◼️امام حسین علیه السلام فرمودند:
◾️ شَرُّ خِصالِ الْمُلُوكِ: اَلْجُبْنُ مِنَ الاَْعْداءِ، وَالْقَسْوَةُ عَلَى الضُّعَفاءِ وَالْبُخْلُ عِنْدَ الاِْعْطاءِ.
▪️امام حسين عليه السلام فرمود: بدترين خصلت پادشاهان عبارت است از: ۱ ـ ترس در مقابل دشمنان ۲ ـ قساوت در مورد ضعيفان ۳ ـ بخل ورزيدن هنگام بخشش
📚مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص65
📚بحارالانوار، ج44، ص189
#بدترين_خصلتهاى_پادشاهان
✳️ @bahjat_alabd
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️با احمد رفیق بودیم؛ اما چندسالی بود که بهخاطر یک اختلاف مالی، میانۀمان شکرآب شده بود. هر کدام حق را به خودمان میدادیم. گرۀ دعوا که کور شد، برای قضاوت رفتیم پیش آقای بهجت.
▫️اول احمد حرفهایش را زد، بعد هم من از سیر تا پیاز ماجرا را گفتم. این میان، احمد برای کاری از اتاق بیرون رفت. حرفهای من که تمام شد، آقا همانجور که سرش پایین بود، با لبخند گفت: «خُب حالا من گوش کدامتان را بکشم؟»
▫️بعد رو کرد به جای خالی احمد... چهرهاش از ناراحتی تغییر کرد. قطرههای درشت عرق نشست روی پیشانیاش... انگار که اتفاق خیلی بدی افتاده باشد، یا حرف خیلی بدی زده باشد...
▫️با ناراحتی گفت: «ایشان نیستند؟! نمیدانستم؛ و گر نه این جمله را در غیاب او نمیگفتم.»
📚 به شیوه باران، ص٣٣
✳️ @bahjat_alabd
💠سه توصیه ی آیت الله سعادت پرور:
۱- اي عزيزان من! خود را بشناسيد كه شناختن خدا در خودشناسي است. كسي از اين انديشه (خداشناسي) زيان نديده است.
۲- كوشش بي جا براي دنيا مكنيد كه به غير روزي خود نتوانيد رسيد. غم و غصه دنيا را به خود راه ندهيد كه زيان در اين است.
۳- از هواپرستي كناره گيريد تا همه چيز به شما داده شود و بدانيد
✳️ @bahjat_alabd
14.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 مجانی ببخش! 🔷
✅ خاطره مرحوم آیت الله مصباح یزدی از مرحوم آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی (رحمة الله علیهما)
✳️ @bahjat_alabd
☫﷽☫
✅⚠️ اگر اهل دلی ، دل را آگاه دار که آدمی را رسوم عموم عوام گاهی هم همسر ، اولاد ، اموال ، و دگر امور وی دام و سد راه گردد.
📚#نامه_ها_و_برنامه_ها
#علامه_حسن_زاده_آملی
✳️ @bahjat_alabd
✅العبد محمدتقی بهجت:
❓آیا مقامات اولیا به جهت خاکی بودن آنهاست؟
📝خیر، بلکه در اثر حرکت است، حرکت و مجاهده هم میخواهد؛ یعنی درعینحال که آن را به بهانه دهند، ولی بیبها هم ندهند!
📚در محضر بهجت٣، ص٢١۵
✳️ @bahjat_alabd
📌تشرف تاجر اصفهاني و طي الارض با جناب هالو
آقاي حاج آقا جمال الدين (ره) فرمودند: من براي نماز ظهر و عصر به مسجد شيخ لطف اللّه، كه در ميدان شاه اصفهان واقع است، مي آمدم.
روزي نزديك مسجد، جنازه اي را ديدم كه مي برند و چند نفر ازحمالها و كشيكچي ها همراه او هستند.
حاجي تاجري، از بزرگان تجار هم كه ازآشنايان من است پشت سر آن جنازه بود و به شدت گريه مي كرد و اشك مي ريخت.
من بسيار تعجب كردم چون اگر اين ميت از بستگان بسيار نزديك حاجي تاجر است كه اين طور براي او گريه مي كند، پس چرا به اين شكل مختصر و اهانت آميز او راتشييع مي كنند و اگر با او ارتباطي ندارد، پس چرا اين طور براي او گريه مي كند؟ تا آن كه نزديك من رسيد، پيش آمد و گفت: آقا به تشييع جنازه اولياء حق نمي آييد؟ باشنيدن اين كلام، از رفتن به مسجد و نماز جماعت منصرف شدم و به همراه آن جنازه تا سر چشمه پاقلعه در اصفهان رفتم.
(اين محل سابقا غسالخانه مهم شهر بود) وقتي به آن جا رسيديم، از دوري راه و پياده روي خسته شده بودم.
در آن حال ناراحت بودم كه چه دليلي داشت كه نماز اول وقت و جماعت را ترك كردم و تحمل اين خستگي رانمودم آن هم به خاطر حرف حاجي.
با حال افسردگي در اين فكر بودم كه حاجي پيش من آمد و گفت: شما نپرسيديد كه اين جنازه از كيست؟ گفتم: بگو.
گفت: مي دانيد امسال من به حج مشرف شدم.
در مسافرتم چون نزديك كربلا رسيدم،آن بسته اي را كه همه پول و مخارج سفر با باقي اثاثيه و لوازم من در آن بود، دزد برد ودر كربلا هم هيچ آشنايي نداشتم كه از او پول قرض كنم.
تصور آن كه اين همه دارايي را داشته ام و تا اين جا رسيده ام، ولي از حج محروم شده باشم، بي اندازه مرا غمگين وافسرده كرده بود.
در فكر بودم كه چه كنم.
تا آن كه شب را به مسجد كوفه رفتم.
در بين راه كه تنها و از غم و غصه سرم را پايين انداخته بودم، ديدم سواري با كمال هيبت و اوصافي كه در وجودمبارك حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف توصيف شده، در برابرم پيدا شده و فرمودند: چرا اين طور افسرده حالي؟ عرض كردم: مسافرم و خستگي راه سفر دارم.
فرمودند: اگر علتي غير از اين دارد، بگو؟ با اصرار ايشان شرح حالم را عرض كردم.
در اين حال صدا زدند: هالو.
ديدم ناگهان شخصي به لباس كشيكچي ها و با لباس نمدي پيدا شد.
(در اصفهان دربازار، نزديك حجره ما يك كشيكچي به نام هالو بود) در آن لحظه كه آن شخص حاضر شد، خوب نگاه كردم، ديدم همان هالوي اصفهان است.
به او فرمودند:اثاثيه اي را كه دزد برده به او برسان و او را به مكه ببر و خود ناپديد شدند.
آن شخص به من گفت: در ساعت معيني از شب و جاي معيني بيا تا اثاثيه ات را به توبرسانم.
وقتي آن جا حاضر شدم، او هم تشريف آورد و بسته پول و اثاثيه ام را به دستم داد وفرمود: درست نگاه كن و قفل آن را باز كن و ببين تمام است؟ ديدم چيزي از آنها كم نشده است.
فرمود: برو اثاثيه خود را به كسي بسپار و فلان وقت و فلان جا حاضر باش تا تو را به مكه برسانم.
من سر موعد حاضر شدم.
او هم حاضر شد.
فرمود: پشت سر من بيا.
به همراه او رفتم.
مقدار كمي از مسافت كه طي شد، ديدم در مكه هستم.
فرمود: بعد از اعمال حج در فلان مكان حاضر شو تا تو را برگردانم و به رفقاي خودبگو با شخصي از راه نزديكتري آمده ام، تا متوجه نشوند.
ضمنا آن شخص در مسير رفتن و برگشتن بعضي صحبتها را با من به طور ملايمت مي زدند، ولي هر وقت مي خواستم بپرسم شما هالوي اصفهان ما نيستيد، هيبت اومانع از پرسيدن اين سؤال مي شد.
بعد از اعمال حج، در مكان معين حاضر شدم و مرا، به همان صورت به كربلابرگرداند.
در آن موقع فرمود: حق محبت من بر گردن تو ثابت شد؟ گفتم: بلي.
فرمود: تقاضايي از تو دارم كه موقعي از تو خواستم انجام بدهي و رفت.
تا آن كه به اصفهان آمدم و براي رفت و آمد مردم نشستم.
روز اول ديدم همان هالو وارد شد.
خواستم براي او برخيزم و به خاطر مقامي كه از او ديده ام او را احترام كنم اشاره فرمود كه مطلب را اظهار نكنم، و رفت در قهوه خانه پيش خادمها نشست و درآن جا مانند همان كشيكچي ها قليان كشيد و چاي خورد.
بعد از آن وقتي خواست برود نزد من آمد و آهسته فرمود: آن مطلب كه گفتم اين است: در فلان روز دو ساعت به ظهر مانده، من از دنيا مي روم و هشت تومان پول با كفنم در صندوق منزل من هست.
به آن جا بيا و مرا با آنها دفن كن.
در اين جا حاجي تاجر فرمود: آن روزي كه جناب هالو فرموده بود، امروز است كه رفتم و او از دنيا رفته بود و كشيكچي ها جمع شده بودند.
در صندوق او، همان طوركه خودش فرمود، هشت تومان پول با كفن او بود.
آنها را برداشتم و الان براي دفن اوآمده ايم.
بعد آن حاجي گفت: آقا! با اين اوصاف، آيا چنين كسي از اولياءاللّه نيست و فوت اوگريه و تاسف ندارد .
📚برکات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خلاصه عبقری الحسان .
✳️ @bahjat_alabd
پایان شب آخر ماه صفر است این
یا آنکه ز نو ماه محرّم شده امشب
از داغ جگر سوز نبی سیّد ابرار
نخل قد زهرا و علی خم شده امشب
شبتون بخیر
✳️ @bahjat_alabd
#حدیث
مردى ازامام حسن عليه السلام پرسيد: چرا سفر مرگ براى ما ناخوشایند است و از او استقبال نمى کنيم؟!
حضرت فرمودند: شما خانه آخرت را خراب کرده اید و خانه دنیا را آباد، طبیعى است که انتقال از اقامتگاه آباد به جایگاه خراب براى شما ناخوشایند است
📙 بحارالانوار، ج۴۴، ص١١٠
✳️ @bahjat_alabd