eitaa logo
بکگراند | 𝖣𝗂𝗌𝗇𝖾𝗒🌸 •
12.3هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
3هزار ویدیو
1 فایل
- 𝗜𝗻 𝘁𝗵𝗲 𝗻𝗮𝗺𝗲 𝗼𝗳 𝗚𝗼𝗱 • 💖 • - 𝗚𝗼 𝘄𝗵𝗲𝗿𝗲 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗱𝗿𝗲𝗮𝗺𝘀 𝘁𝗮𝗸𝗲 𝘆𝗼𝘂 • 🌈 • - 𝗕𝗶𝗿𝘁𝗵 : 28 𝗢𝗰𝘁𝗼𝗯𝗲𝗿 • 🧁 • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 نابینایی پس از مرگ! ✍ یکی ازبزرگان علم و تقوا می‌گفت: یکی از بستگانم در اواخر عمرش، زمینی خریده بود که درآن زراعت و باغداری می‌کرد و استفاده سرشاری از آن می‌برد. پس از اینکه وی از دنیا رفت، او را در خواب دیدنددرحالی که چشمانش کور شده بود. وقتی از او پرسیدند که چرا در برزخ نابینا شده ای؟ گفت: در وسط زمینی که خریده بودم، چشمه آب گوارایی قرارداشت که مردم دهات نزدیک برای برداشتن آب به آنجا می‌آمدند واز آن آب برمی داشتند و حیوانات خود را آب می‌دادند، و چون براثر رفت و آمد آنها، مقداری از زراعت من خراب و لگدمال می‌شد، برای اینکه سود بیشتری از آن مزرعه ببرم و مانع رفت و آمد مردم شوم، آن چاه را با خاک و سنگ و گچ پر نمودم و خشکانیدم. در نتیجه اهالی ده مجبور شدند برای بدست آوردن آب به جای بسیار دوری بروند. این کوری چشم من به علت کور کردن آب آن چشمه است. از او پرسیدند: آیا کوری تو چاره ای دارد؟ گفت: اگر وارث‌ها به من رحم کنند و آن چشمه را جاری سازند تا مورد استفاده مردم قرار بگیرد، به خواست خداوند، حال من خوب می‌گردد. به فرزندان آن مرحوم مراجعه کردند و موضوع راباآن هادرمیان گذاشتند، آن‌ها هم پذیرفتند و چشمه را گشودند. پس از مدتی آن مرحوم را در خواب دیدند در حالی که بینا شده بود. -انسان باید بداند که هر چه می‌کند به خود کرده است، اگر به کسی ستم نماید، به خودش ستم کرده و اگر نیکی نماید به خودش نیکی کرده است و اگر سر کسی را ببرد در برزخ سرش رامی برند. به همین خاطر است که حضرت زینب کبری«علیهاسلام»در مجلس یزید به آن ملعون فرمود: نبریدی مگرپوست خودت را و جدا نساختی مگر سر خودت را. 📚 کتاب داستان‌های شهید دستغیب (معاد و قیامت) @Rahee_saadat
🍃🍂 گشایش در ڪارها🍃🍂 ✍ وقتے شب شد ۱۰۰۰ بار بگوید ڪار بسته او باز مےگردد ↯ 【سُبْحَانَ‏ اللَّهِ‏ الْمَلِكِ الَّذِي‏ لَا يَمُوتُ】 🗞 صحیفة مهدیة ۱۹۶ @Rahee_saadat
🔆 🔻مردی گوسفندی ذبح و آن را کباب کرد؛ به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم. 🔸برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. 🔹تعداد اندکی برای نجات دادن آنها آمدند، وقتی به خانه رسیدند با کباب گوسفند و نوشیدنی‌های رنگارنگ پذیرایی شدند. 🔸برادرش آمد و دید که کسانی دیگر آمده و گوسفند کباب شده را خورده‌اند. 🔹از برادرش پرسید:‌ چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ 🔸برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. 🔹کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند می‌پنداشتید، حتی حاضر نشدند یک سطل آب روی خانه شما که آتش گرفته بود، بیاندازند. 🔸خیلی‌ها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند، وقتی خانه آتش گرفت، حتی یک سطل آب هم روی خاکسترتان نخواهند ریخت. 🔺قدر دوستان واقعیمان را بدانیم ... @Rahee_saadat
🌸 از عالمی پرسیدند؛ ✍ برای خوب بودن، کدام روز بهتر است؟ عالم فرمود: یک روز قبل از مرگ گفتند: ولی مرگ را هیچکس نمی‌داند عالم فرمود: پس هر روز زندگی را روز آخر فکر کن و خوب باش شاید فردایی نباشد... @Rahee_saadat
🔆 🔰بخونیدش خیلی قشنگه ... 🔹پسره به مادرش گفت: با اين قيافه ترسناكت چرا اومدی مدرسه؟ 🔸مادر گفت: غذاتو نبرده بودی، نمی‌خواستم گرسنه بمونی. 🔹پسر که همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت می‌کشید گفت: ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگی من نشی ... 🔸چند سال بعد پسر در شهر ديگه‌ای دانشگاه قبول شد و همون جا کار پیدا کرد، ازدواج كرد و بچه‌دار شد. خبر به گوش مادر رسيد و گفت: بیا تا عروس و نوه‌هامو ببینم اما پسر می‌ترسید که زن و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن ... 🔹چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده ... وقتی رسید مادر رو دفن کرده بودن و فقط یک يادداشت از طرف مادرش واسش مونده بود: پسر عزيزم! وقتی ۶ سالت بود تو یک تصادف یک چشمت رو از دست دادی، اون موقع من ۲۶ سالم بود و در اوج زیبایی بودم و به عنوان مادر نمی‌تونستم ببينم پسرم چشمش رو از دست داده واسه همين چشمم رو به پاره تنم دادم تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی. پسرم! مواظب چشم مادرت باش ... 🔸اشک در چشم‌های پسر جمع شد ... ولی چه دیر ... @Rahee_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹اولین عصر ماه ربیع الاول شیرین و دل انگیز 🍰🌹 الهی🙏🌹 درماه ربیع الاول 🌹🍃 بهترین پیشرفت ها🌹🍃 بهترین روزی ها🌹🍃 بهترین خوشی ها🌹🍃 بهترین لبخندها🌹🍃 بهترین زندگی رو🌹🍃 پیش رو داشته باشید🌹🍃 @Rahee_saadat
※ اگر چیزی در زمین داریم که از دست دادنش برایمان سخت و ترسناک است؛ یعنی : هنوز دنیا بیش از آخرت بر ما تسلط دارد! ※ باید یکی یکی بند این تعلّقات را پاره کنیم تا راحت پَـــر بگیریم!
انسان شناسی ۳۱۳.mp3
11.92M
۳۱۳ | √ خانواده‌ی من دیندارترند! √ از وقتی تکلیف شدم، نماز و روزه‌ام قضا نشده! √ همش توی هیئت و اردوهای جهادی‌ام! اما فلانی چند ساله توبه کرده، سرعت رشد روحی‌اش، سرعت نوره! روزبروز آرامتر، شادتر، عاشق‌تر .... ✘پس چرا من هر چی می‌دواَم نمیرسم؟ همش مضطرب و افسرده‌ و عصبی‌ام ... منبع : کارگاه انسان شناسی پیشرفته @Rahee_saadat
✨وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ✨ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ✨وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰۷﴾ ✨و از ميان مردم كسى است كه ✨جان خود را براى طلب ✨خشنودى خدا مى‏ فروشد ✨و خدا نسبت به اين ✨بندگان مهربان است (۲۰۷) 📚سوره مبارکه البقرة ✍آیه ۲۰۷ @Rahee_saadat
🔵 رؤیای صادقه آیت الله تبریزی (ره) ✍ یکی از آقایان اهل علم می‌گفت: خدمت مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی رسیدم. ایشان به من گفتند: فلانی! دیشب در خواب دیدم شما حاجی هستید و حج مشرف شدید؟ لبخندی زدم و گفتم: نه آقا! امسال مشرف نشدم. گفتند: چطور؟ (بعد با همان لهجه آذری گفتند دیگر خواب های ما هم خواب نیست) من گفتم: آقا! قرار بود به عنوان روحانی کاروان به حج بروم، ولی همسرم گله مند بود که نروید و به مادرم گفت حج ایشان که حج واجب نیست، من راضی نیستم برود؛ چون با بچه کوچک وتنها سخت است، شما به ایشان بگویید نرود. مادرم به من گفت: عزیزم! من راضی نیستم بروی. من می دانستم این از ناحیه همسرم هست و او مادرم را کوک کرده است. برایم خیلی سخت بود و دلم مکه و مدینه بود، ولی چون مادرم فرموده بود، نرفتم. شب در عالم خواب دیدم در حال طواف به دور خانه خدا هستم، ولی لباس احرام من می افتد. از خواب که بلند شدم فهمیدم دلیل آن دلخور بودن من از حرف مادرم هست. خدمت مادرم رسیدم و گفتم: مادر جان ! چون شما امر کردی، دیگر نمی‌روم. مادرم خوشحال شد و گفت انشاء الله ثواب حج را ببری. بعد به آیت الله تبریزی عرض کردم: آقا خواب شما رؤیای صادقه بوده و معلوم است امسال ما را به عنوان حاجی پذیرفته اند که در خواب به شما القا شده که حج بودم. 📚 کتاب دوران حیرت، استاد عالی @Rahee_saadat
🍃🍂 وسعت مال🍃🍂 ✍ تا ۱۰ روز و هر روز ۱۰ مرتبہ 【سوره فتح】را بخواند در ساعت ثابتے و بعد از هر بار ۱۰ صلوات بفرستد و بعد از صلوات ذڪر را بگوید @Rahee_saadat
🔴 پانصد سال گریه در قیامت! ✍ آیت الله مجتهدی (ره) : گـریه کنید. دیده اید بچه ها با گریه کردن کار خود را پیش می برند. تا گریه می کنند، پدرشان راضی می شود، درِ خانه خدا هم باید گریه کنید. تا گریه نکنید، کار پیش نمی رود. همین که میل پیدا کردی که گریه کنی و اشکی بریزی، معلوم می شود که خدا میخواهد تو را بیامرزد. بله، یکی از کارهای ما باید گریه باشد. شب ها طولانی است. از رختخوابتان بلند شوید. در گوشه اتاق بنشینید. کمی به حال خودتان گریه کنید. شب ها به این فکر کنید که اگر در این حال بمیرم، دست خالی، چه خاکی بر سرمان بریزیم. اگر وارد محشر شویم و به ما بگویند: «هیچ عمل خوبی نکرده ای» چه کنیم. در روایت آمده است که عده ای در روز قیامت در صحرای محشر پانصد سال گریه می کنند، هق و هق می گریند که چرا پرونده شان درست نیست و اعمالشان خوب نمی باشد. در این حال ملکی نزد آنها می آید و می گوید: «اگر یک ساعت در دنیا اینگونه گریه کرده بودی، گرفتار این پانصد سال گریه نمی گشتی! می خواستی در دنیا این گریه ها را بکنی.» خدایا، ما را گرفتار آن گریه ها نکن. 📚 در محضر مجتهدی، جلد دوم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌@Rahee_saadat