eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه شب نهم محرم ۹۹ قمر بنی هاشم علیه السلام ای وای ای وای گریه امونمو بریده داداش از غم تو شدم خمیده داداش پاشو ببین رنگم پریده داداش ای وای ای وای چیکار کنم این دم آخری که دیگه برام نمونده لشکری که پاشیده تر از علی اکبری که پاشو ببین/شکسته شد برادرت پاشو ببین/داره می لرزه خواهرت ..... ای وای ای وای پاشو ببین خورده گره به کارم چطور باید بی تو دووم بیارم چجوری این تیرا رو دربیارم ای وای ای وای اینقده سنگیه داداش غمت که دارم تو کل دشت می بینمت که نمیشه رو عبا بچینمت که غرق به خون/تموم روی ماهته پاشو داداش/رقیه چش به راهته ..... ای وای ای وای چرا هنوز لبات مثه حصیره گریه نکن داداش دلم می گیره پاشو ببین حسین داره می میره ای وای ای وای پاشو داداش نامحرما زیادن بعد تو راه زینبو می بندن کف می زنن دور و بر تو و من فدا سرت/که مشک آبتو زدن پاشو ببین/به سمت خیمه اومدن وحید محمدی سبک 👇👇👇
زمینه شب نهم محرم الحرام حضرت عباس علیه السلام خیمه ها قحط آبه حال زینب خرابه بچه ها جون عموتون شرمنده ی ربابه گره خورد به کارم حلالم کنید نشد آب بیارم حلالم کنید دیگه دست ندارم حلالم کنید سقای دشت کربلا ابالفضل دستش شده از تن جدا ابالفضل جانم ابالفضل ... ای امان از جسارت خیمه ها میره غارت زینبت میشه کم کم آماده ی اسارت حرم بی پنا شد حلالم کنید عمو بی وفا شد حلالم کنید قد شاه تا شد حلالم کنید پشت حسین بن علی تا شده پای حرامی به حرم وا شده جانم ابالفضل ... پاشو برگرد به خیمه باید اینجا بمونم روم نمیشه داداش با سکینه رو به رو شم برا مشک پاره حلالم کنید دیگه آب نداره حلالم کنید ز کف رفته چاره حلالم کنید سقای دشت کربلا ابالفضل دستش شده از تن جدا ابالفصل جانم ابالفضل ... علیه السلام علیه السلام سبک👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ع) 🔘🔘🔘84🔘🔘🔘 بند1⃣ خوش قد و بالا ابالفضل حضرت سقّا ابالفضل المثنیِ علی و یل بی همتا ابالفضل .... توی میدون تا میخونه رجز انَا بنُ الحیدر مثه یک شیر حمله میکنه میره به قلب لشگر از نگاه و برقِ هیبتِ چشاش دشمن میترسه وقتی شمشیر میزنه نمیمونه روی تنی سر ...... قمر قمر ، ای علی قدرت قمر قمر ،ای حسن صولت قمر قمر ،یل دریا دل قمر قمر ،یا ابوفاضل ابوفاضل یا عباس •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ قمر العشیره عباس یل بی نظیره عباس نداره حریفی آقا تا علم میگیره عباس ...... انگاری که توی کربلا شده تکراره خیبر شد فراری از جلوی تیغه اون عدوی کافر هر کی دیدش اونقدر ترسیده بود قالب تهی کرد همه گفتند نکنه زنده شده دوباره حیدر .... قمر قمر ساقی العطشان قمر قمر رزمته طوفان قمر قمر گوهره نایاب قمر قمر وزیره ارباب ابوفاضل یاعباس 💠💠💠8⃣4⃣💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• (احسان)
باز در عرش خدا ولوله ای بر پا شد شب عاشورا شد شب پایانی عمر پسر زهرا شد شب عاشورا شد --------- صحبت از داغ نکن ، می روم از حال حسین یا اخا یا مظلوم وا مکن پای مرا تا دم گودال حسین یا اخا یا مظلوم ###### صبر کن هر چه بلا بر سر من می آید ای پریشان زینب دست و پا می زنم و مادر من می آید ای پریشان زینب ###### یوسفم گر بروی، پیرهنت را چه کنم یا عزیزالزهرا عصر فردا ته گودال ، تنت را چه کنم یاعزیزالزهرا ####
حضرت عباس (ع) دودمه      ای اهل حرم میر و علمدار نیامد      علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد       علمدار نیامد امشب حرم آل عبا آب ندارد         رسان آبی طفلان اصغر ز عطش هیچ دگر تاب ندارد   رسان آبی طفلان آسمان در علقمه افتاده بر روی زمین     پیش چشمان حسین خفته در آغوش زهرا زاده ی ام البنین    پیش چشمان حسین ************ دم پـاره   الا العباس واویلا        حسین تنهاست واویلا @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ شب عاشورا دودمه امشبی را شه دین در حرمش مهمان است    مکن ای صبح طلوع عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است            مکن ای صبح طلوع امشبی را عاشقان دارند به لب ذکر و دعا    عصر فردا سر جدا در میان خیمه ها نجوا نمایند با خدا             عصر فردا سر جدا *************** دم پـاره امشب پریشان زینب است         محزون و گریان زینب است امان از دل زینب          چه خون شد دل زینب @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ روز عاشورا - وداع از حرم دودمه کمی آهسته تر ای جان زینب    حسین جانان زینب نظر کن دیده ی گریان زینب        حسین جانان زینب شاه گفتا کربلا امروز مهمان من است       عید قربان من است مادرم زهرای اطهر دیده گریان من است     عید قربان من است تا ببوسم حنجرت آرامتر ای نور عین        یبن الزهرا یا حسین گوییا زهرا به دنبالت نماید شور و شین    یبن الزهرا یا حسین ************** دم پـاره آهسته رو برادر           رحمی نما به خواهر عمه بیا محشر کبری ببین          مرکب بی صاحب بابا ببین به پیش چشم فاطمه مادرش       تشنه بریدند سر از پیکرش @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ شام غریبان دودمه شمع دل میسوزد و شام غریبان امشب است      مو پریشان زینب است گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است        مو پریشان زینب است آسمان کربلا تیره شده واویلتا                       حضرت زهرا بیا سر به روی نی تن شه مانده زیر دست و پا     حضرت زهرا بیا ************** دم پـاره آتش گرفته خیمه ها            رأس حسین به نیزه ها رأس حسین به نیزه ها           آتیش زدن به خیمه ها بر خیز ای باب نجات حسین جان     آزاد شد آب فرات حسین جان @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
دودمه/ شب عاشورا( دهم   اینگونه مکش تیغ به روی حنجر او ، نبر ز تن سر او آخر بنما شرم ز آه مادر او ، نبر ز تن سر او امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است ، مکن ای صبح طلوع   شاه گفتا کربلا امروز میدان من است ، عید قربان من است مادرم زهرا(س) در این گودال مهمان من است ، عید قربان من است  "
بسم الله الرحمن الرحیم یا صاحب الزمان آجرک الله کجایی که شبِ غم آخر اومد ببین آهِ دوبیتی هم در اومد دلت اونقدر خونِ که امشب به داد حال و روزت مادر اومد الهی دردِ آقا رو نبینیم بمیریم و مداوا رو نبینیم بگو با صبح  عاشورا نیادش دعایی کن که فردا رو نبینیم الهی رویِ خاکی تو نبینم تو روضه مویِ خاکی تو نبینم شبیه مادرت از پا نیافتی آقا پهلویِ خاکی تو نبینم اگه از ذوالجناح با سر زمین خورد اگه تو خیمه‌ها دختر زمین خورد همه تقصیرِ اون نامرده آقا که آتیش زد در و مادر زمین خورد (حسن لطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
واحد شب نهم با این قلبم/چکار کردی سر خیمه/چی آوردی میشد کاشکی/که برگردی چیکار کردی/زدی جونمو آتیش چیکار کردن /با تو لشکر بد کیش همه می گن/چرا پس نیاوردیش چه داغی گذاشتی رو دلهای ما دیگه خم شده قد بابای ما کمین کردن/توی نخلا پر از تیر شد/تن سقا پاشید جسمت/روی خاکا باتیر مشک/تورو تا زدن عباس دودستاتو/تتو نخلا زدن عباس به جسم تو/چقدر پا زدن عباس دوتا چشمتو خون پوشونده وای دیگه جیزی از تو نمونده وای تو بودی داشت/امان خیمه پاشو دارن/میان خیمه داره می ره/سنان خیمه پاشو عباس/بریم باز حرم با هم پاشو عباس/که قدم خمید از غم چرا جسمت/شدعباسم انقدر کم حرم بعد تو بی پناهه پاشو نگاشون سوی خیمه گاهه پاشو ؛مهدی رحماندوست
زمینه شب نهم خیمه ها با تو چه آرومه/کربلا امنه تا عمومه نگاه بد از خیمه دوره ماه بلند بنی هاشم/معلم اکبر و قاسم خیمه تا باشی پر نوره مرد مرد مردا یا عباس یا عباس پهلون دنیا یا عباس یا عباس چشم بد ازت دور یا عباس یا عباس ساقی العطاشا با عباس یا عباس تا افتادی گرگا رسیدن/تنت رو روخاکا دریدن تورو به خاک و خون کشیدن دیدن جدا شد دوتا دستات/دیدن دریده دوتا چشمات تموم اعضاتو بریدن ای یل رشیدم یا عباس یا عباس پیش تو خمیدم یا عباس یاعباس جسمتو رو خاکا یا عباس یا عباس با چه وضعی دیدم یا عباس یا عباس علقمه غرقه بوی یاسه/ فاطمه مهمون عباسه جانشین ام بنینه خیلی خجالت کشید عباس/میون نخلا تا دید عباس زهرا رسیده رو زمینه می سوزم از این غم واویلا واویلا آبی نیست تو مشکم واویلا واویلا پیش پات جای آب واویلا واویلا من می باره اشکم واویلا واویلا ؛مهدی رحماندوست سبک عمه سادات بیقراره
❣بسم الله الله الرحمن الرحیم❣ 😢 گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما... تا دست و رو نشُست به خون، می‌نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما این عرصه نیست جلوه‌گه روبه و گراز شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما یزدان ذوالجلال به خلوت‌سرای قدس آراسته‌ست بزم ضیافت برای ما... تبریزی
بسم الله الرحمن الرحیم یاکاشِفَ‌الْکَرْبِ‌عَنْ‌وَجهِ‌الْحُسَینِ‌اِکْشِفْ‌کَرْبى‌بِحَقِّ‌اَخیکَ‌الْحُسَیْنِ علیه‌السلام واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل هربار که گفتیم الهی به اباالفضل ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل آقای همه ارمنیان جان سن قربان ای مقصد حاجات گران جان سن قربان ما را بنویسید بدهکارتر از این دیوانه و ویرانه و سربارتر از این ما را بنویسید گرفتارتر از این می‌گفت فقط  مادرِ من جاندی ابالفضل می‌گفت به من آذری ایماندی ابالفضل این کیست علی ابن علی معنی نامش این کیست که خواندند همه ختم کلامش این کیست که جبریل گرفته است لگامش ای جان همه خوش قد و بالایی‌ات آقا بر روی سرم سایه‌ی آقایی‌ات آقا خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب ای سایه‌ی تو روی سرِ محملِ زینب بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش بگذار که فریاد زنم از جگر خویش شرمنده شدی  آب اگر نیست نباشد وای از حرمم  نامِ تو کافیست نباشد برخیز که سوزِ عطش و ضجه‌ی آب است برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را با ضربه‌ی سنگین علم ریختنت را آنقدر زمین ریخته‌ای کم شدی عباس شرمنده شدی آب شدی غَم  شدی عباس ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس ای وای به تیری خَم اَبروی  تو پیچید از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید این تیر چه بد خورد  که مژگان تو را بُرد آن تیغ  چِها کرد  که دستان تو را بُرد این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم هِی داد کشم  دست خودم نیست عزیزم ✍حسن لطفی ۴۰۱/۰۵/۱۶
این طرف بین عبا اکبر تو افتاده آن طرف ساقی آب آور تو افتاده زینت دوش نبی بین همه وسعت دشت ته گودال چرا پیکر تو افتاده کاش میمردم و اینگونه نمیدیدم که همه اعضای تو دور و بر تو افتاده جلوی پای تو باید سر من می افتاد جلوی پای من اما سر تو افتاده کربلا سنگ ندارد همه جایش رمل است چقَدَر سنگ به دور و بر تو افتاده میخورد بعد تو بر روی من و روی رباب سنگ هایی که روی پیکر تو افتاده بین میدان متحیر شدنت را دیده جلوی خیمه اگر همسر تو افتاده طعنه ی قاتل تو قاتل احساسم شد گفت زیر لگدم دلبر تو افتاده گُر گرفت آتش دامان غزال حرمت گرگ از بس که پی دختر تو افتاده
مرثیه عاشورایی نیرو نمانده است به بازو برادرم تا نیزه های در بدنت را درآورم ای عمر من چگونه تنت اینچنین شده بالا بلند قامت تو چون نگین شده با تیغ و تیر پیرهنت ریز ریز شد از نعل های تازه تنت ریز ریز شد ای پاره پاره تن به زمین ریختی حسین از دست های من به زمین ریختی حسین یک لحظه قلب من متحیر شد و شکست بردند نیزه ها بدنت را به روی دست دستی سیاه پیرهنت را ربوده است هر نیزه قسمتی ز تنت را ربوده است نشناختم اگر که تو را حق بده حسین آه ای مرملٌ البدما حق بده حسین چون چاره نیست از بدنت دور می شوم با تازیانه ها ز تنت دور می شوم زخمی ترین بدن به که بسپارمت حسین؟ تنهاترین من به که بسپارمت حسین؟ از لحظه ای که گرگ صفت ها رها شدند خلخال ها روانه ی بازارها شدند غربت ببین چگونه سفر می برد مرا فریادهای حرمله سر می برد مرا خولی برای بردن تو کیسه جور کرد گویا هوای کوفه و نان تنور کرد
مرثیه شب امشب برای گریه زمان کم میاوریم در مقتل تو کاش که جان کم نیاوریم امشب مسیر روضه به مقتل رسیده است اشک خدا به صفحه ی مقتل چکیده است کار غریب روضه به گودال می کشد ما را برای روضه به دنبال می کشد امشب چقدر غم زده در راهی ای حسین از خوار پشت خیمه چه میخواهی ای حسین با زینبت ز مجلس نامحرمان نگو از شمرها و حرمله ها و سنان نگو فردا بگو که از سر تو خون نمی چکد از بند بند پیکر تو خون نمی چکد پای سنان بگو به حرم وا نمی شود هرگز سرت به نیزه هویدا نمی شود فردا سرت بگو که ز جسم تو دور نیست با من بگو که جای سرت در تنور نیست امشب که با تو حال دلم خوب می شود فردا غروب بی تو در آشوب می شود فردا کسی به نیزه زمین می زند تو را مانند روز کوچه کمین می زند تو را
مرثیه عاشورا و شام غریبان می سوخت زیر نور تن زخم دیده اش تاراج گشته پیکر نیزه چشیده اش جاری ست رود سرخ هنوز از گلوی او رد گشته یک سپاه یکایک ز روی او بر پهلویش سیاهی یک چکمه مانده است بر جای جای پیکر او صدمه مانده است خالی ست جای سر، به روی این بدن چرا؟ مانده است روی خاک، تنش بی کفن چرا؟ یعنی کدام نیزه سرش را ربوده است قربانی ِ کدام گناهِ نبوده است؟ پس آن عقیق سرخ سلیمانی اش چه شد؟ با ساربان بگو که مسلمانی اش چه شد؟ بیش از هزار شعله ی زخم است بر تنش رد های بوسه مانده به رگ های گردنش این پیکر مقطع الاعضا عجیب نیست؟ از نعل های تازه تنش بی نصیب نیست تا که سرش به نیزه ی دشمن سوار شد دیگر حریم خیمه به غارت دچار شد نامحرمان دویده به دنبال خیمه ها نزدیک می شوند به خلخال خیمه ها غیرت نمانده است به مردان این دیار با بچه ها بگو که علیکُنَ بالفرار
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت عاشورایی امام حسین علیه‌السلام روضه‌یِ گودال به طبل جنگ می‌کوبند غوغاست حسینم گوشه‌یِ گودال تنهاست به رویِ سینه‌اش پایِ حرامی‌ست زنی که می‌رود از هوش زهراست تکانی داد لب را اَلعطش گفت نمی‌دانست سرنیزه مُهیّاست گلو را خنجرِ کهنه نَبُرِّید به رویِ پهلویش جایِ لگدهاست حسینم دست‌وُپا می‌زد بمیرم همین شأنِ نزولِ وَفَدَیْناٰست سری بر نیزه می‌آید به خیمه اِسارت قسمتِ ناموسِ مولاست تنی زیرِ سُمِ اَسبِ سپاه است نصیبِ ندبه‌خوان مُشت وُ لگدهاست
لبیک یاحسین😢 الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر، برایت بلكه از سر بهتر آوردم پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا برای گفتن الله‌اكبر، اكبر آوردم... علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم اگر با كشتن من دین تو جاوید می‌گردد برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم برای آن‌كه قرآنت نگردد پایمال خصم برای سُمّ مركب‌ها، خدایا پیكر آوردم علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم... من «ژولیده» می‌گویم، حسین بن علی گفتا: الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم.
بسم الله الرحمن الرحیم غزال شب نهم محرم‌الحرام؛ عمو به علقمه رفت چقدر چشم به همراه او به علقمه رفت به دست خالی؟ نه! به اشک چشم و به بغض گلو به علقمه رفت رباب هم خندید همین که دید اباالفضل رو به علقمه رفت به مشک دوش عمو هزار حسرت و صد آرزو به علقمه رفت به جست‌جوی دو دست دل تمام حرم مو به مو به علقمه رفت حکایتی دارد اگر که عاقبت این گفت‌وگو به علقمه رفت چرا که فاطمه هم برای گفتن سرّی مگو به علقمه رفت پدر به علقمه رفت به‌حال مضطر و با چشم تر به علقمه رفت پی امید حرم چه نا‌امید امید بشر به علقمه رفت صداش زد عباس حسین آه کشید از جگر، به علقمه رفت دوان دوان خورشید برای بوسه به روی قمر به علقمه رفت هزار تیرانداز فقط پی زدن یک نفر به علقمه رفت برای کشتن او عمود و نیزه و تیر سه‌پر به علقمه رفت رسید فاطمه و دوباره روضه‌ی دیوار و در به علقمه رفت خبر به خیمه رسید صدای غربت "وا اِنکَسَر" به خیمه رسید شکسته شد خورشید که رفت علقمه و بی‌قمر به خیمه رسید غم برادر دید اگر حسین شکسته‌کمر به خیمه رسید عمو به خاک افتاد صدای هلهله‌ها بیشتر به خیمه رسید عمو به خاک افتاد از آن به بعد فقط دردسر به خیمه رسید عمو به خاک افتاد که پای حرمله‌ی بدنظر به خیمه رسید بلند گریه کنید عمو به خاک نشست و شرر به خیمه رسید عمو به خاک افتاد نوشته‌اند مقاتل به رو، به خاک افتاد نگو عمو‌ عباس ستون خیمه‌ی زینب بگو به خاک افتاد خبر به خیمه رسید عموی غیرتی و‌ ماه‌رو به خاک افتاد که آبروی حرم به پیش مردم بی‌آبرو به خاک افتاد تمام شد کارش کنار علقه تا مشک او به خاک افتاد همین که مشک افتاد شکست قامت ساقی، سبو به خاک افتاد بریده شد دستش نگین حلقه‌ی "اِن تُنفِقوا" به خاک افتاد مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم حسرت نام حسین را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه کرببلا روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست فرموده است؛ "مرهم زخم دل من است" چشمی که در عزای علی‌اکبرم گریست