eitaa logo
باب المراد
318 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
6.5هزار ویدیو
219 فایل
کانال فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی :تحولات منطقه از اعضای محترم میخواهیم که دیگران را به این کانال دعوت کنند 🙏 انشالله که حاجت روا شوید https://eitaa.com/joinchat/3560833087C1e918450bb لینک کانال @babolmorad11
مشاهده در ایتا
دانلود
10.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تاثیر عفت مادران بر صالح شدن فرزندان ⛔️ رابطه فساد و فحشای برخی مادران با فساد امروز جامعه 🎙حامد وفسی 👌👌👌 👆👆👆👆👆👆👆👆 👌👌👌👌👌👌👌👌 ✅✅✅✅✅✅✅✅ @babolmorad11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆به این میگن مداح انقلابی و پیرو خط امام حسین (ع) فقط روضه خون نیست روضه دان است و درک و شعور سیاسی هم داره ❤️ 🕌 @babolmorad11
غیبت خیلی‌ها فکر می‌کنن راحت‌ترین کار خوردن راحت الحلقومه! اما از اون راحت‌تر غیبت کردنه! مثل آب خوردن! تقریبا هر جا می‌ری یه عده دارن غیبت می‌کنن. اگه بگی غیبت نکنید اولین جوابی که می‌شنوی این که غیبت نیست صحبته، یا غیبت فلانی حلاله، یا جلوی خودشم می‌گم! اما تا طرف سر و کله‌اش پیدا می‌شه موضوع صحبت عوض می‌شه! حالا خوبه خدا تو قرآن گفته غیبت کردن مثل اینه که آدم گوشت برادر مرده‌اش رو بخوره. وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی‌از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (بخشی از آیه 12 حجرات) 🕌 @babolmorad11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ سرود « مرد نبرد ( آرامش قبل از طوفان ) تقدیم به 🌹حاج قاسم سلیمانی🌹 سرودی که حاج قاسم آنرا دوست داشت 🎤اجرای گروه سرود ندای ثامن ✨از خاطراتت لرزانند، از اسم تو هم می ترسند👌✨ همراه با تصاویر زیبا از 🕌 @babolmorad11
هدایت شده از  باب المراد
استاد فرهمند - دعای توسل.mp3
4.11M
استاد فرهمند - دعای توسل 🕌 @babolmorad11
هدایت شده از  باب المراد
✅ اقدامات انجام شده در مجلس یازدهم 🕌 @babolmorad11
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استاد رحیم‌پور ازغدی: فعلا جواب کارهایت را بده بعداً رفراندوم هم برگزار می‌کنیم! 🔺روحانی در این دو سه سال باقی مانده هرچه گفت بگویید باشد تو درست می‌گویی، کار اجرایی چه کردی؟ 🕌 @babolmorad11
هدایت شده از حکایت های تاریخ
داستان جالبی از كتاب فارسى دبستان در سال ١٣٢٤ دو برادر مادر پیر و بيماري داشتند. با خود قرار گذاشتند که يکي خدمت خدا کند و ديگري در خدمت مادر باشد يکي به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و ديگري در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد. چندی نگذشت برادر صومعه نشين مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است، چرا که او در اختيار مخلوق است و من در خدمت خالق. همان شب پروردگار را در خواب ديد که وي را خطاب کرد: به حرمت برادرت تو را بخشيدم برادر صومعه نشين اشک در چشمانش آمد و گفت: يا رب ، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر ، چگونه است مرا به حرمت او مي بخشي ، آيا آنچه کرده ام مايه رضاي تو نيست .َ ندا رسيد : آنچه تو ميکنی من از آن بی‌نيازم ولی مادرت از آنچه او مي کند بي نياز نيست... محتوای کتاب‌های آموزشی الان چگونه اند؟!!! 👈 کانال حکایت های تاریخ 🆔 @hekayathayetarikh