baghdad0120
✨✌ #مستند حمــله سپـــاه به پایگاه عین الاسد آمریکا #قاسم_بن_الحسن #کفش_قاسم_سلیمانی #زنده_ایم_ب
۱۸ دی سالروز حمله موشکی سپاه پاسداران به پایگاه آمریکایی عینالاسد.
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_نهم 🔹 دیگر نمیخواستم دنبال سعد #آواره شوم که روی شانه سالمم تقلاّ میکردم بلک
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_دهم
🔹 از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد :«ببخشید زود بیدارتون کردم، اکثر راههای منتهی به شهر داره بسته میشه، باید تا هوا روشن نشده بزنیم بیرون!»
از طنین ترسناک کلماتش دوباره جام #وحشت در جانم پیمانه شد و سعد انگار نمیشنید مصطفی چه میگوید که در حال و هوای خودش زیر گوشم زمزمه کرد :«نازنین! هر کاری کردم بهم اعتماد کن!»
🔹 مات چشمانش شده و میدیدم دوباره از نگاهش #شرارت میبارد که مصطفی از آیینه نگاهی به سعد کرد و با صدایی گرفته ادامه داد :«دیشب از بیمارستان یه بسته آنتیبیوتیک گرفتم که تا #تهران همراهتون باشه.» و همزمان از جیب پیراهن کِرِم رنگش یک بسته کپسول درآورد و به سمت عقب گرفت.
سعد با اکراه بسته را از دستش کشید و او همچنان نگران ما بود که برادرانه توضیح داد :«اگه بتونیم از شهر خارج بشیم، یک ساعت دیگه میرسیم #دمشق. تلفنی چک کردم برا بعد از ظهر پرواز تهران جا داره.» و شاید هنوز نقش اشکهایم به دلش مانده بود و میخواست خیالم را تخت کند که لحنش مهربانتر شد :«من تو فرودگاه میمونم تا شما سوار هواپیما بشید، به امید #خدا همه چی به خیر میگذره!»
🔹 زیر نگاه سرد و ساکت سعد، پوزخندی پیدا بود و او میخواست در این لحظات آخر برای دردهای مانده بر دلم مرهمی باشد که با لحنی دلنشین ادامه داد :«خواهرم، ما هم مثل شوهرت #سُنی هستیم. ظلمی که تو این شهر به شما شد، ربطی به #اهل_سنت نداشت! این #وهابیها حتی ما سُنیها رو هم قبول ندارن...» و سعد دوست نداشت مصطفی با من همکلام شود که با دستش سرم را روی شانهاش نشاند و میان حرف مصطفی زهر پاشید :«زنم سرش درد میکنه، میخواد بخوابه!»
از آیینه دیدم #قلب نگاهش شکست که مرا نجات داده بود، چشم بر جرم سعد بسته بود، میخواست ما را تا لحظه آخر همراهی کند و با اینهمه محبت، سعد از صدایش تنفر میبارید. او ساکت شد و سعد روی پلکهایم دست کشید تا چشمانم را ببندم و من از حرارت انگشتانش حس خوشی نداشتم که دوباره دلم لرزید.
🔹 چشمانم بسته و هول خروج از شهر به دلم مانده بود که با صدایی آهسته پرسیدم :«الان کجاییم سعد؟» دستم را میان هر دو دستش گرفت و با مهربانی پاسخ داد :«تو جادهایم عزیزم، تو بخواب. رسیدیم دمشق بیدارت میکنم!»
خسته بودم، دلم میخواست بخوابم و چشمانم روی نرمی شانهاش گرم میشد که حس کردم کنارم به خودش میپیچد. تا سرم را بلند کردم، روی قفسه سینه مچاله شد و میدیدم با انگشتانش صندلی ماشین را چنگ میزند که دلواپس حالش صدایش زدم.
🔹 مصطفی از آیینه متوجه حال خراب سعد شده بود و او در جوابم فقط از درد ناله میزد، دستش را به صندلی ماشین میکوبید و دیگر طاقتش تمام شده بود که فریاد زد :«نازنین به دادم برس!»
تمام بدنم از #ترس میلرزید و نمیدانستم چه بلایی سر عزیزدلم آمده است که مصطفی ماشین را به سرعت نگه داشت و از پشت فرمان پیاده شد. بلافاصله در را از سمت سعد باز کرد، تلاش میکرد تکیه سعد را دوباره به صندلی بدهد و مضطرب از من پرسید :«بیماری قلبی داره؟»
🔹 زبانم از دلشوره به لکنت افتاده و حس میکردم سعد در حال جان دادن است که با گریه به مصطفی التماس میکردم :«تورو خدا یه کاری کنید!» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، سعد دستش را با قدرت در سینه مصطفی فرو برد، ناله مصطفی در سینهاش شکست و ردّ #خون را دیدم که روی صندلی خاکستری ماشین پاشید.
هنوز یک دستش به دست سعد مانده بود، دست دیگرش روی قفسه سینه از خون پُر شده و سعد آنچنان با لگد به سینه #مجروحش کوبید که روی زمین افتاد و سعد از ماشین پایین پرید.
🔹 چاقوی خونی را کنار مصطفی روی زمین انداخت، درِ ماشین را به هم کوبید و نمیدید من از #وحشت نفسم بند آمده است که به سمت فرمان دوید. زبان خشکم به دهانم چسبیده و آنچه میدیدم باورم نمیشد که مقابل چشمانم مصطفی #مظلومانه در خون دست و پا میزد و من برای نجاتش فقط جیغ میزدم.
سعد ماشین را روشن کرد و انگار نه انگار آدم کشته بود که به سرعت گاز داد و من ضجه زدم :«چیکار کردی حیوون؟ نگه دار من میخوام پیاده شم!» و #رحم از دلش فرار کرده بود که از پشت فرمان به سمتم چرخید و طوری بر دهانم سیلی زد که سرم از پشت به صندلی کوبیده شد، جراحت شانهام از درد آتش گرفت و او دیوانهوار نعره کشید :«تو نمیفهمی این بیپدر میخواست ما رو تحویل نیروهای امنیتی بده؟!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@baghdad0120
✨🦋
✨️🇮🇷
بامداد روز چهارشنبه هجدم دی ماه ۱۳فروند #موشک_بالستیک به سمت پایگاه ارتش تروریستی آمریکا در #عین_الاسد واقع در استان الانبار در عملیاتی با نام #شهید_سلیمانی و با رمز #یا_زهرا توسط نیروی هوافضای سپاه شلیک شد. این حمله فارغ از میزان تلفات و خسارتهای وارده از بعد #استراتژیک و راهبردی حائز اهمیت بالا و نشان دهنده دست برتر #جمهوری_اسلامی در برابر #آمریکا در تحولات منطقه است. #ایران اولین کشوری است که بعد از #جنگ_جهانی_دوم در مقابل ابرقدرت زورگوی جهان ایستاده و به پایگاه های نظامی اش حمله کرده است.
#لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قدرتمند_اسلامی #قدرت_پوشالی_غرب #جانفدا
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
#لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قدرتمند_اسلامی #قدرت_پوشالی_غرب #جانفدا #قاسم_بن_الحسن @baghdad0120
#جالب
یه سری محتوای قدیمی پیدا کردم
بد نیست شما هم ببینید
#قاسم_بن_الحسن
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨️🇮🇷
🎥 نقشه شوم #انگلیس برای #زن_ایرانی
🔹پاسخ زیبای #مریلا_زارعی به زنانی که خواهان #آزادی_حجاب هستند
🗓۱۷ دی ماه، سالروز اجرای طرح استعماری حذف #حجاب به دست #رضاخان در سال۱۳۱۴ هجری شمسی
#لبیک_یا_خامنه_ای #زن_عفت_افتخار #مرد_غیرت_اقتدار #حجاب_امنیت_آرامش #زن_زندگی_آگاهی #جانفدا #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨
🖼#پوستر | #عین_الاسد
🔥
✅ بزرگترین آرزوی #حاج_قاسم، اخراج آمریکا از منطقه
#قاسم_بن_الحسن
#قصاص_عادلانه
#زنده_ایم_به_قصاص
eitaa.com/Baghdad0120