ملعونى از قوم اشرار كه كنيه آن لعين را ابوالحتوف جعفى مىگفتند، تيرى به جانب آن حضرت انداخت. آن تير چون از چلّه كمان كين آن كافر عنيد رها شد، بر پيشانى آن حضرت رسيد. آن تير جفا را از پيشانى انور خود كشيد، خون از جبين اطهرش مانند سيلاب آب بروى انور و ريش مباركش جارى گرديد. آن حضرت گفت: خداوندا! تو دانا و خبردار هستى و مىبينى كه از اين گروه عاصيان چه بلاها به سر من مىآيد و از دست ايشان چه مىكشم! خداوندا! به عذاب خود همه اين گروه عاصيان را احاطه نما و يكى يكى ايشان را بكش و كسى از ايشان را در روى زمين باقى مگذار و هرگز ايشان را ميامرز.
📚منبع:
محن الابرار علامه مجلسی ؛ ترجمه هشترودی تبریزی ؛ ص ۱۰۴۸
#روضه
🔸روضه
🔹شماره ۲۰
راوى گويد: بعد از شهادت امام صلوات اللّٰه عليه غبارى شديد و سياه و تار با بادى سرخ در آسمان برخاست كه هيچ چيز قابل ديد و رؤيت نبود تا آن جا كه مردم خيال كردند عذاب بر آنان فرود آمده است.
ساعتى درنگ كردند آن گاه برطرف شد. هلال بن نافع گويد: با لشكر عمر بن سعد بودم كه كسى فرياد زد: مژده اى امير، اين شمر است كه حسين را كشت. مىگويد: من از دو صف جدا شده كنار حسين عليه السّلام ايستادم. آن حضرت در حال تسليم جان بود. به خدا سوگند كه من كشتۀ خون آلودى را نديدم كه زيباتر از وى يا چهرهاى نورانىتر از او داشته باشد كه نور رويش و جمال و زيبايى وى مرا از انديشۀ در امر قتلش باز داشته بود.
در همان حال آب مىخواست شنيدم يكى بدو گفت: به خدا كه از آب نمىچشى تا در جهنم از حميم آن بچشى. حسين عليه السّلام فرمودند: "نه، بلكه بر جدّم رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله وارد مىشوم و با او در خانهاش مأوى گزيده در جايگاه صدق در نزد سلطانى مقتدر و از آب غير متغير آشاميده و از جناياتتان نزد او شكايت مىبرم"
گويد: همگان چنان به خشم آمدند كه گوئيا خدا ذرّهاى رحم را در دل فردى از آنان قرار نداده در حالى كه حضرت امام عليه السّلام با آنان سخن مىفرمود سر مطهّرش را جدا نمودند و من از اين همه بىرحمى و سنگدلى به شگفت آمده گفتم: به خدا در هيچ امرى با شما اجتماع نمىكنم.
📚منبع:
لهوف سید بن طاووس؛ ترجمه میرابوطالبی؛ ص ۱۵۷
#روضه
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#شهادت
#روضه
چشم تو شاهد قضایا بود
سر زخم تو دائما وا بود
آنقدر زخم خورده بودی که
ردِ خونِ تنِ تو هر جا بود
بسکه توهین ز اشقیا دیدی
دیدگانت همیشه دریا بود
آن سری که به روی نی دیدی
زخم سنگین قلب زهرا بود
من بمیرم برای وقتی که
سر عمامه ی تو دعوا بود
تو چه حالی شدی که میدیدی
تن بابات زیر پاها بود
وسط معرکه به گریه و آه
ذکر لبهات یا حسینا بود
#محمد_حبیب_زاده ۹۸/۵/۱۵
✼═══┅🔶🍁🔶┅═
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه
انگشت و انگشتت که سهم ساربان شد
جسمت پر از نی بوسه های این و آن شد
با سر رسیدی تا که با این پلک زخمی
بینی که مویم فرش پایت بی امان شد
شرمنده ام معجر ندارم رفته غارت
این روسری بازیچه بهر دیگران شد
دستی نداری تا به اغوشم بگیری
دستت گمانم سهم موی آسمان شد
عیبی ندارد من سرت گیرم به آغوش
لعنت به دنیا که به ما نامهربان شد
بابا ببینم مانده دندانی برایت
چون دیده ام سهم دهانت خیزران شد
مویت چرا خاکی شده فرقت شکسته
بابا ببین دیدم تورا قدم کمان شد
لبهای پاره داری و دندان شکسته
این کربلای پر بلا هم زهرمان شد
ما در خرابه تشنه ایم و ضعف کردیم
بالا سر ما قاتل تو سایه بان شد
#محمد_حبیب_زاده ۹۸/۶/۱۱
📝 #تقصير_تو_نبود_كه_مادر_پرش_شکست
🖊 #روضه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_هفتم_صفر_۱۳۹۸
🖊 #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست
تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست
تقصیر تو نبود دل اطهرش شکست
تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست
گیرم که دست تو سپر مادرت نشد
تقصیر تو نبود قدت یاورت نشد
بیرون بریز این جگر پاره پاره را
بیرون بریز غصه ی این گوشواره را
زینب رسیده بگو راه چاره را
خونابه های دور لب پر شراره را
با مقنعه دهان تو را پاک میکند
این خاک گیسوان تو را پاک میکند
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
#حاج_محمدرضا_بذری
#جلسه هفتگی محرم ۹۸
#روضه
تادلم ازکرده های خویش نادم میشود
بیشترازپیش چشمم گریه لازم میشود
اشک بال پرزدن دروادی معراج هاست
گریه کن درروضه جبریل عوالم میشود
شمع باشی یاکه پروانه چه فرقی میکند
سوخت هرکس که درونش عشق حاکم میشود
هرکه سنگِ طعنه های خلق راتاب آورد
حتم دارم شیشه هم باشدمقاوم میشود
گرچه هی درمیزنم کشکول من راپرنکن
دستِ سائل تاکه خالی شدمزاحم میشود
..بم یادبده همیشه بیام آقادرخونت یادبده رفت وآمدم مداوم باشه...
این خرابت رابیاولطف کن بیرون نکن
قول خواهددادکه یک روزسالم میشود
تاگناهی میکنم زهراوساطت میکند
پشت مادرطفل بازیگوش قایم میشود
آه ای ماه هزاروچندساله، توبگو
سهم من تاکی سیاهیه مداوم میشود
هرزمان ناحیه میخوانم تصورمیکنم
روح ِمن تاکربلایش باتوعازم میشود
گریه تنهادرمیان روضه ی جدت حسین
اشک هرچه میدهی خرج مراسم میشود
لااقل این جسم عریان مانده رادفنش کنید
نامروت هاکسی انقدظالم میشود
آن ردا وآن عباوآن عمامه بس نبود
کهنه پیراهن مگرجزو غنائم میشود
نشستم باحالِ خراب خودم
شدم نی که ازغم حکایت کنم
گلوماگرفته یه بغض عجیب
میخوام قصه ای راروایت کنم
ابوحمزه میگه که واردشدم
توی خونه ی سیدالساجدین
دیدم آسمونِ چشاش ابریه
بازم خیسه سجاده روی زمین
تحمل نکردم به حرف اومدم
باگریه میگفتم که جونم فدات
چهل ساله که حال وروزت اینه
چقدگریه آخه فدای چشات
شده زخم پلکات بمیرم برات
چقدگریه آخه گل فاطمه
شهادت که ارثِ تبارشماست
شهادت که ارث بنی هاشمه
مگه حمزه کشته نشدتواحد
مگه سجده گاه علی خون نشد
نیفتادزهرامگه پشت در
مگه مجتبی تیربارون نشد
رسیداینجاتاحرف دیدم امام
هنوزم دلش انگاری کربلاست
صدازدابوحمزه رحمت به تو
شهادت همیشه توتقدیرماست
ولی میدونم تاکه یادم میاد
میگم کاش عمرم به فردانبود
شهادت آره ارثِ ماطایفس
اسارت ولی ارثِ ماهانبود
نبودی ندیدی که توکربلا
چطورخواهرام میدویدن روخار
فرارکردن ازخیمه هاعمه هام
بیاودیگه رودلم دست نزار
نبودی ندیدی که ازکربلا
گلایی که ازغصه پژمرده ان
چقدسخت برماگذشت این مسیر
چقدبچه هامون کتک خورده اند..
نبودی ندیدی زن وبچه ها
که ازفرط ظلم وستم خسته اند
مگه میشه گریه نکردونسوخت
که دستای ناموسمابسته اند
نبودی ندیدی توشامِ بلا
منامیده هرلحظه یادش عذاب
بگم تاکجاحرمت ازماشکست
کشوندن ماهارابه بزمِ شراب..وای وای
من هفته بعدوروداهل بیت به شامامیخونم روزاول صفرکه چه کردندبااهل بیت..دوسه روزدیگه محرم تموممیشه آقاازت ممنونم اجازه دادی محرم برات گریه کنم..فرموداسارت حق مانبودبرماتحمیل کردند..من دست بسته رقیه رادیدم ..من صدای ناله رباب هنوزتوگوشمه.من عمه قامت خمیده راتوصف دیدم آخ..صبح اهل بیت اومدن شام ازدروازه ساعات تاکاخ یزیدنیم ساعتم راه نیست اماصبح اومدندغروب رسیدن..ازبس توکوچه هاگردوندنشون ومحله به محله بردنشون..فرمودقبل اینکه ماراببرن به بزم یزیدمارابردن توخرابه که هم مهمونای یزیدبرسه هم بزم شرابش مهیابشه هم ماراکه بهم ریخته بودیم یه نظمی بمابدندفرمودیه طناب بسیاربلندآوردندیه سرطناب رابستندبه گردن من یه سرش رابه بازوی عمم زینب..خاک برسرت روضه خون..بین من وعمه زینب زن وبچه هارم باهمون طناب بستند..گردن بچه هاحلقه انداختن دوربازوی زناحلقه انداختن..اونقدربی ادبی وجسارت کردند.حالامیخوان ماراببرن به بزم یزید..بردندچه بردنی میخواستم سریع قدم بردارم زودترمسیرتموم شه زن هازودترمیومدن ولی بچه هاکممیاوردن نمیتونستن ..این قدمهابهم گیرمیکردمیفتادندروزمین تامیفتندباتازیانه بچه هارامیزدند..میخواستم آهسته قدم بردارم ازپشت عمم زینبامیزدند..دونه دونه واردبزم یزیدشدند..اول آقاامام سجادبعددونه دونه زنا بچه ها..امامیبینن هرچی آخراین سلسله رامیکشنددخترعلی نمیادیعنی اینجاجای دخترعلی نیست جای ناموس علی نیس..گفتندحالاکه نمیادبزنیدزینبا..انقدبه بازوی زینب زدندانقدجسارت کردند..من هروقت باینجامیرسم دلم جای دیگه میره ..رفقاقصه آشناست..کجاقبلایکیامیکشیدند.یروزتومدینه زهرانمیزاشت علی راببرندانقدبازوی زهرارا زدندپیرهن تودست زهرابود پاره شد..ای حسین
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
چند ماهه گلم پژمرده شده
از بی نفسی آزده شده
این مدتی که رو میگیری ازم
میبینی علی افسرده شده
چند روزه بزور میشینی و با ناله پامیشی
تو بسترت از بس لاغر شدی پیدا نمیشی
زهرا شنیدم واسه غربتم نیمه ی شب
گریه میکنی وقتی با خودت تنها میشی
قلبم حیرونه،چشمام گریونه
حیدر بی زهرا، مگه میتونه
چشمام میباره،یاسم بیماره
غیر زهرا کی ، هوامو داره
2
تو کوچه ی ما ، تو هر خونه ای
بوی نونه و میجوشه تنور
اما بانوی ، خونه ی علی
گندم میزنه ، این روزا بزور
سفره خوبه وقتی همه جمع شن دور هم
این کوچه گرفت همه دلخوشی هامو ازم
دیگه نمیشه بشینه سر سفره گلم
از بس زدنش شده کمر فاطمه خم
لالا میخونه ، تو گوش زینب
گمونم باشه ، این آخرین شب
گیسو و شونه ، نازِ دردونه
مویی که آتیش ، اونو مسوزونه
3
با زینب من ، خلوت میکنه
میگه که دلت ، عادت میکنه
انگاری داره ، از کرببلا
از داغ حسین ، صحبت میکنه
حرف کفنه صدا میاد از نعلای نو
یکی میبره انگشتشو یکی سرشو
یکی میدَوِه با نیزه و دنبال سره
یکی میزنه با تازیونه خواهرشو
از فاطمیه شد ، کرببلا شروع
از کوچه ها شده ، غصه ها شروع
گودال پشت دره ، قاتل بالا سره
اصلا کرببلا ، داغ مادره
#خادم_زینب
#زمینه
#روضه ای
#پیشنهاد_ویژه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎤کانال سبک و شعر #باب_الحرم
📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥
👇عضویت👇
♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f ✅
AUD-20200309-WA0060.mp3
979.1K
1_5046803339799429194.mp3
1.27M
🔸روضههای شب وروزجمعه
🔹شماره ۴۶
👈ثواب گریستن بر سیدالشهدا علیه السلام
در کتاب قرب الاستاد ازحنّان از ابی عبدالله روایت کرده که فرمود:
زیارت کنید حسین را و به او جفا نکنید زیرا که او آقای شهیدان و آقای جوانان اهل بهشت و شبیه یحیی پسر زکریا است بر ایشان گریه می کند آسمان و زمین.
📚منابع:
قرب الاسناد، ص۹۹، ج ۳۳۶
بحار الانوار، ج ۴۵، ص۲۰۶
#روضه
#شب_روز_جمعه
شهادت امام سجاد.(ع)حاج آرمین غلامی97..amr
663.7K
بسم الله الرحمن الرحیم
🎤فایل صوتی
کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#روضه دیر راهب
#ویژه_ایام_صفر
#_چهارشنبه11مهرماه97 -بیت الاحزان حضرت زهرا (س)
# مصیبت اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
شهادت امام سجاد.(ع)حاج آرمین غلامی97..amr
663.7K
بسم الله الرحمن الرحیم
🎤فایل صوتی
کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#روضه دیر راهب
#ویژه_ایام_صفر
#_چهارشنبه11مهرماه97 -بیت الاحزان حضرت زهرا (س)
# مصیبت اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
Voice 073_sd.m4a
3.58M
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمضان
#روضه۲۱رمضان_امیرالمومنین(ع)_
#کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
👌فوق زیبا
_روضه امیرالمومنین و وصیت _(ع)_۲۱رمضان
♦️◾یکشنبه۲۱__اردیبهشت۹۹
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#عیدفطر
#مناجات_باخدا
زباده ی می فطرت پیاله ام دادی
تو عاشقانه دلی رنگ لاله ام دادی
شبی به سوز درونم توراطلب کردم
نگاه حضرت جل جلاله ام دادی
شکسته دل پی این عیدفطر آمده ام
ز جلوه های نگاهت تو هاله ام دادی
برای پارگی این حجاب جسمانی
سلاح گریه و افعان وناله ام دادی
گناه من به شب عیدفطربخشیدی
حواله ام تو به نام سه ساله ام دادی
مراچو ماهی زخمی در عمق اقیانوس
برای سیر در امواج ناله ام دادی
تمام خواهش من عیدفطر میباشد
دلی برای زیارت حواله ام دادی
دوباره واسطه ی عیدفطر آمده است
دمی عنایت دست سه ساله ام دادی
زجام عشق تویارب به عیدمدهوشم
برای خستگی ام صد رساله ام دادی
ببین به پنجه غفلت دگرمچاله شدم
مرابه فطر نگاهت حواله ام دادی
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#اشعار_مناجاتی -عیدفطر
#روضه #شعر_مناجات_با_خدا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روضه شهادت_حضرت_حمزه_عليه_السلام
حضرت حمزه به دل مهرتو.انداخته ام
ازغم غربت توسوخته ام .ساخته ام
هرکسی دل به کسی دارد ولی یاحمزه
من همه زندگیم رابه رهت باخته ام
دلی درد آشنادارم برای حضرت حمزه
همه ایل و تبار من فدای حضرت حمزه
به هر جاصحبتی باشد اگرازمردجنگ آور
نمایان میشود ردی. زّ پای حضرت حمزه
همه اسلام پیغمبر.به لطف یک ابرمرد است
دمش بوده دم مشکل گشای حضرت حمزه
اگر جنگ احدشیری چوپیغمبر در اوباشد
دمش شد برکته ذکره و نوای حضرت حمزه
اگرلطف خدابا او بپاگشته یقین دارم
که این اعجاز بوده از عطای حضرت حمزه
اگر اسلام پیغمبر ز چاه کینه بر افتاد
طنابش بوده یک نخ از عبای حضرت حمزه
ز رزمش تاکه بشنیدم،به خودمن با یقین گفتم
که بوده تخت هرشاهی گدای حضرت حمزه
عنایت میشود کامل؛به میدان آن زمانی که
نوای مصطفی باشد صدای حضرت حمزه
به هنگام وداع او .نبی مصطفی (ص)دارد
به لب ذکر قشنگ و دلربای حضرت حمزه
مداح
حاج آرمین غلامی
_کرمانشه مسجدمعتمد_شب شهادت حضرت حمزه۹۹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روضه حمزه_سیدالشهدا
#شهادت_حضرت_حمزه_عليه_السلام
در پانزدهم شوال سال سوم هجری قمری جناب حمزه بن عبد المطلب (عليه السلام ) به شهادت رسيد.
آن حضرت برادر رضاعى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند(696).
آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان كشته شد. هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت ، ولى كفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. اين بود كه او وحشى را با وعده هايى به كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) يا على مرتضى (عليه السلام ) و يا حمزه تحريك كرد. وحشى گفت : ((از كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و پسر عمويش على (عليه السلام ) عاجزم ، ولى براى كشتن حمزه كمين مى كنم )).
او در ميدان جنگ با نيزه اى بر سينه و يا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد كرد. وقتى خبر .....
مداح حاج آرمین غلامی
مسجدمعتمد شب شهادت حضرت حمزه۱۳۹۹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_صادق علیه السلام
#روضه #حضرت_صادق(ع)
باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت
باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت
باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو
دیگرندیداهل وعیالت شکست تو
دیگرمیان هجره تنت جابجانشد
عمامه وعبا زتن تو جدانشد
دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت
باشد قبول سره جدت به نی نرفت
باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد
پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد
باشدقبول قلب توغمگین نمانده است
دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است
آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند
سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند
درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند
در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند
آقاجان، نیمه شب بردنت. خیلیها تو کوچه و بازار نبودن ببینن...
بمیرم برا جدت امیرالمؤمنین؛ جلو چشم زن و بچه، ریسمان به گردن، دست بسته میبردنش. یهو یه صدایی از پشت در گفت "یاعلی" با تمام قوّتش بلند شد. دست به کمربند مولا انداخت.
یهو یه اشارهای کرد: مغیره! مگه نمیبینی نمیذاره علی رو ببریم؟ اونجا بود که شاید امام حسن این صحنه رو دید فرمود:
الهی بشکنه دست مغیره
میان کوچهها بیمادرم کرد...
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#امام_صادق علیه السلام
#روضه #حضرت_صادق(ع)
باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت
باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت
باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو
دیگرندیداهل وعیالت شکست تو
دیگرمیان هجره تنت جابجانشد
عمامه ازسر وعبا زتنت جدانشد
دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت
باشد قبول سره جدت به نی نرفت
باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد
پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد
باشدقبول قلب توغمگین نمانده است
دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است
آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند
سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند
درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند
در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند
🔸شاعر:آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
________________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے
1_459176381.mp3
5.94M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃روضه حضرت زینب(س)
🍃گل زخمهای پیکر صد پاره ی حسین
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
⏯ #روضه
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
#اللهم_رب_شهر_رمضان
#مناجات_با_خدا
باز آمده دوباره، یک بنده ی گنهکار
باز آمده فقیرت، با حال و روز بیمار
با پای خود رسیده، بر دادگاه عدلت
کمتر شود عذابش، مجرم کند چو اقرار
من لا به لای خوبان، خود را رساندم اینجا
تا رنگ و بو بگیرم، از آبروی ابرار
دل بر گناه بستم، ظرف نمک شکستم
مولا ببخش من را، من مذنبم تو "غفار"
با خلف وعده هایم، با اینهمه خطایم
هر بار عفو کردی، تکرار پشت تکرار
یا "سامع الشکایا"! خسته شدم خدایا!
که صاحب الزمان را، هر لحظه دادم آزار
دیدم از او عنایت، دیدم از او کرامت
دیده است مهدی امّا، از من جفای بسیار
گر چه فقیر و پستم، امّا پُر است دستم
من مرتضائیَستم، بهتر از این چه ابزار؟!
مارا بهشت دادی، جنت نخواهد این دل
تا لحظه ای که دارد، مثل حسین، دلدار
اشک عزای او را، کردی عطا به عشّاق
آن کیمیا که با آن ،خاموش می شود نار
بی مزّه است روزه، بی اشک شور روضه
بی کربلا حرام است، خرمای وقت افطار
سیراب بود دنیا، امّا حسین زهرا
لب تشنه کربلا را، می دید تیره و تار
افسوس خورد دریا، در پیش روی سقّا
زیرا نشد بیارد، یک جرعه آب علمدار
شد پاره قلب زینب، تا که شنید قرآن
از آن سر بریده، از آن لب ترکدار
#مناجات
#روضه
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_زمان_ارواحنا_فداه
@babollharam
❣﷽❣
🏴 #مناجات_با_خدا
🏁#آقای_طاهری
🏴#روضه
🏁#رمضان
🏴#شب_قدر
اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ
*چقدر دلم شور میزد نرسم به ماه رمضانت ..
چقدر دلتنگِ این لحظه شده بودم ، خیلی ازت فاصله گرفته بودم آی مهربون ..*
اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ
وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِکَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ
وَ اغْفِرْ لِی تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُهَا غَیْرُکَ یَا رَحْمَانُ یَاالله ..
🏴الهی العفو …..
ماه رمضونه ..
اشکایِ عاشقونه ، بازم زده جوونه
این رو سیاه دوباره ، خودش رو میرسونه ..
بارِ گناه آورده ، عمرِ تباه آورده
بندۀ بی پناهت ، بهت پناه آورده
شیرین ترین نوایِ من ،خدایِ من خدایِ من
یا منتهی الرَجایِ من ،خدایِ من خدایِ من
یا غافرالخطایِ من ،خدایِ من خدایِ من
🏴خدایِ من خدایِ من ..
ماه رمضونه ..
نشون به این نشونه ، فرصتِ توبه مونه
دستایِ خالیِ ما ، به سمتِ آسمونه ..
میخوایم که تویِ این ماه با تو قرار بزارم
بدی هامو به عشقت دیگه کنار بزارم
آرامشِ دلایِ ما ، اغفرلنا اغفرلنا
قسم به شاه کربلا ، اغفرلنا اغفرلنا
ما را ببخش یا ربنا ، اغفرلنا اغفرلنا
🏴«یا ربنا اغفرلنا ، اغفرلنا ،اغفرلنا»
به حقِ زینب ..
کی میرسونی یارم ، امام غائبم را
پس کی میدی جوابِ إینَ طالبم را
به حق ناله هایی ، که تویِ شام کشیده
به حق چشمایی که سرِ بریده دیده
ای ماهِ رویِ نیزه ها ، حسینِ من حسینِ من
تشنه لبِ کربُبَلا ، حسین من حسین من
ای سر بریده از قفا ، حسین من حسین من
🏴«حسینِ من حسینِ من …»
به سویِ شامُ کوفه ام چه ظالمانه میبرن
نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرن
سرِ تو را به نیزه ها نشانده دشمنِ علی
نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرن
«حسینِ من حسینِ من …»
گوشه کنارِ قتلگاه صدایِ مادرم میاد
از زیرِ تیغ و نیزه ها بویِ برادرم میاد
حسین ….
🏴بالحسینِ الهی العفو …
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@babollharam┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهارپاره سالروز تخریب بقیع و روضهیِ امام حسن مجتبی علیه السلام
دیروز میانِ کوچه امروز بقیع
این غربت و غمهایِ تو بیپایان است
دیروز غمِ سیلی و رویِ نیلی
امروز حرم خاکی و سرگردان است
آقایِ غریب و بیکسِ خاکِ بقیع
حتّی غمِ کوچه مانعِ صبرت نیست
آهسته بگویم دلِ زهرا خون است
یک شمع و چراغ هم رویِ قبرت نیست
یک روز میانِ کوچهای تنگ کسی....
با ضربهیِ سیلی بدنت لرزانده
حالا تویی و حریمِ خاکی اِی وای
در صحن خودِ فاطمه روضه خوانده
اِی وای خدایِ من حسن وای حسن
در قلبِ گلم غصّه و غم جا دارد
او دیده چه آمد به سرم در کوچه
او حکمِ عصایِ دستِ زهرا دارد
دیروز جگر سوخته و پاره شده
تیر و تن و تابوت و کفن و خونین بود
امروز کسی که صحنِ او ویران کرد
میگفت خرابیاَش به نفعِ دین بود
بازیچهیِ دنیا شده دین واویلا
سهم حسن و حسین و زینب شد درد
اِی منتقمِ غصّهیِ زهرا مهدی
جانِ حسن و حسین و زینب برگرد
#چهارپاره #تخریب_بقیع
#امام_حسن_علیه_السلام
#روضه #مدینه #کربلا
#روزی_برایت_شیعه_میسازد_حرم_غصه_مخور
.
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
#شب_شهادت #روضه
😭 در فضای روضه خوانده شود ...
دیدم همه ی شهر غمت فهمیدند
بر بی کسیت به کوچه ها خندیدند
یک شهرتوراچون تک و تنها دیدند
بر قامت خم گشته ی تو خندیدند
خوردی به زمین و روی تو خاکی شد
تنها شدنت را همگان فهمیدند
درکوچه تن وپیکرتو درهم بود
شلاق ولگدبودتنت بوسیدند
وقتی به سراشیبی آن خانه رسید
از ترس زن وبچه ی او لرزیدند
ای وای توراهمچواسیری بردند
اماسر ت از قفا دگر نبریدند
عمامه ، عبا ، پیروهنت خاکی بود
گویا که تورابه کوچه ها دزدیدند
دیگررمقی درتن وجان تونمانده
شلاق روی پیکر تو تازیدند
تامجلس ملعون. تن توخوردکتک ها
باضربه ی شلاق تنت پاشیدند
ای وای که درنیمه ی شب جمع شدند
گویاکه به دورت همگی رقصیدند
🔸شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون)
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_صادق علیه السلام
#روضه #حضرت_صادق(ع)
باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت
باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت
باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو
دیگرندیداهل وعیالت شکست تو
دیگرمیان هجره تنت جابجانشد
عمامه وعبا زتن تو جدانشد
دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت
باشد قبول سره جدت به نی نرفت
باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد
پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد
باشدقبول قلب توغمگین نمانده است
دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است
آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند
سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند
درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند
در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند
🔸شاعر:آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
________________________
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح و مرثیه امام حسین علیه السلام
صفایِ صحنوُسرایِ تو از بهشت سَر است
خوش آندوچشم که در روضهیِحسین تَر است
خدایِ کعبه گواه است کعبه هر لحظه
به شوقِ دیدنِ ششگوشهیِ تو دربهدر است
به بویِ سیبِ حریمَت قسم دلِ زهرا
تپید و آمد و با زائرِ تو همسفر است
چه دیدنیست شبِ جمعه صحنِ اربابم؟!
شمیمِ یاس رسید و حرم چه خوشخبر است
خبر رسیده که زهراست زائرِ ششگوش
نصیبِ نوکرِ اربابِ باوفا نظر است
دعایِ مادرِ سادات رِزقِ عشّاق است
نگاهِ فاطمه در روضهیِ تو جلوهگر است
نگاه کرد که اشکم چکیده بر گونه
همان نگاه که خیره به نیزهها و سر است
سرِ حسین کجا میرود؟! چرا زینب؟!
به فکرِ معجرِ اهلِ حریمِ شعلهور است
به نیزهای زده پهلو اُمیدِ دردانه
وَ عمّهجانِ رقیّه به ضربهها سِپر است
نوایِ زینبِ کبراست ذکرِ یامهدی
امیدِ فاطمه روزِ ظهورِ دادگر است
📃حرم امام حسین علیهالسلام
#غزل #مدح_مرثیه #کربلا #روضه
#امام_حسین_علیه_السلام
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam