eitaa logo
العبد آیت الله بهجت (ره)
79.3هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
4هزار ویدیو
54 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله بهاءالدینی: برخی وقتی دهان باز می کنند گویی کوره هایی از جهنم گشوده می شود، به این معنی که زبان آنها فقط به نیش و کنایه و گفتار ناراحت کننده باز می شود. زخم بدن خوب شدنی است ولی زخم زبان خوب نمی شود ✳️ @bahjat_alabd
📺تصویر مزار نویسنده بزرگ سید عبدالله شبر عنایت امام موسی کاظم علیه السلام به ایشان 🕍 کاظمین ، حرم مطهر امامین جوادین علیهما السلام ✳️ @bahjat_alabd
🏴 به مناسبت سالروز درگذشت عالم ربانی، ملا احمد نراقی؛ مؤلف کتاب «معراج‌السعاده»؛ ١٢٤٥ق. ▫️نامه نوشتم خدمتشان. نوشتم: «برای نماز شب و خودسازی نصیحتی کنید و راه‌حلی به ما نشان بدهید». یک روز، بعد از نماز ظهر و عصر بود که رفتم جلو و نامه را دادم. ▫️یکی دو روز بعد به ایشان(آیت‌اللّٰه بهجت) گفتم: «من نامه‌ای نوشته بودم. آمدم جوابش را بگیرم». ▫️آقا فکری کردند و گفتند: «من نامه را گم کردم». ▫️همان‌روز باز یک نامۀ دیگری نوشتم و دادم خدمت آقا. تا رفتم خدمتشان، گفتند: «من نامۀ شما را پیدا کردم». ▫️بعد گفتند: «من مطلبی خدمتتان عرض بکنم، شما گوش می‌کنی یا مثل بنده این گوشت در است و آن گوشت دروازه است؟» ▫️گفتم: «بله! بله! گوش می‌کنم» ✅گفتند: «کتاب معراج‌السعادة مرحوم نراقی را تهیه کنید و روزی یک صفحه مطالعه کنید. در غیر واجباتتان به آن فکر کنید تا کاملاً برایتان هضم بشود». 📚ذکرها فرشته‌اند، ص٣٠ (جلد چهارم از مجموعه ۵ جلدی داستانهایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله بهجت قدس سره) ✳️ @bahjat_alabd
🔻 گزیده‌ای از روایات جهاد با نفس، مورد توصیه آیت‌الله بهجت قدس‌سره ✅ شخص بادیه‌نشینی خدمت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رسید، عرض کرد. ای رسول خدا! مرا عملی یاد ده که به‌ سبب آن داخل بهشت شوم. حضرت فرمود: آن‌گونه که دوست داری مردم با تو رفتار کنند، تو نیز آن‌گونه با مردم رفتار کن و آنچه از طرف مردم ناخوش داری، تو نیز آن را در قبال آن‌ها انجام مده. 📚 وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۲۸۷ ✳️ @bahjat_alabd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹قـالَ عَـلِىٌّ عليه السلام: لا تَتِمُّ مُرُوَّةُ الرَّجُلِ حَتّى: يَتَفَـقَّهَ فى ديـنِهِ، وَ يَقْتَـصِدَ فى مَعيشَتِهِ، وَيَصْبِرَ عَلى النّائِبَةِ اِذا نَزَلَتْ، وَ يَسْتِعْذَبَ مَرارَةَ اِخْـوانِهِ. 🍃حضرت على عليه السلام فرمود: مروّت آدمى كامل نمى شود مگر هنگامى كه: ۱. در دين خود دانا شود، ۲. در زندگى خود، ميانه روى پيشه كند، ۳. اگر مصيبتى بر وى وارد آمد، صبر كند، ۴. و اگر برادرانش را در سختى ببيند، احساس تلخى كند 📚[بحار الانوار ج 78 ص 16 و ميزان الحكمة ج 9 ص 115] ✳️ @bahjat_alabd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸 ائمه اطهار علیهم‌السلام هم ترس از جهنم داشتند و هم طمع به بهشت، ولی عبادت را برای خوف و طمع نمی‌کردند. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص٢٣ ✳️ @bahjat_alabd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌بساطتان را از این عالم جمع کنید! 🔰آیت الله سید محمدصادق ✳️ @bahjat_alabd
نقل شده که مرحوم آخوند ملامحمد کاشانی هنگامی که در مدرسه صدر اصفهان برای نماز شب بلند می‌شد، در و دیوار و درخت‌ها همراه با او تسبیح می‌گفتند؛ و وقتی ایشان به نماز می‌ایستاد بدنش چنان می‌لرزید که رعایت استقرار شرعی در نمازهای واجب برایش به دشواری امکان داشت. چنین کسانی هستند که عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ صَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ ✳️ @bahjat_alabd
📌در مساجد مختلف نماز بخوانید! 🔰آیت الله قاضی: همیشه در یک مسجد نماز نخوانید! به مساجد دیگر نیز بروید. و هرجا حال پیدا کردید آنجا نماز بخوانید و هرجا دیدید حال معنوی پیدا نکردید مکان خود را تغییر دهید و از این مسجد به مسجد دیگر انتقال یابید. 📗عطش، 302 ✳️ @bahjat_alabd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌حکایت جالب عرضه کردن کشف و کرامات ، طی الارض و علم کیمیا به آیت الله محمد جواد انصاری همدانی(ره) و پاسخ جالب ایشان ! 🎤به کلام آیت الله (ره) ✳️ @bahjat_alabd
ملا آقای دربندی 🔶حضرت آیت الله وحید خراسانی : شیخ انصاری مردی است که مادر علم، کم تر مثل او زاییده است. امروز روز وصف عظمت او نیست... 🔶شیخ انصاری آن کسی است که دنیا اعتراف می کند که او از آن نوابغ نایاب بشریت است و از آن مغزهای طراز اول عالم بشریت است. شیخ فرمانده صد میلیون شیعه بوده و میلیونها ليره در آن زمان از زیر دستش رد می شده، ولی وقتی که از دنیا رفت، تمام دارایی اش هفده تومن بوده. . 🔶آن علمش که سیطره علم او دنیا را پر کرده و این هم عملش که وضع عملش عالم را گیج کرده است. این است که وقتی خليفه عثمانی از والی عراق برنامه زندگی شیخ انصاری را پرسید، او به خلیفه عثمانی گفت که اگر می خواهی علی بن ابی طالب را در علم ببینی و اگر می خواهی فاروق اعظم را در زهد ببینی باید شیخ انصاری را ببینی، شیخ چنین مردی است. . 🔶آن وقت از یک چنین مردی و از یک چنین فحلی، شخص عالمی را طلبیدند، بسیار تأمل نمود تا یکی را انتخاب کرد. شیخ انصاری آن هنگام که این شخص را فرستاد، تا دم دروازه به همراهی و بدرقه اش رفت و برگشت... . 🔶فردای آن روز، به شیخ انصاری خبر دادند که این شخص برگشته است. شیخ پریشان شد که چرا برگشته، به دیدنش رفت و گفت: چرا آمدی؟ گفت: دیروز که بدرقه ام کردی وارد کربلا شدم... به خواب رفته و خودم را در بهشت دیدم، به من قصری نشان دادند که دیدم تمام قصرهای عالم در مقابل این قصر گویی خرابه ای بیش نیست، پرسیدم این قصر از کیست؟ گفتند: این قصر از آن توست و تو سه شب دیگر در این قصر منزل می کنی. . 🔶دنبال آن قصر دیگری به من نشان دادند که دیدم باز قصر من در مقابل آن قصر گویی مثل یک خرابه ای بیش نیست. چشمم که به آن قصر افتاد اصلا تمام بهشت را فراموش کردم. گفتم: این قصر از کیست؟ . 🔶گفتند: این قصر از شیخ مرتضی انصاری است. بعد از این قصر، قصر سومی را به من نشان دادند که باز دیدم قصر تو در مقابل آن قصر یک خرابه ای بیشتر نیست. پرسیدم: این قصر مال کیست؟ گفتند: این قصر از ملا آقای دربندی است. تا من این کلمه را شنیدم در عالم رؤیا متحیر ماندم. . 🔶گفتم: شیخ ما کجا، ملای دربندی کجا؟! ملای دربندی مردی است برازنده ولی چه حسابی در این عالم است که قصر شیخ انصاری با این تفوق علمی و عملی اش، در مقابل قصر ملای دربندی، مثل یک ستاره در مقابل خورشید باشد؟! . 🔶تا این حیرت برای من پیش آمد، به من گفتند داستان این است: این قصری که به تو داده اند زاییده علم و عمل توست. این قصری هم که به شیخ داده اند، مولود علم و عمل شیخ است. اما این قصری که به ملای دربندی داده اند، نه از علم اوست و نه از عمل او، این یکی از قصرهای اختصاصی حسین بن علی است و چون ملای دربندی برای عزای پسر فاطمه علیهما السلام منبر می رفته، سیدالشهدا از قصور اختصاصی اش این قصر را به ملای دربندی حواله داده است. . 🔶این نه قصری است که به علم و عمل بشود به آن رسید. این قصر اختصاصی حسینی است... . 🔶آن عالم برازنده، خواب را برای شیخ گفت. چنان که در خواب به او گفته بودند: این قصر، مال توست و سه شب دیگر جایت این جاست، همچنان شد و او در آن شب موعود، در وادی السلام زیر خاک خفته بود... ✳️ @bahjat_alabd
📌 ادب جناب علامه امینی به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام‌الله علیها 🔰 مرحوم حاج شیخ اسماعیل انصاری زنجانی نقل مى‌کند: 🔰حجت الاسلام والمسلمین ادیب نیشابوری نقل می‌فرمود: روزی به همراه یکی از دوستان به عیادت مرحوم علامه امینی رفتیم. 🔰عرض کردم: اجازه می‌دهید مطلبی از محضرتان بپرسیم و استفاده کنیم؟! 🔰فرمود: مطلب در چه رابطه‌ای است؟! 🔰 گفتم: درباره حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها... 🔰فرمود: باید بنشینم؛ چون من دور از ادب می‌دانم که نام حضرت فاطمه سلام‌الله علیها را بشنوم، یا نامش را بگویم، در حالتی که پایم را دراز کرده و خودم در بستر باشم..! 🔰علامه که به شدت بیمار بود، به خود حرکتی داد که برخیزد و بنشیند؛ اما اهل خانه اشاره کردند که نگذارید آقا از جا برخیزد؛ چون نباید بنشیند یا بایستد. 🔰 ما هر چه اصرار کردیم ننشیند، قبول نکرد و فرمود: چگونه می‌شود نامی از حضرت زهرا سلام‌الله علیها برده شود و من خوابیده باشم؟ 📚 خاطرات زهرایی سلام‌الله علیها، انصاری، صفحه۱۰۰ ✳️ @bahjat_alabd
📌در لباس پاسبانى… علامه طباطبایى براى یکى از شاگردان خود حکایتى بدین شرح نقل کرده است: در ایامى که از نجف بازگشته و در تبریز به سر مى‌‌بردم در یکى از روزها از طرف مرحوم زنوزى قاصدى آمد و مرا احضار کرد، چون خدمت ایشان رسیدم فرمود: فلانى ماجرایى پیش آمده که در کم و کیف آن مبهوتم. چند روز در منزل کار بنایى داشتیم. بنّا با شاگردانش مشغول کار بودند، کارهاى دقیق شاگرد توجهم را جلب کرد، مى‌‌دیدم کارهایش را به خوبى انجام مى‌‌دهد و وقت تلف نمى‌‌کند. ظهر که استادش براى صرف ناهار به منزل مى‌‌رفت در همان محل کار مى‌‌ماند و ابتدا تجدید وضو مى‌‌کرد و نمازش را در اول وقت مى‌‌خواند سپس دستمال کوچک خویش را باز مى‌‌نمود و غذاى ساده‌‌اى را که با خود آورده بود مى‌‌خورد و بلند مى‌‌شد و مقدمات کار را فراهم مى‌‌کرد تا استادش برسد و وقتى استاد مى‌‌آمد با تلاش زیادى همراه وى کار را ادامه مى‌‌داد. در یکى از روزها بنّا به وى گفت برو از همسایه نردبانى بگیر و بیاور. جوان رفت ولى برخلاف انتظار دیر آمد و لذا هنگام عصر که استادش به خانه رفت، نزد وى رفته و ضمن احوالپرسى از او پرسیدم درآوردن نردبان انتظار نبود که تأخیر نمایى، چرا دیر کردى؟ جوان کارگر لبخندى زد و گفت: دلیل دیر آمدنم تنگى کوچه بود و اگر مواظبت نمى‌‌کردم ممکن بود دیوارهاى مردم بر اثر برخورد نردبان خراش بردارد! آقاى زنوزى ادامه دادند: از پاسخ قانع کننده این جوان بیش از پیش متعجب شدم از او پرسیدم: آیا مى‌‌شود امام زمان، عجّل‌‌اللَّه‌‌تعالى‌‌فرجه الشریف، را دید؟ بلافاصله با حالتى کاملاً عادى گفت: بلى اتفاقاً این هفته به تبریز تشریف آورده بودند. پرسیدم لباس امام چگونه بود؟ پاسخ داد: به لباس پاسبانى بودند! مشکل مرحوم زنوزى که سبب حیرت او شده بود همین نکته بود و از این جهت علامه طباطبایى را خواسته بود تا از او بپرسد چگونه مى‌‌شود امام زمان به لباس پاسبانى باشند؟ علامه پاسخ مى‌‌دهد: همه عالم از آن حضرت مهدى صلوات الله و سلامه علیه ، است و لذا براى آن حضرت مکان و یا لباس و شبیه اینگونه مسائل مشکلى ایجاد نمى‌‌کند. محمدهادى فقیهى که این داستان را از زبان علامه شنیده است مى‌‌گوید: از معظم‌‌له درباره صحت این داستان نظرخواهى کردم ایشان فرمودند: قرائن به گونه‌‌اى است که قضیه حقیقت داشته و او از جوانانى بود که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، را مى‌‌دیده است. سپس علامه طباطبایى افزود: با توجه به اینکه نشانى آن جوان را داشتم به سراغش رفتم ولى متأسفانه موفق به یافتنش نشدم. 📚 کتاب جرعه‌‌هاى جانبخش، ص۲۷۸، نوشته غلامرضا گلى زواره. ✳️ @bahjat_alabd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عليه السلام: وَ مَنِ اقْتَصَدَ وَ قَنَع بَقِيَتْ عَلَيْهِ النِّعْمَةُ وَ مَنْ بَذَّرَوَ اَسْرَفَ زالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ. 🔹امام موسى بن جعفر عليه السلام فرمودند: كسى كه در زندگى ميانه روى و قناعت ورزد. نعمت او باقى مى ماند و آنكه با ريخت و پاش و اسراف زندگى كند نعمتش از بين مى رود. 📚تحف العقول، ص 301 ✳️ @bahjat_alabd
📌از فرزندت مهدی بخواه مرحوم حضرت آیت‌الله العظمی میلانی می‌فرمودند: دو برادر تبریزی که سیّد بودند و یکی از آنها روحانی و دیگری بازاری بود، هر دو مُستطیع شده و امکان تشرّف به مکّه و زیارت خانۀ خدا برایشان فراهم گردید. برادر کاسب و بازاری به برادر روحانی خود پیشنهاد داد و گفت: به خواستِ خداوند، باید امسال به زیارت خانۀ خدا برویم و حج بگزاریم! برادر روحانی در پاسخ گفت: من امسال آمادگی و فرصت ندارم، از سوی دیگر مُحرّم نزدیک است و به مجالس متعدّدی دعوت شده‌ام، شما امسال خود به تنهایی برو، من ان‌شاءالله سال دیگر مشرّف خواهم شد. برادر بازاری هر چه اصرار کرد، سودی نبخشید. به ناچار خود به تنهایی عازم زیارت شد و اعمال و مناسکش را انجام داد و بازگشت. امّا از برادر روحانی بشنوید، او متأسّفانه پس از چند ماه به دلیل حادثه‌ای از دنیا رفت و فریضۀ حج به گردن او ماند. برادر بازاری از این پیشامد و از سستی و اهمال برادر خود خیلی ناراحت و نگران بود و همواره در این اندیشه بود که آیا او به واسطۀ برخی از کارهای نیکش مورد بخشایش قرار گرفته یا اینکه اکنون در برزخ گرفتار است؟! تا اینکه شبی برادر متوفّای خود را در خواب دید که در باغی زیبا، وضعیّتی دلخواه و فضایی دلگشا زندگی می‌کند و پیش از آنکه از او چیزی بپرسد، برادر روحانی گفت: نگران من نباش، من از نجات‌یافتگانم! برادرِ بازاری می‌پرسد: چگونه نجات یافتی و مورد لطف واقع شدی؟! و او پاسخ می‌دهد: پس از مرگ، مرا به پای حساب بُرده و به جُرم ترکِ فریضۀ حج در مکانی مُتعفّن و تاریک زندانی کردند. در آن فضایِ وحشتناک، زیر فشار عذاب‌های دردآوری بودم تا اینکه دستِ توسّل به دامان مادرم، حضرت زهرا سلام الله علیها ، زدم و ناامیدانه عرضه داشتم: مادر جان! درست است که من فریضۀ حج را ـ غیر عمدی ـ ترک کرده‌ام، امّا عمری از حسین عزیزت سخن گفته‌ام. شما از خدا بخواه که مرا ببخشاید و از این گرفتاری نجات دهد! این توسّل، کارساز افتاد و پس از آن بود که درِ زندان گشوده شد و گفتند: آماده شو! مادرت، حضرت زهرا سلام الله علیها تو را خواسته است! مرا نزد مادرم بردند و آن حضرت، از امیرمؤمنان صلوات الله علیه درخواست کرد که مرا ببخشاید و نجاتم را از خدا بخواهد. امیرمؤمنان سلام الله علیه در پاسخ فرمودند:‌ «دختر گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله ! این شخص بارها روی منبر به مردم می‌گفت: در روایت آمده: اگر کسی فریضۀ حج را در صورت امکان و توان، ترک کند، هنگام مرگ به او گفته می‌شود: یهودی یا نصرانی بمیر! و اینک خودش این فریضه را ترک کرده است، من چه کنم؟!» مادرم فرمود: «او به من توسّل جسته، راهی برای نجات او بیابید!» در این هنگام امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «تنها یک راه به نظر می‌رسد و آن اینکه از فرزندت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بخواه که امسال به نیابتِ او حج کند!» مادرم از فرزند عزیزش، حضرت مهدی صلوات الله علیه خواست و آن بزرگوار پذیرفت و من نجات یافتم و اکنون در این باغ زیبا که می‌بینی، هستم! 📚 کرامات الصّالحین، محمّد شریف رازی، صص ۲۵۷ ـ ۲۵۸ ✳️ @bahjat_alabd
مرحوم دشتی در مقدمه ترجمه نهج البلاغه مینویسد: «از آغاز تحصيلات حوزوى كه ترجمه‌هاى موجود را مطالعه مى‌كردم و كاستى‌هاى مفهومى را مىيافتم، نگران و در فكر چاره انديشى بودم كه يكى از نوشته هاى جرج جرداق مسيحى را خواندم كه اعتراف كرده بود: «جاذبه‌هاى كلمات امام على (عليه السّلام) شورى در من ايجاد كرد كه ۲۰۰ بار نهج البلاغه را مطالعه كردم». ⬅️چنان بر خود لرزيدم و به تعصّب و غرور اعتقادى من ضربه وارد شد كه تا مدّتى حالت عادّى نداشتم.‼️‼️ و بر خود نفرين میکردم كه چرا يك مسيحى ۲۰۰ بار نهج البلاغه را مىخواند امّا من كه خود را از شيعيان امام على عليه السّلام مى‌شمارم و ادّعاى محبّت و ولايت او را دارم به راستى چند بار نهج البلاغه را خوانده ام و با مفاهيم ارزشمند آن به چه ميزان آشنايى دارم⁉️ ما كه در خانواده شيعه، از پدر و مادرى شيعه، و از خاندان شيعه و در كشور شيعيان قرار داريم، چرا بايد با نهج البلاغه بيگانه باشيم⁉️». ✳️ @bahjat_alabd
نذر میرزا جواب داد! حجت الاسلام فاضل محترم شیخ غلامرضا توکلی: طلبه ای بعد از فوت مرحوم میرزا قدس سره به دفتر مراجعه کرد و گفت يك كارمند بانک به نام اباصلت عقبایی مبلغی را به من داد و گفت این مبلغ را تحویل دفتر فقیه مقدس میرزای تبریزی قدس سره در قم بدهم حاج آقای توکلی می گوید :گفتم بیت میرزا قدس سره بعد از فوت آقا قدس سره وجوه (شرعیه) قبول نمی کنند، گفت :این وجوه نیست این مبلغی است که نذر مرحوم میرزا قدس سره کرده اند آن طلبه داستان را از زبان اباصلت عقبایی نقل می کند که سال ۱۳۸۶ شمسی سرمای شدیدی ساوه و اطراف آن را فرا گرفت به طوری که بیم آن می رفت که تمام باغ ها سرما بزند با ناراحتی و اندوه رو به سوی درگاه الهی کرده و با توجه به محبتی که به میرزای تبریزی داشتم، گفتم: خدایا اگر باغم را سرما نزند مبلغ ۱۰۰ هزار تومان به بیت میرزای تبریزی هدیه می دهم تمام باغ های اطراف را سرما زدالا باغ من و این مبلغ که می بینید متعلق به این قضیه می باشد . ✳️ @bahjat_alabd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌چرا خدا اسماء مختلف دارد و اسماء الحسنی اینقدر زیاد است؟ 🔰آیت الله ✳️ @bahjat_alabd
آیت الله العظمی جوادی آملی: گزینش ابتدایی دین و گام نهادن در مسیر آن، به تنهایی برای رسیدن به مقصد نهایی کافی نیست،بلکه باید این راه روشن را تا پایان عمر رفت و در این مسیر تابناک، ثبات و استقامت داشت. بنابراین، سالک مجاهد باید ملازم بزرگراه نورانی شریعت باشد تا در ادامه مسیر دچار انحراف و لغزش نشود. 📚سلونی قبل ان تفقدونی (تحریر نهج البلاغه) ج۴ ص۵۴۲ ✳️ @bahjat_alabd