eitaa logo
بچه های آسمان ۳۱۳
1.2هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
16.8هزار ویدیو
83 فایل
آنهایی که دلشان میخواست در کربلای حسین (ع) بودند,بدانند,امروز,هر لحظه یک کربلاست جنگ،جنگ نفس گنه آلودس وهوای هوس، واین طرف میدان مهدی فاطمه(س) غریب وتنها اشک می ریزد. مهدی یاوران #گناه نمیکنند!همین» خادم کانال @nafas_aseman_313 تبادل @i_11n8
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥توقع بعضیا از رهبری: ما احمقانه رای میدهیم اما تو بیا و اونی که ما انتخاب کردیم رو بر کنار کن! 🔴بعدش ما بهت میگیم دیکتاتور که به رای ما احترام نذاشتی! @bachehaeyaseman
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 دو پيش بيني عجيب امام خميني رحمة الله عليه و اتصال این نظام به ظهور ‌@bachehaeyaseman
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️استاد رائفی پور 📝 زندگی در آخرزمان 📛آخرالزمان عرصه تجارته ، عرصه لهو و لعبه @bachehaeyaseman
13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ از ظهور مدعیان دروغین تا فریب مردم... 🔹 همراه با مردم... 👌 حتما ببینید و نشر دهید @bachehaeyaseman
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ببینید| 🌷دیدار با خانواده ابوحامد (شهید توسلی) 🎞بازنشر به مناسبت ایام شهادت شهید علیرضا توسلی در اسفندماه 🥀 ❤️ @bachehaeyaseman
بسم الله الرحمن الرحیم 📌فعالیت های کانال : معرفی کتاب های ارزشمند ارائه و داستان های کوتاه معتبر با سندیت📚 ارائه منتخب صوت های و و ادعیه🙏 ایجاد گروه ویژه جهت انجام کارهای در جهت تعجیل ظهور آقا 👌 بزرگوارانی که قصد دارن از فعالیت های کانال در راستای اجرای طرح های خدمت به امام زمان سلام الله علیه مطلع بشن از طریق لینک زیر 👇👇عضو گروه _شهر _بهشت @azbehesht313
25.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯💯💯 💯♨️ : 📹 ‍ ☁️🌞☁️ قسمت : 21 در این قسمت بخشی از گزارشی که از آقای راجر مورنو که توسط مرکز تحقیقاتی هارت انجام شده است رامیبینید و بیشتر با پشت پرده ی شیطان پرستی و فراماسونری آشنا میشوید. « اَگریڪنفررابہ مَہــــــــدےرساندے براے سپاهش تو سردار یارے » ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @bachehaeyaseman
😍✋ 🥀🍂 سیل چشمانم باز از فراقت جاریست.... خسته ام باز بیا جمعه ها تکراریست 🥀🍂  در پی قافیه ها چه پریشان ماندم ..... قافیه در شعرم با حضورت جاریست 🥀🍂 به هوایت آقا بغض کرده شعرم.... آسمانش انگار نم نمک بارانیست 🥀🍂 دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست... نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست 🥀🍂 در فراغت آقا چشم در راهم من.... گر چه این جمعه همان جمعه ی تکراریست..... 🥀🍂ْ تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعح پنج ألـلَّـھُــــــمَــ ؏ َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألــــــــــْـفـــــَـرَج ╭━═━⊰🍂🥀🍂⊱━═━╮ @bachehaeyaseman
☁🌞☁ 🔴نگران کم بودن اعمال خود نباشید! 💠مفضل بن عمر مي گويد: در محضر امام صادق (علیه السلام) بوديم، سخن از چگونگي اعمال به ميان آمد، ✅من گفتم: عمل من چه اندازه اندك است... 🌹امام فرمود: آرام باش، از خدا طلب آمرزش كن و اين را بدان كه: ☘عمل اندك همراه پرهيزگاري، بهتر از عمل بسيار بدون پرهيزگاري است. ⁉️مفضل: عمل بسيار بدون پرهيز، چگونه است؟ ♦️امام: برای مثال، مثل كسي است كه از غذاي خود به مردم مي خوراند و به همسايگانش مهرباني مي كند و در خانه اش به روي مردم باز است. 🔴ولي در عين حال اگر دري از حرام به سراغش آيد، مرتكب آن مي شود... ✨شخص ديگري نيز هست كه اين كارهاي نيك مثل غذا دادن، مهرباني به همسايه و … را ندارد، ♻️ ولي اگر دري از حرام به رويش گشوده شود، وارد آن نمي شود... 🌷پس دومي بهتر از اولي است. 📒اصول کافی،باب الطاعة و التقوي،حديث 7، ص 76، ج 2 @bachehaeyaseman
☁🌞☁ 🔴پاداش قطع امید،از تمام مخلوقات خدا! 🔷آقا سید حسین ورشوچی در بازار تهران ورشو فروشی داشت. وقتی سرمایه اش از بین می رود و مقدار زیادی بدهکار می شود، خودش نقل میکند: تصمیم گرفتم به رفیقم *حاج علی آقا علاقه مند*که از ثروتمندان تهران است وضع خود را بگویم و مقداری پول بگیرم. 💥صبح زود به شمیران رفتم،دومن سیب به عنوان هدیه خریدم. سپس به سراغ او رفتم و در باغ را زدم. باغبان آمد. سیب را دادم و گفتم به حاجی بگویید حسین ورشوچی است چون گرفت و رفت، 🌾 ناگهان به خود آمدم و خودم را سرزنش کردم که چرا رو به خانه مخلوق آوردی و به غیر از امید خدا حرکت کردی... 🌴فوری پشیمان شده فرار کردم و به صحرا رفتم و بر خاک به سجده و گریه و استغفار مشغول شدم و از خدای خود طلب آموزش کردم. 🔅سپس به شهر و مغازه برگشتم. شاگردان گفتند: از صبح تا به حال چند بار گماشتگان حاجی آمدند و نبودی. 🍁ناگهان بلافاصله نوکر حاجی آمد و گفت شما که صبح آمدی چرا برگشتید؟! حاجی منتظر شماست.. 🔷گفتم اشتباه شده است. رفت و اینبار پسر حاجی آمد و گفت پدرم منتظر شماست. گفتم اشتباه شده با ایشان کاری ندارم. 🔷 رفت و پس از ساعتی خود حاجی با حال مریض آمد و گفت:چرا ظهر برگشتی؟ حتماً کاری داشتی بگو ببینم حاجت تو چیست؟ ⚡️من به شدت منکر شدم و گفتم اشتباه شده است .خلاصه حاجی با قهر برگشت.. ♻️چند روز بعد هنگام ظهر در خانه نان و انگور میخوردم که یکی از تجار که با من رفاقت داشت وارد خانه شد و گفت: 🌟جنسی دارم که به کارتون می خورد و مدتی است انبار منزل را اشغال کرده و آن خشت لعاب ورشو است.گفتم نمی‌خواهم. ⚫️بالاخره به همان مبلغی که خریده بود به من فروخت یعنی از قرار خشتی ۱۷ تومن نسیه... ☘طرف عصر تمام آنها را که بیشتر از ۱۰۰۰ تا بود آورد انبار مغازه پر شد. 💠فردا یک خشت را برای نمونه به کارخانه بردم. گفتند از کجا آوردی؟ مدتی است این جنس نایاب شده... 🔆 بالاخره خشتی ۵۰ تومان خریدن و من تمام بدهی خود را پرداخت کردم و سرمایه م را نو کردم و شکر خدا را بجا آوردم... کار خود گر به خدا بازگذاری حافظ ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی 📘داستان های شگفت،ص ۱۲۴ @bachehaeyaseman
ضرر دل بستن به مخلوقات خداوند @bachehaeyaseman