بسم الله الرحمن الرحیم
یاکاشِفَالْکَرْبِعَنْوَجهِالْحُسَینِاِکْشِفْکَرْبىبِحَقِّاَخیکَالْحُسَیْنِ علیهالسلام
#تاسوعا
#حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل
هربار که گفتیم الهی به اباالفضل
ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل
آقای همه ارمنیان جان سن قربان
ای مقصد حاجات گران جان سن قربان
ما را بنویسید بدهکارتر از این
دیوانه و ویرانه و سربارتر از این
ما را بنویسید گرفتارتر از این
میگفت فقط مادرِ من جاندی ابالفضل
میگفت به من آذری ایماندی ابالفضل
این کیست علی ابن علی معنی نامش
این کیست که خواندند همه ختم کلامش
این کیست که جبریل گرفته است لگامش
ای جان همه خوش قد و بالاییات آقا
بر روی سرم سایهی آقاییات آقا
خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب
ای سایهی تو روی سرِ محملِ زینب
بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب
اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش
دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش
بگذار که فریاد زنم از جگر خویش
شرمنده شدی آب اگر نیست نباشد
وای از حرمم نامِ تو کافیست نباشد
برخیز که سوزِ عطش و ضجهی آب است
برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است
برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است
دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را
با ضربهی سنگین علم ریختنت را
آنقدر زمین ریختهای کم شدی عباس
شرمنده شدی آب شدی غَم شدی عباس
ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس
ای وای به تیری خَم اَبروی تو پیچید
از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید
این تیر چه بد خورد که مژگان تو را بُرد
آن تیغ چِها کرد که دستان تو را بُرد
این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد
بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم
هِی داد کشم دست خودم نیست عزیزم
✍حسن لطفی ۴۰۱/۰۵/۱۶
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
این طرف بین عبا اکبر تو افتاده
آن طرف ساقی آب آور تو افتاده
زینت دوش نبی بین همه وسعت دشت
ته گودال چرا پیکر تو افتاده
کاش میمردم و اینگونه نمیدیدم که
همه اعضای تو دور و بر تو افتاده
جلوی پای تو باید سر من می افتاد
جلوی پای من اما سر تو افتاده
کربلا سنگ ندارد همه جایش رمل است
چقَدَر سنگ به دور و بر تو افتاده
میخورد بعد تو بر روی من و روی رباب
سنگ هایی که روی پیکر تو افتاده
بین میدان متحیر شدنت را دیده
جلوی خیمه اگر همسر تو افتاده
طعنه ی قاتل تو قاتل احساسم شد
گفت زیر لگدم دلبر تو افتاده
گُر گرفت آتش دامان غزال حرمت
گرگ از بس که پی دختر تو افتاده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه عاشورایی
نیرو نمانده است به بازو برادرم
تا نیزه های در بدنت را درآورم
ای عمر من چگونه تنت اینچنین شده
بالا بلند قامت تو چون نگین شده
با تیغ و تیر پیرهنت ریز ریز شد
از نعل های تازه تنت ریز ریز شد
ای پاره پاره تن به زمین ریختی حسین
از دست های من به زمین ریختی حسین
یک لحظه قلب من متحیر شد و شکست
بردند نیزه ها بدنت را به روی دست
دستی سیاه پیرهنت را ربوده است
هر نیزه قسمتی ز تنت را ربوده است
نشناختم اگر که تو را حق بده حسین
آه ای مرملٌ البدما حق بده حسین
چون چاره نیست از بدنت دور می شوم
با تازیانه ها ز تنت دور می شوم
زخمی ترین بدن به که بسپارمت حسین؟
تنهاترین من به که بسپارمت حسین؟
از لحظه ای که گرگ صفت ها رها شدند
خلخال ها روانه ی بازارها شدند
غربت ببین چگونه سفر می برد مرا
فریادهای حرمله سر می برد مرا
خولی برای بردن تو کیسه جور کرد
گویا هوای کوفه و نان تنور کرد
#عاشورای_امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه شب #عاشورا
امشب برای گریه زمان کم میاوریم
در مقتل تو کاش که جان کم نیاوریم
امشب مسیر روضه به مقتل رسیده است
اشک خدا به صفحه ی مقتل چکیده است
کار غریب روضه به گودال می کشد
ما را برای روضه به دنبال می کشد
امشب چقدر غم زده در راهی ای حسین
از خوار پشت خیمه چه میخواهی ای حسین
با زینبت ز مجلس نامحرمان نگو
از شمرها و حرمله ها و سنان نگو
فردا بگو که از سر تو خون نمی چکد
از بند بند پیکر تو خون نمی چکد
پای سنان بگو به حرم وا نمی شود
هرگز سرت به نیزه هویدا نمی شود
فردا سرت بگو که ز جسم تو دور نیست
با من بگو که جای سرت در تنور نیست
امشب که با تو حال دلم خوب می شود
فردا غروب بی تو در آشوب می شود
فردا کسی به نیزه زمین می زند تو را
مانند روز کوچه کمین می زند تو را
#عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه عاشورا و شام غریبان
می سوخت زیر نور تن زخم دیده اش
تاراج گشته پیکر نیزه چشیده اش
جاری ست رود سرخ هنوز از گلوی او
رد گشته یک سپاه یکایک ز روی او
بر پهلویش سیاهی یک چکمه مانده است
بر جای جای پیکر او صدمه مانده است
خالی ست جای سر، به روی این بدن چرا؟
مانده است روی خاک، تنش بی کفن چرا؟
یعنی کدام نیزه سرش را ربوده است
قربانی ِ کدام گناهِ نبوده است؟
پس آن عقیق سرخ سلیمانی اش چه شد؟
با ساربان بگو که مسلمانی اش چه شد؟
بیش از هزار شعله ی زخم است بر تنش
رد های بوسه مانده به رگ های گردنش
این پیکر مقطع الاعضا عجیب نیست؟
از نعل های تازه تنش بی نصیب نیست
تا که سرش به نیزه ی دشمن سوار شد
دیگر حریم خیمه به غارت دچار شد
نامحرمان دویده به دنبال خیمه ها
نزدیک می شوند به خلخال خیمه ها
غیرت نمانده است به مردان این دیار
با بچه ها بگو که علیکُنَ بالفرار
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید #حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت عاشورایی امام حسین علیهالسلام روضهیِ گودال
به طبل جنگ میکوبند غوغاست
حسینم گوشهیِ گودال تنهاست
به رویِ سینهاش پایِ حرامیست
زنی که میرود از هوش زهراست
تکانی داد لب را اَلعطش گفت
نمیدانست سرنیزه مُهیّاست
گلو را خنجرِ کهنه نَبُرِّید
به رویِ پهلویش جایِ لگدهاست
حسینم دستوُپا میزد بمیرم
همین شأنِ نزولِ وَفَدَیْناٰست
سری بر نیزه میآید به خیمه
اِسارت قسمتِ ناموسِ مولاست
تنی زیرِ سُمِ اَسبِ سپاه است
نصیبِ ندبهخوان مُشت وُ لگدهاست
#حسین_ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
لبیک یاحسین😢
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلكه از سر بهتر آوردم
پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا
برای گفتن اللهاكبر، اكبر آوردم...
علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم
اگر با كشتن من دین تو جاوید میگردد
برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم
برای آنكه قرآنت نگردد پایمال خصم
برای سُمّ مركبها، خدایا پیكر آوردم
علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم...
من «ژولیده» میگویم، حسین بن علی گفتا:
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم.
#ژولیده_نیشابوری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_تاسوعا_حضرت_عباس_ع
غزال شب نهم محرمالحرام؛
عمو به علقمه رفت
چقدر چشم به همراه او به علقمه رفت
به دست خالی؟ نه!
به اشک چشم و به بغض گلو به علقمه رفت
رباب هم خندید
همین که دید اباالفضل رو به علقمه رفت
به مشک دوش عمو
هزار حسرت و صد آرزو به علقمه رفت
به جستجوی دو دست
دل تمام حرم مو به مو به علقمه رفت
حکایتی دارد
اگر که عاقبت این گفتوگو به علقمه رفت
چرا که فاطمه هم
برای گفتن سرّی مگو به علقمه رفت
پدر به علقمه رفت
بهحال مضطر و با چشم تر به علقمه رفت
پی امید حرم
چه ناامید امید بشر به علقمه رفت
صداش زد عباس
حسین آه کشید از جگر، به علقمه رفت
دوان دوان خورشید
برای بوسه به روی قمر به علقمه رفت
هزار تیرانداز
فقط پی زدن یک نفر به علقمه رفت
برای کشتن او
عمود و نیزه و تیر سهپر به علقمه رفت
رسید فاطمه و
دوباره روضهی دیوار و در به علقمه رفت
خبر به خیمه رسید
صدای غربت "وا اِنکَسَر" به خیمه رسید
شکسته شد خورشید
که رفت علقمه و بیقمر به خیمه رسید
غم برادر دید
اگر حسین شکستهکمر به خیمه رسید
عمو به خاک افتاد
صدای هلهلهها بیشتر به خیمه رسید
عمو به خاک افتاد
از آن به بعد فقط دردسر به خیمه رسید
عمو به خاک افتاد
که پای حرملهی بدنظر به خیمه رسید
بلند گریه کنید
عمو به خاک نشست و شرر به خیمه رسید
عمو به خاک افتاد
نوشتهاند مقاتل به رو، به خاک افتاد
نگو عمو عباس
ستون خیمهی زینب بگو به خاک افتاد
خبر به خیمه رسید
عموی غیرتی و ماهرو به خاک افتاد
که آبروی حرم
به پیش مردم بیآبرو به خاک افتاد
تمام شد کارش
کنار علقه تا مشک او به خاک افتاد
همین که مشک افتاد
شکست قامت ساقی، سبو به خاک افتاد
بریده شد دستش
نگین حلقهی "اِن تُنفِقوا" به خاک افتاد
مجتبی خرسندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_اول_مجلسی
حسرت
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست، سپس دفترم گریست
هرچند باعث همهی گریهها غم است
اما همین که داغ تو را دید، غم گریست
اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است پیش تو و مادرت حسین
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد
خوشبختتر کسی که میان حرم گریست
گوشهبهگوشه کرببلا روضههای توست
اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست
یک قطرهاش شفاعت یومالورود ماست
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
در روز حشر حسرت بسیار میخورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
فرموده است؛ "مرهم زخم دل من است"
چشمی که در عزای علیاکبرم گریست
#مجتبی_خرسندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شبِ عاشورا غزل مدح و مرثیهیِ حضرت زینب سلام اللّه علیها
راضی به مَشِیَتِ خدا بوده و هستم
هر چند شکسته شدم امّا نَشِکستم
سر رشتهیِ قلبم گِره بر مویِ تو خورده
صد شکر گِره خورده گرفتارِ تو هستم
هرگز نَشدم از تو جدا در همهیِ عمر
هرگز دل از این عشقِ الهی نَگُسَستم
گفتی که خدا خواسته داغِ تو ببینم
گفتی که قرار است شود بسته دو دستم
گفتی که ببینم تنِ صد چاکِ عزیزان
وَ همسفرِ قاتل و این لشکرِ پَستم
زینب جبلُالصّبرِ حرم بوده ولی آه
بیچارهیِ لبهایِ تَرَک خوردهات هستم
این کربوبلا اوّلِ روضهَست به وَاللّه
دلواپسِ دندان و لب و ضربهیِ مَستم
از شام نگو کعبِ نِی و کعبه بمیرم
من منتظرِ منتقمِ روضه نشستم
#حسین_ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت شبِ عاشورا امام حسین علیه السلام
میکُشی این خواهرِ غمدیده را با روضهها
جانِ من حرفی نزن از عصرِ داغِ دردِ ما
امشبی را پیشِ من قرآن بخوان فردا غروب
میشوی قاریِ قرآنم به رویِ نیزهها
امشب اینجا در حرم هستی قرارِ قلب من
عصرِ فردا میزنی پیشِ دوچشمَم دستوُپا
امشب اینجا در کنارِ زینب و اصحابِ عشق
عصرِ فردا خَنجری سر میبرد آه از قفا
امشب اینجا مینشینی و نگاهت میکنم
عصرِ فردا پیکرت در زیرِ سُمِّ اسبها
امشب اینجا ساکت و آرام پیش مَحرمَم
عصرِ فردا معجرم را میکشد آن بیحیا
امشب اینجا دخترت خوابیده رویِ دستِ تو
عصرِ فردا با لگدها میرود از کربلا
امشب اینجا ندبه و قرآن بخوان با احترام
عصرِ فردا میخوری بر رویِ نِی سنگِ جفا
#حسین_ایمانی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین