eitaa logo
بهار نارنج🌼
174 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
736 ویدیو
8 فایل
🌹اینجا لحظه هایت را... با عطر بهارنارنج به دست بهار بسپار🌹 وعده ی دیدار ما: ملک شهر . خیابان بهارستان غربی. خ پاسداران .بوستان قدس. فرهنگسرای قدس😊 ارتباط با ما👇👇 @zeitooon @Toranj_14
مشاهده در ایتا
دانلود
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماه صفر شد‌... 🥀ماه تنهایی، اسارت ، زخم،‌‌ آتش، شلاق ، تمسخر، کبودی، عطش ، بیابان، یهودی، چشم حرامی، شترهای برهنه و ماه اشک...امان از شام...😭💔 سلام بر تو ای صاحب قلب محزون ! سلام بر تو مهدی جان😭💔 ♥️ 🥀 💔 🏴🍊 @baharnarenj251
🏴دعای هر روز ماه صفر: (روزی ده مرتبه) 🔹يَا شَدِيدَ الْقُوَى وَ يَا شَدِيدَ الْمِحَالِ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ 🔹ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِيعُ خَلْقِكَ فَاكْفِنِي شَرَّ خَلْقِكَ يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ 🔹يَا لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ 🔹وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ ♥️ 🥀 💔 🏴🍊 @baharnarenj251
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرامش‌من ای خواهش من چی میشه یه شب جمعه برسونیم به حرم صلی الله علیک یا اباعبدالله✨ 🏴🍊 @baharnarenj251
❣ســــلام امـــام زمــانم❣ کی باغ به بوی او معــــطر گردد ...؟! کی دیدن روی ” او “ میسر گردد ...؟! آن ماه که از فراق او جان به لبم ؛ کی دیده به نور او منور گردد ...؟ 🍃🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸🍃 🏴🍊 @baharnarenj251
❇️ یا صاحب الزمان! غروب جمعه دلم‌گرفته به اندازه ی نبودنت.... 🏴🍊 @baharnarenj251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎تشرف سید بحر العلوم محضر مبارک امام زمان عجل الله فرجه سید بحر العلوم آن حضرت[امام زمان عجل الله فرجه ] را در راه سامره می‌بیند ولی ایشان را نمی شناسد. 👈جناب شیخ علی اکبر النهاوندی در کتاب جنّة العالیه خود ذکر نموده: بدان بعضی از ارباب مقاتل برای توضیح و تشریح اخباری که در فضیلت گریه بر سید الشّهدا علیه السّلام وارد شده که خداوند گناه گریه کننده را به یک قطره اشک می‌آمرزد. به ملاقات مرحوم بحر العلوم با حضرت حجّت علیه السّلام در راه سامرّه متشبّث شده اند و مجمل کیفیّت آن علی ما هو المعروف این است: 🤔آن مرحوم وقتی به سامرّه می‌رفت، در بین راه به این مسأله فکر می‌کرد که گریه بر حسین علیه السّلام گناهان را می‌آمرزد، 🔸ناگاه دید عربی سوار بر حصاء مقابلش رسید، سلام کرد و پرسید: جناب سید شما را متفکّر می‌بینم، چه خیال می‌کنید؟ اگر مسأله علمی است، صحبت بدارید! شاید من هم بی ربط نباشم. 🤔جناب بحر العلوم عرض کرد: در این خصوص متفکّرم که چگونه می‌شود حق تعالی این همه ثواب به زائرین و بکّایین حضرت سید الشّهدا علیه السّلام بدهد که در هر قدمی که زائر بر می دارد، ثواب یک حجّ و یک عمره در نامه عملش نوشته شود و برای یک قطره اشک، تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده شود. ⬅️آن سوار عرب فرمود: تعجّب مکن! من برای شما مثلی می‌آورم تا مشکلت حلّ گردد. وقتی سلطانی در صحرا و بادیه در شکارگاه وارد خیمه ای شد؛ چون غلامان از سلطان دور افتاده بودند. پس در آن سیاه چادر، پیر زال با پسری دید و در گوشه خیمه عنیزه ای داشتند؛[ یعنی بزی] که از آن شیر دوشیده، گذران می‌کردند. آن‌ها بز را برای سلطان کشتند و طعام حاضر کردند و بر چیز دیگری غیر از آن قدرت نداشتند، سلطان را نمی شناختند و محض اکرام ضیف، این عمل را کردند. سلطان شب آن جا ماند. روز بعد در سلام عام سلطان کیفیّت خود را نقل نمود که من در شکارگاه، تشنه و گرسنه در بادیه خونخوار از غلامان دور افتادم تا آن که در شدّت گرمی هوا به خیمه این پیر زال رفتم و مرا نمی شناختند. ما یملک این عجوزه و پسرش بزی بود که از شیر آن گذران می‌کردند. بز را کشته، برای من کباب نموده، حاضر ساختند، الحال چه کنم؟ در عوض به این‌ها چه بدهم و چه کنم که تلافی محبّت این زن و پسرش بشود؟ یکی گفت: صد گوسفند به او بدهید. دیگری از وزرا گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید. دیگری گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید. سلطان فرمود: هرچه بدهم، کم است. اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم، آن وقت مکافات به مثل کرده ام. چون آن‌ها هرچه داشتند، به من دادند، من هم باید هرچه دارم، به ایشان بدهم تا مکافات شود. 👈الحال، جناب بحر العلوم! ✅حضرت سید الشهدا علیه السّلام هرچه از مال و منال، اهل و عیال، پسر و برادر، دختر و خواهر، سر و پیکر داشت، در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و باکین آن جناب، آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجّب نمود. 🔸این را فرمود و از نظر سید غایب شد. 📖عبقری الحسان،ج۲،ص۵۴۶ 🏴🍊 @baharnarenj251
❤️ ﷽ ❤️ 🌷✨پیرمردی داخل حرم دستی ڪشید روی پای جوانی ڪه ڪنار او نشسته بود و گفت : سواد ندارم، برایم زیارتنامه میخوانی تا گوش دهم ؟ 🌷✨جوان باڪمال میل پذیر فت و شروع ڪرد به خوانـدن زیارت نامه السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ .... وسـلام داد به معصومیـن تا امام عسڪری(ع). 🌷✨جوان با لبخندی پرسیـد: پدرم امام زمانـت را میشناسی؟ 😏 پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟ ✅جوان گفت: پــس سلام ڪن. 👈پیرمـرد دستش را روی سینـه اش گذاشت و گفت : السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسـن العسڪری 🌷✨جوان نگاهی به پیرمرد ڪرد و لبخند زد و دست خود راروی شانه پیر مرد گذاشت وگفت: «و علیڪ السلام و رحمـة الله و برکاتة» ⚠️مبادا امـام زمـان ڪنارمان باشد و او را نــــــــــشناسیــــــــــــــــــــم ..⚠️ 😔🙁😭🙁😔 🌷✨آقا سلام، باز منم، خاڪ پایتان دیوانه ای ڪه لڪ زده قلبش برایتان! در این ڪلاس سرد، حضور تو واجب است. این بار چندم است ڪه استاد غایب است؟🙁😭 🏴🍊 @baharnarenj251
السلام علیک یا مظلوم به خرابه خوش آمدی بابا آفتاب از کجا در آمده است که به ما هم سری زدی بابا   آنقدر گریه کرده ام تا که امشبی را کنار من هستی خودم از گریه ی تو فهمیدم که تو هم بی قرار من هستی   جای تو بین این دل خون است تو برایم شبیه قرآنی دخترت را ببخش اگر امشب روی خاک خرابه مهمانی   تو خودت واقفی و می دانی که دلم آسمانی از غم هاست قصّه ی تلخ این چهل منزل همه از رنگ صورتم پیداست   آه مهتاب شام تار دلم دردهابم نگفتنی شده است تا شما از کنار ما رفتید دست بیداد دست ما را بست   بین این کوچه ها به اسم یتیم بی حیا ها مرا نشان دادند آنچه از گوش من درآوردند هدیه بر دخترانشان دادند   گل سرم را به روی موهای دختران حرامیان دیدم معجری را که غارتش کردند بین بازار شامیان دیدم   ای امید جوانی عمّه یادگار مدینه ی مادر جان زهرا مرا ببر با خود همه را خسته کرده ام دیگر 🏴🍊 @baharnarenj251
18.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😔تو که آخه کاری غیر از کرم نداری چجوری قبول کنم که حرم نداری... 🏴شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)تسلیت باد. 🏴🍊 @baharnarenj251