eitaa logo
بچه های آسمان ۳۱۳
1.2هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
16.5هزار ویدیو
83 فایل
آنهایی که دلشان میخواست در کربلای حسین (ع) بودند,بدانند,امروز,هر لحظه یک کربلاست جنگ،جنگ نفس گنه آلودس وهوای هوس، واین طرف میدان مهدی فاطمه(س) غریب وتنها اشک می ریزد. مهدی یاوران #گناه نمیکنند!همین» خادم کانال @nafas_aseman_313 تبادل @i_11n8
مشاهده در ایتا
دانلود
☁️🌞☁️ 🍃❤️شرط درک حضور امام‌زمان(عج)❤️🍃 🌺حجة السلام قدس می‌گوید: «روزی آقا فرمودند: در تهران استاد روحانی‌ای بود که «لُمعَتین» را تدریس می‌کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می‌شود.   🌸روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می‌شود و وی هر چه می‌گردد آن را پیدا نمی‌کند و به تصوّر آن‌که بچه هایش برداشته و از بین برده‌اند، نسبت به بچه‌ها و خانواده عصبانی می‌شود، مدتی بدین منوال می‌گذرد و چاقو پیدا نمی‌شود و عصبانیت آقا نیز تمام نمیشود.   🍀🌹روزی آن شاگرد بعد از درس به استاد می‌گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقۀ کهنۀ خود گذاشته‌اید و فراموش کرده‌اید، بچه‌ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می‌آید و تعجب می‌کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. 🌿🌼از اینجا دیگر یقین می‌کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می‌گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می‌شود، می‌گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف می‌شوید؟   🔮استاد اصرار می‌کند و شاگرد ناچار می‌شود جریان تشرّف خود را خدمت آقا به او بگوید. 🔮استاد می‌گوید: عزیزم، این بار، وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می‌دانند چند دقیقه‌ای اجازۀ تشرّف به حقیر بدهند. 🌷مدتی می‌گذرد و آقای طلبه چیزی نمی‌گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی‌کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام می‌شود و روزی به وی می‌گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می‌بیند که وی (به اصطلاح) این پا و آن پا می‌کند. 🌷آقا می‌گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده‌اند به حقیر بگویید، چون شما قاصد پیام بودی (و ما علی الرسول إلا البلاغ المبین) 🌴آن طلبه با نهایت ناراحتی می‌گوید آقا فرمود:  🌱 ☝️«لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می‌آیم.»🌱 @bachehaeyaseman
🌷در کربُبَلا بی طَرَفان بیشرفانند 🌷تاریخ همان هست...حسینی و یزیدی! 🌿ببینیم در صف مُسلِم زمان (حضرت آیت الله خامنه ای) هستیم یا در صف یزید زمان(آمریکا و ترامپ)! #ماندن_در_صف_پشت
✨حواسمون باشه،بصیرت داشته باشیم!👆👆👆 @bachehaeyaseman
#مطلبی_ناب_ازعلامه_قاضی👌 🔺۲۰ سال تمام چشمم را کنترل کرده بودم... #چشمان_پاک @bachehaeyaseman
🔴 سخن #امام_عصر راجع به #ایران: 🔵 اینجا #شيعه_خانه ماست مي شکند خم ميشود خطر هست ولي ما نميگذاريم سقوط کند ما نگهش ميداريم. 📚 کتاب ملاقات با امام عصر ص137 @bachehaeyaseman
👤روایت برادر آیت الله خامنه ای از #زندگی_ساده_رهبر_انقلاب @bachehaeyaseman
🔺چقدر فاصله است میان این دو نفر 🔸شهرام جزایری برای فرار از کشور خود را افغانستانی جا میزند و شهید مصطفی صدرزاده برای مبارزه با داعش و حفاظت از کشور و ناموسش خود را یک افغانستانی جا می زند 📚افسران
امام خامنه اےحفظه الله: درشبکه هاےاجتماعےفقط به فکرخوشگذرانے نباشید؛ شماافسران جنگ نرم هستیدودراین عرصه بصیرتےعمارگونه واستقامتےمالک اشتروار میطلبد! باتمام وجود کار کنید.
☁️🌞☁️ 🌷آقا امیرالمؤمنین علیه السلام: 🌻در آخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته می‌شود. هر سالی به قدرت یک ماه و هر ماهی به قدر یک هفته، و هر هفته ای به اندازه یک روز و هر روزی به قدر یک ساعت می‌گذرد ❌و در آن زمان سختیها بسیار شده و عمرها کوتاه می‌گردد. 📗کنز العمال، جلد۱۴، صفحه۲۴۴ @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🔸پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.» 🔸پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند. 🔸روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟» 🔸وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.» 🔹ای کاش از الطاف پنهان حق سر در می‌آوردیم که این گونه ناسپاس خدا نباشیم. @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🔴تاوان امید بستن به غیر از خدا! 🌺جبرئيل در زندان نزد حضرت يوسف آمد و گفت: 🔹اي يوسف چه كسي تورا زيباترين مردم قرار داد؟ ✨فرمود: پروردگار 🔹چه كسي ترا نزد پدر محبوب ترين فرزندان قرار داد؟ ✨فرمود : خدايم 🔹چه كسي كاروان را به سوي چاه كشانيد؟ ✨فرمود:خداي من 🔹چه كسي سنگي كه اهل كاروان در چاه انداختند از تو باز داشت؟ ✨ فرمود:خدا 🔹چه كسي از چاه ترا نجات داد ؟ ✨فرمود : خدايم 🔹چه كسي ترا از كيد زنان نگه داشت؟ ✨فرمود:خدايم 🌟اينك خداوند مي فرمايد : چه چيز تورا بر آن داشت كه به غير من نياز خود را باز گوئي؟ 🔴پس هفت سال در ميان زندان بمان (به جرم اينكه به ساقي سلطان اعتماد كردي و گفتي : مرا نزد سلطان ياد كن ) 🌸یوسف علیه السلام به قدری پشیمان شد و در زندان ناله و گريه كرد كه اهل زندان به تنگ آمدند و قرار شد يك روز گريه كند و يك روز آرام بگيرد... 📘نمونه معارف ج3 ص 280 📗لئالی الاخبار ص 92
☁️🌞☁️ (🌤) ازصبح که بر می خیزید تا عصر هدیه ای پیشکش خود کنید تا عصر که آقا شما را می بیند لبخندی و دعایی ازوجود نازنینشان بر روی پرونده شما منعکس شود ... (👌)وچه هدیه ای بهتر از @bachehaeyaseman