🏴سلام،روضه شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مداحی حاج محمود کریمی در بیت رهبری🏴
◀️مجمع مداحان اهلبیت علیه السلام قم ▶️
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
خواب در چشمان یثرب آمده مردمش خود را به خوش خوابی زده
باد سرد درد بین کوچه ها هوهوی شبگرد بین کوچه ها
احتضار از راه مخفی آمده رد شد از زیر در آتش زده
خوب گوش بده...
در میان خانۀ مولا چه بود باغبان بود و گل یاس کبود
بانوی لولاک روی بسترش سر نهاده روی پای رهبرش
قابض الارواح با روح الامین نوحه می خوانند بر بانوی دین
مرغ شب فریاد هوهو میزند شب کنج حجره سوسو میزند
سایه ای بروی دیوار گلی است سایۀ لرزان مولایش علی است
زانویی زیر سر بانوی خود در بغل دارد دگر زانوی خود
چشم دارد بر نگاه فاطمه شعله میگیرد ز آه فاطمه
ناله ای آرام می آید به گوش می رود از هوش و می آید به هوش
هر زمانی چشم خود را باز کرد با زبان دل سخن آغاز کرد
کای همیشه همنشین فاطمه ای امیرالمومنین فاطمه
ای که بر ارض و سماء هستی امیر جان زهرایت سرت بالا بگیر
علی جان ... سر تو چرا پایین انداختی... سر تو بالا بگیر مولای من...
آنکه باید این چنین باشد منم آنکه باید شرمگین باشد منم
آخه؛ خواستم یاری کنم اما نشد بند حزن از دستهایت وا نشد
کار من از تو حمایت بود و بس از رضای تو رضایت بود و بس
من وِلایت را به جان دارم علی روی بازویم نشان دارم علی
تو ولی داوری مولای من بر دو عالم سروری مولای من
فاتح بدر و حنین و خیبری تو وصی مصطفایی، حیدری
گردش آرام آرام نگات کرده ترسیم مدار کائنات
ای پناه جان احمد در احد فاطمه آن روز مدیون تو شد
خودش رو به صحنۀ جنگ احد رسوند مادر سادات... دید یه جایی همه جمعند... رسول خدا (جان عالم به فداش) روی زمین نشسته دارند زخمهای رسول خدا رو می بندند ... دور و بر پیامبر اکرم(ص)، امیرالمومنین علی(ع) ایستاده ... نود زخم کاری برداشته تمام بدن غرقابۀ خون... فاطمه (س) رسید خدمت پیغمبر، نگران، دلواپس... بابا حالتون چطوره... فرمود فاطمه جان امروز علی به داد من رسید... خیلی کمک کرد... هر جا اومدند حمله کنند علی جلو ایستاد... علی علی ... همه جا علی... وای وای چه کرده این علی... شیر میدان کارزار... علی امروز جان من رو نجات داده... جلو اومد مادر سادات... فرمود، پسر عمو انشاء الله یه روزی جبران کنم ...
ای پناه جان احمد در احد فاطمه آن روز مدیون تو شد
عهد کردم هر چه گویی آن کنم جان نثاری تو را جبران کنم
علی جان؛ تیر غم هم گر بسویت می پرد باید از قلب من اول بگذرد
شمع عالم لحظه ای خاموش شد فاطمه بار دگر بی هوش شد
آه ... چه لحظات سختی...
ساعتی نگذشت و چشمی باز کرد از دری دیگر سخن آغاز کرد
گفت بشکن بغض خود آقای من گریه کن؛ راحت امشب گریه کن همپای من
تا کی می خوای آروم گریه کنی...
گریه کن بر من و بر ایتام من گریه کن بر طفل تشنه کام من
گریه کن ای دست گیر عالمین بیشتر بر جان جانانم حسین(ع)
گریه کن بر، بر زمین افتادنش گریه کن بر لحظۀ جان دادنش ...
آه لحظات آخره دیگه... حضرت فاطمه(س) در بستر مرگ داره با علی(ع) درد دل می کنه... حرفهای ناگفته رو به علی(ع) میگه... یا علی(ع) این چند وقته من تو بستر بیماری بودم ... کارهای خونه موند... علی جان منو حلال کن ... آخه از بابام رسول خدا(ص) شنیدم اگه علی از تو راضی باشه خدا هم ازت راضیه...
علی جان...
خنده بر لبهای تو بیرنگ شد شرم دارم کار خانه لنگ شد
من اگر بانوی خوبی بوده ام خواهشی از محضرت ننموده ام
عمر تسلیم مشیت میکنم رفتنی هستم، این شب آخر وصیت میکنم
آقا جان؛ نیمه شب غسلم بده با پیروهن نیمه شب کن پیکر من را کفن
نیمه شب بر خاک بسپارم نهان ساعتی در پای قبر من بمان .... ای ...
امیرالمومنین خدای مهربانیه... حضرت فاطمه فرمود ... آقا این بچه های من بی مادر میشن یه وقت نکنه باهاشون بلند حرف بزنی...
فارغ از رنج و ملالم کن علی رفتنی هستم حلالم کن علی
راستی چندی است ای نور دیده ام صوت قرآن تو را نشنیده ام
اشک بسته راه چشمانت علی ای فدای صوت قرآنت علی
گوش کن...
با شما یاسین روایت می شود روح، فانی در ولایت می شود
بعد هر یک حرف آه مرتضی می کند تقطیر کل سوره را
حجره از قرآن مشعشع می شود آیه ها یک سر مقطع می شود
هر چه آهنگ تنفس تندتر می زند نبض عوالم کندتر
از تن حیدر همه نیروش رفت بار آخر فاطمه از هوش رفت
کنار بدن فاطمه اش داره گریه میکنه.... یه وقت صدای هاتفی رسید راه را باز کنید ... یتیم های فاطمه دارند میان از مادر خداحافظی آخر و کنند... همه ملائکه کنار رفتند ... بچه های فاطمه اومدند خودشون رو بروی بدن بیجان مادر انداختند ... آه... من بمیرم برای اون بچه یتیمهایی
روضه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها ✅
سيد مجيد بني فاطمه
⚫️
مجمع مداحان اهلبیت
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
کی دیده که پرنده ای،کنارلونه گم بشه
یه مادری توکوچه ای،که داره خونه گم بشه
آخه چطور تو رو زده،( که خون به چشمت اومده)2
*میخوایم باهم برا مادرمون بخونیم ما نبودیم توکوچه داد بزنیم *
ای جوان مرتضی
*میگی بامن*
ای جوان مرتضی،نیمه جان مرتضی
*بگم بعدشو*
قدکمان مرتضی
ای جوان مرتضی
*چه کنم اگه امشب نگیم کی بگیم *
توی کمین نشسته و کمربه کینه بسته و
*تومیگیری*
یه نامه پاره پاره و یه گوشواره شکسته و
*من از شما سوال دارم آی باغیرتا*
بگوبه هرکی دشمنه،کسی زن و نمیزنه
*میخوام امشب نفرین کنم الهی بشکنه دست مغیره، نامرد یه جوری به بازوی مادرم زد،که امام صادق فرمود: علت شهادت مادر ما از اون ضربه های متعدد قنفذ بود، اينقده به بازوهای مادر زد بازوهاش ورم کرده بود .چه قدر سخته آدم یه منبر براش درست کنن مردم رو دعوت کنن بیاد بالا منبر بگه مادرشو چه طور زدن، فقط یه جمله بهت بگم یه جوری زدن خانم 18 ساله دیگه نمیتونست خوب نفس بکشه....دیگه نتونست یه بارحسین رو بغل بگیره،بگم؟یاگوشتو بگیر یا زن و مرد داد بزنن*
از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار می بینم
به چشم نیمه باز خود جهان را تار می بینم
دلم میخواهد چشمانم نمی ديدند جایی را
که خون محسن خود بر در و دیوار می بینم
*آخ مادر،داد بزن،حالا که قراره روضه کوچه خونده بشه بزار بگم یکی میگه مادرمو نبرید،یکی میگه بابامو نبرید ،یکی میگه مادرمو نزنید،من زود میخام روضه رو جمعش کنم ،زینب بچه اس داره نگاه میکنه داره همه این حرکات مادروبه خاطر می سپره دید مادرش باپهلوی شکسته اومد همه رو کنار زد، حتی قنفذ هم نتونست جلوی مادرمونو بگیره ، اومدمسجد گفت: مگه زهرا مرده علی رو می برید؟ تا علی بیرون نیاد زهرا برنمیگرده، صحیح و سالم علی رو برگردوند تو خونه، یادگرفت گفت: باید منم مثل مادرم باشم، اماممو هرجا بردن برگردونم، زد از خیمه بیرون گفت: میرم گودال برش میگردونم، اما وقتی اومد نگاه کرد دید یه نانجیبی روسینه حسین......سری به نیزه .... بلند است دربرابر زینب،این دستت بیاد بالا امشب،اگر این شهر نفس میکشه به خاطر شما گریه کن هاس، به خاطر شماگریه کنای حضرت زهراس، دستتو بیار بالا،به عشق مادرش، امشب فرمود: علی جان! البته بهت بگم با یه چشم نگاه کرد،چون بعد کوچه یه چشمش باز نمی شد،آروم یه نگاه کرد گفت: علی! من از اون روز اولی که اومدم تو خونه ی تو، بابام هم سفارش کرد ازتو هیچی نخواستم، هیچی نخواستم ،اما الان یه خواهشی دارم، بگو قربونت برم، گفت:علی جان! منو شب غسل بده، منو شب کفن کن، علی جان! منو شب توقبر بذار، همه ي وصیتارو کرد، چرا چون تا قیامت بدونن چرا حبیبه ی خدارو شبونه غسل دادن .....یه نگاه کرد، اینو شماها نمی گیرید، زن ها بهتر میگیرن، یه مادر وقتی میخواد از دنیا بره، میگن: یه سن و سالی داره، میگه دخترمو شوهر دادم ،پسرم سر زندگیشه، اما من نمیدونم این روزگار چه کرد بافاطمه ؟ بچه های قد و نیم قد داشت، از خدا طلب مرگ کرد،یه نگاه کرد گفت :علی! بچه هامو به تومی سپرم، سفارش حسن رو کرد، سفارش کلثوم، اما سفارش حسین مثل نامش سفارشش یه جور دیگه بود ، گفت: علی جان شبا بالاسر حسین من یه کاسه آب بزار
🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
روضه جانسوز کوچه بنی هاشم امام حسن مجتبی علیه السلام فاطمیه
حاج محمود کریمی
مجمع مداحان اهلبیت ع
بروزترین و قویترین پایگاه جامع مداحی
👇👇👇
فروارد به تمامی گروها.واتساب.تلگرام
صدقه جاریه میباشد
➖⚫️◼️➖➖◼️◼️➖➖◼️⚫️➖
گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد
چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد
چنان بلند شدو دست سمت سر آمد
به سوی فاطمه دیوار مثل "در" آمد....
همیشه کوچه غم اهل سوختن باشد
خصوصا اینکه تماشا گرش حسن باشد
حسن که ضربه ی سختی به طاقتش میخورد
حسن که ضربه ی اصلی به غیرتش میخورد
*چه خوب بود خودش فرمود که سیلی به صورتش ...*
ولی از این همه بادی به صورتش میخورد
همین نسیم حسن را هزار سال بس است
برای گریه ی هر شب همین خیال بس است
*اینم یه کوچه ، بارمون تو کوچه افتاده امشب ...*
گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد
*کوچه در و دیوارش چی بود؟*
زسمت کوچه ی سر نیزه ها خبر آمد
*دوره گودال جمعیت کوچه باز کردن*
که شمر جای مغیره در این گذر آمد
ولی نه روبروی او ، که پشت سر آمد
قلاف ،خنجر و حنجر به جای بازو شد...
شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد ....
رسیدروضه به جایی که دیدنش سخت است
به حنجری که یقینا بریدنش سخت است
تنی که مثلح شود پا کشیدنش .....
صدای وای "بنی"شنیدنش سخت است ..
اگر چه سخت سرت را ، ولی جدا کردن
چنان که فاطمه را از علی جدا کردن ....
*لحظه های آخر ، امام حسن ناله میزد ، آقاجان داری از هم و غم دنیا راحت میشی ، (اما من دارم میگما) اما ابی عبدالله عرضه داشت ، داداش برا چی داری اینطوری گریه می کنی ، فرمود حسین جان من دیگه دارم راحت میشم، اما لایوم کیومک یا اباعبدالله....
همین که تیر رها کرد ، تیغ می برد
رفیق میزند و نارفیق می برد
و بوسه گاه نبی را دقیق می برد
عمیق بوسه زده ، پس عمیق می برد....
حسین .....
صدای فاطمه گودال را بهم زده است ....
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
#غزل ۲۰۴
#مناجات_با_امام_زمان_عج
من از تو دورم ای دوست ، وصل تو را بخواهم
تنها وصال رویت ، را از خدا بخواهم
بیمار درد هجران ، در محفل فراقم
با گوشه چشمی ای دوست ، از تو شفا بخواهم
در تار و پود نفسم ، همواره ام گرفتار
ای دستگیر عالم ، رمز رها بخواهم
شهد محبتت را ، بر عاشقان چشاندی
با یک نگاه من هم ، جام ولا بخواهم
دانم حقیر و پستم ، من با تو عهد بستم
پیمان شکستم اما ، از تو وفا بخواهم
ای مهر عالم آرا ، ای ماه حسن دل ها
پر روی تو ببینم ، از تو چها بخواهم
همره شوق وصلت ، یک عقده مانده در دل
من یک مدینه و یک ، کرببلا بخواهم
#محمد_مبشری
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══
🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
شور ساده حضرت زهرا سلام الله علیها
مقام زهرا عظیم و بی نهایته
کلام زهرا تجلّیِ هدایته
پیامِ زهرا پیروی از ولایته
امّ ابیها یا فاطمه یا فاطمه...
باید به راهِ دین خدا فدا شدن
شبیهِ زهرا فدای مُقتَدا شدن
مثل شهیدان زائرِ کربلا شدن
امّ ابیها یا فاطمه یا فاطمه...
ای نورِ دیده یا فاطمه یا فاطمه
قامت خمیده یا فاطمه یا فاطمه
شدی شهیده یا فاطمه یا فاطمه
امّ ابیها یا فاطمه یا فاطمه...
گفتی به گودال غریب حسین غریب حسین
ماندی چرا تو بی یار و بی مُجیب حسین
غرقه به خون و شدی شَیبُ الخَضیب حسین
غریب مادر شهید کربلا حسین...
#فاطمیه #فاطمیه_۹۷
#شور_حضرت_زهرا
#واحد_حضرت_زهرا
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
روضه _ حضرت زهرا سلام الله عليها
بنفس ...حاج ميثم مطيعی
🔴◼️◼️◼️⚫️➖
اي جان ِ حيدرت به فدايت، سخن بگو
جانم به لب رسيد برايت، سخن بگو
*زهرا! دل ِ علي برا حرف زدنت تنگ شده،زهراي من وقتي صورتت رو مي ديدم،غم هاي عالم از دلم مي رفت،غير اين مدت آخر كه قضيه بر عكس شد،وقتي صورت مباركت رو نگاه مي كردم،غم هاي عالم به دلم مي نشست،زهرا! دلم برا صداي ِ ملكوتيت تنگ شده،صدات غم از دل ِ علي مي بُرد.*
جانم به لب رسيد برايت، سخن بگو
*با علي حرف بزن، "کَلِّمینِی" . زهرا جونم وقتي نافله مي خوندي،صداي مباركت رو مي شنيدم،وقتي قرآن تلاوت مي كردي،وقتي علي رو صدا مي زدي:ياابالحسن!. اما زهرا الان كنار تربتت نشستم،يه صدا زدنت علي رو كشت،هنوز ناله ي يا فضه ي تو مانده به گوشم،اون لحظه اي كه فضه رو صدا كردي: "یا فضّةُ خُذینی وَ الله قَد قُتِلَ ما فی أحشائی." فضه به داد برس،محسنم رو كشتند.*
اي جان ِ حيدرت به فدايت، سخن بگو
جانم به لب رسيد برايت، سخن بگو
در غربت مدينه تويي همدم ِ علي
دل تنگ شد براي صدات،سخن بگو
*زهراي من! الان با نشنيدن صدات دارم جون ميدم،نه تنها علي،بچه هاتم دارن مي ميرند،مثل فردا پسراش اومدن هي صدا زدن: "کَلِّمینِی يا اُما! فَـأَنـَا ابْـنُك الحُسَين،" اما امشب جواب بچه هاش رو داد،موقعي كه علي غسل رو تمام كرد،كفن كرد،بندهاي كفن رو بست، حسنين آمدند،ناله زدند، "کَلِّمینِی، کَلِّمینِی"،مي گفتند،يه وقت دست هارو از زير كفن بيرون آورد، دو تا آقازاده رو به سينه چسبانيد،اميرالمؤمنين قسم ياد كرد" أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ" پسراش گفتن:با ما حرف بزن،اما زهرا ناله زد، مثل اون موقعي كه بين در و ديوار بود،زهرا،هميشه پدر صداي تو رو مي شنيد، غم از دل ِ بابا مي بردي،اما اون جا يه جور ديگه ناله زدي، :"یا أبَتاه! هکَذا یُفعَلُ وَ ابنَتِکَ"! ببين دارن با دخترت چه مي كنند.امشبم ناله زد، وقتي علي از غسل فارق شد،دست ها رو از زير كفن بيرون آورد،ناله زد،صيحه زد،اما زهرا با ناله ي تو ملائكه ي آسمان ها همه سوختند، ببين با دل علي چه شد؟ زهراي من موقع غسل و كفن ناله زدي،علي هم يه ناله اي زد، به همه گفته بود آروم گريه كنيد،مردم مدينه خبر دار نشن، شايد حيفش اومد بيان كنار جنازه ي مادر، صورت بچه هاش رو كبود كنند، اما يه وقت دست به ديوار گذاشت،شروع كرد هاي هاي گريه كردن،علي مگه بازوي ورم كرده اش رو نديده بودي؟ *
در خاك نيست جاي تو،خاموش مي شوي
من مي روم به خاك به جايت، سخن بگو
*يه ذره با علي حرف بزن،دردهاي دلت رو به علي كه نگفتي،زخم هاي بي شمارت رو براي علي نشمردي،علي تنها مونده،روضه ام تموم ِ،شام غريبان هميشه روضه اش كوتاهه*
هم صحبت هميشه ي جمع ملائك ِ
اينك علي فتاده به پايت،سخن بگو
*نميدونم شايد زهرا باهاش حرف نزد،يه وقت رو كرد سمت قبر پيغمبر،صدا زد:يارسول الله، شروع كرد با پيغمبر حرف زدن، "قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي" صبر ِ علي كم شده.زهراي من:*
با بازوي ِ شكسته،تويي حامي ِ علي
آه! اي شكسته دست ِ دعايت، سخن بگو
اي خطبه ي فصيح تو چون روضه آتشين
دنيا سكوت كرده برايت،سخن بگو
🔺🔹🔺
زهرا گذشت و خاطره هايش هنوز هست
در مسجد مدينه صدايش هنوز هست
🔺🔹🔺
عصا سلاح ِ كليم است،ني سلاح علي
علي به وقت حوادث عصا نمي گيرد
عصاي فتح يدالله ذكر ِ يا زهراست
بدون فاطمه فيض از خدا نمي گيرد
*ده مرتبه همه بي بي رو صدا بزنند:يازهرا.....*
#ميثم مطیعی
✼═══┅🔶🍁🔶┅══
🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆