eitaa logo
بلد طیّب/منان رئیسی
15.1هزار دنبال‌کننده
314 عکس
293 ویدیو
17 فایل
کانال دکتر منان رئیسی نماینده مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی عضو هیات علمی و دانشیار معماری دانشگاه قم مدیر پژوهشکده شهرسازی اسلامی عضو سابق شورای معاونین شهرداری تهران و رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران ارتباط: m.raeesi@qom.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
نُورٌ عَلَىٰ نُور از خاک تا افلاک به هندسه مساجد دقت کرده‌اید؟ در تمدن اسلامی، شبستان بسیاری از مساجد دارای هندسه مربع شکل است اما وقتی پلان مربع شکل به سقف می‌رسد، هندسه چهار گوش آن با گوشه سازی‌های هنرمندانه به هندسه مدوّر تبدیل می‌شود. در هنر اسلامی مربع نماد زمین و دایره نماد آسمان است. لذا شبستان با هندسه مربع شکلش، نمادی است برای خاک و محل حضور انسانی که از خاک آفریده شده است: "هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْض" (هود/۶۱). اما هندسه مدوّر گنبد که با دَوَران بی پایانش نقطه اول و آخر آن یکی است نمادی است برای آسمان و افلاک: "هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر" (حدید/۳). این تبدیل هندسه از مربع به دایره، یادآور تعالی انسان از خاک تا افلاک است. اکنون به جایگاه نور در این تصویر و چگونگی هدایت آن دقت بفرمایید، نوری که از هر سوی گنبد (افلاک) بر شبستان (خاک) می‌تابد و شرقی و غربی ندارد: "اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ ... لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ: خداوند نور آسمانها و زمین است، مثل نور او همانند مشکاتی است که ... نه شرقی است و نه غربی" (نور/۳۵)؛ نورهایی که از روزن‌های متعدد هندسه دوّار گنبد در هم آمیخته شده و نمادی است برای "نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ" (نور/۳۵). معماری اسلامی مملو است از این نشانه‌های حکیمانه برای آنان که اهلش باشند: "إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون" (نحل/۱۱). @baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
نُورٌ عَلَىٰ نُور از خاک تا افلاک به هندسه مساجد دقت کرده‌اید؟ در تمدن اسلامی، شبستان بسیاری از مسا
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی دیگر از بهر‌ه گیری‌‌های حیرت‌آور معمار ایرانی از نور را در این ویدئو ملاحظه بفرمایید و ببینید که داشته‌های تمدنی ما چقدر قابل افتخار است. @baladetayyeb
پنجره‌ای از معماری ایرانی به زن، زندگی آزادی پنجره واژه‌ای است مرکب از دو واژه پن (به معمای بستن) و جره (به معنای دارای قرینگی). بر این اساس، پنجره‌ در معماری اسلامی ایرانی غالبا دارای قرینگی بود اما چون در این سبک، خانه‌ با الگوی درونگرا ساخته می‌شد، پنجره‌ها و اُرسی‌ها به سمت حیاطی که در دل خانه بود باز می‌شدند (و نه به سمت معبر). لذا حریم خانه رعایت می‌شد و نیازی به پوشاندن پنجره با پرده و ... نبود و چون پنجره پوشانده نمی‌شد ساکنین خانه، هم از مواهب طبیعی نظیر نور و باد طبیعی بهره بیشتری می‌بردند و هم از قرینگیِ پنجره به عنوان ابزاری برای زیبایی هرچه بیشتر اتاق‌‌ها بهره می‌بردند. چنین پنجره‌ای (نظیر همین تصویر) روزن زندگی بود. اما در سبک زندگی معاصر، زن عفیف ایرانی چاره‌ای ندارد جز آنکه پنجره‌ را به دلیل برونگراییِ خانه‌، با پرده بپوشاند و لذا نه امکان بهره‌مندی از مواهب طبیعی را می‌یابد و نه برخلاف خانه‌ سنتی، به زیبایی پنجره توجه چندانی می‌کند؛ زیرا از داخل خانه هیچ دید و منظری به فرم چنین پنجره‌ای وجود ندارد. چنین پنجره‌ای که از اغلب کارکردهای سابقش ساقط شده و حتی به ابزاری برای نقض حریم بصری تبدیل شده است بیش از آنکه روزن زندگی باشد دریچه ییهودگی است؛ اینکه با پوشاندن پنجره دقیقا کارکردهایی که به خاطر آنها طراحی شده است را نقض کنیم اگر مصداق بیهودگی نیست پس چیست؟! اگر با بازنگری در الگوی معماری خانه، پنجره دوباره به روزن زندگی تبدیل شود، زن ایرانی در خانه خود، آزادی بیشتری خواهد داشت، آزادی که نتیجه حفظ حریمش از مجرای روزن‌های زندگی است. @baladetayyeb
مفهوم شهر عبودیت در کلام علامه طباطبایی خطاب به هانری کربن استاد دانشگاه پاریس: "در دين مقدّس اسلام تمام زمين‌ها و امكنه بدون استثناء محلّ‌ عبادت است. اگر فردى بخواهد نماز بخواند يا قرآن بخواند يا سجده كند يا دعا كند در هرجا كه هست مى‌تواند اين اعمال را انجام دهد و رسول الله فرموده است: "جُعِلَتْ‌ لى الأرضُ‌ مَسْجِدًا و طَهورًا"؛ ولى در دين مسيح چنين نيست، عبادات بايد فقط‍‌ در كليسا انجام گيرد و در موقع معيّن، عبادات، در غير كليسا باطل است. بنابراين اگر فردى از مسيحيان در وقتى از اوقات حالى پيدا كرد (مثلاً در نيمه شب، در خوابگاه منزل خود) و خواست خدا را بخواند چه كند؟ او بايد صبر كند تا روز يكشنبه بيايد و كليسا را باز كنند و براى دعا در آنجا حضور پيدا كند؟ اين معنى قطع رابطۀ بنده است با خدا". پی‌نوشت: این فرمایش مرحوم علامه طباطبایی، تاییدی است بر مفهوم شهر عبودیت در تمدن اسلامی. بر خلاف شهرهای معاصر که به دلیل تاثیرپذیری از تمدن معاصر غرب و نظام سرمایه‌داری، مصداق شهر‌ ثروت هستند و گرچه مسجد و ابنیه مذهبی هم دارند اما اینها رکن شهر نیستند و با نگاهی سکولار و فروکاهنده، در حاشیه مناسبات شهری هستند حتی اگر به ظاهر در مرکز شهر باشند. اما در شهر سنتی، همه مناسبات، حتی مناسبات اقتصادی که مادی‌ترین مناسبات شهر است، حول محور عبودیت شکل می‌گرفت و مذهب در متن شهر بود و نه در حاشیه. دقت کرده‌اید که چرا در شهر سنتی، معماری همه فضاها حتی معماریِ مادی‌ترین اجزای شهر نظیر بازارها، متاثر از معماری مساجد و موتیف‌های مذهبی بود؟! فلسفه این تاثیرپذیری، همین مفهومِ شهر عبودیت بود. به این معنا که در چنین شهری، همه چیز حتی بازار و مناسبات اقتصادی هم بر مدار عبودیت شکل می‌گرفت و این، یعنی تبدیل بازار به نابازار در تمدن اسلامی؛ نابازاری که بیش از آنکه فرهنگش اقتصادی باشد اقتصادش فرهنگی است. در چنین شهری، هر سوی شهر حتی بازار (نابازار) هم بستری است برای بندگی و یاد خدا: "فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه: پس به هر سو رو کنید آنجا روی خداست" (بقره/۱۱۵). بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی https://eitaa.com/baladetayyeb
درباره بی‌قراری انسانها در شهر معاصر سلام خدا بر مرحوم آیت‌الله حائری که چنین فرمود: "درختی را که شما شاخه و تنه‌اش را قطع کنید و فقط ریشه‌اش را باقی بگذارید، ریشه‌اش هم بعداً میپوسد. ریشه انسان، درونگرایی اوست و شاخه انسان، برونگرایی او. برای حیات معنوی انسان، هم درونگرایی لازم است و هم برونگرایی". حالا با دقت در تصاویر فوق، بافتهای شهری سنتی و معاصر را مقایسه بفرمایید. در شهر سنتی هم فضاهای برونگرا وجود داشت (نظیر معابر و فضاهای شهری) و هم فضاهای درونگرا نظیر ابنیه مسکونی. لذا چنین شهری که هم فضاهای برونگرا و آفاقی داشت و هم فضاهای درونگرا و انفسی، بستری بود برای حق محوری و تعالی انسان: سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفاق وَ فِي أَنفُسهِمْ حَتَّى يَتبَيَّنَ لَهُم أَنَّه الْحَقُ (فصلت/۵۳). اما در شهر معاصر با برونگرا و آفاقی شدن همه فضاها (حتی خصوصی‌ترین فضاها نظیر فضاهای مسکونی)، دیگر بستر چندانی برای سِیر انفسی انسان باقی نمانده؛ چنین شهری، مکانی است که فقط شاخه وجود انسان را باقی می‌گذارد و با حذف فضاهای انفسی، ریشه او را قطع می‌کند. لذا انسانی که در چنین شهر آفاقی و عریانی زیست می‌کند همچون درختی است که به دلیل قطع ریشه‌اش، قرار ندارد: "اجْتُثَّت مِنْ فَوْق الْأرض ما لها مِن قرار" (ابراهیم/۲۶). اینکه در شهرهای معاصر افزایش آسایش، به افزایش قرار و آرامش منتج نشده است بی‌دلیل نیست. زیرا شهری که با حذف فضاهای انفسی، یاد خدا را از شهروندانش دریغ کند با قطع ریشه وجود انسان، آرامش را از او سلب کرده است: "ألا بذكْر اللَّه تطْمَئنّ الْقلوب" (رعد/۲۸). @baladetayyeb
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لزوم آمادگی برای نبرد مَجاز و واقعیت اینکه مَجاز و هوش مصنوعی در آینده نزدیک با روابط انسانی که اساسش اعتماد است چه خواهد کرد را نمی‌توان پیش‌بینی دقیقی کرد. اما آنچه که می‌توان درباره آن با قطعیت اظهار نظر کرد این است که دامنه تغییرات حاصل از هوش مصنوعی آنقدر گسترده است که به زودی بایستی منتظر نبرد مجاز و واقعیت در فضای زیست انسانها باشیم و اگر در این جنگ، تحولات فضای مجازی بر واقعیات فضای کالبدی غلبه کند، شاهد شهرهای به کلی متفاوتی خواهیم بود. در این میان، چالش اصلی ما چگونگی مواجهه با این سرعت تغییرات است، تغییراتی که معلوم نیست شدت تاثیرات آن بر سبک زندگی ما تا چه عمقی امتداد خواهد یافت. @baladetayyeb
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارتباط میان طبیعت با معماریِ شهر در بیان آیت‌الله اراکی @baladetayyeb
گلزار شهدای شیراز، شهیدی که رتبه ۱ کنکور سراسری بود. خواستم ذیل این تصویر، پیامی بگذارم اما بعد از کلی سبک و سنگین کردن به این نتیجه رسیدم که بهتر است شخصا سکوت کنم و به بخش کوتاهی از وصیتنامه این شهید سعید بسنده کنم: "ما رفتيم تا علم ابوالفضل العباس را برافرازيم و شما هم دراين راه، زينب وار راه ما را ادامه دهيد دست از امام برنداريد و او را تنها نگذاريد..." @baladetayyeb
قرآن کریم چه نوع سکونتگاه‌هایی را شهر می‌داند؟! زمان لازم برای مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه متخصصان تاکنون برای شهر تعاریف متعددی از منظر اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و غیره ارائه کرده‌اند. اما از لطایف قرآن کریم این است که این کتاب آسمانی، تعاریف موجود را نمی‌پذیرد و خود، تعریف جدیدی را برای شهر ارائه می‌فرماید. به آیات ۱۳ تا ۲۰ سوره یس عنایت بفرمایید: "وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُون (۱۳): مردم قريه را برايشان مثل بياور كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند... قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُون (۱۵): گفتند شما به جز بشرى مثل ما نيستيد و (پروردگار) رحمان هيچ پيامى نازل نكرده و مدعاى شما به جز دروغ نمى تواند باشد... وَ جَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِين (۲۰): و از دورترين نقطه شهر مردى شتابان آمد و گفت هان اى مردم! فرستادگان خدا را پيروى كنيد". این آیات، مربوط به داستان ارسال رسل الهی برای مردم ساکن در یک سکونتگاه انسانی است که با مراجعه به برخی تفاسیر چنین برمی آید که این سکونتگاه، شهر انطاکیه در ترکیه کنونی (شام سابق) بوده است که شهری بسیار بزرگ و پرجمعیت بوده است. تعبیر «اقصا المدينه: نقاط دور دستِ شهر» در ابتدای آیه ۲۰ نشان می‌دهد که این سکونتگاه از وسعت زیادی برخوردار بوده است. اما نکته جالب این است که قرآن کریم، از این سکونتگاه با دو تعبیر مختلف یاد کرده است؛ به نحوی که در آیه ۱۳ از این سکونتگاه با تعبیر «قریه» یاد می‌کند اما چند آیه بعد (در آیه ۲۰) از همین سکونتگاه با تعبیر «مدینه» یاد می‌کند! رمز این تفاوت در تعابیر در چیست؟! رمز این تفاوت، در جاری و ساری شدن ایمان در این سکونتگاه است. به ترجمه آیات دقت بفرمایید؛ در آیه ۱۳ به دلیل عدم اجابت رسل الهی از سوی ساکنان، این سکونتگاه با وجود وسعت و جمعیت زیاد، با واژه قریه یاد شده است اما در آیه ۲۰ به دلیل آنکه یکی از مردم ساکن در همین سکونتگاه، دعوت رسل الهی را می‌پذیرد و به خدای متعال ایمان می‌آورد، همین سکونتگاه در ادبیات قرآنی از قریه به شهر ارتقاء می یابد! نگارنده، نتایج حاصل از بحث فوق را بر همه آیات دیگر قرآن کریم که حاوی واژه‌های قریه و مشتقاتش و مدینه و مشتقاتش بوده است تطبیق داده است و به این نتیجه رسیده است که از نظر قرآن، ملاک مدنیّت و اطلاق واژه شهر به یک سکونتگاه، جاری شدن ایمان در آن سکونتگاه است. وگرنه آن سکونتگاه، هر چقدر هم که بزرگ باشد از نظر قرآن، محمل بربریّت است و نه مدنیّت. لذا چه بسا روستاهایی که از منظر قرآن، محمل شکل گیری تمدن و مستحقّ واژه مدینه هستند و چه بسا کلانشهرهایی که از منظر قرآن، قریه‌ای بیش نیستند! پی نوشت: برخی آیات که در آنها از واژه مدینه استفاده شده است برای سکونتگاه‌هایی به کار رفته است که ساکنان آن فاسق و غیر مومن بوده‌اند؛ اما با تعمّق بیشتر مشخص می‌شود که در این نوع آیات، اطلاق واژه مدینه از سوی خدای متعال انجام نشده و قرآن در چنین آیاتی صرفاً در حال نقل قول از لسان دیگران در خصوص آن سکونتگاه است. همچنین در خصوص واژه «ام القری» نیز ممکن است همین اشکال به ذهن بیاید که چرا در قرآن برای مکه از واژه «ام القری» استفاده شده است و نه «ام المدائن». پاسخ آن است که این واژه دو بار در قرآن به کار رفته است (شوری/۷ و انعام/۹۲) که هر دو، جزو سوره‌های مکی هستند و نه مدنی. لذا این آیات مربوط به قبل از هجرت پیامبر اکرم(ص) و اجابت ایشان از سوی مردم حجاز و سکونتگاه‌های اطراف مکّه است و در زمان نزولِ این آیات، هنوز مردم سرزمین‌های اطراف مکه، به دعوت پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورده اند و لذا این سکونتگاه‌ها مستحق اطلاق واژه قریه بوده‌اند و نه مدینه. @baladetayyeb
شهر معاصر و انسانهای پا در هوا ! 🔸 خانه‌های چهار فصل ایرانی را دیده‌اید؟ این خانه‌ها با داشتن حیاط پر از درخت و زندگی در مرکز و چهار جبهه مختلف در چهار سوی خانه، محملی بودند برای مشاهده عینی سِیر تحولات طبیعت در فصول چهارگانه و فهمِ "فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا: به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده می‌کند" (روم/۵۰). اما در شهرسازی معاصر با حذف نگاه چند بُعدیِ حاکم بر سبک زندگی اسلامی ایرانی و جایگزینی نگاه صرفا اقتصادی، حیات را از حیاط آپارتمانها گرفتیم و نهایتا آنرا به فضای باز و رها شده‌ای تقلیل دادیم که حداکثرِ کارکردش پارکینگ ماشین است. در چنین حیاطِ بی‌حیاتی، شعار مشهور معماریِ مدرن مبنی بر "خانه ماشینی است برای زندگی" کاملا هویدا شده است؛ ماشینی که با حذف درخت و آب و سایر مظاهر حیات از حیاطش، دیگر نمی‌تواند مجرای رویت "كَيْفَ يُحْيِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا" باشد. 🔸 اما قطع ارتباط با مظاهر طبیعت در زمین، فقط یک روی سکه‌ی مسکن آپارتمانی است و روی دیگرش، قطع ارتباط با مظاهر طبیعت در آسمان است. کلانشهرهای معاصر با محدود کردن دید شهروندان به آسمان و ستارگان که نتیجه‌ی بافتهای شهریِ متراکم و آلوده است، با شهروندان خود چنان کرده‌اند که نه تنها "كَيْفَ يُحْيِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا" را نمی‌بینند، بلکه از رویت آسمان و ستارگان نیز محرومند:"أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُم كيفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاها وَ مَا لَهَا مِنْ فُرُوج"(ق/۶). محصول چنین شهرهای متراکمی که همه مظاهر خلقت الهی چه در زمین و چه در آسمان را از ساکنان خود دریغ می‌ورزند چه خواهد شد؟ انسانهایی پا در هوا که هم از زمین به عنوان مبدا و منشا خود بریده شده‌‌اند: "هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْض" (هود/۶۱) و هم از آسمان به عنوان مقصد و مرجع خود: "وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْع" (طارق/۱۱). 🔸 حالا خودتان قضاوت بفرمایید که چنین انسان پا در هوایی که سر و تهش توسط کلانشهرهای معاصر زده شده است چطور می‌تواند مبدا و مقصد را در "إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون" با عمق جانش فهم کند؟! بدیهی است که آنگاه که سر و ته انسان زده شود و در چنین شهرهای متراکمی، ارتباط با مظاهر صنع الهی و ذکر و یاد خدا از او دریغ ورزیده شود، انواع اضطرابها و سرگشتگی‌ها بروز می‌یابد که "أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب"(رعد/۲۸). اکنون جا دارد یک دست‌مریزاد اساسی به مبدعان نظام سرمایه‌داری بگوییم؛ عجب طرح ریزی موفقی و عجب کاسبیِ هوشمندانه‌ای! با انباشت سرمایه در چنین شهرهای متراکمی و جایگزینی زندگی برای پول به جای پول برای زندگی، هم چرخ کارخانه‌هایشان را ارزانتر می‌چرخانند و هم با تولید انبوه انسانهای پادرهوا و سرگشته و مبتلا به انواع بیماری‌های جسمی و روحیِ حاصل از این نوع سبک زندگی، جیب مافیای درمان را هر روز پرپول‌تر می‌کنند. معامله برد برد برای نظام سرمایه‌داری و باخت باخت برای ما! خدایا به همه ما فهم عمق غبن چنین معامله خسارت زایی را عطا بفرما. بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی https://eitaa.com/baladetayyeb
11.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درسهایی مهم از مدارس ابتدایی ژاپن سه مفهوم اساسی در نظام آموزشی ژاپن عبارت است از: تأکید بر زندگی اجتماعی و گروه به جای فرد، تأکید بر معانی ملموس به جای معانی ذهنی و تأکید بر استقلال دانش آموزان. حالا در این ویدئو (که بخشی از خروجی پژوهش ما به سفارش سازمان نوسازی مدارس بوده است) مشاهده بفرمایید که ژاپنی‌ها چطور در مدارس خود، این مفاهیم را به دانش آموزانشان انتقال می‌دهند. در این ویدئو مشاهده خواهید کرد که ژاپنی‌ها برای انتقال این مفاهیم، الزامات مهمی را در معماری مدارس خود پیش‌بینی کرده‌اند؛ نظیر پیش‌بینی مزرعه در مدرسه برای کاشت محصولات لازم برای ناهار مدارس توسط خود دانش آموزان، پیش‌بینی فضای آشپزخانه و شست و شوی ظروف ناهار توسط خود دانش آموزان، پیش‌بینی فضای لازم در مجاورت هر کلاس برای نظافت گروهیِ کلاسها توسط خود دانش آموزان، و حتی استفاده از نیمکتها و مبلمان آموزشی منعطف به نحوی که همان نیمکتها تبدیل به میز ناهار شوند؛ و همه این تدابیر در راستای مفاهیم اساسی نظام آموزشی ژاپن (نظیر زندگی اجتماعی و استقلال دانش آموزان و ...) است. پی نوشت: اکنون در دهه پنجم انقلاب اسلامی و با گذشت بیش از یک دهه از تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جا دارد بیندیشیم که آیا ما هم در مدارس خود، علاوه بر دروسی نظیر ریاضی و علوم و ... به بچه‌هایمان درس زندگی متناسب با فرهنگ خود را آموزش می‌دهیم؟ و آیا معماری مدارس ما دارای تناسب لازم با سبک زندگی اسلامی ایرانی است؟ این ویدئوی جذاب را ببینیم و به پاسخ این سوالها بیندیشیم. @baladetayyeb
🔸 دو راهبرد اصلی برای فرهنگ زدایی و تغییر سبک زندگی ما، یکی تغییر سبک ابنیه و دیگری تغییر سبک البسه بوده است. درباره اولی و برنامه‌ریزی اجانب برای تغییر سبک ابنیه و معمای و شهرسازی ما در برخی یادداشت‌های قبلی نکاتی تقدیم شد. اما درباره دومی، به این تصویر عنایت بفرمایید که نمونه‌ای از یک ورقه تصدیق در دوره رضاشاه بعد از ابلاغ قانون متحدالشکل نمودن البسه آقایان و ابلاغ کشف حجاب بانوان است. 🔸 خدا رحمت کند حکیم فرزانه، مرحوم علامه حسن‌زاده آملی را که از ایشان چنین نقل شده است: "در ایام کشف حجاب که پوشیدن لباس بلند، جز برای عده ای از علمای بزرگ و مجتهدان با سابقه، ممنوع اعلام شده بود و مأموران دولت رضاخان لباس روحانیت را به زور از تن طالبان علوم دین بیرون می کردند، یکی از علمای بزرگ، خود را موظف کرده بود که روزانه یکی دو ساعت در بازار شهر حضور یابد و قدم بزند. ایشان می‌فرمودند می‌خواهم با این عمل از فراموش شدن دین و روحانیت جلوگیری کنم". 🔸 امروز داشتم به این جمله ایشان می‌اندیشیدم و اینکه باتوجه به شرایط فعلی که جبهه مقابل انقلاب، تمام توان خود را برای زدن حجاب به میدان آورده است، بانوان محجبه امکان عبادتی را دارند که برای ما آقایان فراهم نیست؛ زیرا حضور بانوان محجبه با پوشش شرعی به ویژه در برخی مناطق خاص کلانشهرها که حجاب زدایی در دستور کار دشمنان است، عملا به معنای تبلیغ و تعظیم شعائر الهی است و این توفیقی است که ما آقایان بایستی غبطه آن را بخوریم. "وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب" (حج/۳۲). @baladetayyeb