eitaa logo
بختیاری آنلاین
2.4هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
16.1هزار ویدیو
104 فایل
بختیاری آنلاین کانالی ممتاز پیگیری حقوق و مطالبات بختیاری ها در مناطق بختیاری نشین همفکری در جهت رشد علمی،آشنایی جوانان و نوجوانان با فرهنگ و آداب رسوم و موسیقی پاک بختیاری آشنایی با اهل قلم اطلاعات عمومی سازنده کانال حمید بهرامی دشتکی @OSB1777 نشر آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
16.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت ۱۲۱ قرآن کریم ، با قلم قرآنی هُدی (👈 برای خوبان ارسال کنید) 💐 هدیه به امام زمان علیه السلام نصب قلم قرآنی هُدیٰ👇 https://eitaa.com/joinchat/2768109791C09d3026a5f
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شروع هفته با قرآن🌹 (💟 برای خوبان ارسال کنید) 📖 تلاوت ۵۱۹ قرآن کریم ، با قلم قرآنی هُدی 💐 هدیه به امام زمان علیه السلام https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯
10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍ أمیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام: من در شگفتم از كسی كه توانايی توبه و استغفار دارد، با اين حال مايوس می شود. 📚 نهج‌البلاغه، حکمت ٨٧، (ترجمه مرحوم علامه محمدتقی جعفری) امروز دوشنبه ۱۶ مهر ماه ۳ ربیع الثانی ۱۴۴۶ ۷ اکتبر ۲۰۲۴ https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯
پاییز.،..@sonnatimusics.mp3
6.9M
موسیقی پاییز... https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سوء‌استفادۀ معاندان از کولبران برای آوردن سلاح جنگی به داخل کشور 🔹فرمانده مرزبانی فراجا: در یکی از مناطق غرب کشور در بازرسی از یک کولبر مشخص شد که ۳۰۰ کلت جنگی با خود وارد کشور کرده. 🔹وقتی از کولبر پرسیدیم چه چیزی حمل می‌کنی اطلاعی نداشت و می‌گفت وسایل برقی. https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯
ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ، ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺧﻮشحالی‌هایش ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ شبها این‌گونه ﻧﻮﺷﺖ : ✔️خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺮﺧﺮ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ! ✔️خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺩخترم ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻓﻬﺎ ﺷﺎﻛﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﻪ نمی‌زند ! ✔️خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﯿﻜﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ ! ✔️خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻟﺒﺎس‌هایم ﻛﻤﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺬﺍﯼ ﻛﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ ! ✔️خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽﺍﻓﺘﻢ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ! ✔️ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻮرم ﻭ ﭘﻨﺠﺮﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻛﻨﻢ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ ! ✔️خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﯿﻤﺎﺭ می‌شوم، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ هستم! ✔️خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﺳﺎﻝ، ﺟﯿﺒﻢ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ می‌کند، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺨﺮﻡ ! ✔️خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﮓ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩﺍﻡ. میتوان به همه چیز خوب نگاه کرد نه؟ https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯
🌸🍃🍃🍃 پارت ۱۶۳ گفتم لطفا کنار برید میخوام برم خونه مادرشوهرم !!! لبخند تلخی بهم زد و گفت مادر شوهرت !!هههه!! هرکی ندونه فکر میکنه کی هست !از ناراحتی که داشتم منفجرمیشدم گفتم خیلی هم خوبه ! شما به زندگی من چکار داری ،از جلوش رد شدم و به راهم ادامه دادم انگار دیگه نه تنها ازش خوشم نمی اومد بلکه با اون مدل حرف زدنش ازش متنفر هم شده بودم ….چه خوش میگفتن قدیمیا که عشق مثل چایی میمونه که وقتی سرد شداز دهن می افته …هنوز تنم میلرزید انگشتم روی زنگی که به تازگی روی در خونه نصب شده بود میلرزید دستمو رو زنگ گذاشتم فشاری بهش دادم یه کم طول کشید صدای کلحسین از پشت در اومد ، کیهههه!!! گفتم آقاجان باز کن منم قدسی …در رو که باز کرد گفت سلام قدسی جان تویی عروس خوبم ! از حرفش تعجبم شده بود گفتم سلام آقاجان خوبی ؟ گفت بیا که حال و روز خوشی نداریم نه من نه عشرت هردو باهم بسمت اتاق رفتیم صدای تو دماغی عشرت از دور بلند شد گفت کییییه؟ کلحسین با خوشحالی گفت عروسته ،زن رضا ! عشرت با عجله جلو اومد ،آخ که چه وضعی داشت موهای وز وزی وآشفته ناخنهای بلند و نیمه شکسته لباسهای شندره و کهنه اصلا یه وضعی وایییییی.سلام کردم گفت سلام عروس گلم کجا بودی ؟ چرا انقدر دیر اومدی من منتظرت بودم من فقط نگاهش کردم به آرامی گفتم من رفتم شهر دیگه …شروع کرد به حرفهای بی ربط که کلحسین بهم اشاره کرد و گفت قدسی جان عشرت حواسش سر جاش نیست البته گاهی جابجا حرف میزنه بهش خیره شدم لعنت بهش ! خاطراتش از یادم نمیرفت یاد کتکهاش افتادم کلحسین دستم رو گرفت و گفت بیا بشین عروس گلم بیا ! نشستم روی زمین ..فورا پشتی رو پشتم گذاشت و گفت رضا چطوره ؟ بی معرفت رفت که رفت یهو دلم ترکید گفتم آقاجان رضا در کارخانه مردی بنام حاج خلیل حسابدار شده بجز اون چه سِمتهایی که بهش نداده اما شما یک نون یخور و نمیر به ما میدادی و روزیکه رفتیم مثل یک غریبه به پسرت نگاه کردی !! باشه ما رفتیم اما ! اما چه سختیها که نکشیدیم کلحسین گفت بس کن دختر ! بس کن ! دِ..من گو* ه خوردم غلط کردم خانه نشین شدم عشرت فقط مثل مات ماتی ها نگاه میکردیهو دوتا بشکن زد و گفت شاد باشید دنیا ارزش نداره .. به کلحسین گفتم عفت کو ؟ همدست عشرت خانم ؟ گفت نگو !نگو قدسی عفت بدبخت شد گفتم باز چرا ؟ گفت عفت شد کلفت زن دوم شوهرش !!! گفتم ای داد بیداد چقدر این دنیا عجیبه ! واقعا زمین گرده ادامه دارد... ┄┄┄┅┅𑁍❤️𑁍┅┅┄┄┄ https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين ☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🌸🍃❀┅┅┅┅╯