هدایت شده از انقلاب اسلامی
.
🌸 حضرت امام خامنهای روحیفداه:
#قوۀ_قضائیه در پیشرفت کشور به سمت هدفهای اسلامی، #نقش_تعیینکننده دارد.
بارها تکرار شده است که اگر بخواهیم حرکتی که به سمت اهداف الهی و اسلامی و رعایت حقوق مردم ترسیم شده است، تعقیب شود، بدون #ضمانت_اجرا ممکن نیست، و این ضمانت اجرا عمدتاً #در_دست_قوۀ_قضائیه است.
این، قوۀ قضائیه است که با #تخلّف و #کجروی و #انحراف ــ عمدیاش را به یک نحو، خطئیاش را به نحو دیگر ــ #برخورد و از تکرار آن #جلوگیری میکند. درواقع قوۀ قضائیه #ضامن_صحّت_عمل مسئولان نظام و آحاد مردم، و #تأمین_حقوق آنها در نظام اسلامی است.
اگر ما تشنۀ عدالتیم، #تضمین_تحقّق_عدالت، با سلامت و #کارآمدی_قوۀ_قضائیه میسّر است. اگر ما برای مردم و حقوق آنها ارزش درجۀ یک قائلیم، تأمین این حقوق، در گرو این است که قوۀ قضائیه بتواند کار خود را با #قوّت، #شجاعت و #بصیرت انجام دهد (۱۳۸۱/۰۴/۰۵)!
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Enghelabe_Islami
هدایت شده از اشعار
.
با دست خزان اگرچه زخمی شد باغ
هرچند که غرق ماتمیم از این داغ
پا پس نکشیم هرگز از راه امام
گشته است چراغ راه ما شاهچراغ
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۰۸/۰۷
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهیدان_شاهچراغ_شیراز
🌷
هدایت شده از اشعار
.
🌷برای به خون نشستن دوبارۀ شاهچراغ
میپرد آرتین هنوز از خواب
باز هم خواب جنگ میبیند
میپرد بیقرار و آشفته
خواب تیر و تفنگ میبیند
خواب میبیند آسمان خونی است
نشده وحشتش تمام هنوز
غرق خون گوشۀ حرم مانده
تن بابا و آرشام هنوز
باز تیری نشست بر دستش
باز جنگی بهپاست در سر او
پر کشیدند پیش چشم ترش
پدر و مادر و برادر او...
گرچه سالی نرفته است هنوز
حرمت این حرم دوباره شکست
در دل آرتین غمدیده
آتشی از صفیر تیر نشست
دست آلودۀ حرامیها
باز آتش فکند در این باغ
در محرّم، حرم به سوگ نشست
خون شده چشم و قلب شاهچراغ
با شهادت اگرچه خو کردیم
مقصد ما اگرچه عاشوراست
باید آماده و مراقب بود
راحت و خواب در نبرد، خطاست
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۲/۰۵/۲۳
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
رحمت خدا بر آن حکیم الهی🔹آیت الله حائری شیرازی🔹که اینطور عالی، ضرورت اتحاد و پیوستگی بین مؤمنین را تبیین کرده ،ارزش صدبار خواندن دارد👇👇
🔸بریدن از یکی= بُریدن از همه🔸
▫️ نگاه کنید به این قسمت از دعای رجبیه:
اللهُمَّ إنّی أسئَلُکَ بِالمَولُودَینِ فی رَجَب مُحَمَّد بنِ عَلی الثّانِی وَ ابنَهُ عَلی بنِ مُحَمَّد المُنتَجَب الدعَاء ...
چرا نمیگوید: أسئَلُکَ «بِالمَوالیدِ» بِالرَّجَب امِیرالمُؤمِنِین؟
چرا [با وجودیکه ولادت حضرت علی نیز در ماه رجب است اما] اسم امیرالمومنین را نمی برد؟
می خواهد بگوید این دو مولود، موقعیتی دارند که اگر فراموش بشوند خطرناک است.
⛓ چون اینها حلقهی زنجیرند، جزء سلسله ی امامتاند، وقتی سلسله کار می کند، جمیع حلقات، جزء ضروری هستند. حذف «یک» حلقه یعنی حذف «جمیع». این مهم است. وقتی «سلسله بِما انّهُ سلسله» مطرح شد، حذف یک حلقه با حذف جمیع، هیچ فرقی نمی کند.
مثلاً شما می خواهید با یک زنجیری آب بکشید. دلو را سر زنجیر می کنید و به انتهای چاه می فرستید؛ این چاه، صد و پنجاه متر است. این زنجیر هم هر حلقهاش یک سانتیمتر است. هر متر، صد حلقه است. یعنی پانزده هزار حلقه می شود. اگر از این پانزده هزار حلقه، چهارده هزار و نهصد و نود و نه حلقه آن، محکم باشد و فقط یکی از آنها پاره شود، آب بالا نمی آید. دلو هم با آن قسمت از زنجیر می رود ته چاه!
▫️ صد و بیست چهار هزار پیغمبر، به عنوان «سلسله» مطرح هستند. وقتی بعنوان سلسله مطرح هستند، حذف «یکی» با حذف «جمیع» هیچ فرقی نمی کند! به همیندلیل می گوید: لانُفَرِّقُ بَینَ أحَدٍ مَن رُسُلِه.
▫️ حالا کار زمانی مشکل می شود که مومنین هم مثل سلسله انبیاء میشوند، یعنی آنها هم جزء سلسله می شوند. لذا تفرق از یکی، تفرق از جمیع خواهد بود.
▫️ این روایت امام صادق(ع) را ببینید:
مفضل می گوید در خدمت امام صادق (ع) بودم. حضرت فرمود: وقتی دو نفر از شیعیان من با هم قهر میکنند إنّی ابرَاءُ مِنهُما وَ العَنهُما: من به هر دو نفر لعن میکنم و از هر دو نفرشان بیزاری می جویم! [یعنی] ارتباطم با هر دو نفر قطع میشود!
گفتم: این دو که از هم قهرند، یک نفرشان مقصّر است، یک نفر دیگر بیتقصیر است. شما هم مقصّر و هم بی تقصیر را با هم لعن میکنید؟! آنکه بی تقصیر است چکار کرده؟!
حضرت فرمود: انتظار دارم بی تقصیر پیش مقصر برود و بگوید: یا أخِی! أنا الظّالِم حتّی یقطَع التّهاجِر! بگوید: ای برادر، من ظالم هستم تا نزاع تمام شود! باید این کار را بکند.
▫️ این انتظار امام صادق (ع) برای چیست؟ بیتقصیر (مظلوم) چرا نباید از مقصر (ظالم) بِبُرَد؟
چون مسئله، مسئله شخصی است. مسئلهی اعتقادی نیست. در مسائل اعتقادی، گاهی تبرّی خودش جزء وظایف شرعیه میشود. اما در مسائل شخصی، این تبرّی درست نیست. چرا؟ چون مؤمنین، یک مجموعهی به هم پیوستهاند، یک سلسلهاند؛ از یک نفرشان بُریدی یعنی از همه بُریدی! [به همین دلیل است که] امام صادق (ع) می فرماید:
اگر از او بُریدی، از من بُریدی!
▫️شبیه نماز جماعتی است که شما به وسیله یکی از مؤمنین، متّصل به جماعت هستید. اگر از ایشان بریدی، از جماعت می بُری [و نماز جماعتت از بین می رود]. می گوید همه مؤمنین، واسطه اتّصال همدیگر [به ائمه و خداوند] هستند.
▫️«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ» یعنی اگر ولایتت با یک نفر از مومنین قطع شد؛ با همهاش قطع شده است.
@haerishirazi
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌مسیر بازگشت به فطرت
🔹از چه کسی، کی و کجا اجر عزاداری را بگیریم؟
🔹پیادهروی اربعین قدم گذاشتن جای قدمهای حضرت زینب(س) است.
🔻گزیدۀ اول #مستند #یااهل_العالم
#اربعین #تصویری
✅ کانال رسمی علیرضا پناهیان/ عضو شوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/653459456C219897ad4f
@Panahian_ir
✍بعضی از مناسبت ها را باید زنده نگه داشت
تا
ارزش آنچه را داریم یادمان نرود.
♦️امروز ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسراست.
#پرندگان_عاشق!
از گرد راه رسیدنتان به وطن مبارک!
✅ خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی :
✍️ در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزي جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم . آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند ، آب میآورد ، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد» .
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم .
گفتم : یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم» .
سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار میکنم . این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرامت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن .
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم . تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است .
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین.
از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام .
اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید : بیا آب آوردهام .
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم .
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند . تا نام مبارک حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید : «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم .
لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم .
او گفت : به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم .
گفت : دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت : چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی ؟
الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم .
ایشان فرمودند : به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد.
«کتاب حماسههای ناگفته» (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان،
چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 نقش پیادهروی اربعین در افزایش ایمان
🔸 چرا افراد در پیادهروی اربعین دچار تحول ویژه میشوند؟
🔻گزیدۀ سوم #مستند #یااهل_العالم
#اربعین #تصویری
✅ کانال رسمی علیرضا پناهیان/ عضو شوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/653459456C219897ad4f
@Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام على عليه السلام:
أهنى العَيشِ اطِّراحُ الكُلَفِ
گواراترين زندگى [در] دور افكندن تكلّفات است
📚غررالحكم حدیث2964
➺ @Twitter_eita [عضویت]
دیوانہترین
حالتِیڪعشق
زمانـۍست
دِلتنـگـشوے
ڪارزِدستِتُـونیاید..💔
🏴🚩قافله اربعینیان کوله بار سفر بستند و عاشقانی به خاطر عدم توان مالی در فراق کربلا محزون و غمگین💔
با هر توان مالی برای شاد کردن دل یک جامانده و اعزام یک زائر نیازمند سهیم شویم.
6037997507512763
مجتبی محمد صادقی
#گروه _جهادی_فوج_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو منو رها کنی، کجا برم امام حسن...
نمیتونم دیگه کربلا برم امام حسن...😭😭😭