فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ راز خدایان و فرازمینی ها ( موجودات فضایی )
پرستش جن از گذشته تا امروز
هالیوود و بستر سازی برای پذیرفتن جنیان و شیاطین
✍ایمان اکبرآبادی
#صهیونیزم_جهانی
#دجال
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #واکسن ایرانی بهتره یا خارجی؟
🔰 بدون هیچ تعصبی این صحبتهای علمی پروفسور کرمی درباره تفاوت واکسن ایرانی و خارجی رو ببینید #کرونا
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 آیا ما با امام عصر (عج) هستیم؟
👌 #رسانه_باشید
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ برای امام زمانت یوسف باش
👌 باور میکنید میتوانید معشوق امام زمان باشید.
👤 استاد پناهیان
👌 #رسانه_باشید
🤲 در این ایام مبارک #فاطمیه ظهور و سلامتی و خوشنودی امام زمان علیه السلام را از خدا بخواهیم
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 ظهور ناگهانی
🔸 تغییر در نشانه های ظهور
🤲 #التماس_دعای_فرج
@bachehaeyaseman
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلام آقا
دوباره #جمعه و
ما در تکاپوی ظهورت
بگو که می شود آیا
شویم یک لحظه شاهد بر عبورت
☀️تعجیل درظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات☀️
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
@bachehaeyaseman
بچه های آسمان ۳۱۳
☁️🌞☁️ 🥀 #حوادث_فاطمیه🥀 #قسمت1️⃣1️⃣ 🔹62 ـ نماز صبح و پشيمانى ابوبكر مردم آماده مى شوند تا
☁️🌞☁️
🥀#حوادث_فاطمیه 🥀
#قسمت2️⃣1️⃣
🔶منظور ابوبكر از اين سخن ها كيست؟ يعنى او چه كسى را روباه مى داند، چه كسى دم روباه است؟
منظور ابوبكر اين است: "فاطمه(س) براى برپا نمودن فتنه، على(ع)را جلو انداخته است و او را شاهد خود قرار داده است".
🔸به راستى امّ طِحال چه كسى بوده است؟ او زن بدكاره اى بود كه در روزگار جاهليّت به فسق و فجور مشهور بود، او زنان فاميل خود را به زنا تشويق مى كرد، اكنون ابوبكر، چه كسى را به آن زن تشبيه مى كند؟
70 ـ اعتراض اُمّ سَلَمه
اُمّ سَلَمه (همسر پيامبر) فرياد برمى آورد: "اى ابوبكر! آيا تو به فاطمه چنين طعنه مى زنى؟ مگر نمى دانى فاطمه، همچون جانِ پيامبر و پاره تن اوست؟...چرا فراموش كرده ايد كه شما در حضور پيامبر هستيد و او شما را مى بيند؟ واى بر شما، به زودى سزاى كارهاى خود را خواهيد ديد".118
ابوبكر دستور مى دهد تا حقوق يك سال ام سلمه را قطع كنند.119
🔹71 ـ اذان بلال
يك روز، فاطمه(س) به ياد روزگار پدر و اذان بلال مى افتد. بلال با خود عهد كرده است كه بعد از وفات پيامبر، ديگر اذان نگويد، به بلال خبر مى دهند كه فاطمه(س)دوست دارد صداى اذان تو را بشنود.
بلال به مسجد مى آيد و آماده است تا موقع اذان شود و براى شادى دل فاطمه(س)اذان بگويد:
"الله أكبر، الله أكبر"، اين صداى بلال است كه به گوش مى رسد. صداى ناله فاطمه(س) بلند مى شود.... وقتى كه بلال مى گويد: "أشهد أنّ محمّداً رسول الله". فاطمه(س)ضجّه مى زند و بى هوش بر روى زمين مى افتد، به بلال مى گويند: "ديگر اذان نگو كه فاطمه(س)ديگر طاقت ندارد"، بلال اذان خود را قطع مى كند.120
🔹72 ـ ياد پدر مهربان
فاطمه(س)هميشه دستمال بر سر خود بسته است. هر وقت كه او حسن و حسين (عليهما السلام) را مى بيند اشكش جارى مى شود، زيرا با ديدن آنها، خاطراتى براى او زنده مى شود.
فاطمه(س) چنين مى گويد: "حسن جانم! حسين جانم! آيا به ياد داريد چگونه پيامبر شما را در آغوش مى گرفت و مى بوسيد؟ او كه شما را خيلى دوست داشت كجا رفت؟ چرا او به اينجا نمى آيد و شما را در آغوش نمى گيرد؟".121
روزهاى اندوه، روز اول ربيع الثانى تا 12 جَمادى الأولى سال 11 هجرى قمرى
🔶73 ـ اعتراض فاطمه(عليها السلام) به غصب فدك
فاطمه(س) تصميم مى گيرد نزد خليفه برود و با او سخن بگويد:
ــ اى ابوبكر! تو كه ادّعا مى كنى خليفه پيامبر هستى، چرا فدك مرا غصب نموده اى و كارگزار مرا از فدك اخراج كرده اى؟122
ــ مگر فدك، مالِ توست؟
ــ آيا نشنيده اى كه پيامبر فدك را به من بخشيد؟
ــ اى دختر رسول خدا، برو براى اين سخن خود شاهد بياور.123
با آن كه حق با فاطمه(س) بود و لازم نبود شاهدى بياورد، زيرا فدك مدّت ها در تصرّف او بود، ولى در اينجا او قبول مى كند و مى رود تا شاهد بياورد. آن روز كه پيامبر، فدك را به فاطمه(س) داد اُم اَيمَن و على(ع)شاهد بودند.
#ادامه_دارد.....
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤
@bachehaeyaseman
بچه های آسمان ۳۱۳
☁️🌞☁️ 🔵تشرف آیت الله شیخ اسماعیل نمازی خدمت آقا امام زمان عج (قسمت اول) 🔴 در سال 1336 هجری از تهر
☁️🌞☁️
🛑تشرف آیت الله شیخ اسماعیل نمازی خدمت امام زمان عج(قسمت دوم)
✳️همه مشغول کندن قبر شدند و هر یک برای خود قبری کند،
💠سپس به حاجیان گفتم: جلوی قبر خود بنشینند تا به چهارده معصوم(علیه السلام) توسّلی بجوییم و خودم شروع به خواندن دعای توسّل کردم.
🌕ابتدا به رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، بعد به حضرت زهرا(سلام الله علیها و سپس به سایر امامان(علیه السلام)
🔵وقتی به امام عصر(علیه السلام) رسیدم، روضهای خواندم و گریه زیادی کردیم.
در این حال الهام شد بهم که همه با هم «آقا» را با این ذکر بخوانیم:
🌹« یا فارس الحجاز أدرکنا، یا اباصالح المهدی ادرکنا، یا صاحبالزمان ادرکنا»
🔷همه با حال ناامیدی و گریه و زاری این ذکر شریف را تکرار میکردیم و آقا را صدا میزدیم.
✨به حاجیان گفتم: « با خدا قرار بگذارید که اگر نجات یافتیم همه اموالی که به همراه داریم در راه خدا انفاق کنیم، با خدا عهد ببندیم که اگر نیازمندی به ما مراجعه کرد در حقّ او کوتاهی نکنیم و بقیة عمرمان را در برآوردن نیازهای مردم کوشا و ساعی باشیم».
🔰بعد از توسّل و توجّه، هر کسی مشغول راز و نیاز با خدای خود شده، من هم از جمع، جدا شدم و پشتِ تپة کوچکی رفتم و با خدای خود سخنانی گفتم که بماند.
🌟به امام زمان عرضه داشتم: «آقا جان اگر الان به فریاد ما نرسی، پس کی و کجا به فریادمان خواهی رسید».
🍃گریه و توسل عجیبی داشتم که قابل توصیف نیست. در مدّت عمرم چنین حالت شیرینی چه قبل و چه بعد از آن حادثه، دیگر در من پیدا نشد
🌺در حال توسّل و تضرّع بودم که یک مرد عرب، به همراه هفت شتر که بارهایی بر آنان بود، در برابرم ظاهر شد....
✳️خیال کردم از عرب های حجاز است و احیاناً شتربانی است که تصادفاً از این بیابان عبور میکرده است.
💠با دیدن او به حدّی خوشحال شدم که از شادی در پوست خود نمی گنجیدم.
با خود گفتم: این آقا حتماً راه
رسیدن به «جریه» را میداند.
♻️درحال شادمانی بودم که دیدم آن آقا به طرف من آمد، من هم از جا برخاستم و با خوشحالی به طرف او رفتم و به او سلام کردم.
🌺در پاسخ فرمود: «علیکم السلام و رحمةالله و برکاته».
🔹به هم که رسیدیم روبوسی کرده، من صورت او را بوسیدم. شمایل او در اوج زیبایی و جذّابیّت بود، و چشم و ابرو و صورت بسیار زیبا و نورانی داشتند🌺
✨پس از سلام و روبوسی به زبان عربی فرمودند: «ضیّعتم الطریق؛ راه را گم کردهاید؟»
گفتم: بله.
✨فرمودند: من آمدهام که راه را به شما نشان دهم.
💠عرض کردم: خیلی ممنون.
✨بعد فرمودند: از این راه مستقیم بروید و از میان آن دو کوه بگذرید، به دو کوه دیگر میرسید، از میان آنها هم بگذرید، جادّه برای شما نمایان میشود بعد طرف چپ را بگیرید تا به جریه برسید.
🌺آقا پس از نشان دادن راه فرمودند: « النذور الّذی نذرتم لیس بصحیح؛
نذرهایی که کردهاید، صحیح نیست».
عرض کردم: چرا، آقای من؟
🌸فرمودند: «نذر شما مرجوح است، اگر همه دارایی خود را در راه خدا انفاق کنید چگونه به عراق میروید؟
💥در حالی که شما چهل روز در عراق میباشید و به زیارت امام حسین(علیه السلام) و امیرمؤمنان(علیه السلام) و سایر امامان(علیه السلام) مشرّف میشوید، اگر آن چه راه همراه دارید، در راه خدا انفاق کنید،
⛔️در مسیر، بدون خرجی میمانید و مجبور به تکدّی و گدایی میشوید و تکدّی هم حرام است.
آنچه را از مال و دارایی به همراه دارید، الان قیمت کرده و بنویسید و وقتی به وطن خودتان رسیدید به اندازه آن در راه خدا انفاق کنید، اکنون عمل به نذرتان مرجوح است.
✍ادامه دارد..
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
#خاطرات_تفحص_شهدا
🔹سال 72 در محور فكه اقامت چند ماه هاى داشتيم. ارتفاعات 112 ماواى نيروهاى يگان ما بود. بچه ها تمام روز مشغول زيرورو كردن خاك هاى منطقه بودند. شب ها كه به مقرمان بر مى گشتيم، از فرط خستگى و ناراحتى، با هم حرف نمى زديم! مدتى بود كه پيكر هيچ شهيدى را پيدا نكرده بوديم و اين، همه رنج و غصه بچه ها بود.
🔶يكى از دوستان براى عقده گشايى، معمولا نوار مرثيه حضرت زهرا(عليها السلام) را توى خط مى گذاشت، و ناخودآگاه اشك ها سرازير مى شد. من پيش خودم مى گفتم:
«يا زهرا! من به عشق مفقودين به اينجا آمده ام; اگر ما را قابل مى دانى مددى كن كه شهدا به ما نظر كنند، اگر هم نه، كه برگرديم تهران...».
✅روز بعد، بچه ها با دل شكسته مشغول كار شدند. آن روز ابر سياهى آسمان منطقه را پوشانده بود و اصلا فكه آن روز خيلى غمناك بود. بچه ها بار ديگر به حضرت زهرا(عليها السلام)متوسل شده بودند. قطرات اشك در چشم آنان جمع شده بودند. هركس زير لب زمزمه اى با حضرت داشت.
🔅در همين حين، درست رو به روى پاسگاه بيست و هفت، يك «بند» انگشت نظرم را جلب كرد.
💠با سرنيزه مشغول كندن زمين شدم و سپس با بيل وقتى خاك ها را كنار زدم يك تكه پيراهن از زير خاك نمايان شد. مطمئن شدم كه بايد شهيدى در اينجا مدفون باشد. خاك ها را بيشتر كنار زدم، پيكر شهيد كاملا نمايان شد. خاك ها كه كاملا برداشته شد، متوجه شدم شهيدى ديگر نيز در كنار او افتاده به طورى كه صورت هردويشان به طرف همديگر بود.
🌀بچه ها آمدند و طبق معمول، با احتياط خاك ها را براى پيدا كردن پلاك ها جستجو كردند. با پيدا شدن پلاك هاى آن دو ذوق و شوقمان دو چندان شد. در همين حال بچه ها متوجه قمقمه هايى شدند كه در كنار دو پيكر قرار داشت، هنوز داخل يكى از قمقمه ها مقدارى آب وجود داشت.
🍃همه بچه ها محض تبرك از آب قمقمه شهيد سر كشيدند و با فرستادن صلوات، پيكرهاى مطهر را از زمين بلند كردند. در كمال تعجب مشاهده كرديم كه پشت پيراهن هر دو شهيد نوشته شده:
«مى روم تا انتقام سيلى زهرا بگيرم...
🌸شادی ارواح پاک شهدا صلوات🌸
منبع: www.aviny.com
@bachehaeyaseman
🌸امام رضا علیه السلام:
💠خداوند هیچ خوردنی و نوشیدنی را حلال نکرده است مگر آنکه نفع و صلاح بشر در آن بوده و هیچ یک را حرام ننموده است مگر آنکه باعث زیان و مرگ و فساد بشر است.💠
📚منبع: مستدرک،ج۳،ص۷۱
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
❤️بوسه پیامبر اکرم(ص)❤️
☘ مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی از علماء مشهد بود ، که در کتاب شریفش فرمود : یکی از زهّاد و پرهیزگاران می فرمود : من با خودم عهد کردم که هر شب قبل از خوابیدن به اندازه ی معینی بر محمد و آل محمد (ص) صلوات بفرستم.
☘ یک شب یک عده از رفقا و دوستان به اتاق و حجره ام آمدند ، با اینکه حجره ام شلوغ بود و تا دیر وقت طول کشید و خسته بودم ولی مثل هرشب صلوات هایم را فرستادم و بعد خوابیدم.
☘ خواب دیدم ، آقا رسول الله (ص) وارد حجره شدند و از تشریف فرمائی وجود مقدس حضرت در و دیوار منور شده بود. به سوی من تشریف آورند و فرمودند:
☘ کجاست آن دهانی که بر من صلوات می فرستاد؟ می خواهم ببوسم . من خجالت کشیدم که بگویم من . چون لیاقتی در خودم نمی دیدم ، ولی آنقدر آقا رسول الله (ص) بزرگوار بودند که صورت مبارک را جلو آوردند و به صورت من بوسه زدند. از شدت خوشحالی از خواب پریدم بطوری که همه ی دوستان و رفقا از خواب بیدار شدند.
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
#خودسازی
#کم_حرف_زدن
🔸کوشش کنید با دیگران حرف نزنید مگر حرف حکمت آمیز!
حرف حکمت آمیز هم خیلی زیاد نیست چون زیاد زمینه ندارد و همه مستمع آن نیستند، پس طبعا شما کم حرف میشوید.
خدای تعالی میخواهد حضرت مریم را بسازد به او می فرماید باید نذر کنی که امروز حرف نزنی.
شما خودتان را تمرین بدهید.
👌یک خردهای تصمیم بگیرید که کم حرف بزنید.
از همه چیز بهتر برای #سالک_الی_الله کم حرف زدن است.
👈حرف فقط حرف لازم!
👈حرف حکمتآمیز
👈حرف خدا
👈حرف قرآن
@bachehaeyaseman
🌿آیتاللـہ مجتهدیتهرانی(ره) :
دیدید بعضیها تا میخــواهند دو
رڪعت #نماز بخوانند، انگـار یڪ
ڪوه پشت آنها افتــاده، اینھا همه
بر اثـر #گنـــاهـــان زیـاد است...
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد دانلود☝️
👤 استاد #رائفی_پور
👽 این همه میگن آدم فضایی آدم فضایی منظورشون چیه ؟!
⚠️ شیطان پرستی ، حقیقت آدم فضایی ، کابالا ،
‼️ #هالیوود بر مبنای چه عقایدی فیلم می سازد و در نگاه آنها ملائکه و شیاطین چه جایگاهی دارند؟
بسیار جالب
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 خیالت راحت! اهل بیت مدیون کسی نمیشن ...
👤 حجت الاسلام عالی
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نماهنگ زیبا و انگلیسی "آه که چقدر میدرخشی" در رثای حاج قاسم سلیمانی
#حاج_قاسم #سردار_دلها
#مرد_میدان
@bachehaeyaseman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پست ویژه
💖 پیشگویی عجیب شهید سلیمانی از شروع جنگ سنگین سفیانی بعد از جنگ با داعش.
🌸 یکی از مدافعان حرم میگوید:
🌼 در پایان جنگ با داعش #حاج_قاسم سلیمانی به قرارگاه آمد. آمده بود به بچه ها خدا قوّت بگوید، نشستم کنارش گفتم:
🍃 حاجی جنگ دیگه تموم شد؛ با اجازتون من برگردم سر درس و زندگیم، بغضم را فرو بردم و گفتم سفره جنگ را جمع کردند ما جا موندیم از قافلهی شهدا، برای ما دعا کنید.
🌷 حاجی دستم را گرفت توی دستش و فشار داد و گفت:
🌺 فلانی، خیلی عجله نکن، به زودی یک جنگ سنگینی خواهیم داشت که همه شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم آرزو میکنند کاش بودند و در این جنگ کنار شما میجنگیدند.
📚کتاب سلیمانی عزیز، ص ۱۹۴
#مرد_میدان #سردار_دلها
@bachehaeyaseman
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔹به اين يقين رسيدهام که ديدنت ملاک نيست...
🔹جهان مگر نديده بود يازده امام را...
🔹تو روزی عدل و داد را اقامه میکنی و من...
🔹زنام قائمت فقط بلد شدم قيام را...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@bachehaeyaseman
☁️🌞☁️
🛑روشنگری در مورد آیت الله خامنه ای!
✍انتقاد میکنند که شما دارید از «رهبری آیت الله خامنه ای» بت می سازید و دروغگویید!
💥سوال ما اینه:
✍آیا #آیت_الله_فاطمی_نیا هم دروغگوست که فرمود:هر کس با این سید(آیت الله خامنه ای) دشمنی کند عاقبت بخیر نمی شود؟
✍آیت الله شوشتری هم دروغگوست که فرمود:
من سرباز کوچک رهبری هستم، ایشان از مرسلین است؟
✍ #آیت_الله_مصباح هم دروغگوست که فرمود: ملائکه برای ایشان و به احترامشان دست به سینه می گذارند؟
✍#آیت_الله_بهجت آن عارف بی بدیل هم دروغگوست که به امام خامنه ای فرمود: بنده ضمانت می کنم که شما توسط خواص اولیا مساعدت شوید؟
و فرمودند: که در ملاقاتی با امام زمان عج داشتم، خواستم سفارش آقای خامنه ای را بکنم، حضرت فرمودند: (خامنه ای از ماست)...
✍مگر علامه #حسن_زاده_آملی این عارف بزرگ که علامه طباطبایی در موردش فرمود: حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان..
دو زانو در مقابل رهبر انقلاب ننشست وایشان را «مولای من» خطاب نکرد و نگفت: گوشتان به دهان رهبر باشد که او گوشش به دهان حجت ابن الحسن است؟
💥آیا اینها برای کاسبی دنیا و خودشیرینی این مطالب را گفته اند؟!
✍چرا مهمترین وصیت شهدایی که گلچین شده ی خدا هستن اینه:
پشت #ولایت_فقیه باشید و امام خامنه ای را تنها نگذارید؟
✍مگه سردار سلیمانی در وصیت نامش ننوشت که:
من حضرت آیتالله العظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست؟
💢یعنی شهدا هم دروغگو و چاپلوس بودن؟!
نه!
🍃شهدا و اولیای الهی چون #چشم_برزخی و #بصیرت داشتن:
💫نور خدا و ولایت را در باطن مقام معظم رهبری دیده اند و بر اساس همین طینت و باطن او سخن میگویند..
💢جالبه بدونید وقتی از نخست وزیر ژاپن پرسیدند در ملاقات با رهبر عالی ایران چه دیدید:
گفت:اگر ما هم یک چنین رهبری داشتیم،آمریکا را از کشورمان بیرون می کردیم..
🍃پس شکر نعمت ولی فقیه را بجا بیاوریم
از کفران نعمت خدا بترسیم و #نایب_امام_زمان او را در میان این همه هجمه و دروغ و #تهمت تنها نگذاریم...
@bachehaeyaseman
ورود واکسن کرونای آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است
🔅رهبر معظم انقلاب:
🔹ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است.
🔹این موضوع را به مسئولین گفته ام و الان هم به شکل عمومی می گویم.
🔹اگر آمریکایی ها توانسته بودند واکسن تولید کنند این افتضاح کرونایی در کشور خودشان پیش نمی آمد.
🔹اطمینانی به آمریکایی ها و انگلیسی ها نیست، اعتمادی به آنها ندارم، گاهی اوقات اینها می خواهند واکسن را روی ملت های دیگر میخواهند امتحان کنند.
🔹البته به فرانسه هم خوشبین نیستم، زیرا سابقه خون های آلوده را دارند.
🔹از جاهای دیگر که مطمئن باشد میخواهند واکسن تهیه بکنند، مشکلی ندارد.
@bachehaeyaseman
بچه های آسمان ۳۱۳
☁️🌞☁️ 🛑تشرف آیت الله شیخ اسماعیل نمازی خدمت امام زمان عج(قسمت دوم) ✳️همه مشغول کندن قبر شدند و هر
☁️🌞☁️
🔴تشرف آیت الله شیخ اسماعیل نمازی خدمت آقا امام زمان عج(قسمت سوم)
🌸آقا سپس فرمود: «رفقایت را صدا کن و فوراً سوار شوید، الان که به راه بیفتید اوّل مغرب در جریه هستید.»
✳️دوستان ما هنوز در حال گریه و انابه و توسّل و تضرّع بودند و ما را نمیدیدند، اما ما آنان را میدیدیم.
✨وقتی آنها را صدا کردم، با دیدن ما یکباره از جا برخاستند و با خوشحالی به طرف ما آمدند.
💠یکی یکی سلام کرده، دست آقا را بوسیدند. آن گاه حضرت فرمودند:
«سوار شوید و از همین راه بروید».
❄️به دوستان گفتم: «آقا راه را به من نشان دادند، سوار شوید تا برویم».
‼یکی از حاجیان به نام «حاج محمّد شاه حسینی» به من گفت: «حاج آقا! اگر راه بیفتیم ممکن است ماشین دوباره در شن ها فرو رود یا این که مجدّداً راه را گم کنیم.
🍃 بیایید پول های نذر شده را همین الان به این مرد عرب به مقداری که می خواهد بدهیم، تا زحمت کشیده تا رسیدن به مقصد ما را همراهی کند».
🌕آقا وقتی سخن حاجی مذکور را شنیدند، فرمودند:
✅«[شیخ اسماعیل] جلوی من به همة آنها بگو که نذر آنها صحیح نیست».
💥️منم گفتم «آقامیفرمایند نذر شما مرجوح است و صحیح نمیباشد...سپس کامل بازگو کردم.
🌹ههمچنین آقا فرمودند :میدانم پولی که همراه دارید کافیست وگرنه خودم به شما پول میدادم.
🌿 دیدیم نمیتوانیم آقا را با پرداخت پول همراه خود کنیم،یکباره به قلبم الهام شد آقا اهل حجاز هستند و اهل حجاز در سوگند به قرآن عقیده مندند.بهمین خاطر قرآن کوچکی از جیبم در
آورده و ایشان را سوگند دادم
☀️آقا فرمودند:چرا قسم میخوری؟به قرآن قسم نخور!باشد حالا که مرا قسم دادی با شما می آیم...
🌸سپس آقا فرمودند:
«علی اصغر مقصّر است (که باعث گم شدن شما شد)، اکنون محمود رانندگی کند من هم وسط (صندلی کنار راننده) مینشینم و شما (شیخ اسماعیل) هم کنار من بنشین به رفقا هم بگو زودتر سوار شوند.»
♦به محمودآقا گفتم: تورانندگی کن.
آقا خودشان کنار راننده نشستند و من هم کنار ایشان نشستم
⭕ حاج محمود پشت فرمان نشست.
🌺آقا به من فرمودند: «بگو ماشین را روشن کند».
🔴عجیب اینکه در این حال هیچ کدام از مسافران و راننده ها حواسمان نبود که آب و بنزین که تمام شده،پس ماشین چه جوری حرکت کند؟!
❄️حاج محمود استارت زد، ماشین روشن شد و به راه افتاد. در این لحظه دیدم آقا، انگشت سبابه شان را حرکت دادند امّا من از رمز و راز آن آگاه نبودم.
🚖ماشین بدون این که در شن ها فرو رود، به سرعت راه خود را می پیمود. وقتی از میان آن دو کوه گذشتیم همان طور که آقا فرموده بودند دو کوه🏔 دیگر ظاهر شد.
🌹آقا فرمودند: «بگو از میان این دو کوه حرکت کند».
🔻من به حاج محمود آقا گفتم: از وسط دو کوه حرکت کن.
🌺آقا با این که اصلاً فارسی سخن نگفتند و تنها با من به عربی صحبت می کردند اما نام من و سایر زوّار و حجّاج و راننده ها را می دانستند و همه را به اسم، نام می بردند و سخنان فارسی ما را متوجّه شده، پاسخ میگفتند.
🔻وقتی به وسط دو کوه رسیدیم، حضرت به آسمان نگاهی کرده، فرمودند:
🔵«الآن اوّل ظهر است. به راننده بگو بایستد. همه پایین بیایید و نماز خود را بخوانید.
✨من هم نماز خود را بخوانم، بعد از نماز رفقا بعد از نماز سوار شده و ناهار را هم در ماشین بخورند تا اول مغرب انشاءالله به جریه برسیم».
✅وقتی دوستان پیاده شدند آقا فرمودند:
«آب که ندارید؟»
🔹عرض کردم: خیر، آبی نداریم.
🌹حضرت در این هنگام درختچة خاری را که به ضخامت یک عصا بود به من نشان دادند و فرمودند:
🌹«آن درخت را که می بینی، کنار آن چاهی است. بروید، آب بنوشید، وضو بگیرید و نماز بخوانید، مشکهایتان هم پر کنید ،من همین جا نماز میخوانم، من وضو دارم.»
✍ادامه دارد..
@bachehaeyaseman
بچه های آسمان ۳۱۳
☁️🌞☁️ 🥀#حوادث_فاطمیه 🥀 #قسمت2️⃣1️⃣ 🔶منظور ابوبكر از اين سخن ها كيست؟ يعنى او چه كسى را روب
☁️🌞☁️
🥀 #حوادث_فاطمیه 🥀
#قسمت3️⃣1️⃣
74 ـ اُمّ اَيمن شهادت مى دهد
فاطمه(س) به خانه اُمّ اَيمَن مى رود و جريان را براى او تعريف مى كند.
اُم اَيمَن برمى خيزد و همراه با فاطمه(س) به مسجد مى آيد، على(ع)هم مى آيد.
🔸اُم اَيمَن رو به ابوبكر مى كند و مى گويد:
ــ اى ابوبكر، من از تو سؤالى دارم.
ــ چه سؤالى؟
ــ بگو بدانم آيا شنيده اى كه پيامبر فرمود: "اُم اَيمَن، زنى از زنان بهشت است"؟124
ــ آرى، شنيده ام.
ــ اگر قبول دارى كه من از اهل بهشتم، اكنون، شهادت مى دهم كه پيامبر فدك را به فاطمه(س) بخشيد.125
على(ع) هم شهادت مى دهد كه پيامبر فدك را به فاطمه(س) داده است.
ابوبكر به فكر فرو مى رود، او ديگر در نزد مردم چاره اى ندارد و تصميم مى گيرد تا فدك را به فاطمه(س)برگرداند.
فاطمه(س) از ابوبكر مى خواهد تا سندى به او دهد كه همه بدانند فدك از آنِ اوست. ابوبكر كاغذى را مى طلبد و در آن مى نويسد كه فدك از آن فاطمه(س)است.126
75 ـ عُمَر سند فدك را پاره مى كند
عُمَر از ماجرا باخبر مى شود، سريع به ميان كوچه مى دود، او مى خواهد هر چه زودتر خود را به فاطمه(س) برساند.
🔹خداى من! او راه را بر فاطمه(س) مى بندد و مى گويد: "اين نوشته را به من بده". فاطمه(س)نامه را نمى دهد، عُمَر سيلى به صورت او مى زند و هر طور كه شده سند را مى گيرد و آن را پاره مى كند.127
اشك در چشمان فاطمه(س) حلقه مى زند، چرا هيچ كس به يارى دختر پيامبر نمى آيد؟
76 ـ ترس از گريه فاطمه(عليها السلام)
فاطمه(س) ديگر از اين مردم خسته شده است، اين مردم به سخنان او گوش نكردند و دشمن او را يارى كردند، آنها على(ع)را خانه نشين كردند، فرزند او، محسن(ع) را كشتند.
فاطمه(س) ديگر از اين دنيا خسته است، بيمارى او شدّت يافته است، او شب و روز گريه مى كند. صداى گريه فاطمه(س)، فرياد مظلوميّت است.
او با گريه حق را يارى مى كند.
اكنون، فاطمه(س) به سوى قبر پدر مى رود. فاطمه(س) قبر پدر را در آغوش مى گيرد و مى گويد: "اى پدر، بعد از رفتن تو مردم ما را تنها گذاشتند، صبر من ديگر تمام شده است. بار خدايا! مرگ مرا سريع برسان كه زندگى دنيا براى من تيره و تار شده است".128
🔶او در كنار قبر پدر بى هوش مى شود. زنان مدينه به سوى او مى دوند، آب مى آورند و بر صورتش مى ريزند تا به هوش آيد.129
همه از خود اين سؤال را دارند: "چرا بايد يگانه دختر پيامبر اين گونه گريه كند؟".
77 ـ اعتراض همسايه ها
گريه فاطمه(س) دل هر كس را به درد مى آورد. حكومت به اين نتيجه مى رسد كه هر طور هست بايد صداى گريه فاطمه(س) را خاموش كند. آنان نقشه اى مى كشند، با بعضى از همسايه ها سخن مى گويند...
چند نفر از همسايگان نزد على(ع) آمده اند و دارند با او سخن مى گويند.
ــ فاطمه هم شب گريه مى كند هم روز، ما از تو مى خواهيم سلام ما را به او برسانى و به او بگويى كه يا شب گريه كند و روز آرام باشد تا ما بتوانيم استراحت كنيم، يا روز گريه كند و شب آرام باشد، ما نياز به آرامش داريم.
ــ باشد، من به فاطمه مى گويم.130
على(ع) به خانه خود حركت مى كند، سخن همسايه ها را به فاطمه(س)مى گويد، فاطمه(س)در پاسخ مى گويد: "على جان! من به زودى به ديدار خدا مى روم".131
78 ـ گريه در بقيع
فاطمه(س) را از گريه كردن منع كردند، او ديگر نبايد به كنار قبر پيامبر بيايد و گريه كند. او اوّلِ صبح، از خانه بيرون مى رود و به سوى قبرستان بقيع مى رود. حسن و حسين (عليهما السلام) نيز همراه او هستند. او در گوشه اى از قبرستان مى نشيند و شروع به گريه مى كند. آنجا درخت كوچكى هست، فاطمه(س) زير سايه درخت مى نشيند و به گريه خود ادامه مى دهد.
چند نفر با تبر به سوى بقيع مى روند و آن درخت را قطع مى كنند.
🔶فردا صبح، فاطمه(س) با حسن و حسين (عليهما السلام) به سوى بقيع مى آيد. آفتاب بالا آمده است، امّا اينجا ديگر درختى نيست تا فاطمه(س) زير سايه اش بنشيند.132
79 ـ بناىِ بيت الأحزان
على(ع) براى ديدن فاطمه(س)آمده است. او مى بيند كه فاطمه(س) در آفتاب نشسته است، على(ع) براى او بَيتُ الاَحزان (خانه غم ها) مى سازد. سايبانى كوچك براى گريه كردن فاطمه(س).133
#ادامه_دارد.....
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤
@bachehaeyaseman