فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سهمشان از سفره انقلاب "یک قرص نان" بود
بعضیها همان یک قرص را هم بر نمیداشتند!
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
قدرتمندترین سلاحی که انسان تا به حال اختراع کرده است چیست؟
تصور نکنید بمب اتم یا هیدروژن است.
بلکه تلفن همراه است
تلفن همراه نیرویی است که نباید آن را دست کم گرفت.
آنقدر قدرتمند است که:
۱- تلفن ثابت را قطع کرد
۲- تلویزیون را کشت
۳- کامپیوتر را حذف کرد
۴- ساعت را از چرخش انداخت
۵- دوربین را بی رنگ کرد
۶- رادیو را از صدا انداخت
۷- چراغ قوه را خاموش کرد
۸- آینه را شکست
۹- روزنامه ها، مجلات و کتاب ها را پاره کرد
۱۰- بازی ویدیویی رو از بین برد
۱۱- کیف پول جیبی را محو کرد
۱۲- تقویم رومیزی و یادداشت را از میان برداشت
۱۳- کارت اعتباری را ساقط کرد.
و بدترین لطمه آن ، این است که :
۱- زوج های زیادی را از هم جدا کرد
۲- بسیاری از خانواده ها و دوستی های خانوادگی را از هم پاشاند
۳- دانش آموزان را بی رمق و آنها را از مسیر موفقیت دور کرد و مانند پر در مسیر باد قرار داد.
کم کم متوجه می شویم که چشممان را هم کشته و ستون فقرات ما را شکسته و ذهن و فرهنگ ما را تغییر داده و خواهد کشت.
او در راه از بین بردن نسل بعدی ماست.
اگر مراقب خود نباشیم جان و روحمان را مچاله کرده و دل هایمان را سخت و سنگین خواهد کرد و کاری می کند که نسل های آینده پشیمان شوند در حالیکه پشیمانی سودی نخواهد داشت.
و قطعا در آینده نه چندان دور شاید به دنبال کنترل اذهان باشد.
پس بیائیم با استفاده صحیح از این سلاح ویرانگر هرگز دچار سانحه و پشیمانی نشویم.
💠کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🔸اخلاق مناظره
در یکی از مناظرات اوائل انقلاب، آقای کیانوری یا آقای احسان طبری، به عنوان حزب توده با شهید بهشتی به عنوان حزب جمهوری اسلامی، حضور داشتند.
طرف حزب توده، یک آیه را اشتباه خواند، شهید بهشتی آرام روی کاغذ، آیه را به صورت درست نوشت و به آن شخص داد، و او هم نگاه کرد و آیه را اصلاح کرد!
بحث را که تمام کردند، از مناظره بیرون آمدند؛ به شهید بهشتی گفت:
چرا این کار را کردی؟ من اگر جای تو بودم و تو یک جمله از کتاب سرمایه مارکس را اشتباه خوانده بودی، مناظره را به نفع خودم تمام میکردم! تو میتوانستی وقتی من آیه قرآن را اشتباه خواندم، برگردی و بگویی: تو که بلد نیستی قرآن را از رو بخوانی، چرا اصلا راجع به اسلام حرف میزنی؟ ولی شما آرام آیه را اصلاح کردی و به من کمک کردی!
شهید بهشتی گفت:
ما که نیامدهایم با هم دعوا کنیم؛ آمدهایم راه صحیح را پیدا کنیم؛ آمدهایم با هم همراهی کنیم؛ به هم کمک کنیم و حق را پیدا کنیم....
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🔸فيلهاى سفيد زندگى
در حكايتى معروف است كه پادشاه يک كشور به پادشاه كشورى ديگر "فيل سفيد" هديه مىدهد.
كسى كه هديه را مىپذيرفت، هزينههاى زيادى را صرف نگهدارى و خوراک اين فيل سفيد مىكرد.
نسلهای مختلف هم بدون آنكه بدانند اين فيل سفيد به چه درد مىخورد، هزينههاى زيادى را براى آن متحمل مىشدند و دلشان هم نمىآمد كه آن را كنار بگذارند يا رها كنند، زيرا مىگفتند: حيف است! تاكنون هزينه زيادى براى آن شده است و نمىتوان آن را رها كرد!
"فيل سفيد" در مديريت، استعاره از موضوعىست كه هزينه زيادى براى آن شده و هيچ خاصيت مفيدى هم ندارد و از آن جهت كنار گذاشته نمىشود كه صرفاً براى آن هزينه شده است!
به عنوان مثال، شخصی را در نظر بگيريد که برای تحصیل در رشته خاصی، وارد دانشگاهی مىشود و متوجه مىشود استعدادى در آن رشته ندارد ولی به خاطر زمان و هزينههايى كه براى قبولى آن کرده، رهایش نمىكند، با اینکه مىداند در آينده، آن رشته، منبع درآمد او نخواهد شد؛ در اینجا به آن رشته دانشگاهى و آن مدرک هم مىتوان، فيل سفيد آن فرد گفت.
در زندگى، فيلهاى سفيد زيادى داريم كه بدون آنكه خاصيتى داشته باشند، براى آنها هزينه مىكنيم!
جرأت کنید و فيلهاى سفيد زندگىتان را رها كنيد...
💠کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
یکی از راههای تشخیص "انسان مذهبی" از "مذهبینما"، درک عمیق و درست از ایمان آنهاست؛
انسان مذهبی، "ایمانِ بزرگ" دارد،
اما مذهبینما، با ایمانش، در پی "بزرگی" است!
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
✅ ما تربیت نشدهایم!
تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرفشنو باشیم، صبحها به همه سلام کنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم و …
اما سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند!
کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم؟ چگونه اضطراب را از خود دور کنیم؟ موفقیت چیست؟ ازدواج برای حل چه مشکلی است؟ در مواجهه با مخالفین چگونه رفتار کنیم؟
در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای نقد را به ما نیاموختند.
داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳میگوید: اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانههای آن کشور نروید؛ اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد. میتوان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیشبینی کنید، بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه به بچهها آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت میکنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.»
از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است.
آیا باید در جوانی یا میانسالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟!
به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچ چیز به اندازۀ «نگاه» نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی میکند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است.
هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر میرویم و وقتی به خانه برمیگردیم، چند خط نمیتوانیم دربارۀ آنچه دیدهایم بنویسیم. چرا؟ چون در واقع «ندیدهایم». همه چیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی که بر آهن وزیده است.
جان راسکین، آموزگار بزرگ نگاه، در قرن نوزدهم میگفت: اگر دست من بود، درس طراحی را در همۀ مدارس جهان اجباری میکردم تا بچهها قبل از اینکه به نگاههای سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیاء را بیاموزند.
میگفت: کسی که به کلاسهای طراحی میرود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیقتر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت میرود تا در طراحی پیشرفت کند.
اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم.
انسانی که نمیتواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است؛ اگرچه نقاشیهای غارنشینان نشان میدهد که آنان با «نگاه» بیگانه نبودند.
من پدرانی را میشناسم که در آتش محبت فرزندانشان میسوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمیشناسند، اما تا دهۀ هفتاد یا هشتاد عمرشان ندانستند که فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس میکرد و میبوسید و دست محبت بر سر و روی آنان میکشید.
بسیارند پدرانی که نمیدانند اگر همۀ دنیا را برای دخترشان فراهم کنند، به اندازۀ یکبار در آغوش گرفتن او و بوسیدن روی او، به او آرامش و اعتماد به نفس نمیدهد.
در جامعهای که از در و دیوار آن، سخن از حق و باطل میبارد، کسی به ما یاد نداد که چگونه از حق خود دفاع کنیم یا چگونه حق دیگران را مراعات کنیم و مسئلۀ «حق و باطل» را به حقوق افراد گره نزنیم. عجایب را در آسمانها میجوییم، ولی یکبار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشدهایم.
نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، زناشویی و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به معلم و آموزش دارند.
💠کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
❤️ عاشقانههای "خداوند" با ما
آیا شده که اینطور قرآن را از زبان خداوند بخوانیم؟
🔸سوگند به روز، وقتی نور میگیرد و به شب، وقتی آرام میگیرد؛ که من نه تو را رها کردهام و نه با تو دشمنی کردهام. (ضحی/۱ - ۴)
🔸افسوس که هر کسی را برای تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را به سُخره گرفتی. (یس/ ۳۰)
🔸و هیچ پیامی از پیامهایم به تو نرسید، مگر آنکه از آن روی گردانیدی. (انعام/۴)
🔸 و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشتهام. (انبیاء/۸۷)
🔸 و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بُردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس/۲۴)
🔸 و این در حالی بود که حتی مگسی را نمیتوانستی و نمیتوانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد، نمیتوانی از او پس بگیری. (حج/۷۳)
🔸 پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزید(چه لرزشی)، گفتم کمکهایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی؛ اما به من گمان بردی، چه گمانهایی. (احزاب/۱۰)
🔸 تا زمین با آن فراخی، بر تو تنگ آمد، پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه/ ۱۱۸)
🔸 وقتی در تاریکیها مرا به زاری خواندی، که اگر تو را برهانم، با من میمانی؛ تو را از اندوه رهانیدم؛ اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی. (انعام/۶۳-۶۴)
🔸 این عادت دیرینهات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم، از من روی گردانیدی و رویت را طرفی کردی و هر وقت سختی به تو رسید از من ناامید شدهای. (اسراء/ ۸۳)
🔸 آیا من بر نداشتم از دوشَت، باری که میشکست پُشتَت؟ (انشراح/ ۲-۳)
🔸 غیر از من، خدایی برایت خدایی کرده است؟ (اعراف/۵۹)
🔸 پس به کجا میروی؟ (تکویر/۲۶)
🔸 پس از این سخن، دیگر به کدام سخن میخواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات/۵۰)
🔸 چه چیز جز بخشندگیام باعث شد تا مرا که میبینی، خودت را بگیری؟ (انفطار/۶)
🔸 مرا به یاد میآوری؟ من همانم که بادها را میفرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده میکنم تا قطرهای باران از خلال آنها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود. (روم/۴۸)
🔸 من همانم که میدانم در روز، روحت چه جراحتهایی بر میدارد و در شب روحت را در خواب به تمامی باز میستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی بر میانگیزانم و تا مرگت، که به سویم بازگردی به این کار ادامه میدهم. (انعام/۶۰)
🔸 من همانم که وقتی میترسی به تو امنیت میدهم. (قریش/۳)
🔸 برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم. (فجر/۲۸-۲۹)
🔸 تا یک بار دیگر، دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده/۵۴)
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای به ندای من، نزدیک.... 😭
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ...
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
عیدِ واقعی آن است که هر فرد به دیدارِ «خودش» برود.
به دیدارِ ذهنش، به دیدارِ روانش، به دیدارِ مغزش و به دیدارِ رفتارش.
به دیدارِ پیشفرضهای ذهنش که در طولِ سال، دستنخورده باقی ماندهاند و چه بسا به مرز کپکزدگی رسیدهاند.
به دیدارِ مغز و روانیاتش، که مبنای رفتارهایش شده و دیگران را هم تحتِ تاثیر قرار داده است.
وقتی دهانِ انسان بوی بد میدهد، همه میفهمند، جز «خودش».
وقتی ذهنِ انسان هم بوی بد میدهد، وقتی مغز انسان بوی بد میدهد، وقتی درونِ آدمی بوی بد میدهد، وقتی رفتار فرد بوی بد میدهد،
همه میفهمند، جز «خودش».
تنها دیدارِ فرد با «خودش»، او را متوجه بوی بدِ ذهنش، بوی بدِ مغزش، بوی بدِ روانش و بوی بدِ رفتارش میکند.
به دیدارِ «خود» باید رفت.
«خود» را خانهتکانی باید کرد.
خانهتکانیِ ذهن و مغز، خانهتکانیِ باورها و یقینیّات، خانهتکانیِ دانستهها و درستپنداشتهها، خانهتکانیِ روح و روان، خانهتکانیِ رفتارها و رابطهها، و
خانهتکانیِ خودمرجعبینیها و خودحقبینیها.
عید را بعد از دیدارِ با «خود»،
تبریک باید گفت.
عید را به «خود»،
تبریک باید گفت.
💠کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🔸از توصیههای آیتالله کشمیری برای ماه مبارک رمضان:
کمیتگرا نباشید؛ کیفیتجو باشید!
دنبال ختم آیات و ادعیه نباشید؛ بلكه در پی هضم آنها باشید!
غذای اندک را خوب بجوید تا جزء جانتان شود. بزرگترین مشکل ما قشرینگری به دین و شریعت است.
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رمضان:
من به زودی میروم
مواظب "ایمان" خود باشید...
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #دوربین_مخفی
دوربین مخفی در تاکسی | راننده با حجاب و راننده شل حجاب
یک آزمایش اجتماعی جالب درباره میزان تأثیر پوشش خانمها بر رفتار آقایان
این فیلم تلنگر دیگری است برای خانمها که گول الفاظ زیبای یک عده را نخورند!
به دوستان خوبتان آدرس این کانال را هدیه دهید 💐
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🌱 ریشه در هستی
اگر گل را در اتاقی پنهان كنی كه نه دست خورشيد به آن برسد و نه دست باد، شايد خيال كنی كه با اين كار از گل محافظت میكنی،
اما تو آنرا نابود میكنی؛ مرتكب قتل او میشوی!
البته نيت تو خير است و تو اين كار را بخاطر آن گل انجام میدهی، زيرا در بيرون خورشيد میدرخشد و باد و باران فراوانی هم وجود دارد و تو قصد داری از آن غنچه گل كوچک محافظت كنی.
تو برای اينكه آن غنچه تبديل به گُل شود در اتاقت پنهانش میكنی و تمام درها و پنجرهها را میبندی، اما آن گل پژمرده خواهد شد.
گل زمانی شكوفا میشود كه با خورشيد در تماس باشد؛ در باد به رقص در آيد؛ از ريزش باران لذت ببرد و با ستارگان به گفتگو بنشيند.
گل متعلق به هستی است و فقط زمانی میتواند شكوفا شود كه عميقا در هستی ريشه دوانده باشد.
انسان يک غنچه ناشكفته است؛ شادمانیاش هنوز شكوفا نشده؛ زيرا بيش از حد نگران امنيت است و از خطر و نا امنی میهراسد.
پس خودش را به زنجير كرده، برای محافظت از خويش ديواری دور خود كشيده و يک زندانی در بند شده است.
ما به بهانه امنيت، فرصت شكوفا شدن را از دست میدهيم. به دليل ترس از مرگ، جاودانگی را از دست میدهيم .
اگر خطر را به جان بخريم و دل به دريا بزنيم، اگر با خطر خوش باشيم و آنرا به ماجراجويی تبديل كنيم، زندگی همه شادمانی میشود و تنها ماجراجويان به شناخت خدا میرسند...
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🔸خفای ۴ چيز در ۴ چيز
امیرالمومنین حضرت علی(ع) فرمودند:
خداوند ۴ چيز را در ۴ چيز مخفی نمودند:
اوّل: خشنودی خويش را در طاعتش
▫️پس هيچ عمل نيکی را کوچک نشمارید، شايد رضايت خداوند در آن باشد و شما ندانید.
دوّم: غضب خود را در گناهان
▫️پس هيچ گناهی را کم نشمارید، شايد غضب خداوند در همان باشد.
سوّم: اجابت دعا را در دعاها
▫️پس هيچ دعایی را کوچک نشمارید، شايد اجابت، در آن باشد.
چهارم: ولی خود را در میان بندگانش
▫️پس هيچ کسی را حقیر نشمارید.
📚خصال شیخ صدوق، ج ۱،ص ۲۰۹
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🔴 دلبستگی و وابستگی
معمولا دیده میشود در روابط، مرزهای دلبستگی و وابستگی مشخص نیست!
در حالیکه دلبستگی منجر به سازندگی و رشد رابطه میشود؛ اما وابستگی، آفتی هست که یک رابطه را تهدید کرده و به شکست میکشاند.
کسانی که به اشتباه وابستگی را با دلبستگی اشتباه گرفتهاند، توجه کنند و نسبت به اصلاح آن بکوشند و سعی کنند با دلبستگی، پایههای یک خانواده گرم را پی ریزی کرده یا مستحکم نمایند.
اما تفاوت دلبستگی با وابستگی:
⬅️ تفاوت اول
دلبستگی: رابطهای خاص و پایدار بین دو نفر است که بواسطه خواستن یکدیگر، آن دو به هم نزدیک میشوند و به یکدیگر تمایل دارند.
وابستگی: به رابطهای اشاره دارد که در آن وجود یک فرد به طرف مقابلش بستگی دارد؛ "اگر تو نباشی من مردهام"
⬅️ تفاوت دوم
دلبستگی: سازگاری طبیعی برای بقاء است.
وابستگی: مکانیسمی مرضی است.
⬅️ تفاوت سوم
دلبستگی: از احساس امنیت و صمیمیت شکل میگیرد.
وابستگی: از احساس ناامنی نشات میگیرد.
⬅️ تفاوت چهارم
دلبستگی: احساس تعلق در آن وجود دارد.
وابستگی: احساس تملک در آن وجود دارد.
⬅️ تفاوت پنجم
دلبستگی: به شخص استقلال میدهد.
وابستگی: آزادی را از شخص میگیرد.
⬅️ تفاوت ششم
دلبستگی: فرد را آنطور که هست میخواهیم.
وابستگی: فرد را آن چنان که میخواهیم، شکل میدهیم.
⬅️ تفاوت هفتم
دلبستگی:شدت احساسات مثبت و منفی نسبت به معشوق در حد تعادل قرار دارد.
وابستگی: احساسات شدید و غیر قابل کنترل نسبت به معشوق مشاهده میشود.
⬅️ تفاوت هشتم
دلبستگی: عشق غیر مشروط است.
وابستگی: عشق مشروط است.
⬅️ تفاوت نهم
دلبستگی: نوعی عشق دگر خواهانه است.
وابستگی: نوعی عشق خودخواهانه است.
⬅️ تفاوت دهم
دلبستگی: توان عشق ورزیدن به خود و دیگری است.
وابستگی: ناتوانی در عشق ورزیدن به خود و دیگری است.
⬅️ تفاوت یازدهم
دلبستگی: مشتاق رشد است.
وابستگی: مانع رشد است.
⬅️ تفاوت دوازدهم
دلبستگی: موجب آرامش است.
وابستگی: به شکست ختم میشود.
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🔸مردم ۴ دستهاند:
1⃣ یک دسته از آنها، دانا هستند و خودشان هم میدانند که دانا هستند
از آنها درس بیاموزید.
2⃣ دسته دیگر، دانا هستند ولی نمیدانند که دانا هستند!
آنها فراموشکار میباشند، لذا به آنها یادآوری کنید.
3⃣ دسته سوم کسانی هستند که نمیدانند ولی به نادانی خویش آگاه هستند.
به آنها درس بیاموزید.
4⃣ دسته چهارم، نادانند و نمیدانند که جاهل و نادان هستند!
که از آنها دوری کنید.
به قول شاعر:
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
بیدار کنیدش که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
هم خویشتن از ننگ جهالت برهاند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
روز دختر؛ به یاد دخترانی که پدرانشان رفتند تا دختران این سرزمین در آغوش پدرانشان باشند...
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🔸قاعده ۹۹
پادشاه از وزیرش میپرسد:
چرا همیشه خدمتکارم از من خوشحالتر است در حالی که او هیچچیزی ندارد و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روز خوبی ندارم؟
وزیر گفت:
سرورم! شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید!
پادشاه گفت:
قاعده ۹۹ چیست؟
وزیر گفت:
۹۹ سکه طلا در کیسهای بگذار و شب آن را پشت درب اتاق خدمتکار بگذار و بنویس این ۱۰۰ دینار هدیهایست برای تو، سپس در را ببند و نگاه کن چه اتفاقی رخ میدهد!
پادشاه نقشه را آنطور که وزیر به او گفته بود، انجام داد.
خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و موقعی که به خانه رسید سکهها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد!
پیش خود فکر کرد که آن را در مسیر راه گم کرده است. همراه با خانوادهاش کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند و چیزی پیدا نکردند.
خدمتکار ناراحت شد از اینکه یک سکه را گم کرده است. پریشانی به سراغش آمد. با آنکه آن همه سکههای دیگر را در اختیار داشت.
روز دوم خدمتکار پریشانحال بود، چرا؟! چون شب نخوابیده بود.
وقتی که پیش پادشاه رسید چهرهای درهم و ناراحت داشت و مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود.
پادشاه آن موقع بود که فهمید معنی قاعده ۹۹ چیست.
✍ آری، قاعده ۹۹ آن است که همه ما ۹۹ نعمت در اختیار داریم که خداوند به ما هدیه داده است و تنها دنبال یک نعمت هستیم که به نظر خودمان مفقود است و در تمام ادوار زندگیمان دنبال آن یک نعمت گمشده میگردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت میکنیم و فراموش کردهایم که چه نعمتهای دیگری را در اختیار داریم.
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر فرزندان، تواضع و فروتنی را در زمانی که سن پایینتری دارند، بیاموزند، در آینده، پدران و مادران موفقتری خواهند بود.
🎥 ویدئویی از پیاده شدن فرزندان جلوی درب مدارس در کشور اندونزی❤️
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
سید ابراهیم خدانگهدار...🖤
🍃کاش تیتراژ زندگی ما هم این شکلی رقم بخوره...
#شهادت
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🔸"ارتحال" یا "عشق و حال"
با توجه به جایگاه ایام ۱۴ و ۱۵ خرداد در تاریخ سیاسی ایران و عملکرد ایرانیها(خصوصا پایتختیها) نسبت به رفتن به سفر و تفریح و گردش در این ایام، به نظر میرسد باید تجدید نظری جدی نسبت به تعطیلی این روزها در تقویم شمسی صورت پذیرد!
این روزها که قرار بود عزای عمومی باشد و مردم را به یاد درگذشتگان و شهدای این روزها و اهدافشان بیاندازد، تبدیل شده به تعطیلات تابستانه!
در جایی مثل تهران، که بیشترین سهم را از بودجه کشور دارد و کمترین مشارکت را در مسایل سیاسی و اجتماعی خلق میکند، هفتهای که ۱۴ و ۱۵ خرداد در آن قرار دارد، در حالت تعطیل و نیمه تعطیل قرار میگیرد؛ که این تعطیلی نه به نفع فرهنگ است و نه اقتصاد کشور!
اینکه در چنین ایامی حکومت از اقتدار، تقوا و بینش سیاسی امام راحل بگوید، ولی مردمش بیتوجه به آن، در دریای شمال مشغول آفتاب گرفتن باشند، میتواند یک نقض غرض باشد و تبدیل به یک نوع اعتراض سیاسی گردد.
امروز تولید و توسعه، جز قدرتهای پنهان هر کشور محسوب میگردد، که تعطیلات این چنینی، آن را تضعیف میکند.
کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman
🔸قاعده ۹۹
پادشاه از وزیرش میپرسد:
چرا همیشه خدمتکارم از من خوشحالتر است در حالی که او هیچچیزی ندارد و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روز خوبی ندارم؟
وزیر گفت:
سرورم! شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید!
پادشاه گفت:
قاعده ۹۹ چیست؟
وزیر گفت:
۹۹ سکه طلا در کیسهای بگذار و شب آن را پشت درب اتاق خدمتکار بگذار و بنویس این ۱۰۰ دینار هدیهایست برای تو، سپس در را ببند و نگاه کن چه اتفاقی رخ میدهد!
پادشاه نقشه را آنطور که وزیر به او گفته بود، انجام داد.
خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و موقعی که به خانه رسید سکهها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد!
پیش خود فکر کرد که آن را در مسیر راه گم کرده است. همراه با خانوادهاش کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند و چیزی پیدا نکردند.
خدمتکار ناراحت شد از اینکه یک سکه را گم کرده است. پریشانی به سراغش آمد. با آنکه آن همه سکههای دیگر را در اختیار داشت.
روز دوم خدمتکار پریشانحال بود، چرا؟! چون شب نخوابیده بود.
وقتی که پیش پادشاه رسید چهرهای درهم و ناراحت داشت و مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود.
پادشاه آن موقع بود که فهمید معنی قاعده ۹۹ چیست.
✍ آری، قاعده ۹۹ آن است که همه ما ۹۹ نعمت در اختیار داریم که خداوند به ما هدیه داده است و تنها دنبال یک نعمت هستیم که به نظر خودمان مفقود است و در تمام ادوار زندگیمان دنبال آن یک نعمت گمشده میگردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت میکنیم و فراموش کردهایم که چه نعمتهای دیگری را در اختیار داریم.
💠کانال "با خدا بمان"
🆔 @bakhodabeman