هدایت شده از تبادلات شبکه تبلیغاتی راجی نت
♦️خواص اسپند و تاثیر آن در لاغری
♦️بهترین مسکن های گیاهی را بشناسید
♦️با عوارض مصرف زیاد دارچین آشنا شوید
♦️ دستور هفت دمنوش گیاهی ضدافسردگی
♦️راز داشتن پوستی زیبا با طب سنتی
♦️تازه های دارو گیاهی و طب سنتی
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2287796230C268bd1672b
👆👆👆👆👆
🔷 آرزوی شهریار
🔶 آيت الله مسلم ملکوتی
اوایل ورودم به تبریز، شبی که از نصف گذشته بود در دفتر امام جمعه بودم، ناگهان تلفن دفتر زنگ خورد، گوشی را برداشتم، پشت خط تلفن شخصی با صدای لرزان سلام کرد و امام جمعه را می خواست.
گفتم: خودم هستم بفرمایید.
خودش را معرفی کرد و گفت: محمد حسین شهریار هستم.
پس از سلام و احوالپرسی و تعارف، ماجرای تأسف باری را مطرح ساخت و گفت: بعضی از افراد کمیته به منزلم ریختند و در اینجا به دنبال تریاک و شراب می گردند؛ مگر من در این منزل شراب فروشی دارم؟
وقتی این سخن را شنیدم خیلی ناراحت شدم، سرم سوت کشید. فوری با فرماندهان کمیته و سپاه تماس گرفتم و سفارش اکید کردم، هرچه زودتر مانع از این امور شوند و از ایشان دلجویی کنند.
متأسفانه در آن ایام، بعضی از جوانان تندرو که اسلحه به دست شان افتاده بود از این سری خلاف کاری ها مرتکب می شدند و اصلا گوش به حرف ها و توصیه های روحانیون هم نمی دادند. تأسف بارتر اینکه اعمال و رفتار غیراسلامی اینها هم به نام انقلاب، اسلام و روحانیت تمام می شد…
به هر حال از این تاریخ، ارتباط بنده با مرحوم شهریار هر روز بهتر از روز گذشته شد. گاهی او را به مجالس و محافل مهم دعوت می کردیم. چند بار هم خودش به دفتر آمد. در طول دفاع مقدس چـنـد مـورد در مراسم اعزام و بدرقه ی رزمندگان اسلام در ایستگاه راه آهن تبریز حاضر شد و در تجلیل از آنان و در اهمیت دفاع از سرزمین و نظام اسلامی ایران ابیاتی را که آماده کرده بود، خواند.
یادم هست در یکی از این مراسم، انگشتر خودم را به ایشان هدیه کردم. او رفت منزل و فردا ابیاتی را که شب گذشته خطاب به من سروده بود بدین مضمون برایم فرستاد:
◾️ آیت الله ملکوتی منه لطف ایله دی خاتم
◾️ او فتوتله کـه مـولا اوزگین سائله وردی
◾️ یا که امام رضا {ع} سلطان خـراسـان
◾️ اوز جـبه سـنی دعــبـله وردی
◾️ منیم عماممده قیتره بلسه دیه بیلم
◾️ تـاج سـیادت مـنـه اسـلام صـله وردی
یعنی آیت الله ملکوتی انگشترش را به من هدیه داد، همان گونه که امام علی {ع} انگشتر خویش را به سائل بخشید و یا امام رضا {ع} پیراهن خود را به دعبل خزاعی شاعر داد. اگر او بتواند لباس روحانی مرا به من بازگرداند، می توانم بگویم که اسلام به من تاج سیادت و آقایی صله کرده است.
وقتی این ابیات را خواندم دیدم مرحوم شهریار از من خواسته که او را معمم کنم و به پوشیدن لباس روحانی مفتخر سازم؛ البته از قبل می دانستم که ایشان در حوزه ی علمیه درس خوانده و مدتی هم ملبس شده بود.
با مرحوم علامه طباطبایی هم درس و هـم بحث بود. چون نام هر دو محمد حسین بوده مرحوم شهریار، علامه را به عنوان «آداش» خطاب می کرد. واژه ی آداش در زبان ترکی به همنام اطلاق می گردد. از این رو، عبا، قبا و عمامه تهیه کردم تا مرحوم شهریار را معمم کنم، ولی برخی از علما با این کار به شدت مخالفت کردند و من نیز به خاطر مصالحی عقب نشستم. مرحوم شهریار در این اواخر خیلی اصرار داشت معمم بشود.
در ایام ریاست جمهوری مقام معظم رهبری، طی دو سفری که ایشان به تبریز آمدند در هر بار، برای دیدار با مرحوم شهریار به منزل ایشان رفتند. در یکی از این دیدارها، مرحوم شهریار اشعاری سرود و در آن طلبه بودن و به درس خارج رفتن خود را مطرح ساخت و شاید به طور اشاره می خواست تمایل خود را به معمم شدن نشان بدهد و بدین ترتیب درخواست قبلی خود را در اینجا نیز تکرار کند.
به هر حال دیدارهای آیت الله خامنه ای از ایشان انصافاً مزید بر علت شد و شهریار به طور کامل از انزوا و گمنامی رهایی یافت و کاملاً در صحنه های مهم انقلاب و در میان مردم حضور متعهدانه پیدا کرد و نقش تاریخی خویش را به وجه احسن نسبت به اسلام، انقلاب و مردم ادا نمود.
بنده در آن وقت، اگرچه نتوانستم او را معمم کنم، ولی همان لباس ها را نگه داشته بودم. وقتی شهریار به رحمت خدا رفت، عمامه اش را دادم بر روی تابوت او گذاشتند و پیکر این شاعر بزرگ به همان ترتیب و به صورت خیلی با شکوه در تبریز تشییع شد.
📚 خاطرات آیت الله مسلم ملکوتی، تدوین: عبدالرحیم اباذری، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۷۲ – ۲۷۵
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
🌱 ذکری از یکی از اساتید نجف و دروس تحصیلی
🖋 در فقه، حدود شش یا هفت سال به محضر آیةالله سید عبدالهادی شیرازی رسیدم و در جلسات «حاشیه بر عروة» ایشان حضور داشتم که از نظر فقهی بسیار پربرکت بود. یکی از عالیترین ایام زندگیام، همان مدت هفت سالی است که خدمت ایشان بودم.
مرحوم آقا سید عبدالهادی، مرد علم و عمل، و به راستی تجسمی از معرفت و تقوا بود. مقام علمی ایشان بالا بود و هرچه به او نزدیک میشدم، ارادتم بیشتر میشد. بنده خودم بارها دیدم که ایشان در حال عبادت، خصوصاً در نماز، تحت تأثیر قرار میگرفت و میلرزید. بنده ندیدم کسی را که مقام و شهرت دنیا اینقدر به دنبال او بدود، ولی او از آن فرار کند. او واقعاً از مقام گریزان بود.
🔹 علامه محمدتقی جعفری، سرگذشت و ایام، ص ۵۰، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۲
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
✅العبد محمدتقی بهجت:
⭕️هر بلایی که به ما می رسد، در اثر دوری از اهل بیت علیهمالسلام و روایات مأثورۀ از ایشان است.
📚در محضر بهجت، ج١،ص٢٧۴
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
✍️بعد از هر نماز واجب، معاویه را لعن میکردند!
آقای بهجت میفرمودند:
آقای طباطبائی(علامه طباطبایی) در نجف میگفتند: من بعد از هر نماز واجب، فلان عدد معاویه را لعن میکنم.
نمیدانم وقتی ایران آمدند، همان کار را ادامه میدادند یا نه، و عددش هم یادم رفته است.
بعد آقای بهجت فرمودند: آیا ما آن عِرق دینی را داریم که معاویه را لعن بکنیم؟!
اقیانوس علم و معرفت، ص۱۷۳، محمد کریم پارسا، نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
این جمعیت به امید من آمدهاند!
شهید آیت الله دستغیب :
🔹محب صادق اهلبيت جناب حيدرآقا تهرانى نقل نمود در چند سالقبل روزى در رواق مطهر حضرت رضا عليه السلام مشرف بودم، پيرمردى را كه از پيرى خميده شده و موى سر و صورتش سفيد و ابروهايش بر چشمش ريخته حضور قلب و خشوع او مرا متوجه ساخت تا وقتى كه خواست حركت كند ديدم عاجز است از حركت كردن. او را يارى كردم در بلند شدن.
پرسيدم منزلت كجاست تا تو را به منزل رسانم، گفت در حجرهاى از مدرسه خيرات خان او را تا منزلش رساندم و سخت مورد علاقهام شد به طورى كه همه روزه مىرفتم و او را در كارهايش يارى مىكردم. اسم و محل وحالاتش را پرسيدم، گفت اسمم ابراهيم از اهل عراق و زبان فارسى را هم مىدانست.
🔸ضمن بيان حالاتش گفت من از سن جوانى تا حال هر ساله براى زيارت قبر مطهر حضرت رضا عليه السلام مشرف مىشوم و مدتى توقف كرده وبه عراق مراجعت مىكنم و در سن جوانى كه هنوز اتومبيل نبود، دو مرتبه پياده مشرف و در مرتبۀ اول سه نفر جوان كه با من همسن و رفاقت و صداقت ايمانى بين ما بود و سخت با يكديگر علاقه و محبت داشتيم و مرا تا يك فرسخى مشايعت كردند و از مفارقت من و اينكه نمىتوانند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند. هنگام وداع با من گريستند وگفتند تو جوانى وسفر اول و پياده به زحمت مىروى، البته مورد نظر واقع مىشوى، حاجت ما به تو آن است كه از طرف ما سه نفر هم سلامى تقديم امام عليه السلام نموده و در آن محل شريف، يادى از ما بنما پس آنها را وداع نموده وبه سمت مشهد حركت كردم. پس از ورود به مشهدمقدس با همان حالت خستگى وناراحتى به حرم مطهر مشرف شده پس از زيارت در گوشهاى از حرم افتادم وحالت بىخودى و بىخبرى به من عارض شد در آن حالت ديدم حضرت رضا عليه السلام به دست مباركش رقعههاى بىشمارى است و به تمام زوار از مرد و زن حتى بچهها رقعهاى مىدهد چون به من رسيدند چهار رقعه به من مرحمت فرمود، پرسيدم چه شده؟ به من چهار رقعه داديد، فرمود يكى براى خودت و سه تا براى سه رفيقت. عرض كردم اين كار مناسب حضرتت نيست، خوب است به ديگرى امر فرماييد اين رقعهها را تقسيم كند.
حضرت فرمود: اين جمعيت همه به اميد من آمدهاند و خودم بايد به آنها برسم پس يكى از آن رقعهها را گشودم چهار جمله نوشته شده بود: «بَرائَةٌ مِنَ النّار وَامانٌ مِنَ الْحِسابِ وَدُخُولٌ فِى الْجَنَّةِ وَاَنَا بْنُ رَسُولِاللّهِ صلى الله عليه و آله ».
داستان های شگفت، ص۱۲۶،سید عبدالحسین دستغیب.
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
✨ #فوق_کلام_مخلوق_دون_کلام_خالق 🌿
🔻هر هفته، کلامی از امام سجاد علیهالسلام برگرفته از کتاب #صحیفه_سجادیه
🔸…وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسْرَافِ،
🔹و به تو پناه میآوریم، از رسیدن به اسراف،
🔸و مِنْ فِقْدَانِ الْكَفَافِ؛
🔹و از دست دادن آنچه که در زندگی به اندازه و کافی است.
📚صحیفه کامله سجادیه، دعای هشتم، فراز٧
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
چقدر شیعیان باید شکرگزاری کنند که سروکارشان با اهلبیت علیهمالسلام است و خداوند نعمت ولایت را به آنها عطا نموده است. طنطاوی[از علمای اهلسنت] درباره #صحیفه_سجادیه میگوید: «پایینتر از کلام خالق و برتر از کلام مخلوق است».
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
داستانی بسیار شنیدنی📚💚
💭تبلیغ نماز و فرهنگ نماز
🪴آیت الله آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی ؛ (1284 - 1365 ه . ق ) یکی از مراجع بزرگ تقلید و مقیم نجف اشرف بود از هندوستان خدمت آقا آمدند و جهت سرپرستی شیعیان آن دیار درخواست کردند که ، ایشان یکی از فضلای نجف را به آن کشور اعزام کند ، آقا یکی از طلاّب فاضل را فرا خواند و اجازه نامه مفصلی در علم و دانش و فقه او نوشت و در ادامه نامه از شیعیان آن سامان درخواست کرد که وجود این عالم را مغتنم شمارند .
🪴نامه را به دست روحانی داد و او متن اجازه را خواند ، و سپس رو به ایشان کرد و گفت : آقا من از جانب شما به بلاد هند می روم امّا اگر از من مسئله مرجع تقلید را بپرسند من دیگری را برای مرجعیت معرفی می کنم زیرا شما را اعلم نمی دانم !
🪴آقا با کمال متانت فرمودند :
((من شما را جهت تبلیغ فرهنگ نماز و حلال و حرام خدا به هندوستان می فرستم نه برای تبلیغ شخصیت و مرجعیّت خودم ! ! ))
📚عرفان اسلامی ، ج 10، ص 258
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
✍آیت الله بهجت(ره) :
ما نمیگوییم: معصوم باشید و منصب معصومین علیهمالسلام را داشته باشید و ادعای نبوت و امامت کنید،
بلکه میگوییم: پا جای پای معصومین علیهمالسلام بگذارید، نه جای پای دیگران. ملازم علما باشید و همیشه روشن باشید و با مطالب مفید، حیاتبخش و آموزنده سروکار داشته باشید.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٠١
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قرض ندادن از بخل است؟
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠قدر جوانی را بدانید
🎙آیت الله ناصری (ره)
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom
✅العبد محمدتقی بهجت:
🔸در محضر استادمان آیتالله قاضی بودیم.
🔹ایشان فرزندان زیادی داشتند؛ چون چند عیال داشتند؛
🔸بچهها میآمدند، میگفتند: پول بدهید!
🔹ایشان میفرمودند: نیست!
🔸در آخر که بچهها رفتند، آقای قاضی فرمودند: من اگر بخواهم، طلا هم حاضر میشود! استاد من هم میتوانست این کار را بکند، ولی ما نمیکنیم!
✨هدف از خلقت ما این است که بندهی خدا شویم، مقام بندگی خدا، بسیار مقام بالایی است.
🔹ما خلق نشدهایم که حتماً دارای کشف و کرامات باشیم، بلکه غرض اصلی، عبودیّت و بندگی است. چه مقامی بالاتر از این که خداوند ربّالعالمین از انسان راضی باشد؟!
📚برگی از دفتر آفتاب، ص٢٣٠
✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔@bahjatcom