اطلاعیه با عرض سلام خدمت اعضای محترم گروه بچه های مسجد و اهالی محترم روستای هاردنگ گروه بچه های مسجدجهت اعزام کاروان به کربلا از روستای هاردنگ لذا هماهنگی و درخواست از یک دفتر زیارتی در شهر اصفهان جهت ثبت نام در روستای هاردنگ به جای شهر اصفهان انجام داد که مورد موافقت قرار گرفت لذا برابر اعلام مدیر کاروان در صورت ثبت نام ۵۰ نفر تاریخ اعزام به سفر را ۲۱ آذر ماه اعلام نمودند 🔷 هزینه سفر باتوجه به اینکه اکنون به خاطر ایام اربعین تمامی هتل ها قراردادشان با کاروان‌های ایران لغو می باشد تا انعقاد قرارداد جدید مشخص نمی باشد کما اینکه هزینه متغیر ونسبت به قیمت ارز (دینار و دلار )در زمان اعزام ارزیابی و اخذ می گردد. 🔷سفر زمینی و انشاالله اتوبوس از روستا به سمت مرز حرکت می کند. 🔷مسولیت کلی کاروان با دفتر زیارتی و مدیر کاروان برابر شیوه نامه ها مربوطه و رسمی می باشد و گروه بچه های مسجد جز همراهی و خادمی زائرین عزیز هیچ مسولیتی ندارد. 🔷متقاضیان ضمن تصمیم قطعی ، در اسرع وقت مشخصات خود و همراهان را به صورت حضوری به خادمین کاروان آقای امیر موسایی و یا احمد صادقی اعلام نمایند 🔷از ارسال پیغام و یا اعزام واسطه جهت ثبت نام خودداری نمایید. 🔷درصورت متقاضی بیش از ظرفیت کاروان اولویت با کربلا اولی ها می باشد 🔷درصورت تکمیل ظرفیت، اعزام قطعی می باشد لذا متقاضیان می‌بایست پس از اعلام نسبت به اخذ گذر نامه اقدام نمایند. شماره تماس جهت هماهنگی : ۰۹۱۳۲۳۶۰۶۷۹ امیر موسایی ۰۹۱۳۶۴۲۱۷۹۶احمد صادقی https://eitaa.com/bachehaymasjedhardeng

به اطلاع می رساند که تاکنون ۳۹ نفر ثبت نام نمودند و فقط ۹ نفر دیگر می‌توانند ثبت نام کنند چنانچه ظرفیت باقی مانده در روستا متقاضی نداشته باشد از افراد متقاضی خارج از روستا ثبت نام میگردد لذا خواهشمندیم تا حد امکان در روستا اطلاع رسانی گردد. از اول مهر ماه جهت اخذ گذر نامه برای افراد فاقد گذر نامه که ثبت‌نام نمودند اقدام خواهیم کرد. #اطلاع_رسانی_کنید https://eitaa.com/bachehaymasjedhardeng

برابر درخواست تعدادی از نوجوانان مذهبی روستا موضوع زیر جهت اطلاع اعلام میگردد تعزیه حضرت علی اکبر راس ساعت ۱۶ روز چهارشنبه ویژه نوجوانان در حسينيه سیدالشهدا برگزار میگردد

🎥 #کلیپ تصویری| #ببینید و #نشر_دهید ⛔️ به چه اجازه‌ای؟! #استاد_عباسی_ولدی #تربیت_فرزند

📝 عجایب آیت الکرسی ✍«ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. ✨یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم. ✨فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته. ✨گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. ✨خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم.

✅ عیادت رهبر معظم انقلاب از همسرشون در بیمارستان بقیه الله تهران و... شش دقیقه