eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
60 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
واحد شب ششم نشد آخر/زره هم قد یل نجمه/به میدون زد جای باباش/حسن اومد میگه نجمه/بلا دور ازت مادر می خوام باشی/شبیه علی اکبر جای بابات/حسن باش توی لشکر می خونم چهار قل برات قاسمم داری می ری مثل بابات قاسمم بابام داده/برام نامه ببین اشکاش/به همرامه خون بابام/تو رگهامه بابام گفته/باید پابه پات باشم جای بابا/تو میدون برات باشم فدای تو/توی کربلات باشم عمو جون می خوام مثل اکبر شم منم ارباربا و پر پر شم تنت له شد/زیر نعلا کشیدی قد/روی خاکا شده قدت/قد سقا روی خاکا/گل پیکرت شد آب توی خیمه/شده مادرت بی تاب داری میای/روی دستای ارباب چقدر شکل اکبر شدی قاسمم تنت میشه از هر طرف دیگه خم ؛مهدی رحماندوست
شور شب ششم ‌محرم ۱۴۰۱ بی مثل می جنگه مثل یل می جنگه انگاری توی میدون حسنه که در عمل می جنگه (تک) با صلابت و با قدرت و با اقتدار تا که اومده میدون همه کردن فرار جانم به این شجاعت رزم یل‌حیدر تبار جان قاسم جانان قاسم میمنه می جنگه میسره می جنگه انگاری توی میدون خود اقام حیدره می جنگه (تک) بی کلاه و زره اومده با ذوالفقار با نگاه دو چشمش میشه ازرق شکار جانم به این شجاعت رزم یل حیدر تبار جان قاسم جانان قاسم یادگار حسن افتخار حسن زنده شد توی میدون خاطراتِ اقتدار حسن (تک) خاطرات جمل زنده شده کربلا طوری زد سر ازرق شده از تن جدا جانم به این صلابت رزم نوه‌ی مرتضی جان قاسم جانان قاسم شعر و نغمه:حامد محمدی
4_6005707333261331902.opus
92.1K
نوحه حضرت قاسم نوجوانی چو ماه تابان بهر کسب رضای جانان در آغوش عمو می گرید از حسین خواهد اذن میدان واویلا واویلا واویلا ۴ ____ چو قاسم کس چنین شیدا نیست زره اندازه اش پیدا نیست عجب جنگاوری راهی شد به میدان همچو او زیبا نیست واویلا.... _____ به ضرب کین زاسبش افتاد درآندم زد به ناله فریاد عمو جانم برس بر دادم غزالت شد اسیر صیاد واویلا... __ عمو آمد بر ِ جانانش دگر در تن نبودش جانش گل باغ حسن پرپر شد عجین باخون رخ تابانش واویلا... _____ بمیرم زاده ی پیغمبر چسان بردش حرم آن پیکر نهادش جسم پاک قاسم کنار پاره پاره اکبر واویلا.... شعر :اسماعیل تقوایی @babollharam
زمینه شب ششم برای من‌تو مجتبایی/یل جوون خیمه هایی ای یادگار حسن من شاگرد رزم علی اکبر/با دیدن تو دل خواهر شد بی قرار حسن من ماه خیمه هایی ای قاسم ای قاسم نجم کربلایی ای قاسم ای قاسم پهلوون نجمه ای قاسم ای قاسم ابن مجتبایی ای قاسم ای قاسم زده به میدون شیر خیمه/براش می خونه دعا نجمه می جنگه مثل علی اکبر ازرق شامی شده بی سر/به هم می ریزه همه لشکر از ضربات سبط حیدر گل روی زمینه وای قاسم وای قاسم شد شکسته سینه وای قاسم وای قاسم کوچه وا شده شد وای قاسم وای قاسم کربلا مدینه وای قاسم وای قاسم شده شکسته استخونات/فاصله افتاد بین موهات جا بجا شد قد و بالات قد عمویی قد کشیدی/شدی علمدار چه رشیدی پاشیده از هم همه اعضات بازه بین ابروت وای قاسم وای قاسم مونده جای پا روت وای قاسم وای قاسم مثل مادر من وای قاسم وای قاسم خورده ضربه پهلوت وای قاسم وای قاسم
در اصل، تیر قلب پدر را هدف گرفت گرچه گلوی خشک پسر را هدف گرفت مُنّو علی الغریب، جگرسوز شد گلم آبش نداد بلکه جگر را هدف گرفت دست حسین زیر گلوی علی نشست تیری رسید، زیر و زِبَر را هدف گرفت تیری که ظهر سینه خورشید را شکافت در علقمه هلال قمر را هدف گرفت سر درد داشت مادر غم پرورش، رباب از آن زمان که حرمله سر را هدف گرفت بعد از علی، سکینه دگر قدکمان شده اینبار تیر، قدّ و کمر را هدف گرفت اصغر چقدر مثل عمو محسنش شده، آن روز در مدینه که در را هدف گرفت؟ تیر سه شعبه قصه ی ما را تمام کرد در اصل تیر قلب پدر را هدف گرفت محمدرضا نادعلیان
لالا بر آن که خواب ندارد چه فایده ماندن بر آن که تاب ندارد چه فایده گیرم تو را حسین بگیرد، بغل کند وقتی دو قطره آب ندارد چه فایده احساس مادری به همین شیر دادن است آری ولی رباب ندارد چه فایده انداخته حِرز، اگر چه به گردنت تا صورتت نقاب ندارد چه فایده پرسش نکن سه شعبه برایم بزرگ بود وقتی کسی جواب ندارد چه فایده با چه سر تو را به نی بند می کنند زلفی که پیچ و تاب ندارد چه فایده علی اکبر لطیفیان
به روی نی، بزند شانه باد موی تو را و آفتاب عوض کرده رنگ و روی تو را چقدر جای تو و گاهواره ات خالی ست هنوز می دهد این خیمه گاه بوی تو را رباب بعد تو هر شب به خواب می بیند گرفته است هدف حرمله گلوی تو را همان سه شعبه که بر حنجر تو زد بوسه شکافت مشک و سر و دیده ی عموی تو را قرار بود عصای حسین باشی تو به باد داد ولی شمر آرزوی تو را تو کیستی؟ که ملائک همه به قصد شفا به چشم خویش بمالند خاک کوی تو را احسان نرگسی رضاپور
لرزه بر دست من و پیکر تو میلرزد وسط معرکه دیدم سر تو می لرزد خواستم از گلویت تیر کشم اما حیف تیرهم در وسط حنجر تو می لرزد شده آویخته بر پوست سر کوچک تو گر ببیند سر تو، خواهر تو می لرزد موقع دفنِ تنت، کار پدر مشگل شد عمه ات گفت، هنوز اصغر تو می لرزد مثل بسمل شده ای گرچه سرت گشته جدا خاک میریزم و بینم پرِ تو میلرزد کاشکی نیزه ی دشمن نکند پیدایت نیزه در خاک رود، مادر تو میلرزد محمود اسدی
عاقبت دادِ مرا تیر در آورد ای وای حجمِ حلقومِ تو را حرمله پُر کرد ای وای نَفَسِ بی رمقت کار به دستم داده حرمله نیزه ای انگار به دستم داده درد داری که پُر از چین شده ای بابا جان؟ با سه شعبه تو چه سنگین شده ای بابا جان تیر چرخی زَد و با خویش پَرت را چرخاند خواستم بوسه بگیرم که سَرَت را چرخاند به لبت حالتِ لبخند بده حِس دارد می روم خیمه ولی زخمِ تو خِس خِس دارد روضه هایِ تو مهیب است زبان بسته چه شد استخوانِ تو ظریف است زبان بسته چه شد یِک سَرِ تیر گلویِ پسرم را سوزاند دو سرِ دیگر آن هم جگرم را سوزاند ضَربَش آنقَدر شدید است که پاشید علی تارِ صوتیِ تو را تیر تراشید علی مادرت دید به رویِ تو عبا اُفتاده استخوان های گلویَت به صدا اُفتاده نفس از حنجره یِ پاره کشیدن سخت است پا برهنه عقبِ بچه دویدن سخت است حسن لطفی