eitaa logo
بلد طیّب/منان رئیسی
15هزار دنبال‌کننده
311 عکس
291 ویدیو
17 فایل
کانال دکتر منان رئیسی نماینده مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی عضو هیات علمی و دانشیار معماری دانشگاه قم مدیر پژوهشکده شهرسازی اسلامی عضو سابق شورای معاونین شهرداری تهران و رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران ارتباط: m.raeesi@qom.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن کریم چه نوع سکونتگاه‌هایی را شهر می‌داند؟! زمان لازم برای مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه متخصصان تاکنون برای شهر تعاریف متعددی از منظر اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و غیره ارائه کرده‌اند. اما از لطایف قرآن کریم این است که این کتاب آسمانی، تعاریف موجود را نمی‌پذیرد و خود، تعریف جدیدی را برای شهر ارائه می‌فرماید. به آیات ۱۳ تا ۲۰ سوره یس عنایت بفرمایید: "وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُون (۱۳): مردم قريه را برايشان مثل بياور كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند... قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُون (۱۵): گفتند شما به جز بشرى مثل ما نيستيد و (پروردگار) رحمان هيچ پيامى نازل نكرده و مدعاى شما به جز دروغ نمى تواند باشد... وَ جَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِين (۲۰): و از دورترين نقطه شهر مردى شتابان آمد و گفت هان اى مردم! فرستادگان خدا را پيروى كنيد". این آیات، مربوط به داستان ارسال رسل الهی برای مردم ساکن در یک سکونتگاه انسانی است که با مراجعه به برخی تفاسیر چنین برمی آید که این سکونتگاه، شهر انطاکیه در ترکیه کنونی (شام سابق) بوده است که شهری بسیار بزرگ و پرجمعیت بوده است. تعبیر «اقصا المدينه: نقاط دور دستِ شهر» در ابتدای آیه ۲۰ نشان می‌دهد که این سکونتگاه از وسعت زیادی برخوردار بوده است. اما نکته جالب این است که قرآن کریم، از این سکونتگاه با دو تعبیر مختلف یاد کرده است؛ به نحوی که در آیه ۱۳ از این سکونتگاه با تعبیر «قریه» یاد می‌کند اما چند آیه بعد (در آیه ۲۰) از همین سکونتگاه با تعبیر «مدینه» یاد می‌کند! رمز این تفاوت در تعابیر در چیست؟! رمز این تفاوت، در جاری و ساری شدن ایمان در این سکونتگاه است. به ترجمه آیات دقت بفرمایید؛ در آیه ۱۳ به دلیل عدم اجابت رسل الهی از سوی ساکنان، این سکونتگاه با وجود وسعت و جمعیت زیاد، با واژه قریه یاد شده است اما در آیه ۲۰ به دلیل آنکه یکی از مردم ساکن در همین سکونتگاه، دعوت رسل الهی را می‌پذیرد و به خدای متعال ایمان می‌آورد، همین سکونتگاه در ادبیات قرآنی از قریه به شهر ارتقاء می یابد! نگارنده، نتایج حاصل از بحث فوق را بر همه آیات دیگر قرآن کریم که حاوی واژه‌های قریه و مشتقاتش و مدینه و مشتقاتش بوده است تطبیق داده است و به این نتیجه رسیده است که از نظر قرآن، ملاک مدنیّت و اطلاق واژه شهر به یک سکونتگاه، جاری شدن ایمان در آن سکونتگاه است. وگرنه آن سکونتگاه، هر چقدر هم که بزرگ باشد از نظر قرآن، محمل بربریّت است و نه مدنیّت. لذا چه بسا روستاهایی که از منظر قرآن، محمل شکل گیری تمدن و مستحقّ واژه مدینه هستند و چه بسا کلانشهرهایی که از منظر قرآن، قریه‌ای بیش نیستند! پی نوشت: برخی آیات که در آنها از واژه مدینه استفاده شده است برای سکونتگاه‌هایی به کار رفته است که ساکنان آن فاسق و غیر مومن بوده‌اند؛ اما با تعمّق بیشتر مشخص می‌شود که در این نوع آیات، اطلاق واژه مدینه از سوی خدای متعال انجام نشده و قرآن در چنین آیاتی صرفاً در حال نقل قول از لسان دیگران در خصوص آن سکونتگاه است. همچنین در خصوص واژه «ام القری» نیز ممکن است همین اشکال به ذهن بیاید که چرا در قرآن برای مکه از واژه «ام القری» استفاده شده است و نه «ام المدائن». پاسخ آن است که این واژه دو بار در قرآن به کار رفته است (شوری/۷ و انعام/۹۲) که هر دو، جزو سوره‌های مکی هستند و نه مدنی. لذا این آیات مربوط به قبل از هجرت پیامبر اکرم(ص) و اجابت ایشان از سوی مردم حجاز و سکونتگاه‌های اطراف مکّه است و در زمان نزولِ این آیات، هنوز مردم سرزمین‌های اطراف مکه، به دعوت پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورده اند و لذا این سکونتگاه‌ها مستحق اطلاق واژه قریه بوده‌اند و نه مدینه. @baladetayyeb
شهر معاصر و انسانهای پا در هوا ! 🔸 خانه‌های چهار فصل ایرانی را دیده‌اید؟ این خانه‌ها با داشتن حیاط پر از درخت و زندگی در مرکز و چهار جبهه مختلف در چهار سوی خانه، محملی بودند برای مشاهده عینی سِیر تحولات طبیعت در فصول چهارگانه و فهمِ "فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا: به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده می‌کند" (روم/۵۰). اما در شهرسازی معاصر با حذف نگاه چند بُعدیِ حاکم بر سبک زندگی اسلامی ایرانی و جایگزینی نگاه صرفا اقتصادی، حیات را از حیاط آپارتمانها گرفتیم و نهایتا آنرا به فضای باز و رها شده‌ای تقلیل دادیم که حداکثرِ کارکردش پارکینگ ماشین است. در چنین حیاطِ بی‌حیاتی، شعار مشهور معماریِ مدرن مبنی بر "خانه ماشینی است برای زندگی" کاملا هویدا شده است؛ ماشینی که با حذف درخت و آب و سایر مظاهر حیات از حیاطش، دیگر نمی‌تواند مجرای رویت "كَيْفَ يُحْيِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا" باشد. 🔸 اما قطع ارتباط با مظاهر طبیعت در زمین، فقط یک روی سکه‌ی مسکن آپارتمانی است و روی دیگرش، قطع ارتباط با مظاهر طبیعت در آسمان است. کلانشهرهای معاصر با محدود کردن دید شهروندان به آسمان و ستارگان که نتیجه‌ی بافتهای شهریِ متراکم و آلوده است، با شهروندان خود چنان کرده‌اند که نه تنها "كَيْفَ يُحْيِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا" را نمی‌بینند، بلکه از رویت آسمان و ستارگان نیز محرومند:"أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُم كيفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاها وَ مَا لَهَا مِنْ فُرُوج"(ق/۶). محصول چنین شهرهای متراکمی که همه مظاهر خلقت الهی چه در زمین و چه در آسمان را از ساکنان خود دریغ می‌ورزند چه خواهد شد؟ انسانهایی پا در هوا که هم از زمین به عنوان مبدا و منشا خود بریده شده‌‌اند: "هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْض" (هود/۶۱) و هم از آسمان به عنوان مقصد و مرجع خود: "وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْع" (طارق/۱۱). 🔸 حالا خودتان قضاوت بفرمایید که چنین انسان پا در هوایی که سر و تهش توسط کلانشهرهای معاصر زده شده است چطور می‌تواند مبدا و مقصد را در "إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون" با عمق جانش فهم کند؟! بدیهی است که آنگاه که سر و ته انسان زده شود و در چنین شهرهای متراکمی، ارتباط با مظاهر صنع الهی و ذکر و یاد خدا از او دریغ ورزیده شود، انواع اضطرابها و سرگشتگی‌ها بروز می‌یابد که "أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب"(رعد/۲۸). اکنون جا دارد یک دست‌مریزاد اساسی به مبدعان نظام سرمایه‌داری بگوییم؛ عجب طرح ریزی موفقی و عجب کاسبیِ هوشمندانه‌ای! با انباشت سرمایه در چنین شهرهای متراکمی و جایگزینی زندگی برای پول به جای پول برای زندگی، هم چرخ کارخانه‌هایشان را ارزانتر می‌چرخانند و هم با تولید انبوه انسانهای پادرهوا و سرگشته و مبتلا به انواع بیماری‌های جسمی و روحیِ حاصل از این نوع سبک زندگی، جیب مافیای درمان را هر روز پرپول‌تر می‌کنند. معامله برد برد برای نظام سرمایه‌داری و باخت باخت برای ما! خدایا به همه ما فهم عمق غبن چنین معامله خسارت زایی را عطا بفرما. بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی https://eitaa.com/baladetayyeb
11.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درسهایی مهم از مدارس ابتدایی ژاپن سه مفهوم اساسی در نظام آموزشی ژاپن عبارت است از: تأکید بر زندگی اجتماعی و گروه به جای فرد، تأکید بر معانی ملموس به جای معانی ذهنی و تأکید بر استقلال دانش آموزان. حالا در این ویدئو (که بخشی از خروجی پژوهش ما به سفارش سازمان نوسازی مدارس بوده است) مشاهده بفرمایید که ژاپنی‌ها چطور در مدارس خود، این مفاهیم را به دانش آموزانشان انتقال می‌دهند. در این ویدئو مشاهده خواهید کرد که ژاپنی‌ها برای انتقال این مفاهیم، الزامات مهمی را در معماری مدارس خود پیش‌بینی کرده‌اند؛ نظیر پیش‌بینی مزرعه در مدرسه برای کاشت محصولات لازم برای ناهار مدارس توسط خود دانش آموزان، پیش‌بینی فضای آشپزخانه و شست و شوی ظروف ناهار توسط خود دانش آموزان، پیش‌بینی فضای لازم در مجاورت هر کلاس برای نظافت گروهیِ کلاسها توسط خود دانش آموزان، و حتی استفاده از نیمکتها و مبلمان آموزشی منعطف به نحوی که همان نیمکتها تبدیل به میز ناهار شوند؛ و همه این تدابیر در راستای مفاهیم اساسی نظام آموزشی ژاپن (نظیر زندگی اجتماعی و استقلال دانش آموزان و ...) است. پی نوشت: اکنون در دهه پنجم انقلاب اسلامی و با گذشت بیش از یک دهه از تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جا دارد بیندیشیم که آیا ما هم در مدارس خود، علاوه بر دروسی نظیر ریاضی و علوم و ... به بچه‌هایمان درس زندگی متناسب با فرهنگ خود را آموزش می‌دهیم؟ و آیا معماری مدارس ما دارای تناسب لازم با سبک زندگی اسلامی ایرانی است؟ این ویدئوی جذاب را ببینیم و به پاسخ این سوالها بیندیشیم. @baladetayyeb
🔸 دو راهبرد اصلی برای فرهنگ زدایی و تغییر سبک زندگی ما، یکی تغییر سبک ابنیه و دیگری تغییر سبک البسه بوده است. درباره اولی و برنامه‌ریزی اجانب برای تغییر سبک ابنیه و معمای و شهرسازی ما در برخی یادداشت‌های قبلی نکاتی تقدیم شد. اما درباره دومی، به این تصویر عنایت بفرمایید که نمونه‌ای از یک ورقه تصدیق در دوره رضاشاه بعد از ابلاغ قانون متحدالشکل نمودن البسه آقایان و ابلاغ کشف حجاب بانوان است. 🔸 خدا رحمت کند حکیم فرزانه، مرحوم علامه حسن‌زاده آملی را که از ایشان چنین نقل شده است: "در ایام کشف حجاب که پوشیدن لباس بلند، جز برای عده ای از علمای بزرگ و مجتهدان با سابقه، ممنوع اعلام شده بود و مأموران دولت رضاخان لباس روحانیت را به زور از تن طالبان علوم دین بیرون می کردند، یکی از علمای بزرگ، خود را موظف کرده بود که روزانه یکی دو ساعت در بازار شهر حضور یابد و قدم بزند. ایشان می‌فرمودند می‌خواهم با این عمل از فراموش شدن دین و روحانیت جلوگیری کنم". 🔸 امروز داشتم به این جمله ایشان می‌اندیشیدم و اینکه باتوجه به شرایط فعلی که جبهه مقابل انقلاب، تمام توان خود را برای زدن حجاب به میدان آورده است، بانوان محجبه امکان عبادتی را دارند که برای ما آقایان فراهم نیست؛ زیرا حضور بانوان محجبه با پوشش شرعی به ویژه در برخی مناطق خاص کلانشهرها که حجاب زدایی در دستور کار دشمنان است، عملا به معنای تبلیغ و تعظیم شعائر الهی است و این توفیقی است که ما آقایان بایستی غبطه آن را بخوریم. "وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب" (حج/۳۲). @baladetayyeb
رمزگشایی از ربط مفهومیِ سیدالّیالی و سیده نساء العالمین همراه با پی‌نوشتی معمارانه زمان لازم برای مطالعه: ۳ دقیقه 🔹 شب قدر که از هزار ماه برتر است را سیدالّیالی می‌گویند. آنچه که از روایات به ما رسیده است این است که حقیقت شب قدر، حضرت فاطمه سلام الله علیها است. اما رمز این ربط مفهومی چه می‌تواند باشد؟ اگر واژه "سَکَن: آرامش" را در قرآن جستجو بفرمایید، چند موضوع با این واژه توصیف شده‌اند که سه تای آنها مربوط به همه اعصار هستند و مختص جغرافیای خاصی نیستند: شب، همسر و خانه. به آیات زیر عنایت بفرمایید: هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيه: اوست که شب را برای شما پدید آورد تا در آن آرامش یابید (یونس/۶۷). وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا: و از نشانه‌های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید (روم/۲۱). وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا: و خداوند از خانه‌هایتان برایتان آرامش قرار داد (نحل/۸۰). 🔹 لذا بین شب و همسر به لحاظ قابلیت سکن و آرامش‌بخشی، تناظری مفهومی برقرار است. اما راز این آرامش بخشی در چیست؟ به جز واژه سکن، تنها واژه مشترک دیگری که قرآن کریم برای این دو (شب و همسر) به کار برده است واژه "لباس: پوشش" است: وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا: و شب را پوشش قرار دادیم (نبأ/۱۰). هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ: آنان (همسرانتان) برای شما پوشش و شما هم برای آنان پوشش هستید (بقره/۱۸۷). لذا چنین استنتاج می‌شود که شب و همسر، از این جهت آرامش بخش هستند که هر دو همچون لباس، پوشاننده‌اند. همسر، پوششی است برای ستر عیوب زوجش و کمک به تکامل او؛ و تاریکی شب نیز پوششی است برای تکاپوی روزانه انسان و کمک به تعالی او. 🔹 لذا بر اساس آیات فوق، یکی از وجوه تناظر مفهومیِ شب قدر به عنوان سیدالّیالی و فاطمه سلام الله علیها به عنوان سیده نساءالعالمین را چنین می‌توان رمزگشایی نمود که بهترین شبها، شبی است که قابلیت ستر و پوشانندگی بیشتری در آن جلوه‌گر شود و ستارالعیوبی و غفارالذنوبیِ خدای متعال در آن شب، تجلی بیشتری یابد؛ کمااینکه بهترین همسران نیز همسری است که هرچه بیشتر، پوشاننده همسرش باشد و رفیق بهتری برای طریقِ تعالی او باشد و فاطمه سلام الله علیها چه خوب این پوشانندگی و رفیقِ طریق بودن را برای علی علیه‌السلام معنا کرد. 🔹 پی‌نوشت معمارانه: در کنار دو واژه شب و همسر، از واژه خانه نیز در قرآن کریم به "سکن:آرامش" تعبیر شده است اما نه هر خانه‌ای؛ که اگر هر خانه‌ای آرامش بخش بود نمی‌فرمود "مِنْ بُيُوتِكُمْ: از خانه‌هایتان". اما از منظر معماری، چه خانه‌ای آرامش بخش است؟ خانه‌ای که همچون دو عامل آرامش بخش دیگر (یعنی شب و همسر)، پوشاننده و به تعبیر قرآن کریم، لباس باشد. به این ترتیب که هرچه خانه پوشاننده‌تر باشد و حریم خصوصی انسان را بیشتر محافظت نماید، بیشتر می‌تواند مصداق "مِن بیوتکم سکنا" باشد. رمز اینکه انسانها در کلانشهرهای معاصر و مملو از آپارتمانهای عریان و فاقد حریم، غالبا در مقایسه با شهرهای سنتی و متشکل از خا‌نه‌های حریم‌مند و باصفایی که حیاطشان پر از عطر حیات و زندگی بود، به رغم افزایش آسایش، از آرامش کمتری بهره‌مند هستند را بایستی در همین مهم جستجو نمود. بر این اساس و با توجه به تناظر مفهومیِ سیدالّیالی و سیده نساءالعالین، می‌توان چنین گفت که سیدالبیوت و یا بهترینِ ابنیه مسکونی نیز خانه‌ای است که در کنار داشتن سایر ویژگی‌های لازم، هرچه بیشتر پوشاننده باشد تا مبتنی بر این پوشانندگی، بتواند حریم ساکنانش را بهتر حفظ کند و آرامش بیشتری را در دل هیاهوی شهر برای آنها مهیا کند. 🔹 اگر از خواندن این یادداشت بهره‌ای بردید استدعا دارم نگارنده را در این شبهای عزیز از دعای خیرتان محروم نفرمایید. انشاالله همه ما در سیدالّیالی، مشمول دعای خیر سیده نساءالعالمین باشیم. @baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
معماری حرم و فلسفه زیارت احمد بن فارس می‌گوید: «زائر را از آن جهت زائر می‌گویند که وقتی به زیارت تو
معماران بقاع متبرکه در تطبیق با فلسفه زیارت، در آینه‌کاری‌های حرمهای مطهر غالبا از آینه‌‌های متشکل از قطعات هندسی متعدد و خُرد شده استفاده می‌کنند تا متناسب باشد با معنای زیارت و احساس حضور زیارت کننده نزد زیارت شونده: "حضور الزائر عند المزور". به نحوی که در این نوع آینه‌کاری، زائر هیچ تصویری از خود نمی‌بیند و هرچه می‌بیند حرمی است که متعلق به مزور است. اما در این تصویر بنگرید که معمار خوش ذوق حرم امام علی علیه‌ السلام حدود ۴۰۰ سال قبل در این آینه برخلاف سایر مکانها، از آینه کامل استفاده کرده است؛ مشهور است که شیخ بها وقتی این قسمت از حرم مطهر را می‌ساخت‎، روبروی ایوان طلا (باب الساعه) این آینه کامل را در ارتفاع تعبیه کرد تا زائران هنگام خروج، تصویر بارگاه را در این آینه کامل ببینند تا بستری باشد برای تداوم حضور زائر عندالمزور حتی به هنگام خروج از بارگاه. ایوان نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد هرگز نشود ديده او نابينا هر كس كه بر اين بقعه نگاهی دارد @baladetayyeb
🔹علی(ع) فرقهای زیادی با سایر حاکمان داشت، آنقدر زیاد که از شدت همین فرقها نهایتا فرقش شکافته شد. حالا با دقت در این تصاویر بنگرید که گذر تاریخ چطور فرقهای اساسی علی(ع) با دیگر حاکمان را ارج نهاده است. این تصاویر، بخش بسیار کوچکی از انعکاس نام مبارک علی(ع) در معماری جهان اسلام است که در تمامی اینها، این اسم‌ مبارک با خط بنایی جلوه‌گری می‌کند. امروزه از شرق تا غرب جهان اسلام، گنجینه عظیمی از آثار معمارانه از قرون مختلف به جا مانده است که مفتخر به منقّش شدن به این نام مبارک و تجلیِ «ذكرُ عليٍ عباده» با ابزارهای معمارانه هستند. 🔹اما جالب آنکه حسب برخی پژوهشهای انجام شده، کهن‌ترین نمونه‌های شناخته شده از نقوش تزئینیِ نام علی(ع)، نه متعلق به ایران، بلکه متعلق به حوزه جغرافیایی شام بوده است! یعنی همان جایی که سالها تلاش شد تا نام مبارک ایشان محو شود. نمونه‌ای از این نقوش که در قلعه شهر حلب در شمال شامات به دست آمده را هرتسفلد (باستان‌شناس آلمانی) در کتاب خود که درباره کتیبه‌های اسلامی این سرزمین منتشر شده، معرفی کرده است. کدام حاکم دیگری را در جهان اسلام می‌شناسید که نام او پس از قرنها اینطور بر تارک آثار تمدنی کشورهای مختلف حتی در سرزمینی که سالها مشهور به دشمنی با او بوده، باقی مانده باشد و بدرخشد؟ "كذَٰلک يَضرِب اللَّه الْحَقَّ والْبَاطل فأَمَا الزَّبدُ فَيذهبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ الناس فَيمْكثُ فی الْأَرض: خدا براى حق و باطل چنين مثَل زند، اما كف به كنارى افتد و نابود شود و آنچه براى مردم سودمند است در زمين باقی بماند" (رعد/۱۷). https://eitaa.com/baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
متن نامه مهم رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران که در حاشیه جلسه تودیع و معارفه به شهردا
خداحافظ مرد دوست داشتنی امروز ظهر خبر را شنیدم و مثل پتک بر سرم فرود آمد. دکتر عماد افروغ درگذشت؛ در بهترین زمان ممکن. شب ۲۱ رمضان از شدت کسالت، وارد کما شد و در بهترین زمان ممکن، در شب ۲۳ رمضان دقیقا در وقت سحر، دار فانی را وداع گفت! چه سعادتی و چه مرگ رشک برانگیزی. رحمت خدا بر او که حقیقتا مصداق یک اندیشمند "باشرف" بود. با او به لحاظ فکری اختلاف نظرهایی داشتم و به ویژه بعد از اغتشاشات اخیر، بحثهای مفصلی با هم داشتیم. به برخی سیاستهای نظام منتقد بود و گرچه من هم نقدهایی داشتم اما جنس نقدهای او با امثال بنده فرق داشت. اما به رغم اختلاف نظرها، چیزی که باعث شد برایم بسیار عزیز و احترام برانگیز باشد شرافت و آزادگی او بود. مدتی که در شورای انتشارات شهرداری تهران، متواضعانه دعوت حقیر را پذیرفت و به عنوان یکی از اعضای علمی در خدمتشان بودم این شرافت و آزادگی را در کلام و رفتارش به وضوح می‌دیدم. اما آنچه برایم فراموش نشدنی است پیام تبریکی است که پس از جدا شدنم از شهرداری برایم فرستاد. نامه‌ام به شهردار محترم تهران را خوانده بود و برایم نوشت که به شما تبریک می‌گویم که ماندن در قدرت را باری به هر جهت و به هر قیمتی نخواستید. خودش هم دقیقا همینطور بود و ماندن در قدرت را باری به هر جهت نمی‌خواست. جایی می‌رفت و مسئولیتی را قبول می‌کرد که بداند می‌تواند شرافتمندانه عمل کند و وجدانش را زیر پا نگذارد و گرنه عطای میز و منصب را به لقایش می‌بخشید. به گمانم دلیل اینکه بعد از یک دوره نمایندگی مجلس، دیگر هرگز نه در مجلس و نه در هیچ جای دیگری بخت خود را برای گرفتن پست‌های سیاسی نیازمود همین بود. او از اندیشمندان باشرفی بود که چیزی را که می‌فهمید صادقانه و بدون هر نوع مصلحت اندیشیِ بی‌جا بیان می‌کرد و همین صراحت کلامش هم سبب شده بود تا با انواع افتراها از طرف گروه‌های مختلف سیاسی مواجه شود. خداحافظ مرد باشرف و دوست داشتنی. چقدر در این روزگار که فضای سیاسی ما پر شده از تملق و چاپلوسی جایت خالیست و چقدر به امثال تو که قرین شرافت و آزادگی بودی نیازمندیم. انشاالله علی الدّوام، مهمان خوان کرم ابرمرد شرافت و آزادگی، امیرالمومنین علیه‌السلام باشی. هدیه به روح ایشان فاتحه و صلواتی مرحمت بفرمایید. @baladetayyeb