eitaa logo
بهاردل
332 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
417 ویدیو
20 فایل
دارالقرآن موسسه فرهنگی پیام غدیر 🌐 وب سایت: http://www.baharedel.ir 🔶️ کانال تلگرام: https://telegram.me/baharedel_ir 🔷 ️کانال آپارات: https://www.aparat.com/baharedel 🔶 پیج اینستاگرام: https://instagram.com/baharedel_ir 🔶ادمین: @Baharedel_admiin
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️کِی شَوَد مَهدی بیایَد ▪️بَرکِشَد تیغ اَز نیام ▪️اِنتقامی سَخت گیرَد ▪️اَز عَدوی فاطِمه؟ ◼️فرارسیدن سالروز شهادت مظلومانه حضرت زهرا سلام الله علیها را خدمت تمامی شیعیان جهان بالاخص مخاطبین عزیز بهار دل تسلیت عرض می نماییم. 🆔@baharedel_ir
💠 پوستر زندگی به سبک یاس نبوی ▪️قسمت دهم:شبیه پدرت باش 🏴ویژه ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🆔@baharedel_ir
◼️امام موسی کاظم (علیه السلام): ❇️ إنَّ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ 💠 به راستی که فاطمه علیها السلام صدیقه شهیده است 📚الکافي  ج۱ ص۴۵۸ 🆔@bahatedel_ir
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️وصیت نامه حضرت زهرا سلام الله علیها 💠 هم شب غسلم بده، هم شب کفنم کن، هم شب منو به خاک بسپار... 🎙مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی 🆔@baharedel_ir
27.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠قصه آمدن ما به زمین 🎥استاد سید جواد بهشتی 🔶قسمت ششم 🆔@baharedel_ir
🔶امام علی علیه السلام ❇️ لا غَائِبَ أَقْرَبُ مِنَ اَلْمَوْتِ 💠 هيچ غايبى نزديكتر از مرگ نيست 📚 ميزان الحكمه جلد11 صفحه92 🆔@baharedel_ir
🎙 📚نام سرود:مسجد 📝موضوع سرود:مسجد و نماز 🔸مناسب برای پایه تحصیلی:کلاس ششم 🔻جهت دانلود سرود و مشاهده متن آن به لینک زیر در سایت مراجعه فرمایید👇👇👇 🌐https://www.baharedel.ir/مجموعه-سرودهای-دبستانی-کلاس-ششم-دبستا/ 🆔@baharedel_ir
📙قسمت سوم:خشم و غضب 📋بخش سوم 🔶در راستای خدمت به درس قرآن و درس دین و زندگی ، برآن شدیم که مبحث از مکارم اخلاقی را طبق برنامه ای که مشخص کردیم مطرح کنیم. 🔶در ادامه مبحث گذشته به نقل داستانی در باب خواهیم پرداخت: ❇️ داستان اول :بازاری و عابر 🔶مردی درشت استخوان و بلند قامت که اندامی ورزیده و چهره ای آفتاب خورده داشت و زد و خوردهای میدان جنگ یادگاری بر چهره اش گذاشته و گوشه ی چشمش را دریده بود ، با قدم های مطمئن و محکم از بازار کوفه میگذشت. 🔸از طرف دیگر مردی بازاری در دکانش نشسته بود. او برای اینکه موجب خنده رفقا را فراهم کند مشتی زباله به طرف آن مرد پرت کرد مرد عابر بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و التفاتی بکند همان طور با قدم های محکم و مطمئن به راه خود ادامه داد. 🔸همینکه دور شد یکی از رفقای مرد بازاری به او گفت : ((هیچ شناختی که این مرد عابر که تو به او اهانت کردی که بود؟)) 🔸((نه نشناختم! عابری بود مثل هزارها عابر دیگر، که هر روز از جلو چشم ما عبور می کنند ، مگر این شخص که بود؟)) 🔸((عجب ! نشناختی ؟! این عابر همان فرمانده و سپهسالار معروف ، مالک اشتر نخعی ، بود.)) 🔸((عجب ! این مرد مالک اشتر بود؟! همین مالکی که دل شیر از بیمش آب می شود ، و نامش لرزه بر اندام دشمن می اندازد؟)) 🔸((بلی مالک خودش بود.)) 🔸((ای وای به حال من ! این چه کاری بود که کردم الآن دستور خواهد داد که مرا سخت تنبیه و مجازات کنند. همین الآن می دوم و دامنش را میگیرم و التماس می کنم تا مگر از تقصیر من صرف نظر کند.)) 🔸به دنبال مالک اشتر روان شد. دید او راه خود را به طرف مسجد کج کرد. به دنبالش به مسجد رفت ، دید به نماز ایستاد. منتظر شد تا نمازش را سلام داد. رفت و با تضرّع ولابه خود را معرفی کرد و گفت : ((من همان کسی هستم که نادانی کردم و به تو جسارت نمودم.)) 🔸مالک : (( ولی من به خدا قسم به مسجد نیامدم مگر به خاطر تو ،زیرا فهمیدم تو خیلی نادان و جاهل و گمراهی ، بی جهت به مردم آزار می رسانی. دلم به حالت سوخت. آمدم درباره تو دعا کنم. و از خداوند هدایت تو را به راه راست بخواهم. نه ، من آنطور قصدی که تو گمان کرده ای درباره تو نداشتم.)) 🆔@baharedel_ir