هدایت شده از قریشی
اذان مغرب به افق تهران
به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج
سالروز شهادت تان گرامی باد شهید بزرگوارم 💐💐💐💐💐
💢 #سرداران_گمنام
به سال 1330 در «آذرشهر» از توابع تبریز چشم به جهان گشود. هشت ساله بود که بعلت معلولیت واز کارافتادگی پدر مجبور شد هم درس بخواند و هم برای تأمین مخارج خانواده مشغول به کار شود.
در سال 1346 به امید یافتن کار به تهران سفر مےکند. در تهران وارد ارتش میشود. پس از مدتی که با وضع ارتش آشنا میشود، استعفا میدهد. اما موافقت نمیشود. در ارتش فرائض مذهبی را انجام می داد و به خاطر این کار و به جرم انجام واجبات، چند بار بازداشت میشود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با دوستان خود کمیته مسجد قبا را راه میاندازد و خود به عنوان مسئول کمیته انتخاب میشود. پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت این نهاد انقلابی در میآید، وی همچنین مدتی مسئولیت حفاظت از بیت حضرت امام خمینی (ره) را به عهده می گیرد.
با شروع غائله کردستان با یک گردان نیرو عازم کردستان میشود و به نیروهای شهید چمران ملحق میگردد و در آزادسازی پاوه و پاکسازی دیگر شهرهای کردستان حماسه میآفرینند.
با شروع جنگ تحمیلی، در عملیات فتح المبین و بیت المقدس با مسئولیت فرمانده گردان وارد عمل میشود، و در عملیات رمضان فرماندهی گردان خط شکن عمار به او محول میکنند ، پس از انجام موفقیت آمیز این عملیات، به لبنان اعزام شده تا در زمینه آموزش رزمندگان لبنانی فعالیت نماید. و بعداز بازگشت از لبنان بعنوان فرمانده تیپ منصوب مےشود.
برای انجام عملیات زینالعابدین (ع) و مسلم بن عقیل (ع) خود را به جبهه می رساند و به عنوان مسئول محور عملیـاتی وارد عمـل شده و با فرمانـدهی مدبرانه، شهرهاے سومار و گیـلان غرب را از تیررس دشمن آزاد می ڪند. با شروع عملیات والفجر 4 همراه نیروهای خود، به جبهه غرب میرود و به کلیه اهداف از پیش تعیین شده مرحله اول میرسد. از جمله ارتفاعات استراتژیک ۱۹۰۴ را که مشرف بر شهر پنجوین عراق است، از چنگ دشمن خارج میکند.
و سرانجـام این سردار دلاور در مرحله دوم عملیات والفجر4 هنگام شناسایی مواضع دشمن در دشت پنجوین مورد هدف تیر مستقیم تانڪ دشمن قرار میگیرد و در تاریخ 14 آبان ماه 1362 به فوز عظیم شهادت نایل میشود.
#سردار_شهید_علیاکبر_حاجیپور
#فرمانده_تیپعمار_لشکر27
#ستاره_های_زینبی
🔰همسر شهید: انگار ناف مهدی را با #کربلا بریده بودند. در طول زندگی ۳۲ ماهه مان، سه سفر پیاده #اربعین رفت و دو بارش مرا هم با خودش برد. سفر اول خواهر و شوهر خواهرم هم همراه مان بودند.
🔰 پس از سلامی به حضرت علی (ع) در نجف، حرکت کردیم. شب اول تا دو نصف شب راه می رفتیم. سفر با او اصلا #خستگی نداشت. وسط راه روضه هم می خواند همه را می گریاند.
وسط راه بچه ای دو ساله را دیدیم که به زائرها آب می داد. با دیدنش گل از گل مهدی شکفته بود.
🔰 رفت با او عکس گرفت. گفت: «انشاء الله خدا چنین بچه ای بهمان بدهد سال دیگر با او بیائیم اربعین»...نزدیک کربلا از یکی از #موکب ها جارو گرفت و شروع به کار شد. جارو می کرد و می گفت: «این ها خاک قدم های زائر های کربلاست. بردارید برای قبرهای تان».
#شهید_مهدی_نوروزی🌷
هدایت شده از قریشی
اذان ظهر به افق تهران
به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج
🌷قرار عاشقی با شهید #مجید_شریعتی🌷
🌹 فرمانده گردان ، متولد شهرستان گناوه🌹
تاریخ تولد 1343/6/1
تاریخ شهادت 1365/10/4