eitaa logo
باب الحرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
11.3هزار دنبال‌کننده
59 عکس
241 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
بودم مریض و روضۀ تو .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ روزهایِ پایانی ماهِ صفر تقدیم به ارواح طیبه شهدا و همۀ درگذشتگان به نفس حاج محمد رضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ از بس که در فراق تو دل نوحه گر شده روزم به شام غربت و غم تیره تر شده آزرده گشت خاطرت از کرده های من آقا ببخش نوکرتان دردسر شده تنها خودت برای ظهورت دعا کنی وقتی دعایِ من ز گنه بی اثر شده از شام هجرِ یار بسی توشه می برد آن کس که اهلِ ذکر و دعایِ سحر شده بودم مریض و روضۀ تو شد دوای من حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی حالا بیا که آخرِ ماهِ صفر شده بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا حالا زمانِ ندبه به داغی دگر شده یثرب برایِ فاطمه نقشه کشیده است یثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده باید که بعد از این به غم مادرت گریست فصلِ شروع ماتم خیرالبشر شده از شعله های پشتِ در خانۀ علی است گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند لطمه دگر به چهرۀ دختر نمی زدند *رسولِ خدا تو بستر افتاده انگار همۀ این روزا رو داره میبینه *كأني بها وقد دخل الذل بيتها، وانتهكت حرمتها، وغصبت حقها، ومنعت إرثها، وكسر جنبها، وأسقطت جنينها ..* فاطمه جان انگار دارم میبینم خاری دیگه وارد این خونه میشه به جایِ اون عزتی که شما داشتید .. انگار دارم میبنم حرمتتُ دارن میشکنن .. حقتو ازت میگیرن ...* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
حوادثی است که قلبِ .. و توسل ویژۀ روزهای پایانی ماه صفر و شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ حوادثی است که قلبِ مدینه میلرزد مدینه چون دل اُمت به سینه میلرزد سپاهِ شب شده مستِ تصرف خورشید نسیم شعله شد و در فضا شراره کشید تمام وسعتِ ملک خدا شبِ تار است چه روی داده که خورشید هم عزادار است زِ کوه و دشت و بیایان خدا خدا شنوم ز جن و انس و ملک وا محمدا شنوم اجل دریده گریبانُ و اشک افشاند امینِ وحی خداوند نوحه میخواند پیام میرسد از خشت خشتِ خانۀ وحی که منقطع شده از آسمان ترانه ی وحی برونِ خانه اجل گشته گرم اذنِ دخول درون خانه چکد خونِ دل زِ چشم بتول الا الا ملک الموت ! ماتم آوردی زِ آسمان به زمین یک جهان غم آوردی زدیدن رخ تو گشته رنگ فاطمه زرد چه سخت حلقه به در می زنی،نزن برگرد! چگونه می کنی ای پیک مرگ دقّ الباب؟ که آسمان به سر خاکیان شده ست خراب برو به سینۀ حیدر شرر نزن دیگر به جانِ فاطمه سوگند! در نزن دیگر عقب بایست! بگیر احترام این در را برو یتیم مکن دختر پیمبر را برو که طعنه بر این باب، دیو و دد نزند به باب خانۀ توحید ، کس لگد نزند پیمبرُ و علی و فاطمه کنار هم اند تو ایستاده و این هر سه اشکبارِ هم اند نبی زخون دل خویش چهره می شوید درون خانه ی دربسته با علی گوید: که یا علی بنشین با تو راز دارم من به سینه شعله ی سوز و گداز دارم من پس از رسول مقامت زکینه غصب شود فراز منبر من دشمن تو نصب شود خدای ، امر به صبرت کند در این اندوه جواب داد علی: من مقاومم چون کوه دوباره گفت پیمبر که ای امام مبین شوی به شهر مدینه غریب و خانه نشین فلک زغربتِ تو آه می کشد زِ نَهاد به باب خانه ات آتش زنند از بیداد جواب داد : همانا به صبر می کوشم به حفظ دین خود این جام زهر می نوشم رسول گفت چو کردی تحمل آن همه را به پیشِ چشم تو سیلی زنند فاطمه را تو ایستاده و با چشم خود نگاه کنی درون سینه ی خود حبس سوز و آه کنی در آن میانه علی سخت در خروش آمد کشید ناله و خون در دلش به جوش آمد اگرچه بود وجودش پر از شراره ی خشم به روی فاطمه چشمی گشودُ گفت به چشم! شاعر : •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
من کی ام زهرای اطهر.. و توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها با نوای کربلایی حسین رجبیه ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ با خدا خواهی شوی نزدیک از خود دور باش قهر کن با تیرگی آنگه رفیقِ نور باش هر کجا رو آوری طور است موسایی بجو بی خبر موسی تو خود هستی مقیم طور باش حور زیبایی ندارد پیشِ زیبایی دوست محو روی دوست شو کمتر به فکر حور باش گر چه در خود از خدا مامورها داری بکوش خود برای خود به دفع هر خطر مأمور باش مار آزارد زنیش و مور ماند زیر پا خوی آدم خوش بوَد نه مارشو نه مور باش این سخن را از امیرالمؤمنین دارم به یاد هر مصیبت تا لب گور است فکر گور باش گاه دیدار خدا از پای تا سر چشم شو و زنگاه غیر او تا چشم داری کور باش هرکجا دیدی که خواهند از خدا دورت کنند تا قدم داری از آن دور از خدایان دور باش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من کيم جان جهان ممدوحه جان آفرينم مادر توحيد و بانوی سماوات و زمينم شمع جمع پنج تن همسنگر حبل المتينم وجه ربّ العالمين جان ولايت رکن دينم کوثر و تطهير و قدر و هل اتي و يا و سينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم کشتی توحيد را سکان منم لنگر منم من خواجه ی لولاک را دختر منم مادر منم من چارده معصوم را گردون منم محور منم من مومنون من، قدر من، طاها منم، کوثر منم من گوهر عين الحياتم اختر حق اليقينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم *الحمدالله فیض آماده ست ، چند خطی عرض توسل از زبانِ حبیبۀ خدا و از همه التماسِ دعا یا اباصالح المهدی ادرکنی .. ان شالله از جنس نگاه هایی که جدتون ابی عبدالله به حُر کرد به این جمع و منه رو سیاه بندازید، ان شالله همۀ ما رو امشب در هم بخرند از اون نگاه ها که وقتی حر روز عاشورا برگشت ابی عبدالله فرمود حر : گام اول پیشِ تیرِ خشم من دلربایی کرد از تو چشم من کوثرت در کام بود از ساغرم زان ادب کردی به نام مادرم این که گردیدی به عشقِ ما اسیر مادرم فرمود دستش را بگیر ان شالله امشب حبیبه خدا به آقازاده شون امام زمان بفرمایند یه نگاهی به این جمع بیندازند.. امشب بگو خانم: لطمه ها بر تو نازنین میخورد کاش ناموسِ ما زمین میخورد اسماء سالخورده مرا راه میبرد انگار از کنیزِ خودم پیر تر شدم* نخل سر سبز ولايت اعتدال از من گرفته صبر و ايثار و فداکاري کمال از من گرفته مريم عذرا بدان پاکي مدال از من گرفته خانه ی شير خدا مجد و جلال از من گرفته خشت خشت آن شده محو دعای دلنشينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم دستِ خالق آفرینش را زِ نورم آفریده مصطفی بویِ بهشت از سینه ی پاکم شنیده مرتضی رویِ خدا را در رخم پیوسته دیده آفتاب از خاک پایِ فضه ام گل بوسه چیده آسمان یازده خورشیده بی مثل و قرینم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم من کيم ام الولا ام النبي ام الکتابم من کيم صومم صلوتم عصمتم نورم حجابم من کيم بيتِ اميرالمومنين را آفتابم اولين شخصيت عالم کند مادر خطابم برترين مولاي خلقت خوانده يار و همنشينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم مادری دارم که ذات حق فرستاده سلامش همسری دارم که پيغمبر بود محو مقامش دختری دارم که نور وحی خيزد از کلامش فضه ای دارم که گيرد مام عيسی احترامش شيعه ای دارم که خود يارش به روز واپسينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
با خطبه هایِ فاطمه.. _ و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ حاج حسن شالبافان ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یا قره عین الرسول ، السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ امیرالمومنین یا فاطمه الزهرا» با خطبه هایِ فاطمه نهضت شروع شد زهرا قیام کرد وقیامت شروع شد آن غربتی که تا ابد الدهر جاری است از لحظه های اول خلقت شروع شد آدم به درک منزلت پنج تن رسید آیین روضه خوانی وهیئت شروع شد بر بادبان کشتی خود یا علی نوشت نوح آن زمان که بارش رحمت شروع شد جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت از نسل او سلالۀ عترت شروع شد موسی به نام فاطمه در طور خیمه زد باران نور آمد وصحبت شروع شد مریم مسیح را به طواف حسین برد وام از حسن گرفت و کرامت شروع شد عطر گل محمدی آرام تا وزید غار حرا جوان شد و بعثت شروع شد ظلمت اگرچه کل جهان را گرفته بود با آیه های نور تلاوت شروع شد شور و امید و روشنی و عشق و معرفت از چشمۀ زلالِ ولایت شروع شد دنیا چهارده نفس از عمق جان کشید آن گاه تازه قصۀ غیبت شروع شد این شعر نذر فاطمه بود و به یاد او قلب غزل شکست و مسمط شروع شد زهرا همان که بی خبریم از فضائلش لطفِ خداست تا ابد ادهر شاملش آن زهره ای که هست علی ماه کاملش صدیقه ای که نیست به جز صدق در دلش تنها خداست مرجع حل المسائلش زهرا اگر نبود امامی نداشتیم در کویِ عشق و عاطفه نامی نداشتیم در شام هجر ماه تمامی نداشتیم در این کویر خشک دوامی نداشتیم رویایِ ماست فیضِ رسیدن به ساحلش زهرا اگر نبود گلی در جهان نبود گلدسته ای نبوئ طنین اذان نبود حتی زمین و ذهره و هفت آسمان نبود آدم نمیشد آدم اگر بی گمان نبود بارانی از محبتِ صدیقه در گلش زیرا دلیل خلقت افلاک فاطمه ست آن هستیِ فراتر از ادراک فاطمه ست شرحِ حدیث قدسی لولاک فاطمه ست زهرا علیست پس پدرِ خاک فاطمه ست بگذار سر به مهر بماند دلایلش من رو به سویِ او نمودمُ او رو به سویِ من او داده عزت و شرف و آبرو به من آری رسیده خیرِ دو عالم از او به من ای آشنایِ سوختۀ جانان بگو به من بی فاطمه زمین و زمان چیست حاصلش؟ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور... _ و توسل به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره ویژۀ یوم الله 9 دی و شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج مهدی سلحشور ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَهً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ به واژه‌ای نکشیده‌ست مِنَّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکَّب از باور کنون مرکب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که این‌چنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر سکوت بود که مُرداب ساخت از تاریخ سکوت بود که آتش کشید بر دفتر سکوت بُرد به دارالاماره مسلم را سکوت داد به دستان کوفیان خنجر سکوت کردی و قاضی شریح فرمان داد به قتل شاه شهیدان حسین از منبر *اربابِ مارو قُربةً الی الله کشتند،از روی منبر حُکمِ قتلش رو دادن...* به هوش باش به قرآن اگر سکوت کنی نشان حرمله هاشان شود علی اصغر به گوش باش که این دستِ دوستی مکر است به گوش باش که از پشت می زند خنجر به چاه می بردت این طناب پوسیده از این شکسته پل امتحان شده مگذر به این خیال که مرصاد تیر آخر بود مباد این که نشینیم گوشه ی سنگر که هشت سال به لطف امام هشتم ما نرفت یک وجب از خاک کشورم به هدر هزار دفعه جهان شاه راهِ ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر که هشت سال نرفتیم زیر بار ستم که هشت سال جوانها یکی یکی پرپر چقدر دل که شکسته به خاطر فرزند چقدر سینه سپر شد به خاطرِ رهبر زمان زمانه بی دردی است می بینی که چشمها همه کورند و گوشها همه کر * به حاج قاسم گفته بودند که دعا کنید که حضرت زهرا سلام الله علیها بابِ شهادت رو به روی ما نبنده،میگه: یه نگاهی کرد حاج قاسم، گفت : بهت قول میدم روزهایی رو در پیش داریم که شهدا حسرت می خورند میگن کاش ما کنار بچه ها بودیم...کنارِ این مردم بودیم....* بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد در آن رکاب نباشم سیاهیِ لشگر *اگر امام زمانم تحویلم نگیره وای برمن،اگه عقب بمونم وای بر من...* خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سر بلند می‌آیند یک‌به‌یک بی‌سر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر مالک دل بود کسی که بود به هنگامه، مالکِ اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، بی سر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر *اِرباً اِربا شدی، بی سر شدی،اما دیگه کسی انگشترت رو از دستت در نیآوُرد...* بدون دست علم می‌برد چنان سقا بدون تیغ به پا کرده محشری دیگر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی‌وضو نتوان خواند سوره کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر حجاب روی زمین طفل بی پناهی بود تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر میان کوچه که افتاد دشمنت از پا در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر زنی که چادرِ زهراست بر سرش زینت خدا گواه است سر افکنده نیست در محشر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد ‏که زیرِ سایه آن چادر است این کشور یهودیانِ مسلمان ندیده اند آری از این سیاهیِ چادر دلیلِ روشن تر سید حمیدرضا برقعی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
اگر زردم اگر خشکم... تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم تمام برگ هایم را به پاهای تو میریزم چه جذاب است دریایِ پر امواج نگاهِ تو بیا بنشین کنار من که از شوق تو برخیزم توآن تنها ترین هستی توآن خانه نشین هستی من آن تنها زنی هستم که از عشق تو لبریزم الا ای دست بسته دست هایم را نمیگیری که شاید این دم آخر به دامانت بیاویزم الهی بشکند دستی که باعث شد در این شب ها از این که مقنعه از چهره بردارم بپرهیزم غریبی؛ خوب میدانم ولی کمتر بیا خانه خجالت میکشم وقتی به پایت برنمیخیزم ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
کاظمینی نشدیم و دلمان .. و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام _سیدمجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم دستِ خالی نروند از دَرِ احسانِ کریم *بابایِ امام رضاست...* حاجتِ خواسته را چند برابر داده است طَیِّبَ الله به این لطفِ دو چندانِ کریم کاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود بار بستیم به سوی شاهِ خراسانِ کریم *یا امام رضا!... شبِ یتیمیِ امام رضاست،شبِ یتیمیِ فاطمۀ معصومه است، اسمِ یتیم میاد اول یادِ دخترِ سه ساله میکنیم....* بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم به قسم هایِ خداوند، به قرآنِ کریم طَلَبِ رزق نکردیم ز دربارِ کسی نان هر سفره حرام است مگر نانِ کریم هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما هم رسیده است به دامانِ کریم نا امیدم مکنید از کَرَمَش، فرض کنید باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم گرچه خوب است شَود شیعه بلاگردانش سپرِ درد و بلای همه شُد جانِ کریم ظاهرش فقر، ولی باطنِ او عینِ غنا ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم *شبِ باب الحوائجِ، یه حالی همۀ ما داریم تو روضۀ موسی ابن جعفر،کوچیک بودیم روضه خوان ها می اومدن توی خونه برای روضه، مادرامون صدا میزدن برید همسایه هارو خبر کنید برای روضه،هر روضه ای که میخوندند آخرش میگفتیم:آقا! یه روضۀ باب الحوائج موسی بن جعفر هم بخونید... آقامون موسی بن جعفر غریبِ،اما امشب صدایِ مادرش از عرش بلند میشه، هی میگه: پسرم!... آخه حضرت رو زندان به زندان جابجاش می کردن،خیلی از زندان بان ها عوض شدن با نالۀ موسی بن جعفر، اما این زندانِ آخری کارِ موسی بن جعفر رو تمام کرد، آخه زندان بان یه نامَردِ یهودی بود،آقا رو توی سیاه چالی انداختن،که به عِلمِ امامت شب و روز رو تشخیص میداد، روزها روزه میگرفت، اما سِندی ملعون برا حضرت تا افطار می آوُرد، اول آقارو تازیانه میزد... من از آقا امام رضا معذرت میخوام، موسی بن جعفر صداش بلند میشد،نه برایِ تازیانه، می فرمود:هر چه قدر میخواهی من رو بزنی بزن، اما اسمِ مادرم فاطمه رو نیار، به بابام علی ناسزا نگو...* مثلِ یک تکه عبا رویِ زمین است تنش آن قدر حال ندارد که نیُفتد بدنش جا به جا گر نشود سلسه بد می چسبد آن چنانی که محال است دگر وا شدنش نَفَسَش وقتِ مناجات چه اِعجازی داشت زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش آه مانند گِلیمی چقدر پا خورده بی سبب نیست اگر پاره شده پیرُهنش از کلیمُ اللهیِ حضرتِ ما کم نشود گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش به رگِ غیرت این مَرد فقط دست مزن بعد از آن هر چه که خواهی بزنی اش، بزنش بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت مددِ سلسله ها بود نمی ریختنش با چنین وضع کفن کردن او پس سخت است آه آه از پسرش آه به وقت کفنش *یکی از زندان بان های موسی بن جعفر میگه: همچین که نگاه میکردم،از پنجره ای که رو به حیاط بود، دیدم موسی بن جعفر داره بیرون رو نگاه میکنه، هی زیرِ لب میگه: معصومه جان! گاهی میگه: رضاجانم! دلش برا بچه هاش تنگ شده بود دختر اگه بابا رو نبینه زود بهانه میگیره... بذار ببرمت یه جایِ دیگه؛ هی دامنِ عمه رو گرفت، هی میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگ شده... پشت دروازۀ ساعات تا می اومدن بشینن، بی بی زینب بلند میکرد، میگفت: عمه! نشین، می زَنَنِت، هی میگفت: عمه پاهام درد میکنه... تا اینکه آوردن مجلسِ یزید، سَرِ بریده رو آوردن، گفتن: همۀ اُسرا بشینن، یه وقت زینب نگاه کرد دید این دختر رو پنجۀ پا ایستاده، عزیزم! مگه نمی گفتی پاهام درد میکنه؟ میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگِ،عمه ببین یزید داره با چوب به لبای بابام میزنه...* یارب!مکن امیدِ کسی را تو نا امید ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
تو هم چو من سر کویت... و توسل به جنابِ «جُؤن» غلامِ سیدالشهداء علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج میثم مطیعی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ جُؤن،غلامی که در مقابل مولاش خاشع بود،سرش پایین بود،راوی میگه وقتی دید همه اصحاب شهید شدند،دید بنی هاشم شهید شدند،دید آقاش غریب مونده "آره،آقای ما غریب موند..."«و بَقیَ الحسین وحیداً فریداً غریبا....»حسینِ فاطمه تنها شد... اومد مقابل آقا ایستاد،غلامِ سیاهِ امام حسین،سرش رو پایین انداخت،آقا اجازه میدی منم برم میدون،جونم رو فدات کنم؟ بهش فرمودند: «أَنْتَ فِي إِذْنٍ مِنِّي.. «تو آزادی؛ تو برو.... « فَإِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَباً لِلْعَافِيَةِ فَلَا تَبْتَلِ بِطَرِيقِنَا.... «توی خوشی ها...راحتی ها با ما بودی...حالا خودت رو به راهی که ما میریم مبتلا نکن....خودت رو به خاطر ما به سختی نینداز... وقتی این جمله رو آقا بهش فرمود...اینقَدَر ناراحت شد...اینقدر دلش شکست... «فَوَقَعَ جَون عَلی قَدَمَیَّ ابی عبدالله یُقَبِّلُهما... »یه وقت خودش رو انداخت به پاهای امام حسین علیه السلام...این غلام سیاه شروع کرد بوسه زدن...صدا زد: « يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا فِي الرَّخَاءِ أَلْحَسُ قِصَاعَكُمْ» من در زمان راحتی کاسه لیسِ شما بودم... "وَ فِي الشِّدَّةِ أَخْذُلُكُمْ..."حالا که موقع گرفتاریِ، بذارم برم؟! این که بی وفاییِ... "ببین چطور با آقاش حرف می زنه....چطور دل مولاش رو به دست میاره؟" "میخواد بگه آقاجونم! من که می دونم لیاقت فدا شدن برای شما رو ندارم...من که می دونم در شأن تو نیستم...تا الانم خیلی لطف کردی بیرونم نکردی...الانم بیرونم نکن....الانم من رو قبول کن...ای کاش ما هم با امام زمان اینطوری حرف می زدیم... بعد صدا زد: آقایِ من! یا اباعبدالله ! « إِنَّ رِيحِي لَمُنْتِنٌ... » بویِ خوبی که ندارم... « وَ إِنَّ حَسَبِي لَلَئِيمٌ ... »خاندان شریفی هم که ندارم....من کجا....پسرِ فاطمه کجا؟! «وَ لَوْنِي لَأَسْوَدُ... » رنگ صورتم هم که سیاهه....من می دونم که روسیاهم...من کجا؟! قمر منیربنی هاشم کجا ؟!من به دردت نمیخورم...* تا پیشکش کنم به جز این سر نداشتم رویم سیاه تحفه ی بهتر نداشتم در بین عاشقان تو شرمنده ام،حسین حتی تنی سفید و معطر نداشتم بعد عرضه داشت آقا....مِنَّتی به سرم بذار... «فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ... » بیا من رو بهشتی کنی... « فَتَطِيبَ رِيحِي- وَ يَشْرُفَ حَسَبِي وَ يَبْيَضَّ وَجْهِي»اگر تو به من مِنّت بذاری،من خوشبو میشم...حسب و نسب پیدا میکنم...صورتم سفید میشه...یه وقت صدا زد: « لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُكُمْ... »دست ازت برنمیدارم...آقای من!* من و جدا شدن از کویِ تو،خدا نکند خدا هرآنچه کند،مرا از تو جدا نکند *گفت:آقا بر من مِنَّت بذار... «حَتَّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمَائِكُمْ... »این خونِ بی ارزش من...این خونِ سیاه من،با خون های پاک شما آمیخته بشه... «فَاَذن له الحسین... »آقا بهش اجازه داد...رفت میدان...جنگ نمایانی کرد...وقتی روی زمین افتاد..‌..من جایی ندیدم آقا رو صدا کرده باشه؛خیلی از شهدا که به زمین می افتادند آقا رو صدا می زدند...شاید با خودش فکر کرده من کجا؟! مولا حسین کجا؟! اما یه وقتی دید یه دست مهربونی سر رو بلند کرد،به دامن گذاشت.... «فَجَعَلَ یَمسَحُ التُّراب عَن وجهِه... »شروع کرد خاک و خون رو کنار زدن...دلش راضی نشد...همون کاری رو که با علی اکبر کرد،با این غلام سیاه انجام داد...صورت به صورت غلامش گذاشت...یا اباعبدالله!...* دستگیری ز گدا گردنِ هر ارباب است کار ما دست تو آقاست،اباعبدالله.. ═══ ೋೋ═══ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
من پُشتِ دَرَم ... _ و قرائت فرازهایی از دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه شبِ اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بسم الله الرحمن الرحیم «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم» «لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيم» «اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَامَ‏ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي الْعَامِ هذا وَ فِي كُلِّ عَامٍ‏ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ*سلام صاحبِ خونه، سلام مهربون، دوباره عَبدِ فراری برگشته، دستِ خالی بگم آمدم، نه، مهربون من سَرِ زانوم از این بار روی دوشم داره ضعف میره، مهربون! چشم روشنی هرچی داشتم جز این گناهام چیزی نبود بیارم، مهربون من رو قبولم میکنی؟ مهربون این بار رو از رویِ دوش من میگیری؟*وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُهَا غَيْرُكَ يَا رحمن و یا الله» ای مهربون، از اشکِ تَرَم، أَ أَدْخُلُ يَا اللَّه شوقم، شَرَرَم، أَ أَدْخُلُ يَا اللَّه گفتند پذیرایی و مهمانداری من پشتِ دَرَم ، أَ أَدْخُلُ يَا اللَّه *مهربون اجازه هست؟ من که خودم اینقدر بی آبروم، باور کن هی با خودم فکر میکنم امروز چه جوری با خوبات ملاقات کنم؟ صاحب خونه آبرو داری کن، صاحبِ خونه آبرویِ ما رو نبر، راستی اینقدر دلم میخواد همین الان با صاحبِ خونه حرف بزنم، حُجَّتِ شما، دلم میخواد اینجوری بگم:...* السلام ای ماهِ پنهان، پشتِ استهلالِ ماه ما به دنبال تو میگردیم و تو دنبالِ ما یا ابن الحسن!.. ماهِ پیدا، ماهِ پنهان، ماهِ روشن، ماهِ گُم رُؤیتِ این ماه یعنی، نامه‌ی اعمالِ ما خاصِّ این شب ها که ابر و باد و باران با من است خاصِّ این شب ها که تعریفی ندارد حال ما کاش در تقدیر ما باشد همه شب های قدر کاش حَوِّل حالَنایی تر شود احوالِ ما *سلام سحرهایِ عاشقی، سلام سحرهای مناجات، دلم براتون تنگ شده بود، سلام لحظه های افطار، سلام لحظه های تشنگیِ وسطِ روز، سلامِ بر حسین هایِ با لبِ تشنه* این سحر ها در زلالِ ربنا گم میشویم این سحر ها آسمان گم میشود در بالِ ما ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم ماه با پای خودش آمد به استقبالِ ما *همیشه کارِت بنده نوازی بود، همیشه کارِت نوازش بدبخت بیچاره ها بود* گوشه‌ی چشمی به ما بنمای ای ابرو هِلال تا همه خورشید گردد روزیِ امسالِ ما *از همین اولِ جلسه ایِ، همه با دلِ شکسته، « اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ،السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُد» *قربون نماز خوندنت* سلامِ دل بی واهمه به روزه دارِ فاطمه ═══ ೋೋ═══ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
قرائتِ دعای افتتاح .. _ و توسل ویژه شبِ اول ماه مبارک رمضان به نفس استاد حاج منصور ارضی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهم» «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» «أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ ربّ ربّي اسعت بِجَهْلى و ظَلَمْتُ نَفْسِي* به خودت قسم نفهمیده گناه کردم ..* اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ *اگه الان منم مثله خیلیا از دنیا رفته بودم چه خاکی به سر میزاشتم ..* اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» الهی العفو .... شکرِ خدا که دورۀ هجران سر آمده مولا کجاست؟بنده به این محضر آمده چه سفره ای خدا رویِ ما باز کرده است جایی نشسته ایم که پیغمبر آمده در باز بود ، در نزده آمدم خدا امن یجیب؛ نیمه شب مضطر آمده آن بنده ای که سر به هوا بود را نبین این بنده را ببین که چنین با سر آمده بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز لطفاً ببخش، حال که اشکم درآمده گریه بهشتِ ماست،ز ما گریه را مگیر آخر بگو که چیزی ازین بهتر آمده؟ درمان ما شکسته دلان با رقیه است چادر تکانده دارو و درمان درآمده این سی شبه مرا بده دست ابوتراب هر وقت کار سخت شده حیدر آمده ما عاقبت بخیر ولایِ علی شدیم خورشید ما ز گوشه ایوان برآمده افطار ما ز نان علی رنگ و بو گرفت نان پخته و شبانه به پشت در آمده ماه خدا زیارتِ کربُبَلا خوش است خوشبخت آنکه در حرم دلبر آمده این ماه قدر دارد و این قدر فاطمه ست آن فاطمه که زیر عبا محور آمده یا رب کجا رواست که ناراحتش کنند وقتی کرامتش به صف محشر آمده یک سو بدست خود همه هیزم گرفته اند یک سو به جایِ شیر خدا کوثر آمده محکم لگد زدند به درُ پهلویش شکست فضه ببین چه ها به سر مادر آمده این شعله هایِ در به خیام پسر گرفت وقتی که میخ در به نظر خنجر آمده شاعر: سید پوریا هاشمی اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِکَ وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّکَ وَ أَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَةِ وَ أَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِینَ فِی مَوْضِعِ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَةِ اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ وَ مَسْأَلَتِکَ *همین که به من اجازه دادی دعا کنم ممنونم ..* فَاسْمَعْ یَا سَمِیعُ مِدْحَتِی وَ أَجِبْ یَا رَحِیمُ دَعْوَتِی وَ أَقِلْ یَا غَفُورُ عَثْرَتِی فَکَمْ یَا إِلَهِی مِنْ کُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَهَا وَ هُمُومٍ قَدْ کَشَفْتَهَا وَ عَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَهَا وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَهَا وَ حَلْقَةِ بَلاءٍ قَدْ فَکَکْتَهَا *این حلقۀ بلا دورمونُ گرفته ..* الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیرا الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِهِ کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا مُضَادَّ لَهُ فِی مُلْکِهِ وَ لا مُنَازِعَ لَهُ فِی أَمْرِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا شَرِیکَ لَهُ فِی خَلْقِهِ وَ لا شَبِیهَ لَهُ فِی عَظَمَتِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ الْبَاسِطِ بِالْجُودِ یَدَهُ الَّذِی لا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ وَ لا تَزِیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطَاءِ إِلا جُودا وَ کَرَما إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْوَهَّابُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قَلِیلا مِنْ کَثِیرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَةٍ وَ غِنَاکَ عَنْهُ قَدِیمٌ وَ هُوَ عِنْدِی کَثِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسِیر ═══ ೋೋ══ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
وقتِ افطار و سحر... و روضۀ سیدالشهداء علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج اسلام میرزایی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ در ضیافت‌ کَدِه‌ات باز مرا جا دادی سُفره انداختی و اِذنِ بفرما دادی دیده وا کردم و دیدم که در آغوشِ توأم *بخدا اینطوریِ،یکسال اَزَت فراری بودم ،یکسال بی حیایی کردم،ملائکه شکایت کردن، گفتن: خدا این بی حیاست عذابش کن،گفتی: بنده ام غیرِ من کسی رونداره، منتظرش می مونم، بزار ماهِ مهمونیم بیاد اینم میاد. وقتی یه جَوان تازه شروع به گناه میکنه به عده ای از ملائک میگه: برین یه پرده رویِ بنده ام بکشید،نمیخوام ملائکۀ دیگه بفهمن، آبرویِ بنده ام بِرِ، اینقدرکه تو هوایِ آبرویِ من روداری، اما من بی حیام خدا...* دیده وا کردم و دیدم که در آغوشِ توأم مثلِ یک مادرِ دلسوز به من جا دادی کَرَمِ ذاتیِ تو فقر ِمرا زائل کرد بنده بودم که به من، رُتبه‌ی آقا دادی تا که محکم بشود رشته‌ی وصلِ من و تو وقتِ افطار و سحر فُرصتِ نجوا دادی *بخدا این همه رزق به ما دادن ،بعضی ها غافلیم بخدا، یکسال خواب رو بهونه میکنی بیدارنمیشی قبلِ نمازصبح، الان سحر به هوا غذا بیدار میشی، اینقدردوست داره بنده هاش نمازِشب میخونن، فرمود:دروغ میگه بنده ای که نیمه شب بلندنمیشه بامن حرف نمیزنه،دروغ میگه منِ خدارو دوست داره، خدایا! خیلی ها از سال قبل با ما بودن ماهِ رمضونی، اما الان اسیرِ خاکن، میترسم به شبهایِ قَدر نرسم، «الهی العَفو.......فَارْحَمَ عَبْدَکَ الْجاهِل»:بندۀ جاهلم نمی فهمم* طَیِّبَ‌الله به این رحمتِ بی‌ساحلِ تو قطره بودم که مرا جلوۀ دریا دادی حاجتِ خواسته و حاجتِ ناخواسته را همه را جمع نمودی و به یکجا دادی * یکسال علما و بزرگانِ ما مراقبت میکنن شبایِ قدر‌ رو درک بکنن، اما من و توچی؟تو همین ماه رمضون چقدرگناه کردیم؟ چقدر دلِ امامِ زمان رو شکستیم؟ بخدا اینقده آقامون دلش میشکنه، میگه تودیگه برای چی دلِ مارو شکستی؟ توکه روضه خونِ مابودی، توکه گریه کُنِ مابودی، تو که وقتی اسم عمّه ام می اومد،ناله ات بلند میشد، تو که به رقیه حساس بودی، توچرا بی حیایی میکنی؟* حاجتِ خواسته و حاجتِ ناخواسته را همه را جمع نمودی و به یکجا دادی شاعر * یکی گفت: رفتم بالای منبر گفتم:آی شهدا! خوشبحال شما که الان پایِ سُفرۀ آقاتون نشستین، مابیچاره ها، مابدبخت ها،آوارۀ این دنیاییم، اسیرِ دنیا و گناهیم... گفت همچین که روضه ام تموم شد از بالای منبر اومدن پایین، یکی از اؤلیایِ خدا من رو صدا زد، گفت فلانی! می دونی الان شهدا چی گفتن؟گفتم: نه، آقاجون ما کور و کر هستیم، نمی فهمیم. گفت: بخدا میگفتن خوشبحال شماکه زنده اید و برای اربابِ بی کفن روضه میگیرید، ما دل تنگِ روضه ایم، ما دل تنگِ سینه زنی برایِ حسینیم،حسین...... من فقط موقع افطار کمی تشنه شدم تو به من اَجرِ جهادِ شهدا را دادی *تشنگی بَدِ ،تشنگی سخته،این روزا تشنه میشی یاد کیا میُفتی؟ تشنه میشی میگی: وای علی اصغر...اما ازهمه تشنه تر یه آقایی بود،هم تشنه بود،هم گرسنه بود، هم داغ دیده بود،اونم یه اَربابی که، راوی میگه: دیدم هی لبایِ خُشکش تکون میخوره هی میگه: «العَطَش...» حسین... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam