☁️🌞☁️
🔴رعایت ادب نسبت به اولیای دین و اسماء جلاله!
✨آیتالله مجتهدی می فرمایند:
به اسماء مبارکه باید احترام گذاشت.
🍃 میرزا ابوالقاسم یزدی(رحمه الله) کیسه ای به همراه داشتند و هر وقت در کوچه و بازار ورقی را که اسماء مبارکه روی آن بود میدیدند بر میداشتند و در کیسه میانداختند و حتی در منزل جستجو میکرد اسماء جلاله و اسماء مبارکه اهل بیت(علیهم السلام) را جدا می گذاشتند.
☀️چه بسا که احترام و تجلیل از یک اسم، باعث برکات و توفیقات زیادی شود. کسانی که اسماء مبارکه را با احترام ذکر نمی کنند، منبرشان نور ندارد.
💥شخصی به واعظی گفته بود بگو: حضرت علی اکبر علیه السلام نگو علی اکبر!!
بعضی که روضه می خوانند رعایت ادب را نمی کنند و می گویند: «زینب بیچاره» ،که بیچاره خود اوست که حرمت بزرگان و مقربان درگاه الهی را حفظ نمی کند.
✅وقتی «نظّام رشتی» می خواستند اسم حضرت زینب(سلام الله علیها) را ببرند با صدایی رسا و قوی می گفتند: عقیله ی بنی هاشم، مجلله بی بی، زینب کبری علیهاالسلام.
✳️وقتی اسم ائمه اطهار (علیهم السلام) را می نویسی (ع) یا (ص) ننویس بلکه کاملا «علیه السلام» یا «صلی الله علیه و آله و سلم» را بنویس.
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۱)
◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را پرتگاههای هولناکی احاطه کرده بودند.
🌹 نیک که گویا منتظر سوال من بود، رو به من کرد و گفت: این پرتگاههای وحشت آور، "درههای ارتداد"هستند که برای رسیدن به کف آن به حساب دنیا، سالها راه است. 7
🔥در کف آن هم، کورههایی از آتش قرار دارد که نمایی از آتش جهنم است و انسانهایی که درون آن جای گرفتهاند تا قیامت، در عذاب الهی گرفتار خواهند ماند.
⚡️چنان وحشتی به من روی آورد که ناخواسته بر جای نشستم.
در این میان فریادی دره را فرا گرفت. با وحشت صورتم را برگرداندم.
☄شخصی را دیدم که در حال سقوط به ته دره بود. در میان جیغ و فریادهایش که دلم را به لرزه درآورده بود، فریاد شادی گناهش را میشنیدم.
✨نیک که مانند من نظاره گر این صحنه بود، گفت: بیچاره تا اینجا را به سلامت گذراند، اما تا بر پا شدن قیامت، در ته دره خواهد ماند.
🍃با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: او پس از سالها دین داری، مرتد شده بود. (ارتداد در اسلام به معنی برگشتن از دین اسلام به دین دیگری میباشد)
💥از آن پس در راه رفتن بیشتر دقت میکردم و از ترس سقوط، پای خود را بر جای پای نیک مینهادم. هر چند گه گاه پایم میلغزید، اما سرانجام به سلامت، آن راه صعب و دشوار را پشت سر گذاشتیم.
❄️نیک همچنان به پیش میرفت و من مشتاقانه، اما با دلهره بسیار در پی او در حرکت بودم. وقتی به یک دو راهی رسیدیم، نیک پا به سمت راست نهاد.
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است.
♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟
❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم.
❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی.
🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم.
▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟
🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست.
🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند.
⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥
✍ادامه دارد..
📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی.
با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
⭕️ امان از این آخر الزمان ...
▫️در روایات آمده است یکی از نشانه های آخرالزمان این است که اگر شخصی صبحگاهان با ایمان کامل از خانه اش بیرون می رود نمی داند که هنگام بازگشت به منزل هنوز از اهل ایمان است یا نه، یکی از راه های ثابت قدم ماندن در این زمانه، صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه است.
✅صدقه دادن جان و مال و ایمانت را حفظ می کند از فتنه های خانمان سوزِ آخرالزمانی.
#صدقه_عمر_را_برکت_می_بخشد
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چرا من به وصال امام زمان(عجل الله فرجه) نمیرسم؟
#استاد_ماندگاری
#دیدار_امام
#سخنرانی_کوتاه
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پیمان نامه حضرت مهدی با ۳۱۳ نفر از یارانشان
🔊 سخنان بسیار زیبای استاد رحیم پور درباره انقلابیون حکومت حضرت مهدی (عج)
💫 #الّلهُمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَج
@bachehaeyaseman
mohammad (s)_050617063726.mp3
18.69M
تقدیم شما عزیران🌹
💚 محمد (ص)
❤️ ترانه بسیار زیبا
🎤🎤 #حامد_زمانی
#آهنگ
🌺 #هفته_وحدت #میلاد_پیامبرص مبارک باد.
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🔴چرا بعضی ها در اواخر عمر،ناگهان فقیر میشوند؟!
🔵 در بنی اسراییل عابدی بود. شب خواب دید، در خواب به او گفتند؛ تو هشتاد سال عمر می کنی...
💥چهل سال در رفاهی و چهل سال در فشار!
⁉️کدام یک را اول می خواهی؟
💠 او گفت: من عیال مومنی دارم، با او مشورت می کنم. ببینم او چه می گوید؟
✨ از خواب بیدار شد. رفت پیش عیالش و گفت؛ من چنین خوابی دیده ام، تو چه می گویی؟
زن گفت: بگو من چهل سال اول را در رفاه می خواهم. از آن شب به بعد از در و دیوار برایش می آمد. به هرچه دست می زد طلا می شد.
♻️ زنش هم می گفت: فلانی خانه ندارد برایش خانه بخر. فلان پسر می خواهد عروسی کند ندارد، فلان دختر می خواهد شوهر کند ندارد و... همسرش به او دستور می داد و او هم تا می توانست کمک می کرد.
🍀 سر چهل سال خواب دید. در خواب به او گفتند؛ خدا می خواهد از تو تشکر کند. چهل سال اول به تو داد، تو هم به دیگران دادی، می خواهد چهل سال دوم را هم در رفاه باشی.
🌟ما این را تجربه کرده ایم. کسانی که اول عمر کمک مالی به دیگران می کنند، در آخر عمر هم خوبند.
💥ولی کسانی که اول عمر دارا بودند و کمکی نکردند، آخر عمر ورشکست می شوند و به گدایی می افتند ما این را تجربه کرده ایم...
از سخنان آیت الله مجتهدی ره
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🔴 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ،(قسمت ۱۲)
♦️مقدمه: با سلام خدمت مخاطبین خوب و محترم کانال...
✅از زمانی که ما شروع به نوشتن داستان سرگذشت ارواح کردیم برای خیلی ها سوالات مختلفی پیش اومد که با ما در میون گذاشتن،
من اجمالا یه توضیح مختصری بدم در این مورد که خیلی از ابهامات و تشویشات ذهنی برطرف بشه:
💥اول اینکه با توجه به تحقیقاتی که ما داشتیم این داستان سراسر از احادیث و روایات معتبر هست که در قالب داستان برای درک و ملموس بودن برای مردم نوشته شده
که یک درکی هرچند خفیف از اعمال نیک و بد و عالم برزخشون داشته باشن.
🍀برای مثال در روایات هست که روزه گرفتن سپر مومن در برابر آتش هست. در قسمتهای بعدی نویسنده این مطلب رو به زیبایی به تصویر کشیده که برای مومن ملموس باشه. به این شکل که روح میت برای رسیدن به وادی السلام(بهشت) باید در نبرد آخر با گناه بجنگه که یکسری لوازم جنگ و دفاع بهش میدن که ضخامت سپرش بستگی به روزه هایی داشته که در دنیا میگرفته و ... امثالهم.
✨و در آخر علمایی مثل آیت الله جعفر سبحانی،و تعدادی از اساتید حوزه ی علمیه قم هم این کتاب رو خوندن و مورد تایید قرار دادن.
🙏ان شاالله که ابهامات بر طرف شده باشه و
اما ادامه ی داستان:
💠با شنیدن این حرف، لرزه بر بدنم افتاد و مجبور شدم که با او همراه شوم، به شرط این که من از او جلوتر حرکت کنم و او از پشت سر مرا راهنمایی کند. زیرا دیدن قیافه او برایم نوعی عذاب بود.
💥چند قدمی جلوتر رفتم و باز ایستادم و اطراف را نگریستم. حالا دیگر دهانه ابتدای غار هم پیدا نبود. تاریکی و ظلمت بر همه جا حاکم شد.
🍂ترس عجیبی در وجودم رخنه کرده بود. گناه را صدا زدم، اما هیچ جوابی نشنیدم. با وحشت برای مرتبهای دیگر صدایش زدم. وحشت و اضطراب لحظهای راحتم نمینهاد.
در اطراف خود چرخی زدم تا شاید راه گریزی بیابم، اما دیگر نه ابتدای دهانه غار را میدانستم کجاست نه انتهای آنرا.
◾️بی اختیار نشستم و مبهوتانه سر به گریبان ندامت فرو بردم. غم و اندوه در دلم لبریز شد، و از دوری و فراق دوست با وفا و مهربانم نیک بسیار گریستم.
🌻هنوز چیزی نگذشته بود که صدای پای عابری مرا به خود آورد. گوشهایم را تیز کردم شاید بفهمم صدای پا از کدام سو است. عطر دل نواز نیک قلبم را روشن کرد. و این بار اشک شوق در چشمانم حلقه زد.
💫آغوش گشودم و با خوشحالی تمام او را در آغوش فشردم و تمام ماجرا را برایش بازگو کردم، تا مبادا از من رنجیده خاطر گردیده باشد.
🔆 نیک گفت: من نیز چون تو را در عقب خود نیافتم، از همان راه بازگشتم، به واسطه بوی بدی که در سمت چپ، بر جای مانده بود، از جریان آگاه شدم و در آن مسیر حرکت کردم. اما هر چه گشتم تو را ندیدم.
تا اینکه به نزدیک غار رسیدم. گناه را دیدم که از غار بیرون میآمد و چون مرا دید به سرعت دور شد دانستم که تو را گرفتار کرده است، و چون داخل غار شدم صدای ناله را از دور شنیدم، خوشحال شدم و به سرعت به سمت تو آمدم.
🌺پس از لحظه ای سکوت نیک ادامه داد:
البته این راهی که آمدی، قبلا برای تو در نظر گرفته شده بود. اما به واسطه توبه ای که کردی این راه از تو برداشته شد هر چند گناه سعی داشت تو را به این راه باز گرداند...
✍ادامه دارد...
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
#اسرار_مهدوی
🌿خضر نبی مونس تنهایی امام زمان عج 🌿
✅در روایات چهار پیامبر را میتوانیم ببیینم که عمری چند هزار ساله یافتهاند و از زمان خود تا کنون زنده هستند. این پیامبران عبارتند از :
🌷ادریس علیه السلام
🌷الیاس علیه السلام
🌷خضر علیه السلام
🌷مسیح علیه السلام
👈از میان آنان خضر و الیاس در زمین و مسیح و ادریس در آسمان زیست میکنند.
💢در این میان خضر و الیاس با هم برادرند و هم دوره با ذوالقرنین بودهاند. برخی او را متولّد «فارس» معرفی کردهاند.
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:
🌺«خضر علیه السلام ، پیغمبر مرسل بود و حق تعالی او را بر قوم او مبعوث گردانید و او قوم خود را به توحید و به اقرار انبیا و رسل و کتب انبیا دعوت نمود و معجزۀ او این بود که بر بالای چوب خشکی یا بر زمین سادۀ بیگیاهی نمینشست جز آنکه آنها سبز میشد و او را خضر از این جهت نامیدند؛ زیرا که خضر مشتق از سبزیست و اسم او تالیا بن ملکانست که اجداد او به نوح منتهی می شوند.»🌺
🍀خداوند متعال خضر را حجّتی قرار داد تا هر که دربارۀ طول عمر امام زمان(ع) دچار شکّ و تردید شود، به ایشان بنگرد و ببیند خداوند بندگانی از طایفۀ انسانها دارد که چند هزار سال عمرشان از امام عصر(ع) بیشتر است.علاوه بر این، او در دورۀ غیبت و پس از ظهور به سان انیسی مهربان و همراهی دلسوز در خدمت امام عصر(عج) خواهد بود:
☘«خضر (ع) از آب حیات نوشید و بنابراین تا روز قیامت زنده خواهد بود، او به نزد ما میآید و بر ما سلام میکند و ما صدای او را میشنویم، گرچه او را نمیبینیم و او در هر جا که یاد شود، حضور مییابد. پس هر کس از شما که او را یاد نمود به او سلام کند. او در هنگام حج در مکّه حضور مییابد و جمیع عبادات و مناسک را به جا میآورد و در عرفه، وقوف میکند و برای مؤمنان دعا مینماید و به زودی خداوند در هنگام ظهور قائم ما وحشت و تنهایی او را، به انس مبدّل میسازد و او در کنار حضرت مهدی(عج) حضور مییابد.»
📚ماهنامه موعود شماره 122
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گناهی_که_حتی_با_استغفار
#پیامبر_هم_بخشیده_نمیشود♨️
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🔴چرا نباید گناهکاران را سرزنش کنیم؟
✳️گاهی ما وقتی گناهکاری را میبینیم به راحتی به او طعنه ،دشنام،و... میدهیم و او را زیر سوال برده و حتی تحقیر میکنیم.
⛔️و گاهی حتی با خودمان مقایسه کرده و خود را از او خیلی بهتر و بالاتر میبینیم.
❌با اینکه در روایات و احادیث بسیاری،معصومین علیه السلام ما را از این کار نهی و منع کرده اند باز گوش ما بدهکار نیست!
🔰ما حق سرزنش هیچ مؤمنی را نداریم چون ما به شرایط ،نوع زندگی و محیطی که او در آن زندگی میکرده آشنا نبوده و شرایط اورا نمیفهمیم،
⚡️وگرنه ممکن بود اگر ما هم در شرایط او بودیم گناهی خیلی بالاتر و بدتر انجام میدادیم.
🔘مقایسه او با شرایط خودمان،کار درستی نیست، چون چه بسا او هم اگر در شرایط قبلی و فعلی ما زندگی میکرد به همچین گناهی مبتلا نمی شد.
♻️به همین خاطر هست که حق سرزنش و قضاوت در مورد دیگران را نداریم و فقط خداوند متعال که آگاه به گذشته،حال و آینده ی ماست،می تواند قضاوت کند و بس!
🔆بهمین دلیل هم هست که در احادیث داریم که:
اگر کسی مومنی را سرزنش کند ،نمیرد تا به آن بلا مبتلا شود
🌺یعنی خداوند ما را در شرایط آن شخص قرار میدهد تا به مایی که حق قضاوت و سرزنش به خود میدهیم نشان دهد ما در شرایط مشابه آن گناهکار،خودمان چگونه رفتار میکنیم!!
🔴به قول بزرگی:چون شرایط گناه مهیا نبود،توهّم تقوا برمان داشت!
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...
📙چکیده ای از سخنان بزرگان
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🔴 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ قسمت ۱۳
🔵عاقبت ریا
هر طور بود بقیه راه را پیمودیم تا اینکه به محیط باز و وسیعی رسیدیم که باتلاق مانند بود و چون قدم در آن نهادم، تا زانو در آن زمین لجن زار فرو رفتم.
🔆 نیک که به راحتی می توانست قدم بردارد، با دیدن وضع من به عقب برگشت و از من خواست که دستم را برگردن او آویزم، تا شاید کمکم کند.
❎دیگر تا دهان در باتلاق فرو رفته بودم و توان فریاد کشیدن و کمک طلبیدن نداشتم،
✨که به ناگاه فرشته الهی پدیدار شد و طنابی را به نیک داد و گفت: این طناب را خودش پیشاپیش فرستاده، کمکش کن تا نجات یابد.
🌻فرشته رفت و نیک بلافاصله طناب را به سمت من انداخت. وقتی باتلاق را پشت سر نهادیم از نیک پرسیدم: مقصود فرشته از اینکه گفت: طناب را خودش فرستاده، چه بود؟
🍀نیک گفت: اگر به یاد داشته باشی، ده سال پیش از مرگت، مدرسه ای ساختی که اینک کودکان و نوجوانان در آن به تعلیم و تربیت مشغول اند،خیرات آن مدرسه بود که در چنین لحظه ای به کمکت آمد.
💠پس از تصدیق حرف نیک با قیافه ای حق به جانب، گفتم: من پنج سال قبل از آن نیز مسجدی ساختم، پس خیرات آن چه شد؟
✨نیک لبخندی زد و گفت: آن مسجد را چون از روی ریا و کسب شهرت ساختی و نه برای خدا مزدش را هم از مردم گرفتی.
❓گفتم: کدام مزد؟!
گفت: تعریف و تمجیدهای مردم، به یاد بیاور که در دلت چه می گذشت وقتی مردم از تو تعریف می کردند! تو خوشبختی آنان را بر خوشحالی پروردگارت مقدم داشتی.
✅باید بدانی که خداوند اعمالی را می پذیرد که تنها برای او انجام گرفته باشد.
حسرت و ندامت وجودم را فرا گرفت و به خود نهیب زدم: دیدی چگونه برای ریا و خودپسندی، اعمال خودت را که می توانست در چنین روزی دستگیر تو باشد، تباه کردی؟!
🔵مقام شهیدان
🔷همچنان حرکت خود را در دل یک دشت بیانتها ادامه میدادیم؛ در حالی که گرمای طاقتفرسای آسمان برای لحظهای قطع نمیشد. خستگیِ راه امانم را بریده بود، دیگر در تنم توان نمانده بود.
💥در این هنگام صدایی را از دور شنیدم. سرم را به سمت راست دشت چرخاندم، با صحنه عجیبی مواجه شدم.
🌼 صفی از افراد را دیدم که با سرعت غیر قابل تصور پهنه دشت را شکافتند و رفتند. تنها غباری از مسیر آنها باقی ماند.
◾️ از تعجب ایستادم و لحظاتی به مسیر غبار برخاسته، نگاه کردم و گفتم: اینها چه کسانی بودند؟!
نیک گفت: اینها گروهی از شهیدان بودند.
با شگفتی تکرار کردم: شهیدان ؟!!!
گفت: آری، شهیدان.
گفتم: مقصدشان کجاست؟
گفت: وادی السلام.
با تعجب سرم را به سمت نیک چرخاندم و پرسیدم: وادی السلام ؟!
گفت: آری.
گفتم: ما مدتهاست که این مسافت طولانی و پررنج و محنت را بر خود هموار کردهایم، تا روزی به وادی السلام برسیم؛
آنگاه تو میگویی، آنان با اینچنین سرعتی به سمت وادی السلام در حرکتند؟ مگر میان ما و آنان چه تفاوت است؟
🌸نیک در حالی که لبخند بر لبانش نقش بسته بود، گفت:
تو در دنیا افتان و خیزان خدا را عبادت میکردی و حالا نیز بایستی با سختی راه را طی کنی.
تو کجا و شهیدان کجا که اولین قطرهای که از خونشان بر زمین مینشیند، تمام گناهانشان را از میان بر میدارد. و راه را بر ایشان هموار میسازد.
🌺در روز رستاخیز نیز شهیدان، جزو اولین کسانی خواهند بود که به بهشت وارد میشوند آنها راه صد ساله دنیا را یک شبه پیمودند، حالا هم وادی بزرگ برهوت را در یک چشم بر هم زدن طی میکنند.
🍃به مقام شهیدان غبطه بسیار خوردم و زیر لب زمزمه کردم: طوبی لَهُما وَ حُسنُ مَآب...
✍ادامه دارد..
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
امام مجتبى عليه السلام
🌺«سزاوار است مسلمان هنگام غذاخوردن دوازده چيز را رعايت نمايد. كه چهارتاى آن واجب (اخلاقى) و چهار امر ديگر آن سنت و سيره اسلامى است و چهارتاى باقى مانده، از آداب محسوب مى گردد. اما چهار امر لازم:
🌹1 ـ شناسايى غذا
🌹2 ـ خشنود بودن بدانچه روزى ات گرديده
🌹3 ـ نام خدا را بر زبان جارى كردن (بسم اللّه گفتن)
🌹 4 ـ شكر گزارى در برابر نعمتى كه به تو داده شده.
🌸اما چهار موضوعى كه مراعات آن ثواب وسنّت است:
🌹 1 ـ وضو گرفتن پيش از شروع به غذا
🌹2 ـ نشستن بر جانب چپ بدن
🌹 3 ـ غذا را با سه انگشت بردارد و بخورد.
🌹4 ـ انگشتان خود را بليسد.
🌸 و چهار امر باقى مانده كه از ادب اسلامى به شمار مى رود:
🌹 1 ـ لقمه را از جلو خويش بگيرد
🌹2 ـ لقمه هاى غذا را كوچك بردارد
🌹3 ـ غذا را خوب بجود
🌹 4 ـ به صورت ديگران نگاه نكند.»
.من لا يحضره الفقيه، ج3، ص227، ح38
@bachehaeyaseman
" #موفقیت"
☘بدست اوردن چیزی است که دوست داریم! و
" #خوشبختی"
☘دوست داشتن چیزی ک بدست آورده ایم...
✨فرهنگ #شکرگزاری را تمرین و ترویج کنیم !!!
❇ امیر المومنین علی علیه السلام:
✨بر ناملايمات چشم فروبند وگرنه هيچگاه خشنود نباشى!
✨أغْضِ عَلى القَذى و إلاّ لَم تَرضَ أبد
ا
📖حکمت ۲۱۳ #نهج_البلاغه
@bachehaeyaseman