🔴 انهدام یک تیم تروریستی در اشنویه/ ۷ تروریست ضدانقلاب کشته و زخمی شدند
♦️قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) با صدور اطلاعیه ای از انهدام کامل یک تیم تروریستی در اشنویه خبرداد.
🌍 💎 @bakeri_channel 💎
خبر تکمیلی 👇👇👇
در اطلاعیه مهم قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) آمده است: رزمندگان غیور قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) در شامگاه مورخه 18 خردادماه پس از کسب اطلاع از نفوذ یک تیم مسلح از عناصر گروهکهای تروریستی وابسته به ایادی استکبار جهانی با اشرافیت اطلاعاتی و عملیاتی در منطقه مرزی اشنویه، نسبت به انهدام تیم مذکور اقدام نمودند که در نتیجه آن، تعداد 7 نفر از عناصر گروهک تروریستی ضدانقلاب کشته و زخمی شدند.
این اطلاعیه افزوده است: عناصر تیم مذکور بهتبعیت از دستور سران گروهکهای تروریستی، در شمال عراق با برنامهریزی دقیق جهت اقدامات تروریستی و ضدامنیتی قصد نفوذ به داخل کشور را داشتند که با آمادگی و هوشیاری رزمندگان قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) از نفوذ به داخل منطقه ناکام مانده و در منطقه مرزی اشنویه بهطور کامل منهدم شدند.
بر اساس این اطلاعیه در این عملیاتی، نیروهای خودی هیچگونه تلفاتی نداشته و همه آنها صحیح و سالم به پایگاههای خود بازگشتند.
این اطلاعیه افزوده است: قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) به گروهکهای وابسته به ایادی استکبار جهانی هشدار میدهد، از اقدامات پلید و تروریستی خود دست برداشته و ملعبه دست دشمنان جمهوری اسلامی ایران نگردند که در غیر این صورت در هیچ جایی از امنیت برخوردار نبوده و نسبت به تعقیب و انهدام آنها اقدام خواهد شد.
🌍 💎 @bakeri_channel 💎
لحظههای آخر قمقمه رو آوردن نزدیک لبای خشکش
گفت: مگه مولایمان امام حسین(ع) در لحظه شهادت آب آشامید؟
شهید که شد
هم تشنه بود
هم بی دست...
#شهید_شاپور_برزگر
🌍 💎 @bakeri_channel 💎
M ar dokohe 1.mp3
2.86M
دو کوهه السلام ای خانه عشق
دو کوهه ای تجلی گاه عاشقان
🌍 💎 @bakeri_channel 💎
از تبار پاک باکری هاااا
فرزندی دیگر از سرداران باغیرت اذربایجان
#شهید_علی_تجلایی
@bakeri_channel
دلم انتهای نگاه خدا را میخواهد🍃🍃
انتهای نگاه خدا یعنی "شهادت"🌺
@bakeri_channel
سال 85 که رفتیم عقد کنیم یک دستخطی نوشت و خواست آن را امضا کنم. داخل کاغذ نوشته بود دلم نمیخواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند. من هم امضا کردم.☺️
مادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت این پسر خیلی سخت گیر است اما من ناراحت نشدم چون فهمیدم میخواهد زندگی کند..😊. و واقعا هم زندگی با او به من مزه می داد.☺️🌹
شهید مهدی قاضی خانی🍃
#مالکیت_آسمان را به نام کسانی
نوشته اند که #به_زمین_دلنبسته_اند ...
وای بر آنانی که گریه ها و بی تابی های خانواده های شهدا را می بینند و باز در نظام ما دست به اختلاس و فتنه می زنند
@bakeri_channel
#ماه_رمضان_و_شهدا...
🔸ماه رمضان را آمده بود خانه ...
بہ علی مےگفت :
«امسال ماه رمضون از خدا احدے الحسنیین
را خواستم ؛ یا شهـادت یا زیـارت.»
هر شب با موتور علی مےرفتند دعاے ابوحمزه،
هر سےشب ! وقتی دعا را مے خواندنـد،
توے حال خودش نبود، نالہ مےزد،
داد مےڪشید ، استغفار مےڪرد ،
از حال مےرفت.
از دعا ڪہ بر مے گشتند، گوشہ ی حیاط ،
مےایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم
نمےانداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛
نمےتوانست خوب قنوت بگیرد، با همان حال،
العفو مےگفت، گریه می کرد،
میگفت:
« ماه رمضون کـہ تموم بشه،
من هم تمــوم مےشـم ...»
📚 یادگاران جلد هشت
ڪتاب شهید ردانے پور، ص ۷۵
#شھید_مصطفی_ردانی_پور
@bakeri_channel
در فضایی که از خون شهیدان موج می زند و در زمانه ای که جنگ افروزان جهانی کوچه های شهرهای اسلامی را حجله بندان کرده اند از شهید و شهادت گفتن رسالت قلم است ... و صمد قاسم پور شاعر قدر دفاع مقدس و رزمنده ی سال های شور و شعور و حماسه از قلم خود چنین می بارد:
خواهم از دجله گلویی تر کنم
شرح بدر و وصف سرلشگر کنم
بر لب دجله گیاهی بوده ام
زیر پای باکری لب سوده ام
ای دل غافل خموشی تا به کی
درد دل را پرده پوشی تا به کی
دفتر خونین خود را باز کن
ماجرای عشق را آغاز کن
از دلاور مرد عاشورا بگو
قطره ای از وصف آن دریا بگو
*
کیست مهدی، آنکه هنگام جهاد
سر به خنجر داد و بر ذلت نداد
کیست مهدی آنکه در روز نبرد
زخم خورد و پشت بر دشمن نکرد
باکری از ما و من بگذشته
پاک، سر تا پا خدایی گشته بود
آنکه با یاد خدا همراه بود
از خدا می گفت و با الله بود
با کلامش لشگری جان می گرفت
درس عشق و مشق عرفان می گرفت
گو که دریایی میان سینه داشت
با شهادت الفتی دیرینه داشت
در میان دجله مهدی بود و عشق
او ره صد ساله را پیمود و عشق
دشمن او کهکشان در کهکشان
بارش تیر از کران تا بیکران
یک نشان اما هزاران تیر بود
یک جهان دشمن ولی یک شیر بود
چون که مهدی مرد داغ و درد بود
او برابر با هزاران مرد بود
*
خون و آتش را به هم آمیختند
شهد آن را در گلویش ریختند
تا که خون باکری آمد به جوش
دجله ساکت ماند و افتاد از خروش
پیکر مردی به آب افتاده بود
موج ها در پیچ و تاب افتاده بود
زخم ها هریک زبانی باز کرد
حمد و تسبیح خدا آغاز کرد
دست او می گفت تحلیل خدا
دست دیگر ذکر یا قدوس را
وه چه زیبا بود بر زیر لبش
ناله ی جانسوز یارب یاربش
با نگاه آخرین خنده کرد
ماندگان را تا ابد شرمنده کرد
*
ای بلم ای با شهیدان همسفر
وی ز عشق باکری ها شعله ور
ای تو با هدی مساوی با حیات
وی تو بی مهدی برابر با ممات
آخرین همراه مهدی بوده ای
تا خدا با ناخدا پیموده ای
گر تو از مهدی خبر داری بگو
داری اندر سینه اسراری بگو
بازگو از آنچه بر یاران گذشت
کشمکش هایی که در طوفان گذشت
ای بلم ای کشتی بی ناخدا
ناخدایت را کجا بردی کجا؟
ناخدایی که خدایی بود و بس
او حسینی، کربلایی بود و بس
عاقبت همراه مهدی سوختی
سوختی و آبرو اندوختی
*
باکری بر ملک دل ها میر بود
با نگاهی جذبه اش دل می ربود
عشق را با خون سر تفسیر کرد
مرگ را با خنده ای تحقیر کرد
خون دل بود آنچه بارید از قلم
شیره جان بود اینکه شد رقم
آنقدر بارید اشک خامه ام
مثنوی گردید مهدی نامه ام
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند . تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم . ...
تقدیم به محضر همه شهدای گمنام که مشهور آسمانیانند ...
🌸 @bakeri_channel
خوش اخلاق وتبسم رولب داشت همیشه به طوری که میشد آرامش خاصی رو توچهره اش احساس کرد.
#شهیدمحمدرضافخیمی
#برادر_شهید
Mahmoud-Karimi-Ye-Pelak.mp3
465.5K
عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک
عشق یعنی یه شهید با لبهای تشنه سینه چاک
من از اهالی دیار عشقم من از قبیله و تبار عشقم
هنوزم از دم امام امت هلاک عشق و بی قرار عشقم
🌸 @bakeri_channel