هدایت شده از رفاقت با شهدا
محمد نسیمی - خبرنگار - یه رشته استوری کار کرده بود تحت عنوان #بچههای_بالا
از مجاهدت سربازان گمنام امام زمان در روزهای گذشته گفته بود که خودتون توی تصاویر ببینید و بخونید. (البته من فقط ۱۰ تصویر آوردم)
👈 اما استوری آخرش خیلی خیلی دردناک بود و جیگر آدم رو آتیش میزد. اونجایی که نوشته بود؛
«یه چیز بگم و موضوع بچههای بالا رو ببندم فعلاً ... برخی از اونها بعد از شهادتشون، حتی خانوادهشون هم متوجه نمیشن اینا سرباز گمنام امام زمان (عج) بودند!»
ما ساده میریم و میایم و اصلاً خبر نداریم چه اتفاقاتی داره میافته. این وسط یه عده جوون و پیر، جون و خونشون رو میدن، بینام و بینشون ... شادی روح مطهر شهدای امنیت صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
#حکایت مسجد میخانه
مسجدی کنار مشروب فروشی قرارداشت و امام جماعت آن مسجد در خطبه هایش هر روز دعا می کرد که :
خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود
روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فروریخت و می خانه ویران شد
صاحب می خانه نزد امام جماعت رفت وگفت تو دعا کردی می خانه من ویران شود پس باید خسارتش رابدهی
امام جماعت گفت مگردیوانه شدی
مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود ..؟
پس به نزد قاضی رفتند
قاضی باشنیدن ماجرا گفت :
در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری
🍃
❤️🍃 @bakhooda ✨✨
#حکایت غلام تشنه شناس...
🌿حکایت کرده اند که بازرگانی غلامی را به قیمت گزاف خریده بود؛ به این خاطر که شنید غلام زرخریدش تشنه شناس است. بازرگان محفلی ترتیب داد و دوستانش را دعوت کرد. وقت غذا، سفره ای آوردند با انواع طعام چرب و شیرین؛ سفره ای که بر سر آن آب نبود. قرار بود غلام تشخیص دهد چه کسی تشنه است تا برایش آب بیاورند و بازگانان فخری بفروشد. پس از مدتی یکی از مهمانان آب خواست، غلام نگاهی به او انداخت و گفت این مرد تشنه نیست. زمانی گذشت و دوباره همان مهمان آب خواست و جواب غلام تکرار شد. بار سوم که تشنگی به مرد فشار آورده بود خود در پی آب از سر سفره برخاست. غلام آن بار گفت آن مرد تشنه بود.
حکایت ما آدم ها و عطش و طلبمان در پی مقاصدمان هم همین است. دوری و نزدیکی مان از مطلوب مهم نیست، راه باید افتاد. بگذریم از اینکه بسیاری از ما در دو قدمی مطلوب نشسته ایم و دست هم دراز نمی کنیم. شاید هم هنوز تشنه نیستیم؛ وگرنه مثل طالبان و تشنگان می ایستادیم و به راه می افتادیم. تشنگانی که گاه مطلوبشان بزرگ ترین خواسته عالم بوده و زمان و مکان خبر از فرسنگ ها فاصله با وصال را می داده است.
🍃
❤️🍃 @bakhooda ✨✨