منبچہشیعہهستم📚
کتاب صوتی " ترکش های ولگرد" اثر داوود امیریان (داستان های طنز دفاع مقدس) با صدای #محمد_رضا_سرشار (
🍬
کتاب جالبیه من خودم چند بار خوندم
انشالله هر روز یه قسمت رو میزاریم
www.tebyan.net/SoundGallery1-tarkeshhaye_velghard.mp3_95335.mp3
زمان:
حجم:
1.3M
🍬🍬💚
قسمت اول معتمد محله
#کتاب_صوتی
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿ꕥ⊰••""••━━━•─
@bache_shiee_nojavan
─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥
🎒این کارتون ، داستان سفر دو خواهر👱♀👩 مسیحی از شهر مادرید به کشور عراق 🇮🇶را به تصویر میکشه و یادآور خاطرات اربعین حسینیه این دو دختر اسپانیایی در طی سفر 🚉با اتفاقات جالبی روبرو میشن. 😉
💫حالا بیایین🚶♀باهم ببینیم👀 گلوریا با خواهرش تواین قسمت چکار میکنن
فردا ادامه ماجرا....
#انیمیشن
#اربعین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿ꕥ⊰••""••━━━•─
@bache_shiee_nojavan
─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
منبچہشیعہهستم📚
#اصل_دین پس اولین مورد در اصول دین توحید هست و شما اوج توحید و بندگی رو اوج اخلاص و کار برای رض
🌻
مرسی که هستی خداجونم
من توی همه لحظه ها دلم بهت قرصه👌
میدونم همه جوره هوامو داری
منم تمام تلاشمو میکنم تا در همه کارها و رفتار هام حواسم باشه که تو ازم راضی باشی😇
حالا یه سوال من
👈چجوری حرف های تو رو بشنوم؟ چجوری بدونم از من چی میخوای؟
جواب خدا:
من حرفهامو به آدمای خاصی به اسم پیامبران میگم. اونا آدمای مطمئنی هستن و حرف های منو دقیق به شما یاد میدن
پیامبران ⬅️ پیام آورانِ من هستن و از دوستان نزدیک به من
پس
🤝با دوست من دوست باشید.🤝
#اصل_دین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿ꕥ⊰••""••━━━•─
@bache_shiee_nojavan
─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
3.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤖👾
یه دانشمند ایرانی عجـــ🤪ـــــــیب
کارو لوکاس...😬
#پیشنهادی 😎 #جهاد_علمی
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿ꕥ⊰••""••━━━•─
@bache_shiee_nojavan
─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
معینالدینی|داستانشبInShot_۲۰۲۳۰۴۲۱_۱۹۵۶۰۴۵۸۸_۲۱۰۴۲۰۲۳.mp3
زمان:
حجم:
10.42M
ا﷽
❁━⊰✼❆🙋♂~🎙~🧕❆✼⊱━❁
💠داستان حضرت ادریس علیه السلام قسمت اول
✨✨✨✨✨✨✨
#داستان
گوینده:معین الدینی
دعایی_برای_باران
داستان_حضرت_ادریس_علیهالسلام
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿ꕥ⊰••""••━━━•─
@bache_shiee_nojavan
─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
💞
امام حسن (علیه السلام) تنها هفت سال داشتند. مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسلام) او را به مسجد می فرستادند.
امام حسن (علیه السلام) آنچه را از پیامبر می شنیدند به خاطر می سپردند و وقتی به خانه باز می گشتند شنیده های خود را برای مادر بازگو می کردند.
در آن روزها هر وقت حضرت علی (علیه السلام) به خانه باز می گشتند، می دیدند حضرت زهرا (علیهاالسلام) آیاتی از قرآن را که تازه بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نازل شده بود از حفظ می خواندند.
از او می پرسیدند این آیات و علوم را از کجا آموختی؟حضرت زهرا (علیهاالسلام) پاسخ می دادند از پسرم حسن (علیه السلام) آموختم.
یک روز امام علی (علیه السلام) در خانه مخفی شدند تا ببیند پسرشان حسن (علیه السلام) چگونه سخنان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را برای حضرت زهرا (علیهاالسلام) بازگو می کند.
امام حسن (علیه السلام) طبق معمول وارد خانه شدند تا آنچه از پیامبر شنیده بودند برای مادر تعریف کنند. ولی این بار هنگام سخن گقتن زبانشان گیر می کرد.
حضرت فاطمه تعجب کردند ولی امام حسن (علیه السلام) پرده از راز برداشتند و به مادر گفتند: تعجب نکن! شخص بزرگی سخنم را می شنود از این رو زبانم گیر می کند. در همین لحظه حضرت علی (علیه السلام) از مخفیگاه خارج شدند و حسن (علیه السلام) را در آغوش گرفته و بوسیدند.
#قصه_شب 💗 #امام_حسن_ع
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿ꕥ⊰••""••━━━•─
@bache_shiee_nojavan
─•━━━••""••⊱ꕥ✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
منبچہشیعہهستم📚
پیامبࢪ اسلام﴿ﷺ﴾فࢪمودند: هࢪشــ🌙ــب پیش از خواب: 💠یڪ باࢪ قࢪآݩ ࢪا ختم ڪنید ﴿=سہ مࢪتبہ سوࢪه مباࢪکہ توحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا