.
#زمزمه یا #واحد_سنگین روضه ای شهادت #حضرت_زینب کبری سلام الله علیها
#وفات_حضرت_زینب
#ام_المصائب_زینبم
🏴بند اول
ام المصائب زینبم
اونکه بلا دیده منم
اونکه به غم اسیره و
کرب و بلا دیده منم
ام المصائب زینبم
مادر رنج و غصه هام
یه سال و نیمه میگذره
که غصه داره کربلام
یه سال و نیمه
که گریه میکنن با من اهل مدینه
یه سال و نیمه
که بی قراری میکنه دلم تو سینه
بگم من از کدوم غمام
که گفتنش سخته برام
ظاهر من نشون میده
که پیر دشت کربلام
(ام المصائب زینبم)
🏴بند دوم
من دیدم از روی جفا
هجده سرو رو نیزه ها
با دسته بسته رفتم از
کربلا تا شام بلا
با تازیونه و به زور
رد شدم از محله ها
زخم زبون شنیدم از
اون شامیای بی حیا
یه سال و نیمه
که میگذره از اون روزای تلخ برا من
یه سال و نیمه
که مونده آثار کبودی روی این تن
چی بگم از شام بلا
چی بگم از نامحرما
بزم یزید بی حیا
چشای هرزه ی اونا
(ام المصائب زینبم)
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
✅ زمینه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
🔻 کاری از داود قاضی
1️⃣ بند اول
با یه دله خون ، با چشم گریون
هی داره میخونه ، با دست لرزون
حسین حسین جان ، داد از جدایی
سالار زینب ، داداش کجایی
با یه پیرهنی که پره خونه
زیر آفتاب روضه میخونه
برادرم حسین حسین جان
ای بی کفن حسین جان
دور از وطن حسین جان
رفتی و تنهام گذاشتی
خونین دهن حسین جان
جانم حسین حسین جان
2️⃣ بند دوم :
یادم نمیره ، ای عشق خواهر
با لبای تشنه ، بودی برادر
با چشم پر خون ، اشکام و دیدی
وقتی تو گودال ، پا میکشیدی
توی گودال بی کس و تنها
زیر نیزه و خنجر اعدا
تو روفتی و من رفتم از حال
راس تو روی نیزه
تنت به روی خاکه
زینب برات بمیره
جسم تو چاکه چاکه
3️⃣بند سوم
یک سال و نیمه ، که روضه خونه
با گریه میگه ، داد از زمونه
داداش نبودی ، در بین انظار
ما رو میبردن ، تو کوچه بازار
حرمت زینب و شکستن
دستای بچه هات و بستن
میخندیدن به اشک چشمام
تو مجلس شراب و
من بودم و عذاب و
گهواره رو آوردن
وای از دل رباب و
#شهادت_حضرت_زینب سلام الله علیها
#زمینه
#امام_کاظم_نوحه
#حضرت_موسی_بن_جعفر_نوحه
#نوحه
سینه ها از غم لبالب
فاطمه گریونه امشب
میرسه از کنج زندان
ناله خلصنی یارب
رو تن نیمه جونش
جای زخم زنجیره
بی کس و تنها ای وای
تو غریبی میمیره
تسلیت یا معصومه
لحظه های آخرش بود
جای پا روی پرش بود
زیر ضرب تازیانه
یاد زهرا مادرش بود
چشم تارش دریا بود
تو غریبی تنها بود
وقتیکه سیلی میخورد
رو لبش یا زهرا بود
تسلیت یا معصومه
روی خاک افتاده بودو
میرسید عِطر حبیبش
تشنه بود و گریه میکرد
از غم جد غریبش
یاد عاشورا بودو
روضه میخوند از گودال
راس جدش رو نیزه
پیکرش میشد پامال
تسلیت یا معصومه
#عبدالزهرا
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5800759920622046283.mp3
1.3M
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شور
#امام_کاظم_شور
#شو
از نفساز نوا افتادم / کُنجمطمورههاافتادم
منوازبسشکنجهدادن/ دیگهازدستوپاافتادم
نمیتونمبلندشماز جام / غُلوزنجیرهبهدستوپام
ازعدوبسکهسیلیخوردم/ دیگهسوییندارهچشمام
شبیهمادرم/ زخمیهپیکرم /عَبامه بسترم
امان امان امان
وارثکربلام/ شبیهعمههام/ کبودهسرتاپام
امان امان امان
سیّدناالمظلوم/ سیّدناالشهید/ سیدناالغریب
آقام آقام آقام
-------------------------------------------------
صورتممثلگُلپژمُرده/ خاطرمشدمُدامآزُرده
کیدیدهروزهداریجُزمن/ جایافطاریسیلیخُورده
غمودردوبلا پیرمکرد/ اونکهگفتناسزاپیرمکرد
شاهدمقطرههایاشکام/ روضهیکربلاپیرمکرد
منو یهودیا/ میزدناز جفا/ با تازیانه ها
خدا خدا خدا
جدّمو بیهوا /زدنحرامیا /بانیزه ازقفا
خدا خدا خدا
سیّدناالمظلوم/ سیّدناالشهید/ سیدناالغریب
آقام آقام آقام
-------------------------------------------------
تو دلِقتلگاهغوغابود /سر رویِزانویِزهرابود
زیر بارون تیرونیزه/ یهتن بیرمق پیدابود
آهزینببهآسمانمیرفت/ شمرمیآمدوسنانمیرفت
بدنشماندهبوددرگودال/ سراوبرسر سنان میرفت
یهعدّهاومدن/ توفکرغارتن /شدعریانبدن
حسین حسین حسین
عزیزِ مادرم /تشنهی پرپرم /شهید بیسرم
حسین حسین حسین
سیّدناالمظلوم سیّدناالشهید سیدناالغریب
آقام آقام آقام
-------------------------------------------------
#محمد_قاسمی
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
لب کلیم ز سوز دعا نمیافتد
کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود
به دست بسته شده، از عطا نمیافتد
اگر چه خاک نشسته به روی لبهایت
عقیق، پا بخورد از بها نمیافتد
مگر چه گفته به تو این زباندراز یهود؟
همیشه از دهنش ناسزا نمیافتد
چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟
به هر نفس، لب تو از ندا نمیافتد
به سینهای که لگد خورد پشت در سوگند
بدون درد سر این ساق، جا نمیافتد
کسی که در تن او پیرهن شده پاره
به یاد بیکفن کربلا نمیافتد
تو گیر یک نفر افتادهای چنین شدهای
تن تو در گذر گرگها نمیافتد
پس از سهروز تو را عدهای کفن کردند
سر بریدهی تو زیر پا نمیافتد
سنان و شمر به هم با اشاره میگفتند:
مگر که نیزه نخورده؟ چرا نمیافتد؟
ز دور حرمله میگفت گودی حنجر
حسین نحر نگردد ز پا نمیافتد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
مُردم ز غربت تا شبِ تارم سحر شد
تنها غُل و زنجیر از حالم خبر شد
درد و بلایِ شیعه را بر جان خریدم
من ضربه ها خوردم که این رَه بی خطر شد
از این قیامی که دگر شکل رکوع است
طوبایِ این مذهب همیشه بارور شد
قعرِ سجون در پنجه هایِ سردِ زندان
آهم به هر دیوار خورد وبی اثر شد
سِندی چه آورده سرم شیعه نداند
از چه ز خون آبه همیشه دیده تر شد
از خون ِ رویِ کعبِ نی پیداست کامل
بر ضربه هایش دستهای من سپر شد
از بسکه پیچیده به دورم تازیانه
از چادرِ مادر لباسم پاره تر شد
سر پنجه های آهنین چکمه هایش
بر پهلویم کاری شبیهِ میخ در شد
سربسته گویم بی ادب حرفِ بدی زد
با ناسزاهایش غرورم شعله ور شد
گر مویِ پیشانی بهم می ریخت اما
شکل محاسن از سرم آشفته تر شد
در دستِ این نامرد چون گودیِ گودال
حتی بلندیِ محاسن، درد سر شد
درپیشِ چشمِ مادرم سر را بریدند
ازاین مصیبت مادر ما نوحه گر شد
وقتی که با ضربه جدا می کرد سر را
فریادهایِ «یا بنی» بیشتر شد
«نَحنُ رَضَضنَا الصَّدر بعد الظّهر »یعنی
زیرِ سمِ مرکب بدن زیر و زِبَر شد
دنبالِ گیسویِ پریشانی به نیزه
در کوچه و بازار زینب در به در شد
زینب کجا و سکّویِ برده فروشان
در مَعرَضِ چشمان صدها رهگذر شد
رأسِ بریده چند جا خون گریه کرده
در مجلسِ نامحرمان حرفی دگر شد
لبهایِ خشکی که ضریحِ مصطفی بود
بازیِ دستِ خیزران در تشتِ زر شد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
حال زارش را ببین حال بکایش را ببین
بین این زندان بی روزن صفایش را ببین
زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله..
باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین
سرفه های خونی اش بدکاره را هم پاک کرد
در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین
یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر؟!
یکنفر میگفت نه! زیر عبایش را ببین!
آن امامی که به تخت عرش اعلی می نشست
در سیه چالش بیا امروز جایش را ببین
آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خرد شد
دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین!
دست بر دیوار سنگی زد رخش آتش گرفت
نوکر زهرا!گریز روضه هایش را ببین
لیله القدر نبی در پشت در آتش گرفت
دستهای شرمسار مرتضایش را ببین
چادر زهرا پرش به چادر زینب گرفت
از مدینه روضه های کربلایش را ببین
سنگ خورد و مشت خورد و به نماز شب نشست
در سجود این خدای غم خدایش را ببین..
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#علی_اصغر_یزدی
چشمی که از داغ عزایش هر سحر تر نیست
لایق برای دیدنش فردای محشر نیست
زندان عقول ناقص مستان قدرت بود
زندان مکانی هست که موسی بن جعفر نیست
حتی زن بد کاره هم ایمان به او آورد
تا صورتش را دید فهمید او ستمگر نیست
زنجیر ها با شوق جسمش را بغل کردند
آنقدر که جایی برای بوسه دیگر نیست
از روزه هایش، «روضه» ی شلاق بدتر بود
از درد هایش ،ضعف جسمانیش بهتر نیست
خورشید را بر تخته ای کوتاه می بردند
تابوت او دست کم از شمشیر و خنجر نیست
**
در روز عاشورا برای اشک ثارالله
قطعا دلیلی بهتر از لبخند اصغر نیست
در آن هیاهو یک مسیحی گفت: ای مردم!
این جسم خونین جسم فرزند پیمبر نیست؟
اسلام را در روز روشن زیر پا بردند
شاید گُمان کردند در گودال مادر نیست
زینب نگاهی کرد سوی علقمه وقتی
می خواست در محمل رَوَد اما برادر نیست
https://farsnews.ir/my/c/122339
برخورد قاطع با ترویج بیدینی توسط بعضی سلبریتیها.
دوستان لطفاً
به لینک بالا مراجعه و حمایت کنند.
🆔 @babollharam
💠 سبک واحد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 💠
چهارده ساله تو زندونه
زیر بار زنجیر
هو المَسجونُ المُعَذَّب فی
ظُلَمِ المَطامیر
چهارده ساله دلش خونه
خسته از زمونه
چهارده ساله همش زیره
ضرب تازیونه
چهارده ساله مثه زهرا
قامتش کمونه
رضا ومعصومه ش پریشونن
که حال بابارو نمیدونن
برازخم دوریه از بابا
زمین وزمونم نمکدونن
امون ای دل آه وواویلا
چهارده ساله که خورشیدو
روشنی نداده
چهارده ساله که زخمایِ
تو دلش زیاده
چهارده ساله تک وتنها
همزبون نداره
چهارده ساله غریبونه
بالباس پاره
چهارده ساله دوتا چشماش
ابرای بهاره
گاهی یاد زهراس توی گریه
گاهی یاد دردای رقیه
لعن الله بنی العباس
لعن الله بنی امیه
امون ای دل آه وواویلا...
حالا موقع رهاییِ
از قفس رسیده
رضا بابارو توی هفت تا
کفن پیچیده
بمیرم واسه غریبیه
پاره پاره پیکر
توکربلا شد کفن واسه ش
تیر وتیغ وخنجر
میزد به سینه میگف زهرا
ای غریب مادر
یه مجروحِ زخمی که بی حاله
آقام تشنه لب بین گوداله
سکینه زیر ضرب کعب نی
صدا میزد بابا رو با ناله
امون ای دل آه وواویلا...
#واحد_98_شهادت_امام_کاظم_ع
#محمدرضا_طالبی.
بند اول
به درد ما تویی فقط، اقا معالج۲
دست منو دامان تو باب الحوایج۲
این شبا غرق گریه و به شور وشینم۲
حس میکنم الان توصحن کاظمینم،به شوروشینم...
عزای تو شده عزیز قلب حیدر
به سینه میزنم برات، موسی ابن جعفر
امضا بکن امشب اقا، باسوز وفریاد
یه کربلا، یه مشهد و پنجره فولاد۲
باب الحوایج سیدی، موسی ابن جعفر
بند دوم
دیدن این صحنه چقدر،خدایی سخته۲
تن عزیز فاطمه،به روی تخته۲
سندی شاهک لعین،دستاشو بسته۲
فشار زنجیر ساق پاهاشو شکسته۲
صدامیزد بالب روزه بچه هاشو،
نبود یه کاسه اب که تر کنه لباشو،
کسی اقا رو اینجوری غریب ندیده،
از ضرب تازیانه قامتش خمیده۲
باب الحوایج سیدی موسی ابن جعفر
بند سوم
تو این سیاه چال بلای قوم کافر۲
از زهر کینه من شدم نحیف ولاغر۲
کسی نمیشنوه تو این زندان صدامو۲
غل وزنجیر شکست خدا. دست و پاهامو۲
اسم غل وزنجیر اومد،اشک وشکوفه
بازم یاد اقا اومد بازار کوفه،
دستای زینب بسته بود بین عوامی،
میرقصیدن از روی بام، زنای شامی۲
باب الحوایج سیدی موسی ابن حعفر
#واحد_98_شهادت_امام_کاظم_ع
#رسول_نصر
#امام_کاظم علیهالسلام
#زمینه
🔹روضۀ خونگی🔹
گداى خونۀ آقا موسىبنجعفرم
دردم دوا میشه، تا كه اسمش رو مىبرم
روضۀ خونگی، برکت خانوادمه
بیرق روضهمون، چادرسیاهِ مادرم
اى خاطرات شیرینِ زندگیم
مشکلگشای اجدادم از قدیم
بابُ الحوائجِ اِلی الله، ای کریم
یاد اشک روی گونههای مادر
توى مشكلاتم مىخونم با باور
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو ابر رحمتى، تو آسمون قلب من
خورشید عزتى، هم ظاهراً هم باطناً
تو سر پناهمى، بهشت عالم حرمت
نور ولايتى، نور دل ابالحسن
اى خادم درگاه تو جبرئیل
آب سقاخونهت آب سلسبیل
به ضریح نگاه تو بستم دخیل
آبرو به من میدی تو روز محشر
اى دعاى خیر تو پناه نوكر
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كبوتر دلم، پر زده سمت كاظمین
رهتوشۀ منه، اشكاى جارى از دو عین
سلام اولم، اَلسلامُ عَلَى الرّضا
سلام آخرم، اَلسلامُ عَلَى الحُسین
«حَلیف السَّجدَةِ الطّویلة» اى غریب
ذكر حسین حسین رو لب اَمَّن یُجیب
زخم تنت روضهخونِ شیبالخضیب
بهشت منه روضۀ شاه بىسر
اعتقاد من بوده و هست تا آخر
«نَحنُ فِی اَمانِ اولاد حیدر»
شاعر و نغمهپرداز: #حسین_حاجی
💠 غزل مصیبت امام کاظم علیه السلام
دلگیر شد دریا،تلاطم می کند گاهی
"اشکم" مرا رسوای مردم می کند گاهی
بیچاره "چشمانم" تمام عُمر را لال است
نامت که می آید تَکَلُّم می کند گاهی
این بار بُنجُل را نخر..،باشد..،نگاهی کن
"معشوقه" به "عاشق" ترحم می کند گاهی
وقتی کبوترهای بامت آنقَدَر مستَند
حتّی کلاغی میل گندم می کند گاهی
وقت اذان،جبریل بالش را به خاکت زد
اینگونه او قصد تیمُّم می کند گاهی
شب ها دلم مثل کبوتر های صحن تو
گاهی هوای مشهد و قم می کند گاهی
دختر ز داغت سالیان سال باریده
دختر نمی خندد..،تبسّم می کند..،گاهی
با روضه های تو چُنان می سوزد آن دم که
زندان سردی را تجسّم می کند گاهی
از بس تمام عمر با غم همنشین بودی
"تقویم" میلادِ تو را گُم می کند گاهی
#شعر_98_شهادت_امام_کاظم_ع
#بردیا_محمدی
.
💠 شعر شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
مرا به ظلمت زندان ستاره لازم نیست
به غیر مرگ مرا راهِ چاره لازم نیست
به ناسزا زده ای بر دلم شرر ای خصم
دگر شکنجه و طعنه دوباره لازم نیست
اگر زدی تو، دگر بر رخم مزن سیلی
دلم شکسته به جانم شراره لازم نیست
مرا زدی و به یاد رقیه(س) افتادم
اسیر سلسله ام سنگ خاره لازم نیست
به یاد عمه ی سادات بعد عاشورا
بزن مرا که اسیرم شماره لازم نیست
برای پیکر جدّم حصیر آوردند
بر این خمیده بجز تخته پاره لازم نیست
سخن رسید به ذکر حسین و در اینجا
حدیث قافله شد استعاره لازم نیست
سخن خلاصه کند شاعرت ولی این بار
حدیث بانگ رحیل است اشاره لازم نیست؟
اگر در اول راهی میار طفلت را
به دشت کرببلا شیرخواره لازم نیست
اگر قرار به تاراج خیمه ها باشد
برای کودکتان گاهوراه لازم نیست
بگو به دخترک نازدانه ات ارباب
میار دخترکم گوشواره لازم نیست
حرامیان که ندانند اسب تازیدن
ز کینه بر بدن پاره پاره لازم نیست
و حرف آخرم این است از مصیبت تو
اگرچه روضه ی باز و اشاره لازم نیست
برای اهل طریقت بخوان تو آیه حسین
دگر تلاوت دارالاماره لازم نیست
#شعر_98_شهادت_امام_کاظم_ع
#جواد_محمودآبادی
#زمینه_شور
#شهادت_امام_کاظم(ع)
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
خسته و محزونه،گوشه ی زندونه ،امام کاظم(ع)
به روی ماهش هست ،اثر سیلیه ،سندی ظالم
.....
بسکه عذاب کشیده
دیگه قدش خمیده
به زیر تازیونه
اهانت ها شنیده
یه عمر فقط اسارت
همش دیده جسارت
از دست این یهودی
تنش داره جراحت
غریب ،امام کاظم(ع)
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند 2⃣
این لحظه ها دیگه ،رمق نداره و ،میسوزه تو تب
مثه مادر داره ،دعای مرگش رو ،هر دم روی لب
.....
از این زمونه سیره
با غصه ها میمیره
به روی دست و پاهاش
جای و غُل و زنجیره
شده بهارش خزون
میره با قد کمون
از اثر زهر کین
لباش شده پر از خون
غریب ،امام کاظم(ع)
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
از تشنگی شده،لباش ترک ترک ،این دم آخر
اشهد میخونه و ،می کنه یادی از ،غریب مادر
......
می افته روی خاکا
میزنه هی دست و پا
یاده جدش میخونه
روضه هایی کربلا
میخونه روضه ی آب
به یاد طفل رُباب
که با تیر سه شعبه
اصغر و کردن سیراب
حسین ،عزیز زهرا(س)
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#ناصر_اسماعیل_نسب.