یاری نمود. یاری از نوعی که خود، ارشاد بود. نصرت جان برکفان،تقدیر حق. جانثاران را ز حق امداد بود. دیو بی رحمی ز پا افتاد و پس.. شهر خونین هم دگر آزاد بود. (شیرانی)
آن خطه که مانده روی لب فـریادش گلگون بدمــد ز خــاک ها شمـشادش دل های همه بسـوی خرمشـــهر است شهــــری که خــداوند نمـــود آزادش چــه مبارک سحـری بود و چـــه خرمشهری چــه نوید ظفــــری بـود و چــه خرمشهری خبــر آمـــد که شـــده لشــــکر دشمن نابود چـــه مبارک خبــــری بـود و چه خرمشهری در دل شـــهر که دشــمن هـمه را ویران کرد چه شرار و شــرری بود و چــه خـــرمشهری از غــــم مــــردم آن شــــهر و جـفای دشمن وه چه خونین جگری بـود و چه خرمشهری در شـب حمله ی مـــردان ز جـــان بگذشته چه منور قـــمری بود و چـــه خــــرمشهری نظــری داشـــت به الطــاف خــدا روح الله چه خدایی نظری بود و چـــه خرمشـــهری گـــفت آزاد شــد از لطـــف خـــدا خرمشهر این چه نیکو اثــری بود و چه خـــرمشهری جـبـهه در جبــهه دلیران سفــری داشته اند چه مطـهر سفـــری بـود و چه خرمشــهری پسری پیش پدر خفت به خون در آن شهر چه دلاور پســـری بود و چــــه خرمشهری «یاسر» اینـک ثمر خون شهید آزادی ست این چه گلگون ثمری بود و چه خرمشهری شاعر:استاد محمود تاری «یاسر»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا