انتشارات بهاردلها استان قم (کتب مذهبی و مناسبتی)
p://www.baharnashr.ir/bookdetails.aspx?bookcode=598 کتاب ارزیابی انقلاب امام حسین علیه السلام تالیف
سيدالشّهدا فرمود:
»به خدا سوگند دروغ مى گوييد! شما به من نامه نوشتيد و مرا به سوى خود خوانديد، حالا اگر از من بدتان مى آيد، مرا آزاد بگذاريد تا به وطنم برگردم.«
قيس بن اشعث گفت:
»به حكم و فرمان پسرعمويت يزيد تسليم شو! و هرطور كه دوست داشته باشى با تو رفتار خواهد كرد و زيانى از او متوجه تو نخواهد بود.«
امام حسين عليه السلام فرمود:
»تو برادرِ قاتل مسلم بن عقيل هستى! آيا مى خواهى بنى هاشم انتقام بيش از خون مسلم را از تو بگيرند؟«
{P . محمد بن اشعث كه در كوفه به مسلم بن عقيل امان داد؛ ولى به آن وفا نكرد، برادر قيس بن اشعث بود. تاريخ طبرى، ج4، ص281-280. P}
و بعد فرمود:
»لا وَاللَّهِ لا اُعْطيهِمْ بِيَدِى اِعْطاءَ الذَّلِيلِ و لا اَفِرُّ فِرارَ الْعَبيد... أعوذُ وَ بِرَبِّىْ وَ رَبِّكُمْ مَن لحلّ مُتَكَبّر لا يُؤْمِنُ بَيَوْمِ الحِسابِ؛
نه! به خدا سوگند نه دست مذلّت به دست شما خواهم داد و نه همچون بردگانِ فرومايه فرار خواهم كرد،... من از دست مردم متكبّرى كه به روز حساب و رستاخيز ايمان ندارند، به پروردگارم و پروردگار شما پناه مى بردم.«
{P . تاريخ طبرى، ج4، ص323-322 و ابناثير، الكامل فى التاريخ، ج3، ص288-287. P}
امام حسين عليه السلام با اين سخنانْ نقاب دينى را از چهره حكومت اموى كنار زد. اين خطبه نشان داد كسى كه بر ضد اين حكومت قيام كرده يك فرد عادى نيست؛ بلكه يكى از چهره هاى درخشان اسلام است. اين خطبه نشان داد كه گوينده اين سخنانْ سند بقاى دينى است كه يگانه دستآويز حكومت اموى به شمار مى رود.
پس از شهادت حسين عليه السلام و يارانش در كربلا، نقاب دينى از چهره حكومت امويان به سرعت كنار رفت، زيرا سپاهيانى كه از كربلا برگشته بودند، تفصيل قتل و كشتار صحراى كربلا را در سراسر مناطق اسلامى منتشر ساختند و همين امر پايه هاى حكومت اموى را به لرزه درآورد.