پیش کسوتان مصداق «السابقون الأولون» و « السابقون السابقون» هستند.
سی وچند سال از پایان دفاع مقدس گذشته، در واقع جمع بندی حوادث را از راه دور میتوان انجام داد.
وقتی در وسط حادثه هستیم درست نمیشود ابعاد حادثه را دید.
در بهبوهه دفاع مقدس نمیتوانستید مثل امروز ابعاد این حادثه، عرض و طول، عمق، خصوصیات آن را مشاهده کنید... لکن امروز میشود دفاع مقدس را آنچنان که اتفاق افتاده دید. من خیال میکنم هر چه بگذرد اگر کارهایی که آقای سردار باقری گفتند انجام بگیرد و توجه به خروجیهای آنها هم صورت بگیرد، بازاین معرفت بیشتر خواهد شد.
در تاریخ ما هم این برهه از زمان (دفاع مقدس) یک برهه درخشان و تأثیر گذار شناخته خواهد شد.
من میگم همونجوری که بنده یا شما در حادثه بوده ایم، ما باید کاری کنیم نسل امروز همینجور اون حادثه (دفاع مقدس) را بشناسند و بدانند. این توقع را من از خودم و شما دارم.
بنده با جوانها تا حدودی مرتبط هستم. میبینم که خیلی از چیزها را اطلاع ندارند. میخواهم که حقایق دفاع مقدس به گوش آنان برسد.
درباره جنگ حقایقی که ما بهش توجه داریم امروز دیگر فقط یک ادعا نیست
یک روزی ادعا میکردیم که قدرتهای جهانی با ما میجنگیدند.
اون روز ادعای ما این بود و ممکن بود کسی بگوید شما ادعا میکنید اما امروز خود آنها اسناد و مدارک را منتشر میکنند و اعتراف میکنند.
🔴حقایق دفاع مقدس
حقیقت اول:
حمله نظامی به کشور بعد از انقلاب، غیر منتظره نبود به این خاطر که حمله کنندگان (حمله را صدام کرد اما پشت سر صدام استکبار جهانی قرار داشت، بیشتر غرب و کفه دیگر هم رژیم شوروی سابق. هم او را تشویق کردند او هم خودش زمینه اش آماده بود و قدرت طلب بود. قول هم دادند که از او پشتیبانی میکنند و به قولهایشان عمل کردند.)
حمله این ها طبیعی بود چون از انقلاب به شدت عصبانی بودند. این انقلاب کارهایی رو انجام داد که شاید خود ما ها خیلی ملتفت به ابعادش نبودیم...اما آنها میدیدند.
انقلاب اسلامی ایران صرفا یک شکست سیاسی مقطعی نبود که به مجموعه نظام سلطه آمریکا و... وارد کرده باشد. بلکه تهدید امپراتوری نظام سلطه بود.
نگاهی که آن روز غربیها و آمریکایی ها به ایران داشتند نگاهی بود کاملا همراه با خاطرجمعی و اطمینان به سلطه و اینکه میتوانند از منافع سرشار اینجا استفاده کنند. بدون واهمه و نگرانی ای.
در چنین شرایطی انقلابی به وقوع بپیوندد و شخصی مثل امام....
لذا باید انتقام میگرفتند و ضربه هایی هم زدند، ولی نشد.
(از ضربه های متعددی که زندند نتیجه نگرفتند برای آنکه ایران را به زانو بکشند )باید جنگ میشد. جنگ نظامی تمام عیار هم باید از یک همسایه انجام میشد.
من آن وقتها به وزارت دفاع رفت و آمد داشتم آنجا حدسهایی میزدند، اما خیلی ها فکرش را نمیکردند که چنین جنگی اتفاق بیفتد.
افراد با تجربه تر میتوانستند حدس بزنند.
حالا عده ای شروع کنند به تبلیغات که چرا با عراق جنگ کردید. انگار ما لشکر کشی کردیم.
یا چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادید، خب تعطیل میکردید.
بعد از اینکه قطعنامه 598 را قبول کردیم عراق دو مرتبه تا پادگان حمید، داخل کشور آمد. بعد که رزمندگان رفتند، آنها قضیه مرصاد را شروع کردند.
اینها فکر میکنند اگر ما بعد از فتح خرمشهر جنگ را تعطیل میکردیم، آنها هم دیگر جنگ را رها میکردند.
مسئله این نبود که ما بخواهیم جنگ شروع کنیم .
مسئله سیاست امپراتوری نظام سلطه بود که میخواستند ملت ایران را به زانو بکشانند.
مردم عرب خوزستان یکی از بهترین دفاعها را خودشان انجام دادند. در خود خوزستان شخصیتهای برجسته مثل شهید علی هاشمی که عرب اهوازی است نقش خیلی خوبی داشتند.
دشمن میخواست سرنوشت ملت ایران که به وسیله انقلاب مشخص شده بود، عوض کنند و میخواستند صدای مردم ایران که حرفِ نویی به دنیا زده شده بود و پیامی برای دنیا بود میخواستند این صدا را خفه کنند
آن پیام عبارت بود از
مقاومت
عدم تسلیم
مبارزه با ظلم
مقابله با تبعیض بین المللی...
میخواستند باب مقاومت بسته بشود.
پاسخ ملت ایران چه بود؟ همه این هدفها را خنثی کرد و خودش را بالا کشید و نقطه مقابل آنچه میخواستند رقم بزنند اتفاق افتاد.