eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4311341302.mp3
2.16M
|⇦•این فرش روضه که روش نشستی... شور احساسی این فرش روضه که روش نشستی اینجا همین جایی که هستی یه روزی آرزوت میشه وقتی بری برا همیشه همین حسین حسین گفتنا همین شبا روضه رفتنا یه روزی آرزوت میشه وقتی بری برا همیشه یه ثانیش برنمیگرده خاک تو رو اسیر کرده تا میتونی تا زنده ای گریه کن برا حسین زندگیم فدا حسین زندگیت فدا حسین حسین حسین حسین این چایی قبل و بعد هیئت این گریه ها همین دو سه ساعت یه روزی آرزوت میشه وقتی بری برا همیشه همین کتیبه ها که میبینی همین سیاهیا که میبینی یه روزی آرزوت میشه وقتی بری برا همیشه یه لحظشم برنمیگرده خاک تو رو اسیر کرده اینجا کسی کاری کنه مادرش میخرتش تو صف قیامتم با خودش میبرتش حسین حسین حسین @babollharam
. سبک:خداحافظ ای برادر زینب....‌ 😭 خداحافظ ای سوز و آه شبانه خداحافظ ای گریه ی بی بهانه خداحافظ ای ماه دلدادگی ها خداحافظ ای دلبر بی نشانه 😭 خداحافظ ماه چشمان بیدار خداحافظ ای فرصت ناب دیدار خداحافظ ای دیده های سحرخیز خداحافظ ای سفره ی پاک افطار 😭 خداحافظ ای چشمه ی جاری عشق خداحافظ ای اشک دلداری عشق خداحافظ ای ماه مهمانی مهر خداحافظ ای فرصت یاری عشق ‌😭 خدا حافظ ای ماه شبهای روشن خداحافظ ای ذکر وتسبیح وجوشن خداحافظ ای توبه ی لیله القدر خداحافظ ای فرصت پرکشیدن 😭 خداحافظ ای جلوه ی نور ایمان خداحافظ ای فصل تجدید پیمان خداحافظ ای ماه شب زنده داری خداحافظ ای سفره داری قرآن 😭 خداحافظ ای لحظه ی بی قراری خداحافظ ای روضه و روزه داری خدا حافظ ای قصه ی تشنه کامی خداحافظ ای اشک از دیده جاری @babollharam .
. 💢ای خدا داریم کم کم رفع زحمت میکنیم 💢 لحظه های آخر و احساسِ غربت میکنیم ای خدا داریم کم کم رفع زحمت میکنیم درگذر از ما اگر بزم تو را بر هم زدیم پیش ِ تو از حال و روزِ خود شکایت میکنیم معصیت کردیم و رفت از یادمان مهمانی ات میزبانی کردی! احساس ِ خجالت میکنیم  یا غیاثَ المُستغیثین گفته و با التماس با همین دستان ِ خالی عرض حاجت میکنیم یا رفیقَ، سَیدي، مَن لا رفیقَ غیرِ تو سودِ بسیاری از این نوع ِ رفاقت میکنیم ما به ماهِ تو؛ به إعجازِ سحر دل بسته ایم بیشتر از قبل وقتی کسبِ رحمت میکنیم سفرهٔ افطارهای آخرین است و مدام با تو داریم از قبولِ توبه صحبت میکنیم راستی بخشیدی آخر یا نه؟! ما را ای کریم درگذر حالا که مستأصل صدایت میکنیم ما به شبهایِ مناجات ِ تو عادت کرده ایم بعد از این با گریه هر شب با تو خلوت میکنیم عهد می بندیم با تو زیرِ ایوان نجف بعد از این؛ جانِ علی(ع) بهتر عبادت میکنیم جانِ آقایی که میگفتند رو به زینبش(س) از حسینت(ع) هر چه میخواهیم غارت میکنیم سر به روی نیزه، انگشتر به دستِ ساربان در دل از این داغ؛ احساس ِ حرارت میکنیم! -۲۹ فروردین ۱۴۰۲ @babollharam .
چه شبهای خوبی که با تو سحر شد نه سختی کشیدم، نه عمرم هدر شد نگفتی گنهکار بیرون بماند همین شد که شوقم به تو بیشتر شد نه منت کشیده، نه زحمت کشیده خجالت کشیده گدا معتبر شد همه بار بستند، جز من که ماندم چه خاکی به روی سر رهگذر شد جز اینجا دگر سرپناهی ندارم ببین سائلت باز هم دربه در شد همه فرصتم رفت و دستم تهی شد دوسر سود خالص برایم ضرر شد چه خوش بودی ای سی شب افطار و گریه! بسوزد فراق تو که دردسر شد بنا بود در بین آتش بسوزم علی تا که فهمید، فوراً سپر شد گناه مرا بین چادر نهان کرد عجب مادری! جای من خونجگر شد فقط دست من می رسد به محرم حسین جان بیا فرصتم مختصر شد صدا زد بیا خواهرم، وقت تنگ است بغل کن مرا باز، وقت سفر شد برو کهنه پیراهنم را بیاور برو که حسینت دگر محتضر شد چرا خیره ماندی به زیر گلویم ببین شمر از غصه ات باخبر شد بکش دست بر موی پر پیچ و تابم که تقدیر من خنجر از پشت سر شد @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایَّهاالنّاس عید فطر دارد دو پیغام از سروش مژده دارد موءمنین را، بهر ِآن دیگر خروش آنکه لبیک گفته بر فرمان او مسرور و شاد وانکه  از نفس پیروی بنمود ، آهش از نهاد حال  مرحومی و محرومی  تماشائی  بُوَد اشک و حسرت ، شور وشادی بهرآنهائی بود آنکه آمرزیده شد با توبه ، در  شبهای قدر وانکه خوابیدُ تمسخر کرده در شبهای قدر کن  اجابت این دعا را ای بصیر و ای نصیر در  ظهور  منجی عالم ،  اَیّا  حیّ ِ  قدیر سفره برچیدند و العفوخوانده ام ، ای وای من غرق در خوف ُ رجاءَات مانده ام، ای وای من   @babollharam
ز جام تو ساقی شراب میخواهم مِی آلوده اما ثواب میخواهم کنار رواق و به پای ضریح سلام کرده ام من جواب میخواهم دو چشمم سراب است و خشک و خجل زسرچشمه چشمی پُرآب میخواهم طلب داری از من تو جانی ولی هنوزم تو را بی حساب میخواهم اگر ذره و کمتر از ذره ام ولی از شما آفتاب میخواهم پُر از دلهره,غصه و غم تو را در انبوهی از اضطراب میخواهم زحال و هوای شب صحن تو دلی بی شکیب و خراب میخواهم تمامی حاجات خود را فقط ز دربار عالیجناب میخواهم به پابوسی مشهدت آمدم حضورت به پای حساب میخواهم به درگاه سلطانی شاه طوس فقط نوکری در رکاب میخواهم @babollharam
و حسرت ماه مبارک و انتظار مُحرم گذشت ماه خدا و دلم گرفته شراره زِ رفتنش دل عُشاق به غم نشسته دوباره چه جوشنی چه مُجیری چه لحظه های خدایی سحرگه و شب قدرش ، چه سوز و اشک و دعایی خوشا بحال دلی که همیشه غرق صفا بود به روزه و به نماز و به بندگیِ خدا بود سحر چه حال خوشی داشت دعا و ذکر و نمازش کنارِ سُفره ی افطار صفا و راز و نیازش فضای رحمت این ماه چه دلربا و جَلی بود میان محفل عُشاق لبم به ذکر علی بود گذشت ماه خدا و چرا نیامده آقا ؟ بگو چه چاره کنم من کجاست یوسف زهرا ؟ اگر چه وقت وداع و رسیده فصل جدایی دلم خوش است به مُحَرم برای اشک و گدایی اگر که ماه دعا رفت اگرچه دل به عزا شد دلم دوباره به یادِ حسین و کرب و بلا شد @babollharam
وداع با ماه رمضان # فروردین ۱۴۰۲ ماه خدا ، خدا نگهدارت دارم به دل امید دیدارت یادم نمیره لطف بسیارت (خدانگهدار) تا کرده ای عَزم سفر اِی وای دل از فِراقت خونجگر اِی وای ای همدم وقت سحر اِی وای (خدانگهدار) اِغفِر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو سی شب کنار سفره ات بودم مونس وقتِ سحرت بودم همپای ذکر و روضه ات بودم (الحمدلله) خوشا بحال اون که فهمیده درشب قدر لطف خدا دیده خدا گناهانشو بخشیده (خوشا بحالش) اِغفِر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو از بار معصیت ببین خستم دل به امید کرمت بستم بر خوان رحمتِ تو بنشستم (ای ماه غفران) وقت وداع با تو چقدر سخته ولی دلم از همه بُگسَسته چونکه بسوی کربلا رفته (الحمدلله) اِغفر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو اسم وداع اومد دلم خون شد هر دیده با این روضه گریون شد نرو که زینبِ تو محزون شد (حسینِ زهرا) صبری نما حسین کس و کارم رحمی نما به این دل زارم بوسه به حُلقومت بدهکارم (برادر من) حسین فاطمه حسین جانم (۳) حسینِ مظلوم @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر و روضه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها دلم تنگِ نوایی ربَّنایی می‌شود یارب پس از ماهِ تو آیا دل خدایی می‌شود یارب نبردم بهره‌ای از ماهِ رحمت خوب می‌دانم ولی لطفَت نصیبِ هر گدایی می‌شود یارب چه دورم از حریمِ تو چه نزدیکی به نجوایم نفس‌ها با نوایِ تو چه نایی می‌شود یارب به سویت آمدم غرقِ گناه وُ راه واٰ کردی ببخشی جرمِ من حال و هوایی می‌شود یارب رسیده عیدِ فطر و پاکیِ دربارِ تو فاطر وَ این یا فاطرِ سینه شفایی می‌شود یارب دوباره نغمه‌یِ یا فاطرُ یا فاطمه دارم دوباره روضه‌یِ کوچه تداعی می‌شود یارب تو را به مادری که بینِ کوچه رویِ خاک افتاد همان‌جا که گُلی نوپا عصایی می‌شود یارب به حقِّ عیدِ فطر وُ رحمتَت دستِ مرا پُر کُن ببین ذکرِ لبم آقا کجایی می‌شود یارب @babollharam
می رسد از سوی خلاق جهان پیک نوید عید فطر است به الطاف خدا چنگ زنید هست امید خدا عفو نماید ما را ای خوش آن کس که سعید است در این عید سعید چو عید فطر رسیده ز بعد ماه صیام برای حفظ عبادات خود نمای قیام که تا به سال دگر حرمتش نگه داری علی الدوام شوی از سوی خدا اکرام طی شده ماه مناجات و دعا ماه مهمانی رب اعلا عید فطر است و عطا فرماید آن چه کل رمضان داده خدا @babollharam
آن قدر بد شدیم که ما را عِقاب کرد با دوری از مجالس روضه عذاب کرد بیمارِ بی پناه ، فقط گریه می کند وقتی طبیب حاذقش او را جواب کرد می سوختیم و روزیِ اشکی نداشتیم بار گناه ، اشک گدا را سراب کرد برداشتیم یک قدم ساده تا خدا او مادرانه سمت دل ما شتاب کرد حاجت به غیرِ روضه و هیئت نداشتیم گفتیم یا حسین و خدا مستجاب کرد یک عمر دور سفره ی مولا نشسته ایم زهرا همیشه فطریه ها را حساب کرد @babollharam
خداحافظ ای ماه خیر کثیر که در بین ماه ها تویی بی نظیر خداحافظ ای ماه لطف و عطا مه بخشش کوه جرم و خطا خداحافظ ای ماه باب النجات که بنموده‌ حق بر همه التفات خداحافظ ای ماه طاهر شدن مه محرم حی قادر شدن خداحافظ ای ماه شوق وصال مه میهمانی، مه شور و حال خداحافظ ای ماه بزم صفا که دادی به دل ها تو نور و ضیا خداحافظ ای ماه حی مبین که بودی پناه همه مسلمین خداحافظ ای ماه دارالامان که در تو بود رحمت بی کران خداحافظ ای ماه بخشندگی که رونق ز تو یافته زندگی خداحافظ ای ماه سِرِّ مگو که دادی به خیل گدا آبرو خداحافظ ای ماه صبر و رضا که شد مستجاب از کرم هر دعا خداحافظ ای ماه پروردگار که بودم در این ماه من بیقرار خداحافظ ای ماه بیداری ام که کرده خدایم خریداری ام خداحافظ ای ماه راز و نیاز به رویم در رحمتت گشته باز خداحافظ ای ماه جود و کرم که گشتم ز لطف خدا محترم خداحافظ ای ماه خوب صیام که شد شاملم لطف و جود مدام خداحافظ ای ماه خوب خدا که کردی مرا از گناهان جدا خداحافظ ای ماه لطف الاه که دیگر شدم پاک از هر گناه خداحافظ ای ماه نور امید که کردی مرا نزد حق روسفید خداحافظ ای ماه هر اهل دل که در تو شدم از روی حق خجل خداحافظ ای ماه بالندگی برایم فقط مانده شرمندگی خداحافظ ای ماه عطر ولا مه فاطمیون، مه مرتضی خداحافظ ای ماه شاه نجف که با عشق حیدر شدم با شرف خداحافظ ای ماه قرآن ما نگه کن بر این چشم گریان ما خداحافظ ای ماه اصل و اصول که در تو شده توبه ی ما قبول خداحافظ ای ماه پر از ثواب چرا بهر رفتن تو داری شتاب خداحافظ ای ماه مهر و وفا تو رفتی و خون شد دل این (رضا) @babollharam
امشب شب جمعه است ز تو کار برآید با ناله‌ی تو شب برود تا سحر آید دیدیم که هر جا گره کور به کار است با ذکر حسین بن علی غصه سرآید @babollharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و ماه رمضان روزه‌دارِ آسمانی بی‌قرارت مادر است ماهِ من بی‌تابِ دیدار و طلوعت دلبر است لحظه‌یِ افطار آقا جان بگو جانم حسین کربلا رفتن کنارت حسرتِ این نوکر است @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه خاکی صحن غریب‌ها بد نیست بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست چه دست‌ها که رسیده‌ست تا بقیع از دور که قد کشیدن زائر به قامت و قد نیست نه صحن مانده، نه ایوان، نه آینه، نه رواق اگرچه خاک، دلیل نبود مرقد نیست همیشه حس زیارت حرم نمی‌خواهد که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست برای بودن در زیر آفتاب اینجا میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست دعای سوته دلان مستجاب، خواهد شد در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر اگر به شوق ضریح آمده، نیاید، نیست برگرفته از وبلاگ حسینیه @babollharam
پر و بالم اگر که وا میشد غصه از روی سینه پا میشد پرتویی از نگات می آمد قسمتم باز روشنا میشد مژه های غریبه ام ای کاش با کف پات آشنا میشد یا که روزی کبوتر قلبم از روی دست تو هوا میشد همه اش از عنایتت بوده بر درت منصبم غلامی شد آرزوی همیشه ام این است در بقیع هم حرم بنا میشد روی هرطاق و گوشه های رواق وسط صحن پر کنیم چراغ دوست دارم خودی نشان بدهم همه ی عرش را تکان بدهم در هوای مدینه می خواهم بال خودم را به آسمان بدهم می روم تا به آستان بقیع به دلم گر کمی امان بدهم هر چه هم بر نیاید از دستم می توانم که سایبان بدهم پای آن قبرهای خاکی هم آخرش عاشقانه جان بدهم میکند یاد روضه های بقیع به قلم فرصت بیان بدهم یاد ام البنین و مرثیه اش واحسینای در حسینیه اش برگرفته از سایت حدیث اشک @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا