این توییت سخنگوی محترم شهرداری تهران حرف حساب و سخن حقی است که این روزها فقدانش در جناحهای مختلف سیاسی بیداد میکند. هر وقت یاد گرفتیم که اگر به کسی نقد داریم نقدمان را با رعایت اخلاق و انصاف بیان کنیم و برای تخریب او دست به هر حیله کثیفی نزنیم آنگاه معلوم میشود که چقدر عیار داریم. یکی از دلایلی که طی ماههای اخیر هیچگاه حاضر به مصاحبه با برخی رسانههای گروههای سیاسی معلوم الحال نشدم (با اینکه در اصل انتقاد از سیاستهای جاری شهرداری تهران با آنها هم نظر بودم) همین فقدان اخلاق و انصاف در میان آنها بود که سبب شده نقد ناصحانه را با تخریب مغرضانه در هم بیامیزند.
@baladetayyeb
هشدار درباره تداوم بازی خطرناک نهاد علم کشور
زمان لازم برای مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه
🔹معاون محترم پژوهشی وزارت علوم اخیرا ضمن حضور در دانشگاه قم چنین بیان داشتهاند: "بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۲ در حوزه علوم انسانی و هنر در رتبه ۴۴ دنیا قرار داشتیم که نشان دهنده این است که ما به بعد بینالمللی علوم انسانی توجه نکردهایم و این خطر جدی متوجه ما است که اگر در این حوزه تولید کننده نباشیم باید وارد کننده ایدهها و اندیشههای دیگران باشیم". متاسفانه این جملات ایشان بیانگر تداوم بازی خطرناکی است که بدنه مدیران نهاد علم کشور از آن غافلند که در ادامه تشریح میشود.
🔹مبرهن است که ژورنالهای غربی، مقالات فنی و مهندسی و علوم طبیعی ما را چاپ میکنند و ممانعت و جهت گیری جدی برای عدم انتشار این نوع مقالات ما ندارند زیرا محل دعوای ما با تمدن غرب، علوم مهندسی و فنی و طبیعی (نظیر فیزیک و شیمی و زیست و ...) نیست و اتفاقا آنچه در زمینه این علوم منتشر میکنیم دقیقا باب طبع آنها و مورد استفاده آنهاست؛ بلکه محل دعوای بنیادین دو تمدن اسلامی و غربی، دقیقا هنر و علوم انسانی است و اتفاقا مزیت نسبی و وجه تمایز ما نیز همین علوم است وگرنه در علوم مهندسی و فنی، شاگرد غرب بوده و متاسفانه هنوز هم کمابیش هستیم و بدیهی است که استاد، از انتشار پژوهشهای شاگردش که همسو با تقویت هژمونی خودش باشد هیچ ابایی ندارد و بلکه کاملا از آن استقبال هم میکند.
🔹اصطکاک ما با غرب، آنجا جدی میشود که ما خودمان داعیه استادی و سبک جدیدی داشته باشیم و این داعیه در دامنه علوم فعلی، برای ما صرفا در زمینه هنر و علوم انسانی اسلامی مصداق دارد. لذا اینکه بخواهیم رتبه ایران در علوم انسانی را در رنکینگهای بین المللی ارتقاء دهیم هیچ راهی ندارد جز آنکه پارادایم حاکم بر مجلات هنر و علوم انسانی آنها را بپذیریم تا حاضر به انتشار مقالات ما شوند. در غیر این صورت کما فیالسابق، از انتشار اغلب مقالات ما که در تعارض جدی با بنیانهای فلسفی آنهاست سر باز خواهند زد زیرا اساسا پارادایم حاکم بر هنر و علوم انسانی ما را از بن قبول ندارند؛ اگر هم جایی، خرق عادت شود و هنر و علوم انسانی ما را بپذیرند شرطش آن است که زمین بازی آنها را بپذیریم و به پارادایم و قواعد آنها تن بدهیم.
🔹مصداق واضحش چند نمونه از فیلمهای فلان کارگردان مشهور ایرانی است که طی سالهای اخیر در جشنوارههایی نظیر کن و اسکار و غیره حائز رتبه برتر شد اما به قیمت پشت پا زدن به تمدن خودی و ارزشهای اسلامی ایرانی؛ به این معنا که آن فیلمها گرچه برنده جوایز بینالمللی شد اما از ایران و ایرانی فقط اسمش را یدک میکشید و نه رسمش را که اگر چنین نبود اساسا اجازه کسب رتبههای برتر با خطکشهای سکولار غربی را نمییافت.
🔹در زمینه پژوهشهای هنر و علوم انسانی نیز قصه پر غصه ما همین است و تا زمانی که قواعد بازی در زمین آنها را نپذیریم و به پارادایم سکولار حاکم بر هنر و علوم انسانی آنها تمکین نکنیم و افاضات هایدگر و گادامر را جایگزین قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) ننماییم، شانس چندانی برای ارتقاء رتبه ایران در رنکینگهای بین المللی در زمینه هنر و علوم انسانی نخواهیم داشت. ممکن است مدیران محترم وزارت علوم بفرمایند که خب برای حل این مشکل، خودمان مجلات بینالمللی علوم انسانی راه اندازی کنیم اما واضح است که چنین توصیهای، سادهانگاری و پاک کردن صورت مسئله است زیرا همان پایگاههای سکولار غربی، به ارزیابی مجلات علوم انسانی ما خواهند پرداخت و تا زمانی که مزیت نسبی خود را کنار نگذاریم و کاملا باب طبعشان نشویم این مقصود حاصل نخواهد شد؛ "وَ لَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم: هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه از آیین آنها پیروی کنی" (بقره/۱۲۰).
🔹اگر هم بشود، دیگر آن مجلات ما، از ما و هویت بومی و اسلامی ما تهی شده است (دقیقا شبیه به فیلمهایی که به عنوان نماینده ایران، جوایز اسکار و کن و غیره می گیرند اما به قیمت لگدمال کردن ارزشهای ایران و ایرانی). لذا خدمت مدیران مربوطه عرض میشود که به جای آنکه با تداوم بازی خطرناک فعلی، تیشه به ریشه داشتههای بومی ما بزنند و مزیت نسبی ما را زیر سوال ببرند بهتر است به دنبال تدبیر راه حلی مناسب برای تقویت هرچه بیشتر هویت بومی در عرصه هنر و علوم انسانی اسلامی باشند، تدبیری که هرچه باشد قطعا تداوم مسیر خطرناک فعلی در زمینه بازی در زمین مجلات سکولار غربی نیست؛ البته مبرهن است که در این میان، ممکن است مقالات یا مجلاتی استثنا باشند که عمومیت ندارند و محل بحث ما نیز نیستند.
✍ محمد منان رئیسی، دانشیار معماری و مدیر پژوهشکده معماری و شهرسازی اسلامی
@baladetayyeb
پس از آمدن کلاه شاپو در سال ۱۳۱۴، این کلاه اجباری شد و اگر کسی کلاه نمدی داشت یا کلاهی به سر نداشت بازداشت میشد! دقیقا شبیه به اتفاقی که این روزها در شهرداریهای ما میافتد و اگر مالکی قصد داشته باشد زمینش را با الگوی اسلامی ایرانی بسازد و حیاط را در مرکز خانه قرار دهد به او اجازه نمیدهند و اگر هم بسازد برای او گواهی پایان کار صادر نمیشود و نمیتواند سند خانهاش را بگیرد!
چرا؟ به جرم اجرای الگوهای اسلامی ایرانی! چه شباهت عجیبی بین این دو داستان وجود دارد! دو داستانی که وجه اشتراکشان هویت زدایی از فرهنگ بومی است؛ اولی مربوط به البسه در زمان پهلوی و دومی مربوط به ابنیه در زمان معاصر! اینکه عرض میشود انقلاب اسلامی هنوز وارد عرصه معماری و شهرسازی نشده دلیلش چنین عجایبی است!
@baladetayyeb
در بازارهای سنتی، از «هورنو» به عنوان نورگیر استفاده میشد. از آنجایی که مکانیابی این هورنوها دقیقا در آکس عمودی و محور تقارن بازار بود لذا در وقت اذان ظهر، ستونی از نور دقیقا عمود بر فضای بازار، زمین را به آسمانه بازار متصل میکرد. این محور مملو از نور، یادآور "نُّورٌ عَلَى نُور"(نور/۳۵) بود تا با هندسه کاملا عمودی، آن هم دقیقا در وقت اذان ظهر، زمین و آسمان را به هم متصل کند و بازار را به نابازار تبدیل کند؛ نابازاری که توامان شدن ستون عمودی نور و صوت ملکوتی اذان در آن، بستری رمزآلود و ذکرآفرین را حتی در مادیترین اجزای شهر برای اهلش فراهم میکرد: "رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه" (نور/۳۷).
@baladetayyeb
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تهران بدتر از غزه؟!
لطفا این ویدئو را تا آخر ملاحظه کنید و خودتان قضاوت بفرمایید که آیا کاری که برخی مدیران ناآگاه با کلانشهرهای ما کردهاند همان کاری نیست که صهیونیستها با فلسطین کردهاند؟! چرا و با چه منطقی؟!
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسمهای تهی از رسم!
🔹از مهمترین نتایج ترویج نظام سرمایهداری در شهرهای ما، دامن زدن به اختلاف طبقاتی از یک سو و جابجایی اصالتها و اولویتها از سوی دیگر است؛ تا جایی که منتج به فراموشی هویت انسانی ما شود و از آدمها موجوداتی بسازد که تمام همّ و غمّشان صرفا تکاثر و تفاخر است. و آنگاه که این تکاثر به اوج برسد شهر چنان بیهویت میشود که از انسانیت فقط اسمش باقی میماند و نه رسمش.
🔹و آنگاه که چنین شود، مغلوبه کردن مفاهیم حتی مفاهیم معنوی کار چندان دشواری نیست؛ به نحوی که میتوان مدرسهای ساخت که اسمش مهدوی باشد اما رسمش ضد مهدوی! آیا مهدی(ع) به این حجم از تبعیض آموزشی راضی است که عدهای ۳۰۰ میلیون تومان در سال، صرف شهریه مدرسه فرزندانشان کنند و عدهای دیگر در همین شهر در همسایگی همینها، گیر دو لقمه نان برای سیر کردن شکم فرزندانشان باشند؟!
🔹آقایی که این کلیپ را پر کردهای، من به سوال آخر شما پاسخ میدهم، اگر توی این مدرسه درس میخواندم احتمالا الان موجودی بودم کاملا بیتفاوت نسبت به دردها و رنجهای هم وطنانم؛ از همان موجوداتی که از همان سال اول دانشگاه، تمام همّ و غمّشان این است که در اولین فرصت ممکن، apply کنند و بار سفر را به قصد مهاجرت به اروپا ببندند. خدا را از سویدای وجودم شاکرم که هیچگاه نه در چنین مدارسی درس خواندم و نه قِرانی صرف کلاسهای خصوصی کردم.
@baladetayyeb
ترفند کثیف صهیونیستها و یک نکته شهرسازانه
🔹نظامیان صهیونیست برای کوچاندن اجباری ساکنین نوار غزه، مانع از خروج دهها تن زبالههای بیمارستانی و شهری از سطح مناطق مختلف این باریکه شدهاند تا زنگ خطر در مورد شیوع بحران زیست محیطی و انسانی در غزه به صدا در آید.
🔹احتمال آنکه این ترفند کثیف صهیونیستها در نوار غزه موثر واقع شود کم نیست زیرا نوار غزه یکی از متراکمترین مناطق جهان است و به علت تراکم بسیار بالای جمعیت در مساحتی اندک، حجم زباله تولید شده آنقدر زیاد است که تعلّل و تاخیر حتی یک روز در جمع آوری و دفع زبالهها ممکن است منتج به شیوع بیماریهای مسری و نهایتا بحران زیست محیطی شود.
🔹از سوی دیگر، تراکم بالای جمعیت در مساحتی اندک سبب شده است تا ساکنان غزه بالاجبار به الگوی توسعه عمودی و مسکن آپارتمانی رو بیاورند که در این سبک زندگی، معمولا خانه به واحدی مصرف کننده تبدیل میشود و زباله بیشتری تولید میکند؛ برخلاف توسعه افقی و مسکن سنتی که در آن غالبا خانهها مولّد بودند و زباله کمتری را نیز تولید میکردند؛ ضمن آنکه امکان جذب و تبدیل زبالهای هم که تولید میشد در سبک زندگی مولّدِ سنتی به مراتب بیشتر از سبک زندگی آپارتمانی بود.
🔹این نوع تراکم بالای جمعیت و رو آوردن به توسعه عمودی در غزه، به دلیل غصب بخش اعظم سرزمین فلسطین توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی است که سبب شده مردم غزه به دلیل محدودیت مساحت نتوانند اصول پدافند غیرعامل را رعایت نمایند. اما آیا در سرزمین پهناور ایران هم ما محدودیتهای مردم غزه را داشتهایم که کلانشهرهایمان را اینطور متراکم و عمودی ساختهایم؟ و آیا در ایران اسلامی که دائما در معرض تهدید برخی کشورهای متخاصم است نباید به مسئله مهم پدافند غیرعامل میاندیشیدیم تا فردا روزی هر کشور متخاصمی نتواند با سوء استفاده از ضعف شهرسازی ما در پدافند غیرعامل، ترفندهای زبالهای و غیر زبالهای خود را به کار ببندد؟!
@baladetayyeb
هدایت شده از بیداری ملت
🔴 حمایت تمام قد شهرداری تهران از مال ساز های بزرگ
⏪شهردار منطقه ۱۵ ادعا کرده احداث سرای ایرانی در ۳ راه افسریه باعث رونق اقتصادی منطقه و ایجاد هزاران شغل و ... خواهد شد .
▪️ باید ادعاهای این شخص بررسی شود که احداث این مال بزرگ به نفع مردم منطقه است یا باعث نابودی کسب و کارها و فروشگاه خرد منطقه و ایجاد انحصار و رانت به نفع مالکان این مال ها میشود؟
▪️کجای کشور احداث این مالهای بزرگ رونق اقتصادی ایجاد کرد جز اینکه فرصت های مشاغل و کسب و کارهای کوچک را از بین بردند و معیشت و مایحتاج مردم آن منطقه را به منافع یک ابر سرمایه دار گره زدند؟
▪️ما فکر میکردیم مدعیان اصولگرایی وقتی بقدرت برسند حامی مستضعفان هستند اما ظاهرا اشتباه میکردیم....
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat