فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات کمتر شنیده شدهای از رهبر معظم انقلاب درباره تاثیر معماری خانه بر تربیت، ذهنیات و خلقیات انسان.
اینکه عملکرد مدیریت شهری و مدیران مربوطه در عرصه مسکن و شهرسازی طی دهههای اخیر چقدر با این بیانات تطبیق داشته را خودتان قضاوت بفرمایید.
بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی
https://eitaa.com/baladetayyeb
از بازار سنتی و اقتصاد کوثری تا بازار مدرن و اقتصاد تکاثری
زمان لازم برای مطالعه: ۲ دقیقه
در ادبیات دینی، سوق را معادل بازار ترجمه میکنند. تا به حال به تفاوت هندسه و فرم در اسواق یا بازارهای سنتی و مدرن اندیشیدهاید؟ در حديثى درباره راه رفتن پيامبر با اصحابشان چنین آمده است که «کانَ یَسوقُ اصحابه» که ناظر بر آن است که ایشان به خاطر فروتنی، اصحاب خویش را بر خود پیش و مقدّم میداشت و به اصطلاح، به جلوتر از خود سوق میداد؛ بر همین اساس و با توجه به ریشه لغوی واژه سوق، بازار اصالتاً فضای پیش رفتن و سوق دادن است (که متناظر با حرکت و عبور میباشد) و نه مکان مکث و توقف.
اما در سبک زندگی معاصر، بسیاری از شهروندان برای گذران اوقات فراغت خویش، به مراکز تجاری و بازارها مراجعه مینمایند به نحوی که بازارگردی در ادبیات معاصر به اصطلاحی کاملاً مأنوس تبدیل شده است و امروزه فضاهای مکث و پاتوق گونه متعددی در بازارها و مراکز تجاری پیش بینی میشود. بر همین اساس و بر خلاف بازار سنتی که هندسه افقی، خطی و متناسب با حرکت داشت، بازار معاصر هندسهای عمودی، مرکزی و متناسب با مکث و توقف دارد.
اما فلسفه این تفاوت ماهوی در چیست؟ اساس اقتصاد در سبک زندگی اسلامی ایرانی، مبتنی بر فرهنگ قناعت بود که از شاخصههای اقتصاد کوثری است و لازمه قناعت این است که خریدار، کمتر به خرید تحریک شود؛ اما اکنون، اقتصاد تکاثری که ماهیت نظام سرمایهداری است سبب شده است تا بازارها و مراکز تجاری به نحوی طراحی شوند که مراجعه کنندگان را به خرید و مصرف هرچه بیشتر تحریک نمایند زیرا مصرفگرایی از مهمترین شاخصههای این نوع نظام سرمایهداری و سبک زندگی معاصر است؛ تا جایی که در این نوع سبک زندگی، اقتصاد آزاد برای رفع احتیاج بازار نیست، بلکه برای ایجاد بازار احتیاج است.
مبرهن است که لازمه ایجاد بازار احتیاج (و نه رفع احتیاج بازار)، ترویج هرچه بیشتر فرهنگ مصرفگرایی و تحریک مشتری به خرید هرچه بیشتر کالا است و این تحریک، زمانی محقّق میشود که کالاهای بیشتری در دامنه دید وی قرار گیرد؛ این امر نیز منوط به استفاده از تدابیر مختلف طراحی برای گستردهتر کردنِ دامنه دید مشتری در بازارها و مراکز تجاری است.
ترجمان فضایی این نوع ترویج مصرفگرایی عبارت است از: شفافیت فضاییِ هرچه بیشتر فضای داخلی مراکز تجاری و محورهای دید کاملاً باز و گسترده از طریق مواردی همچون ایجاد ویدهای گسترده، کریدورهای بصری کاملاً شفاف، انواع ویترینها و نماهای کاملاً شفاف و شیشهای و جایگزینی هندسه عمودی به جای افقی تا بتوان از طربق ویدهای گسترده و عمودی بین طبقات مختلف، امکان دید بیشتری را به مشتری برای تحریک او به خرید هرچه بیشتر بدهند. در همین خصوص میتوان به اختلاط مغازههای مختلف در مراکز تجاری معاصر نیز اشاره نمود؛ برخلاف بازارهای ستتی که چون راسته راسته بودند و هر راسته مختص به کالای مشخصی بود مشتری به خرید کالای دیگری تحریک نمیشد.
پس میتوان چنین گفت که تفاوت دو نوع معماری در بازارهای سنتی و معاصر، ترجمان فضاییِ تفاوت از اقتصاد کوثری است (انا اعطیناک الکوثر: کوثر/۱) تا اقتصاد تکاثری (الهکم التکاثر: تکاثر/۱)
@baladetayyeb
معماری معاصر و اعتیاد دو طرفه!
سلام و درود خدا بر حکیم وارسته، مرحوم آیت الله حائری شیرازی که چنین میفرمود:
"اینطور نیست که فقط هروئینیها معتاد باشند. ما هم مثل معتادی هستیم که هروئین او «حبّ دنیا» است. یکی معتاد به قدرت است، یکی معتاد به ریاست است، یکی معتاد به اسم است، یکی معتاد به شهرت است. انسان وقتی معتاد اسم و شهرت شد، وقتی از او تعریف میکنی، کِیف میکند! نشئه میشود! مثل اینکه مواد به او رسیده است. وقتی هم که از او تعریف نمیکنی، مثل این است که مواد به او نرسیده و خمار است. اینها همهاش اعتیاد است".
خب ربط این جملات حکیمانه به معماری امروز ما چیست؟ تا قبل از ورود مدرنیسم به ایران، یکی از مهمترین قواعدی که در معماری ما (به ویژه در معماری ابنیه مسکونی) رعایت میشد قاعده درونگرایی بود. یعنی سیما و نمای خانه رو به درون بود و معمولاً همه پنجرهها و بازشوها به یک حیاط مرکزی که در دل خانه وجود داشت باز میشدند. این قاعده هم با شرایط جغرافیایی ما تطبیق داشت و هم با فرهنگ و اعتقادات ما؛ زیرا خانههای درونگرا هم انعطاف پذیری بیشتری متناسب با تغییرات فصلی و آب و هوایی دارند و هم تطبیق بیشتری با موضوع حفظ حریم و مرزبندی با محیط بیرون دارند.
اما بعد از ورود مدرنیسم به ایران، خانههای درونگرا به تدریج جای خود را به خانههای برونگرا دادند که نه با شرایط اقلیمی ما تطبیق دارند و نه با فرهنگ و اعتقادات ما.
برخلاف خانههای سنتی، نمای خانههای برونگرا رو به معبر و خیابان است و همین موضوع سبب شده تا نمای خانه تبدیل شود به دستمایهای برای اعتیاد دو طرفه (هم اعتیاد مالک و هم اعتیاد معمار).
اعتیاد مالک از آن جهت که اگر تموّل اقتصادی داشته باشد سعی میکند مکنت مالی خود را در نمای خانهاش جلوهگر سازد؛ دقیقاً شبیه به اتفاقی که این روزها در نمای خانههای لاکچری در برخی محلات مرفه شاهد هستیم.
اعتیاد معمار نیز از آن جهت که آنگاه که محصول کارش با نماهای برونگرا در معرض دید عموم جامعه (و نه فقط مالک خانه) قرار بگیرد سعی میکند به هر طریق ممکن، طرحش جلوهگری بیشتری داشته باشد که چنین غایتی در وجوه مختلف طرح (از هندسه و فرم گرفته تا مصالح و رنگ و ...) تاثیر میگذارد.
نتیجه چه میشود؟ آنگاه که همه یا اغلب قریب به اتفاق معماران به دنبال این جلوهگری و یونیک بودن باشند، شهرهای هزار پاره و پر از اغتشاش بروز مییابد (دقیقاً شبیه به وضعیت امروز کلانشهرهای ما)؛ شهرهایی که در آن، هر کس با طرحش به دنبال شاخص شدن است و در چنین شهری، نمای ساختمان به ابزاری برای تفرعن و تفاخر تبدیل میشود. تفاخری که محصول اعتیاد دو طرفه است: هم اعتیاد مالک خانه به تعریف دیگران از سیما و منظر خانهاش و هم اعتیاد معمار به تمجید دیگران از یونیک بودن و شاخص بودن طرحش.
پی نوشت: رحمت خدا بر عارف واصل، مرحوم آیت الله بهجت که به فرزندشان تاکید داشتند که پدرت یک طلبه معمولی بیشتر نیست و به او فرموده بود راضی نیستم دربارهام سخنی بگویی یا در فکر تبلیغ و جذب کسی باشی، رساله را هم به کسی نده!
تا جایی که هفت بار رساله ایشان بدون ذکر نامشان منتشر شد و اجازه نمی دادند تا اسمشان روی رساله بیاید! وقتی هم که با اصرار زیاد راضی شدند، فقط اجازه دادند چنین نوشته شود: «العبد، محمدتقی بهجت».
یافتن ربط منطقی پی نوشت با این یادداشت با خود شما.
@baladetayyeb
تصاویری تلخ از حجم خرابیهای زلزله ترکیه. اگر خدای نکرده تهران با چنین زلزلهای بلرزد حجم تلفات چقدر خواهد بود؟
آیا می دانستید تراکم و فشردگی تهران از تمام شهرهای ترکیه بیشتر است؟ برای مثال، تراکم تهران حدودا ۵ برابر تراکم استانبول است! چنین تراکمی که نتیجه توسعه عمودی و عدم توجه به فضای باز کافی است چه نسبتی با اصول پدافند غیرعامل دارد؟!
آیا در این نوع شهرسازی متراکم، بُعد آوار و خرابیهای حاصل از ریزش آپارتمانهای چند طبقه سبب مسدود شدن معابر دسترسی و شریانهای کمک رسانی و افزایش تلفات نخواهد شد؟
آیا منطقی است که با شعار نوسازی، بافتهای فرسوده را که همین الان از کمبود فضای باز رنج میبرند مرتفعتر و متراکمتر کنیم؟! آنهایی که تند و تند برای بافتهای فرسوده و متراکم، بستههای تشویقی و تراکم مازاد تصویب می کنند به فردای زلزله هم اندیشیدهاند؟!
آیا میدانستید در تهران ظرفیت اسکان اضطراری (که از اصول بدیهی و اولیه پدافند غیرعامل است) برای وقوع یک زلزله قوی فقط حدود یک سوم آن چیزی است که باید باشد؟!
عدم پیش بینی فضای باز و دمیدن بیش از پیش در ارتفاع و تراکم شهر با مردم زلزله زده چه خواهد کرد؟!
تهران که دیگر شکل گرفته و کار چندانی نمیتوان کرد، حداقل از این تصاویر عبرت بگیریم و به بقیه شهرهایمان رحم کنیم و آنها را تهرانیزه نکنیم.
@baladetayyeb
یک خاطره، یک خبر خوب و یک پیشنهاد:
خاطره: چند سال قبل در یک شب جمعه (دقیقا چند ماه قبل از شروع کرونا) به همراه جمع محدودی از معماران و شهرسازان، در بیت رهبری مهمان حضرت آقا بودیم (از جنس همان جلسات خصوصی که ایشان شبهای جمعه با گروه های مختلف نظیر شاعران و هنرمندان و ... داشتند). یکی از دوستان خدمت ایشان توضیح داد که باوجود سپری شدن چند دهه از انقلاب، هنوز الگویی در تراز معماری و شهرسازی انقلاب اسلامی طراحی و اجرا نکردهایم (مثلا یک محله کامل با سبک شهرسازی اسلامی ایرانی) و ایشان هم بعد از فرمایش دوستمان فرمودند که الگوسازی خیلی مهم است و توصیه کردند که این کار اهمیت دارد و بایستی محقق شود.
اکنون از اول انقلاب چهل و چند سال و از آن جلسه ما بیش از ۳ سال گذشته و به رغم توصیه و فرمایش رهبر انقلاب، شهرسازی اسلامی ایرانی به دلیل عدم اهتمام مدیران مربوطه هنوز عملا الگوسازی نشده و از کتابها و مقالات فراتر نرفته است.
یک خبر خوب: اخیرا وزیر بهداشت اعلام کرده است که در هیات دولت، تاسیس معاونت طب سنتی در این وزارتخانه مصوب شده است. انشاالله این معاونت میتواند در اجرای آموزه های بومی در حوزه بهداشت و درمان، نقش آفرینی عملی نماید.
پیشنهاد: حالا که اغلب مدیران ذیربط در عرصه معماری و شهرسازی متوجه ضرورت الگوسازی در زمینه شهرسازی اسلامی ایرانی نیستند و عملا هم اهتمام جدی به این موضوع ندارند پیشنهاد میشود همانند وزارت بهداشت، در وزارت راه و شهرسازی هم معاونتی تحت عنوان معاونت شهر اسلامی ایرانی تاسیس شود و در کنار گفتمان سازی و تولید محتوا و جریان سازی برای احیاء معماری و شهرسازی اسلامی، وظیفه الگوسازی عملی و اجرای محتواهای بومی تولید شده را نیز عهدهدار شود. چون در غیر این صورت، با ساختارهای منفعل فعلی و با ترکیب فعلی مدیران و نهادهای متولی این موضوع (نظیر شورای عالی شهرسازی و ...) امید چندانی به کاربست عملی شهرسازی اسلامی ایرانی نیست.
@baladetayyeb
برنامهریزی غربیها برای تجلی اقتصاد تکاثری در دکوراسیون داخلی مسکن ایرانی
زمان لازم برای مطالعه: ۳ دقیقه
از مهمترین قواعد نظام سرمایهداری و اقتصاد تکاثری (در تقابل با اقتصاد کوثری)، ترویج فرهنگ مصرفگرایی است. دیوید رایزمن در کتاب «جمعیت تنها» در این باره چنین مینویسد: «در جامعه ما زنان رهبران پذیرفته شده مصرفگرایی هستند»؛ او علت این موضوع را چنین بیان میکند: «نقش زن بهعنوان مادر که میتواند یک معلم مصرفگرایی برای فرزند و پدران آینده باشد». به این ترتیب و به نقل از مَسی، «بهمحض اینکه اربابان تبلیغات دریافتند که زنان مسئول مدیریت خانواده شدهاند، زنان خانهدار به هدف اصلی تبلیغات تبدیل شدند». اما آمریکاییها به عنوان سردمداران نظام سرمایهداری، برای ترویج اقتصاد تکاثری و فرهنگ مصرفگرایی در ایران چه کردند؟
از مؤثرترین اقدامات آنها در دوره پهلوی، تصویب «برنامه اصل چهار» توسط دولت ترومن بود. ذیل این برنامه، دو اقدام آمریکاییها به طور مستقیم بر گسترش سبک زندگی مصرفگرا در ایران دامن زد: اول تأسیس «ایستگاه تلویزیون» و پخش برنامههای تصویری برای ترویج مصرفگرایی و دوم تأسیس «دپارتمان اقتصاد خانه» با هدف اثرگذاری بر شیوه زندگی زنان و دختران ایرانی.
در خصوص مورد اول (تاسیس ایستگاه تلویزیون)، شبکه آمریکایی حتی بعد از ملیشدن تلویزیون ایران در سال ۱۳۴۷ نیز همچنان به فعالیت خود ادامه داد تا اینکه نهایتاً در سوم آبانماه سال ۱۳۵۵ پس از ۱۷ سال فعالیت و موفقیت قابلتوجه در تغییر سبک زندگی ایرانیان تعطیل شد. پیام زیر آخرین پیام این شبکه آمریکایی بود:
"خانمها و آقایان، ... پس از ۲۲ سال پخش رادیویی و ۱۷ سال پخش تلویزیونی در تهران، در حال حاضر تمام فعالیتهای خود را در این کشور متوقف میکنیم. من از همه شما خداحافظی میکنم و از شما سپاسگزارم که اجازه دادید در خدمت شما باشیم".
درخصوص مورد دوم (تاسیس دپارتمان اقتصاد خانه) نیز متخصصان اصل چهار ترومن بهگونهای برنامهریزی کرده بودند تا دختران ایرانی مهارتهای سنتی خود اعم از شیوه پختوپز، نظافت و بهداشت، پذیرایی از میهمانان و غیره را با نگاه به الگوهای غربی اصلاحکرده و تحت آموزشهای این دپارتمان، از دکوراسیون خانههای آمریکایی برای فضای سکونت خود الهام بگیرند.
به دنبال چنین برنامههایی و در کنار انبوه اسباب و اثاثیه وارداتی (که همه در راستای تقویت نظام سرمایهداری بود)، فضای سکونت در ایران به تدریج از یک واحد مولّد و دارای استقلال اقتصادی به یک واحد مصرفکننده تبدیل شد.
اما در چنین خانهای، آشپزخانه (به عنوان مهمترین فضای تجلیِ فرهنگ مصرفگرایی) دیگر نمیتوانست خارج از محدوده پذیرایی واقع شود، بلکه چنین آشپزخانه پرتکلفی میبایست در معرض چشم مهمان جانمایی شده تا همه را تحتتأثیر انواع وسایل مصرفی خود قرار دهد و به فضایی برای مانور تجمل و مصرف و تجلی کالبدیِ اقتصاد تکاثری تبدیل شود (آنهایی که این روزها درگیر تهیه جهیزیه هستند احتمالا منظور از واژه مانور تجمل را بهتر درک میکنند). در نتیجه، آشپزخانه به تدریج از اندرونی حذف شد و بهصورت کاملاً باز و مجاور پذیرایی طراحی شد. اینکه ظهور این نوع آشپزخانههای اپن و بدون حریم، علاوه بر ترویج فرهنگ مصرف گرایی، چه تاثیراتی بر زدودن حریمها و تضعیف ارزشهای اعتقادی ما داشته است نیازمند مجال دیگری است.
پینوشت: جا دارد بیاندیشیم که اکنون بعد از چند دهه از انقلاب اسلامی، برای رهایی از فرهنگ مصرفگرایی و جایگزینی اقتصاد کوثری به جای اقتصاد تکاثری چه کردهایم؟ تبیین فرهنگ قناعت در نظام آموزشی ما چه جایگاهی دارد؟ دولتهای ما چه برنامهای برای احیای خانههای مولّد به جای سرپناههای مصرفی داشتهاند؟ آیا تداوم وضعیت فعلی در راستای تثبیت سیاستهای نظام سرمایهداری و در تقابل با مبانی انقلاب اسلامی نیست؟
@baladetayyeb
سه گزاره و یک سوال:
گزاره ۱: از ابتدای امسال، از حدود ۱۰۰ روز ممکن، بچهها در برخی از کلانشهرهای ما، فقط ۴۵ روز به مدرسه رفتهاند، یعنی کمتر از نصف!
گزاره ۲: خیلی از همین بچهها روزهایی که مدرسه نرفتهاند، به علت آلودگی هوا توی آپارتمانهای نقلی بودهاند که کمترین نسبتی با نیازهای یک کودک یا نوجوان (چه جسمی و چه روحی) ندارد.
گزاره ۳: همین بچههایی که توی کلانشهرها نه نیازهای جسمیشان تامین میشود و نه نیازهای روحی و روانیشان، چندسال دیگه قراره پدرها و مادرهای این سرزمین باشند.
سوال: گرچه چنین کلانشهرهای عمودی و متراکمی، از منظر نظام سرمایهداری خیلی هم خوب و بهصرفه هستند اما آیا وقتش نرسیده که برای محاسبه بهصرفه بودن یا نبودن چنین کلانشهرهایی، مواردی نظیر هزینههای مادی و معنوی حاصل از افزایش طلاق و آسیبهای اجتماعی و افزایش سرانه جرم و ... را هم لحاظ کنیم؟ آیا چندبرابر شدن سرانه جرم و یا رشد قابل توجه نرخ طلاق، نتیجه طبیعی این نوع حکمرانی شهری و عدم تامین نیازهای جسمی، روحی و روانی کودکان امروز و پدران و مادران فردا نیست؟ توی مملکتی که مجموع مساحت همه کلانشهرها و شهرها و روستاهاش فقط یک درصد مساحت کشور هست، این نوع تمرکزگرایی چقدر توجیه دارد؟!
پینوشت: تصویر فوق، برگرفته از پژوهش اسکار نیومن درباره رابطه ارتفاع ساختمان با سرانه جرم است. طبق این نمودار، هرچه ارتفاع بلوکها بیشتر شده، سرانه جرم نیز افزایش یافته است.
@baladetayyeb
این عکس را در قطعه شهدای گمنام گلزار شهدای شیراز گرفتم.
شهیدی که روز میلاد امام سجاد(ع) به دنیا آمد، روز شهادت امام سجاد(ع) هم به شهادت رسید، در زمان شهادت، عضو تیپ امام سجاد(ع) بود و نام عملیاتی هم که در آن به شهادت رسید محرم بود! چهار نشانه برای انتساب این شهید عزیز به امام چهارم!
به رویای عجیبی که مادر این شهید در روز عاشورا دیده بوده و روی پلاکارد نوشته شده دقت بفرمایید.
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرچه این اعتراف آقای دکتر سروش (که از منتقدان جدی جمهوری اسلامی است) مربوط به سال ۲۰۱۹ است اما ارزشش را دارد که بارها شنیده شود.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا: كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند خداى رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مىدهد (مریم/۹۶).
زمان: ۱ دقیقه و ۳۲ ثانیه
@baladetayyeb
بارش بحران و یا بارش نزولات و رحمت الهی؟!
رئیس محترم سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران (که اتفاقا از دوستان و برادران خوب حقیر است) طی مصاحبهای با خبرگزاری فارس در خصوص بارش برف در زمستان تهران هشدارهایی دادند. دو نکته مهم در فرمایشات ایشان به شرح زیر است:
- اکنون چندبرابر ظرفیت معابر تهران در این شهر خودرو وجود دارد.
- شهروندان در خودروی خود، سوخت اضافی به همراه داشته باشند تا اگر بعد از بارش برف، به علت ترافیک سنگین، سوختشان تمام شد دچار مشکل نشوند.
پیرو دو نکته فوق، چندسوال مطرح میشود:
- چرا یک شهر باید آنقدر متراکم شود که با یک بارش ساده برف، شرایط بحرانی شود و رئیس سازمان مدیریت بحران آن شهر مجبور به مصاحبه شود؟
- اگر تعداد خودروهای تهران چند برابر ظرفیت معابر این شهر هست (که هست) پس چرا هنوز برادران ما در شهرداری به دنبال اجرای انواع و اقسام طرحهایی هستند که بر تراکم جمعیتی شهر (و بالتبع بر تعداد خودروهای این شهر) میافزاید؟ ارائه تراکم مازاد در قالب طرحهایی نظیر TOD و یا بستههای تشویقی در بافتهای فرسوده که سبب افزایش قابل توجه جمعیت شهر تهران میشود را در شرایطی که همین الان این شهر از شدت تراکم در حال انفجار است را چطور میتوان توجیه کرد؟ چرا در دوره جدید، مصوبات کمیسیون ماده ۵ (که بستری است برای تراکم فروشی) نسبت به برخی دورههای مشابه قبل، چندصد درصد رشد کرده است؟
پینوشت ۱: خاطرم هست که چند ماه قبل که در جلسات مختلف شورای معاونین شهرداری تهران نسبت به این نوع مدیریت شهری معترض بودم شهردار محترم تهران در یکی از جلسات چنین فرمودند (نقل به مضمون) که چون رهبری فرمودهاند که جمعیت کشور بایستی زیاد شود تهران نیز بایستی به تناسب، سهم خود از این افزایش جمعیت را بپردازد! البته همان ایام چندبار (هم شفاها و هم مکتوب) خدمت ایشان و سایر همکاران سابقم عرض کردم که اگر واقعا به دنبال منویات رهبری هستند بدانند که منظور ایشان از افزایش جمعیت، انداختن بار مضاعف بر روی دوش کلانشهرها و به ویژه پایتخت نیست زیرا ایشان خیلی قبلتر، بر لزوم کنترل رشد کلانشهرها تاکید فرمودهاند؛ از جمله در بندهای اول، دوم و دهم از سیاستهای کلی نظام در امور شهرسازی (ابلاغی ایشان در سال ۱۳۸۹). لذا اراده ایشان بر توسعه متوازن کشور است و این نوع تفاسیر از فرمایشات ایشان، نوعی سطحی نگری است.
پینوشت ۲: عنایت بفرمایید که دو شهر تهران و لندن دارای جمعیت تقریبا برابر هستند اما با وجود آنکه طول مجموع بزرگراههای تهران، حدودا ۹ برابر لندن است، باز هم ترافیک تهران چند برابر لندن است! دلیلش آن است که اولا تهران در مقایسه با لندن، چندبرابر متراکمتر است و ثانیا حمل و نقل عمومی در تهران در مقایسه با لندن به مراتب ضعیفتر است. پس چاره حل مشکل ترافیک تهران در دو چیز است: اول، تراکم زدایی و تمرکززدایی و یا حداقل، توقف دمیدن در تراکم جمعیتی شهر و دوم، توسعه حمل و نقل عمومی.
پینوشت ۳: شرایط امروز تهران، زنگ خطر و عبرتی است برای سایر شهرها و کلانشهرها. عزیزانی که به دنبال الگوبرداری از تهران هستند بدانند که نتیجه اجرای سیاستهای مدیریت شهری تهران (که شاه بیتش توسعه عمودی و متراکم شهر است) چیزی نخواهد شد به جز تکرار مشکلات امروز تهران در آینده شهرهایشان.
@baladetayyeb
کالایی شدن فضا و مناسبات جریان سرمایهداری با مصلی و مساجد ما چه خواهد کرد؟
زمان لازم برای مطالعه: ۲ دقیقه
در خصوص تبدیل مساجد و مصلی به فضاهای تجاری، آنچه که از اسناد تاریخی استنتاج میشود این است که در تمدن اسلامی، بازار غالبا در مجاورت مسجد جامع قرار میگرفته؛ برای مثال در شهرهای بصره، کوفه و سامرا، بازار شهر در کنار مساجد جامع بوده است.
گفتگوی عقیل (برادر امام علی علیه السلام) با ایشان در زمان حکومت حضرت، تأییدی است بر این مدّعا؛ زیرا وقتی که عقیل عرضه می دارد که صد هزار دینار مقروض است و از امام(ع) میخواهد که از بیت المال به وی چیزی دهد حضرت بیان میدارند که من و تو هرکدام فردی از مسلمانان هستیم و نمیتوانیم افزون از دیگران از بیت المال بهره ببریم اما چون عقیل قانع نمیشود و بر درخواستش اصرار میورزد، حضرت ضمن بیان نصایح، با کنایه به او میفرمایند: "اگر به آنچه گفتم قانع نیستی، پایین برو و قفل یکی از صندوقها (صندوقهای بازار) را بشکن و آنچه در آن است را بردار".
از این روایت چنین استنتاج میشود که دارالاماره (یعنی محل گفتگوی امام به عنوان حاکم جامعه با برادرش) در کنار بازار و مشرِف به آن بوده است و ازسوی دیگر، با توجه به همجواری مسجد جامع و دارالاماره در شهر کوفه، همجواری بازار و مسجد جامع اثبات میشود.
اما به رغم مجاورت مسجد و بازار، هیچگاه اینطور نبوده که خود مسجد و یا مصلی به محل بیع و بازار تبدیل شود بلکه همیشه در سلسله مراتب شهری، محوریت با مسجد بوده و بازار، پیرامون آن واقع میشده تا شان مسجد حفظ شود و تمایز فضایی بین مسجد (به عنوان فضای عبادی) و بازار (به عنوان فضای تجاری) نیز رعایت گردد. چنین شهری، مصداق شهر/عبودیت بود.
اما در شهر معاصر که مصداق شهر/ثروت است اغلب قریب به اتفاق مناسبات، بر مدار جریان پول و سرمایه شکل میگیرد به نحوی که با کالایی شدن فضا، حتی فضاهای عبادی نظیر مصلی نیز در خدمت مناسبات تجاری قرار میگیرند.
آنگاه که محوریت مناسبات شهری از عبودیت به ثروت منتقل شود و جریان سرمایهداری، یکه تاز مناسبات شهری شود وقوع هر چیزی در فضاهای عبادی دور از ذهن نیست؛ نظیر صحنههایی که اخیرا از کشف حجاب برخی بانوان در حین برگزاری یک نمایشگاه در مصلی تهران منتشر شد. مصلی در چنین شهر/ثروتی که فضاهایش همچون کالا شده است دیگر بیش از آنکه قطب فرهنگی عبادی شهر باشد، فضایی است برای مناسبات تجاری و جریان سرمایه و در چنین فضای ثروت محوری، وقوع هر نوع پدیدار متناقض با شان مصلی به عنوان یک فضای فرهنگی عبادی دور از ذهن نمیباشد.
@baladetayyeb
انالله و انا الیه راجعون
متن این یادداشت را با آیه استرجاع شروع کردم چون امروز که مصوبه مولد سازی داراییهای دولت را بررسی کردم متوجه شدم که طبق ماده ۳ این مصوبه (که به شرح زیر است) در کمال تاسف بایستی فاتحه شهر و شهرسازی در این مملکت را بخوانیم:
۳- کمیسیون ماده ۵ قانون تاسیس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و شورای عالی شهرسازی و معماری ایران هریک مکلف هستند ظرف مدت حداکثر یک ماه نسبت به درخواست تغییر کاربری اموال (املاک) مازاد ارسالی توسط وزارت امور اقتصادی و دارایی اعلام نظر قطعی نمایند. در صورت مخالفت یا عدم اظهارنظر شورای عالی، مرجع صدور پروانه ساخت، مکلف است با درخواست وزارت امور اقتصادی و دارایی، نسبت به صدور پروانه احداث بنا، مطابق با ضابطه عام ساخت (سطح اشتغال، تراکم، تعداد طبقات و کاربرد بنا) پهنه وقوع، با حفظ کاربری زمین اقدام نماید.
عجیب آنکه شورای عالی شهرسازی که در این بند مسئول اظهار نظر معرفی شده، رئیسش وزیر راه و شهرسازی است که خودش یکی از اعضای کمیته هفت نفره مولدسازی است و با این حساب، مرجع پیشنهاد مولدسازی و مرجع تصویب، هر دو یکی است! احیانا عزیزانی که این مصوبه را تصویب کردند احساس نکردهاند که چنین مصوبهای، مصداق بارز تعارض منافع است؟!
با این بند، باید منتظر هر نوع فاجعهای از تراکم فروشی، کاربری فروشی و شهر فروشی در شهرها و کلانشهرهایمان باشیم. جالب آن است که برای محکم کاری، بند ششم این مصوبه را هم به شرح زیر تصویب کرده اند:
۶- قوانین و مقررات مغایر با این مصوبه به مدت دو سال موقوف الاجرا خواهد بود!
تاریخ در مورد ما با چنین مصوبات مشعشعی چه قضاوتی خواهد کرد؟!
از همه دلسوزان، علما، اساتید، نمایندگان مجلس و هر عزیزی که دلش برای ایران اسلامی میتپد استدعا دارم با روشنگری در این خصوص جلوی تحقق این فاجعه را بگیرند.
@baladetayyeb