eitaa logo
بلد طیّب/منان رئیسی
11.8هزار دنبال‌کننده
290 عکس
250 ویدیو
17 فایل
کانال دکتر منان رئیسی نماینده مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی عضو هیات علمی و دانشیار معماری دانشگاه قم مدیر پژوهشکده شهرسازی اسلامی عضو سابق شورای معاونین شهرداری تهران و رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران ارتباط: m.raeesi@qom.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رویای صادقه آقای شهردار و سفارش حاج قاسم به ایشان در عالم رویا! @baladetayyeb
نتایج نظرسنجی جدید ایسپا نشان می‌دهد که چرا رشد قیمت زمین طی دهه‌های اخیر حتی از رشد قیمت طلا و دلار هم بیشتر بوده است! شرط اصلی سامان دادن به بازار مسکن و مستغلات این است که دولت با تنظیم‌گری بازار و ابزارهای مالیاتی، زمین و مسکن را از کالای سرمایه‌ای به کالای مصرفی تبدیل کند؛ در غیر این صورت، تداوم هدایت پولهای سرگردان به بازار مستغلات با دید سرمایه‌گذاری و سوداگری از یک سو، و محدودیت عرضه زمین در شهرها و به ویژه کلانشهرها از سوی دیگر سبب می‌شود بحران زمین و مسکن و رشد افسارگسیخته قیمت آن دائما تشدید شود. @baladetayyeb
درباره چند ثانیه به یادماندنی 🔹بحمدالله توفیق شد تا امروز با همکاری جمعی از دوستان و عزیزان، مراسم نکوداشت استاد نقره‌کار (پیشکسوت معماری اسلامی و مدیر قطب علمی معماری اسلامی) را در دانشگاه قم برگزار کنیم. بعد از مراسم، در معیت استاد به حرم مطهر مشرّف شدیم تا حسن ختام این مراسم، زیارت کریمه اهل بیت(ع) باشد. بعد از زیارت، حین خروج از حرم، به صورت اتفاقی با آیت‌الله میرباقری مواجه شدیم. برایم بسیار درس آموز بود که آیت‌الله میرباقری بعد از اطلاع از حضور استاد نقره‌کار در حرم، تغییر مسیر دادند و چند قدم به عقب بازگشتند تا با استاد معانقه کنند؛ برایم بسیار عجیب بود که آیت‌الله میرباقری بعد از رسیدن به استاد، پیشانی استاد نقره‌کار را بوسیدند و به ایشان فرمودند که هرموقع یادتان بود لطفا بنده را هم دعا کنید و ما را از دعایتان محروم ننمایید! 🔹اینکه یک عالم ربانی با آن جایگاه علمی و اخلاقی، با یک استاد دانشگاه که عمرش را صرف اهداف تمدن اسلامی و معماری اسلامی کرده است چنین سخن می‌گوید و چنین قدردان سالها زحمات خالصانه اوست و چنین بر پیشانی او بوسه می‌زند دنیایی از درس نهفته است. آنچه اکنون افسوسش را می‌خورم این است که کاش از لحظات مواجهه این دو استاد حوزه و دانشگاه و تکریم استاد متعهد دانشگاه توسط استاد بصیر حوزه، فیلم و یا حداقل عکسی تهیه کرده بودم که متاسفانه چنان محو آن چند ثانیه‌ی درس آموز شدم که فرصت ثبت و ضبط آن از دست رفت. @baladetayyeb
آمار تامل برانگیز 🔹به آمار ارائه شده در این تصویر و افت دائم سهم تهران از کل ساخت و سازهای کشور دقت بفرمایید: ۳۸درصد در سال۹۲ ، ۲۷درصد در سال۹۷، ۱۷درصد در سال جاری. همچنین به سهم مسکن از کل هزینه‌های خانوار شهری عنایت بفرمایید: در کل کشور: ۳۸ درصد، در استان تهران: ۵۱ درصد، در شهر تهران: ۶۰ درصد! 🔹چه اتفاقی افتاده است؟! مشکل اصلی در سیاستگذاری اشتباه در عرصه مدیریت زمین است. هم‌اکنون در تهران، ۶۰ تا ۷۰ درصد از هزینه‌های تامین مسکن مربوط به سهم زمین است. متاسفانه عدم بازنگری جدی در سیاستهای مدیریت زمین در کلانشهرها به ویژه تهران و بستن کمربند شهر و جلوگیری از عرضه زمین، اخیرا به ثبت رکورد جدیدی در نسبت قیمت زمین به مسکن منتج شده است. این نسبت، یکی از نماگرهای تعیین‌‌‌کننده حاشیه سود ساخت‌وساز است که اخیرا به عدد ۱.۵۵ رسید که رکوردی بی‌سابقه محسوب می‌‌‌شود و نشان می‌‌‌دهد که سرعت رشد قیمت زمین در تهران به مراتب از رشد قیمت مسکن بیشتر بوده است! 🔹این نسبت‌ بی‌سابقه‌ سبب شده فعالان عرصه مسکن، به جای فعالیت در عرصه ساخت، سرمایه خود را صرفا بر موضوع زمین متمرکز کنند چون هم نرخ رشد و حاشیه سود بیشتری دارد و هم ریسک کمتری دارد. یعنی اگر کسی در تهران مالک زمین باشد و آنرا نسازد نسبت به کسی که آنرا بسازد احتمالا سود بیشتری کسب خواهد کرد! در نتیجه، به دلیل عدم ورود سرمایه‌گذاران به عرصه ساخت، عرضه مسکن با افت مداوم مواجه شده است و کاهش عرضه نیز به افزایش مداوم قیمت مسکن منتج شده است و به همین دلیل، سهم مسکن از سبد هزینه خانوار تهرانی دائما در حال افزایش است. ✍ دکتر منان رئیسی @baladetayyeb
🔹اخیرا مقاله ای را درباره رابطه معماری عریان و حریم زدا با زدودن فرهنگ عفاف و حجاب، برای یکی از مجلات علمی ارسال کردم. آنچه در این تصویر ملاحظه می‌فرمایید بخشی از نظر داور محترمی است که مقاله را داوری و رد کرده است. به یکی از استدلالهای ایشان عنایت بفرمایید، ازبنده ایراد گرفته‌اند که چرا سند محرمانه ساواک درباره اقدام توأمان برای حجاب‌زدایی از البسه و حریم‌زدایی از ابنیه را در مقاله آورده‌ام و فرموده‌اند استناد به چنین سند محرمانه‌ای، بیانگر نگاه جهت‌دار بنده به موضوع است! یاللعجب، در دهه پنجم انقلاب اسلامی، اگر به سند محرمانه ساواک در مقالات علمی‌مان استناد کنیم یعنی کار جهت‌دار کرده‌ایم! این یادداشت داور محترم، مشت نمونه خروار است و کم نیستند مجلاتی که با همین نگاه و با شعار اجتناب از جهت‌داری، عملا خودشان در حال جهت‌دهی به فضای هنر و علوم انسانی کشور هستند! 🔹حالا ببینید در همین شرایط، وزارت علوم شرط ارتقاء اساتید را بازی کردن امثال ما در زمین همین مجلات سکولار می‌داند و از ما می‌خواهد به جای حل مسائل کشور، در چنین مجلاتی یافته‌های پژوهشی خود را منتشر کنیم تا مثلا از مرتبه دانشیاری به مرتبه استادی ارتقا پیدا کنیم. تازه اینها مجلات داخلی هستند و وای به حال مجلات خارجیِ عرصه هنر و علوم انسانی که امثال ما را به کلی تکفیر می‌کنند. آیا هنوز وقتش نرسیده تا وزارت علوم فکری به حال این فرایند معیوب که در تقابل آشکار با اهداف و گفتمان انقلاب اسلامی است بنماید؟! پی نوشت: محتوای سند خیلی محرمانه ساواک را می‌توانید در لینک زیر ملاحظه فرمایید: https://eitaa.com/baladetayyeb/65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گمان نمی‌کنم که هیچ ویدئو، سخنرانی یا حتی مقاله‌ای بتواند معنای واقعی مردمی‌سازی را به خوبی این ویدئو بیان کند. رمز پیروزی انقلاب و همچنین سربلندی در میدانهای سختی نظیر دفاع مقدس، همین اعتماد به مردم و سپردن متن کارها به خود مردم بود‌‌. امروز نیز بسیج مردمی تنها راه حل غلبه بر مشکلات (چه در عرصه اقتصاد، چه در عرصه مسکن و شهرسازی و چه در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی و ...) است. این ویدئوی بسیجیان بی‌ادعا را بنگرید و دلتان را صفا بدهید. @baladetayyeb
ورژن معمارانه زن زندگی آزادی: 🔹۱. زن و زایندگی: به ویژگی‌های مسکن سنتی دقت کرده‌اید؟ معمولا خانه‌های سنتی از حیاطهای بزرگی برخوردار بودند که گوشه‌ای از آن، محل اقامت پدر و مادر و فرزندانشان بود. اما اگر از همین فرزندان، کسی مزدوج می‌شد برای او در گوشه‌ای از همان حیاط بزرگ، اتاق یا ساختمانی می‌ساختند تا زندگی مستقل خود را داشته باشد و معمولا حیاط خانه آنقدر وسعت داشت که می‌توانست محل زندگی چند فرزند از یک خانواده را در خود جای دهد. این ویژگیِ تکثیر و زایندگیِ خانه و خانواده، در واقع همان زایشی است که در عالم طبیعت، متجانس با جنس زن است. برخلاف آپارتمانهای معاصر که فاقد هر نوع امکان انعطاف پذیری برای زایش و تکثیر خانه و خانواده جدید هستند. 🔹۲. زندگی: در کنار این نوع زایش، مفهوم زندگی نیز به غایت در خانه سنتی جاری بود. زیرا حیاط خانه سنتی، مجرایی بود برای امتداد عوامل زندگی‌بخشی همچون درخت و آب و ... فلذا چنین حیاطی، متجانس با معنای حیات و زندگی بود. برخلاف حیاط آپارتمانها و خانه‌های معاصر که غالبا از عوامل حیات‌بخش تهی هستند و کارکرد اصلی آنها صرفا پارکینگ اتومبیل است. 🔹۳. آزادی: چنان خانه‌ای که مملو از زایش و زندگی بود، برای زن ایرانی قرین آزادی هم بود. زیرا در مسکن سنتی با مکان‌یابی حیاط مرکزی در دل خانه و استفاده از الگوهای درونگرا، حریم خانه به غایت رعایت می‌شد و نیازی به پوشاندن پنجره‌ها و بازشوها با پرده و ... نبود و لذا در چنان خانه‌ای بانوی خانه، هم از مواهب طبیعی نظیر نور و باد طبیعی بهره بیشتری می‌برد و هم چون الگوی خانه درونگرا بود و از بیرون به حیاط و درون آن اِشراف بصری از طرف همسایه‌ها و پلاکهای مجاور وجود نداشت لذا بانوی خانه در خانه خود نهایت آزادی را داشت. اما در مسکن معاصر، زن عفیف ایرانی چاره‌ای ندارد جز آنکه پنجره‌‌ها و بازشوها را به دلیل برونگراییِ خانه‌، با پرده بپوشاند و لذا نه امکان بهره‌مندی از مواهب طبیعی را می‌یابد و نه برخوردار از آن آزادی‌ای است که زن سنتی در خانه‌اش داشت. این چند سطر را نوشتم تا بگویم که خیلی قبل از آنکه عده‌ای راهزن فرهنگی، شعار زن زندگی آزادی را برای بانوان ما به ارمغان بیاورند زن عفیف ایرانی به خوبی نظاره‌گر ماهیت این شعار در متن زندگی‌اش و در بستر معماری اصیل اسلامی ایرانی بوده است. @baladetayyeb
آشپزخانه اپن و اقتصاد تکاثری 🔹تصویر راست نمونه‌ای است از تبلیغ آشپزخانه با دکوراسیون آمریکایی در مجله آرشیتکت در اوایل دوره پهلوی دوم در راستای تلاش برای تغییر ذائقه بانوان ایرانی؛ تصویر چپ نیز مربوط به آموزش بانوان ایرانی برای یادگیری کار با وسایل دکوراسیون غربی در دوره تحصیلی «اقتصاد خانه» است که این دوره، ذیل برنامه اصل چهار ترومن در ایران انجام می‌شد. ذیل این برنامه، آمریکایی‌ها به طور مستقیم برای گسترش سبک زندگی مصرف‌گرا در ایران تلاش کردند و با تأسیس «دپارتمان اقتصاد خانه» سعی در تغییر شیوه زندگی زنان ایرانی داشتند. 🔹هدف از این دوره آن بود که بانوی ایرانی مهارت‌های سنتی خود اعم از شیوه پخت‌وپز، پذیرایی از میهمانان و غیره را با نگاه به الگوهای غربی اصلاح‌کرده و از دکوراسیون خانه‌های آمریکایی برای فضای سکونت خود الهام بگیرد. به دنبال چنین برنامه‌هایی و در کنار انبوه اسباب و اثاثیه وارداتی (که همه در راستای تقویت نظام سرمایه‌داری بود)، فضای سکونت در ایران به تدریج از یک واحد مولّد و دارای استقلال اقتصادی به یک واحد مصرف‌کننده تبدیل ‌شد. 🔹در چنین خانه‌ای، آشپزخانه (به عنوان مهمترین فضای تجلیِ فرهنگ مصرف‌گرایی) دیگر نمی‌توانست خارج از محدوده پذیرایی واقع شود، بلکه چنین آشپزخانه پرتکلفی می‌بایست جلوی چشم مهمانان به فضایی برای مانور تجمل و تجلی اقتصاد تکاثری تبدیل شود و لذا آشپزخانه ایرانی به تدریج به صورت آشپزخانه‌ اپن فعلی درآمد. آشپزخانه‌‌ای که نتیجه تغییر سبک زندگی ما در راستای ترویج فرهنگ مصرف‌گرایی و اقتصاد تکاثری (در مقابل اقتصاد کوثری) است. ✍ دکتر منان رئیسی @baladetayyeb
فرهنگ مقصوره‌ای! 🔹در روایتی از حضرت فاطمه(س) چنین نقل شده است: "وَ الصّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ: و نماز، شما را از کبر منزّه می‌کند". در سنت معماری اسلامی و در صدر اسلام، مساجد کاملا در تطبیق با مضمون همین روایت طراحی می‌شدند و همه افراد برای عبادت و اقامه نماز در فضایی یکسان و به دور از کبر و جدایی گزینی قرار می‌گرفتند اما به تدریج از زمان حکومت امویان، با ساخت فضایی تحت عنوان «مقصوره» در قسمت جلوی مساجد، فضای اقامه نماز رجل سیاسی و حکومتی با عامه مردم از یکدیگر جدا شد. در روایتی از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: "اين مقصوره ها در زمان هيچ يك از خلفاى پيشين نبود، ستم پيشگان آن را پديد آوردند" که همانطور که ملاحظه می‌شود در این روایت، این نوع معماری و جداسازی فضای عوام از خواص به صراحت مذمت شده است. 🔹آنچه غیر قابل انکار است این است که متاسفانه امروزه نیز در برخی مصلی‌ها و سایر ابنیه عمومی، فضاهای به اصطلاح VIP که با ابزارهایی نظیر نرده و ... مدیران را از مردم جدا می‌کنند همان نقش مقصوره را ایفا می‌کنند. البته در اینکه در شرایط خاص (مانند اوایل انقلاب که ترورهای سازمانی انجام می‌شد) لازم بود تدابیری برای امنیت مدیران اتخاذ شود بحثی نیست اما واقعا در شرایط فعلی، این نوع جداسازی بین مدیران و مردم در فضاهای مختلف (از مصلی و نماز جمعه گرفته تا پاویون فرودگاه‌ها و مسیرهای رفت و آمد و ...) چقدر توجیه دارد؟! اینکه مصلی و مسجدی که به فرموده حضرت زهرا(ع) با اقامه نماز بایستی بستر زدودن کبر باشد با معماری معکوس و جداسازی مردم از مدیران، خودش به عامل کبرزایی و نه کبرزدایی تبدیل شده چقدر منطق دارد؟! واقعا در شرایط فعلی، حضور در میان صفوف مردم چقدر برای وزرا و وکلا و مدیران ارشد و امثالهم خطرناک است؟! واینکه این فرهنگ مقصوره‌ای و جدایی گزینی چقدر با فرهنگ و شعارهای انقلاب اسلامی سازگار است؟! 🔹پی‌نوشت: درود خدا بر بزرگ مرد بی‌ادعا، شهید سلیمانی. از یکی از دوستان موثق شنیدم که ایشان را یکی دو سال قبل از شهادتش، در فرودگاه شیراز دیده بود. تعریف می‌کرد که این شهید سعید، بعد از پیاده شدن از هواپیما، به رغم آنکه به او اصرار کرده بودند تا برایش اتومبیل ویژه‌ای تهیه کنند تا او را به مقصد برسانند گفته بود نیازی به این کارها نیست و خیلی ساده و بی تکلف و مانند مردم عادی با پای پیاده، خودش را به کنار خیابان رسانده بود و با تکان دادن دست، در نهایت سادگی تاکسی‌ای سفارش داده بود و بدون هر نوع تشریفات و تکلفات، از فرودگاه خارج شده بود! از رموز محبوبیت کم نظیر ایشان همین مردمی بودن و دوری از کبر و فرهنگ مقصوره‌ای بود که باید درس عبرتی برای همه ما به ویژه مدیران ارشدی باشد که این روزها با توجیهات بلاوجه، خود را از صفوف مردم جدا کرده‌اند. @baladetayyeb
از بازار رفاقتی تا بازار رقابتی 🔹بازار سنتی با هندسه افقی و خطی و ارزش فضایی یکسان بین حجره‌ها، ترجمان کالبدیِ برادری و برابری بود. اما مراکز تجاری و مالها و پاساژهای معاصر، با هندسه عمودی و مرکزی که معمولا حول یک وُید مرکزی شکل می‌گیرند، ترجمان کالبدی رقابت هستند و نه برادری و رفاقت. زیرا این نوع معماری، سبب ارزشگذاری‌های متفاوت فضایی و اقتصادی می‌شود که نتیجه‌ی فاصله متفاوت مغازه‌ها از وید مرکزی است. 🔹به این معنا که برخلاف بازار سنتی که همه حجره‌ها در هندسه خطیِ آن، تقریبا هم ارزش بودند در بازار معاصر هرچه مغازه به وید مرکزی نزدیکتر باشد و به اصطلاح پاخور بیشتری داشته باشد ارزش اقتصادی بالاتری در فضای رقابتی کسب می‌کند. این نوع معماری با ایجاد تمایزات فضایی و اقتصادی، با به هم زدن فضای برادری و رفاقت، سبب تشدید رقابتی شده است که با آموزه‌های سبک زندگی اسلامی نیز در تعارض است: "تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا" (قصص/۸۳). https://eitaa.com/joinchat/3390242820C7aa91b8d30 @baladetayyeb
این تصویری است از کاشی‌کاری مسجد کبود تبریز. به انتخاب هوشمندانه مکان صفات الهی دقت بفرمایید؛ صفات عزیز و حکیم در بخش فوقانی بدنه قرار داده شده چون عزت و حکمت، متجانس با برتری و عُلو است و لذا مکان مناسب برای این صفات، قسمت فوقانی کاشی‌کاری است. اما صفات غفور و رحیم در پایین قرار داده شده چون غفران و مهربانی عموما برای بندگانی به کار می‌رود که پس از خبط و اشتباه، و سقوط از مرتبه بالا و عالی به پایین و دانی، چشم امید به رحمت و غفرانیت پروردگار دارند: "ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيم" (نحل/۱۱۹). معماری اسلامی مملو است از این تدابیر حکمت آمیز. @baladetayyeb
سلام و احترام. یادداشتی از طرف یکی از اساتید محترم حوزه و دانشگاه دریافت گردید مبنی بر آنکه معماری مسجد را ابتدا معاویه وارد جهان اسلام کرده و سپس به تدریج با جذب برخی عناصر تبدیل به نماد فرهنگی مسلمین شده است. ایشان در ادامه فرموده‌اند در دهه ۷۰ قصد داشته‌اند منابعی درباره معماری اسلامی پیدا کنند اما پس از بررسی، چنین متوجه شده‌اند که هرچه هست معماری جهان اسلام و یا معماری مسلمین اما با برچسب اسلامی است و نه معماری اسلامی. پاسخ تفصیلی به این نکات، از ظرفیت یک یادداشت محدود خارج است اما به صورت اجمالی چند نکته تقدیم می‌شود: ۱- این موضوع که معماری مسجد توسط معاویه وارد جهان اسلام شده است مطلبی است که حقیر تاکنون در هیچ منبع معتبری مشاهده نکرده‌ام و بلکه شواهدی برخلاف آن وجود دارد نظیر روایاتی که درباره کیفیت معماری مسجد النبی و ورود شخص نبی اکرم (ع) به نحوه معماری این مسجد وجود دارد و بلکه قبل از این مسجد، نکاتی که درباره معماری مسجدالحرام در برخی منابع دینی وجود دارد. طی سالهای بعد نیز از برخی حضرات معصومین(ع)، نکاتی درباره معماری (اعم از معماری مسجد، معماری مسکن، معماری بازار و ...) در روایات مختلف نقل شده است که همه اینها بیانگر آن است که معماری اسلامی (مستقل از معماری مسلمین) حقیقتی انکارناپذیر است. ۲- این نگاه که هرچه هست معماری جهان اسلام است و خود اسلام درباره معماری سکوت کرده است لاجرم به نوعی سکولاریسم در عرصه معماری منتج می‌شود که با منابع دینی ما نیز تطبیق ندارد. انبوه روایاتی که صراحتا و یا تلویحا دلالتهای معمارانه و شهرسازانه دارند (هم دلالتهای سلبی و هم ایجابی) نافی این نوع نگاه سکولار است. ۳- منبع احصاء معماری اسلامی نیز همانند سایر علوم اسلامی، منحصر در نقل نیست و عقل نیز در این خصوص نقشی راهبردی دارد. لذا حتی بر فرض آنکه نقل و منابع روایی درخصوص معماری مسجد و مسکن و بازار و ... سکوت کرده بودند (که البته چنین نیست) باز هم نمی‌شد به سادگی چنین نتیجه‌ای گرفت که هرچه هست معماری دوره اسلامی است و نه معماری اسلامی. ۴- علاوه بر منابع دینی، نگاه امامین انقلاب به ویژه رهبر معظم انقلاب نیز بیانگر آن است که معماری اسلامی، حقیقتی انکارناپذیر و بلکه دست یافتنی است که شرح فرمایشات ایشان و استناد به انبوه بیاناتی که در این خصوص ارائه فرموده‌اند از حوصله یک یادداشت محدود خارج است و برخی از این نکات قبلا در یادداشتهای مختلف حقیر در کانال بلد طیب تقدیم شده است. باتجدید احترام، محمدمنان رئیسی، دانشیار معماری دانشگاه قم و مدیر پژوهشکده معماری و شهرسازی اسلامی @baladetayyeb
🔹به تعدّد کانالهای مادرانه‌ در فضای مجازی دقت کرده‌اید؟ مادرهایی که با چهار یا پنج فرزند چنان برای روزگار ما جذاب شده‌اند که کانالهایشان ده‌ها هزار دنبال کننده دارد! چه اتفاقی افتاده است؟! 🔹وقتی ساختمان ۵ طبقه‌ای که تا چند دهه قبل در شهرهای ما پدیده‌ای کاملا شاذ تلقی می‌شد به سکه رایج این روزها تبدیل شده است طبیعی است که مادر پنج فرزندی که تا چند دهه قبل در سبک زندگی ما امری کاملا مرسوم بود، چنان در این روزها خاص تلقی شود که ده‌ها هزار دنبال کننده را به دنبال گزارشهای عادی زندگی روزانه‌اش بکشاند! 🔹البته حق هم همین است؛ پرورش پنج فرزند در این قوطی کبریتهای آپارتمانی که این روزها به جای مسکن سنتی به ما قالب کرده‌اند آنقدر شاذ هست که ارزش دنبال کردن داشته باشد. این چند سطر را نوشتم تا بگویم از وقتی لانه‌های پنج شش طبقه‌ جای خانه‌های تک طبقه‌ را گرفتند ۵ فرزندی‌ها به پدیده عجیب این روزگار غریب تبدیل شدند! آری، فرزندآوری و افزایش جمعیت اقتضائات معمارانه‌ای دارد که گویی در سبد سیاستهای مدیران ما هیچ محلی از اِعراب ندارد! @baladetayyeb
🔹مرحوم آیت الله بهجت: "هر عمل خیری، حدی از آن مطلوب است که اگر از آن حد گذشت، ضدش حاصل می‌شود؛ یعنی اگر انسان، پایین‌تر از حد مطلوب انجام داد، قاصر و یا مقصر است و اگر بالاتر از حدّ مطلوب بود، به صعوبت مبتلا می‌شود، تا اینکه به‌حدی می‌رسد که غیر ممکن و غیر مقدور بشر می‌گردد ... به‌جز «ذکرالله»؛ چنانکه در روایت دارد که حدی برای آن نیست" (در محضر بهجت، ج۱، ص۷). 🔹به ترجمان شهرسازانه کلام ایشان اندیشیده‌اید؟ در شهرهای سنتی ما روح مسجد و بقاع متبرکه چنان در کل فضاهای شهر جاری و ساری بود که الگوها و اجزای معمارانه مساجد، در کل ابنیه دیگر شهر اعم از مسکن و مدرسه و حتی اجزای کاملا مادی شهر نظیر بازار و معابر شهری نیز دیده می‌شد. طاق و قوسهایی که در معابر عادی شهر، حس معنویت مساجد را به شهروندان یادآوری می‌کردند تا شهر اسلامی ایرانی، محملی باشد برای ذکر و یاد حداکثریِ خدا در همه جا و هر زمان. چنین شهری، شهر/عبودیت بود که به هر سوی آن می‌نگریستی، یاد خدا جاری بود: "فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه: پس به هر جا كه رو كنيد همان جا رو به خداست"(بقره/۱۱۵). 🔹برخلاف شرّهای معاصر که شهر/ثروت هستند و به تدریج، شاهد پیدایش مساجدی هستیم که به جای آنکه بر بازارها و معابر و ... تاثیر بگذارند، خودشان متاثر از معماری مراکز تجاری شده‌اند! فاصله این شرّ تا آن شهر، فاصله شهر/ثروت تا شهر/عبودیت است. و واضح است که آنگاه که یاد خدا در بستر شهر تضعیف شود آنگاه مولفه‌های فرهنگ اسلامی (همچون حجاب و عفاف و ...) نیز در چنین شهری تضعیف خواهد شد، زیرا هر مظروفی ظرف متناسب با خود را می‌طلبد. @baladetayyeb
به عنوان یک کارشناس معماری و شهرسازی عرض می‌کنم که این همه دقت نظر و نکته سنجی رهبر انقلاب حقیقتا هم جای تحسین دارد و هم‌ جای حیرت! به ویژه آنکه این نوع نکته سنجی‌های ایشان، منحصر به معماری نیست و در بسیاری از تخصصهای دیگر نظیر شعر و سینما و ... نیز همین نوع تیزبینی را از ایشان شاهد بوده و هستیم. ای کاش مدیرانی که دائم شعار ولایت مداری سر می‌دهند در مقام عمل (و نه صرفا شعار) حداقل به نیمی از چنین نکاتی که بارها از طرف ایشان گوشزد شده است التزام عملی خود را نشان می‌دادند. @baladetayyeb
این تصویری است از خودروی ضد گلوله شهردار اسبق تهران (جناب کرباسچی) که با نام خودروی خدمت! اخیرا در نمایشگاه شهر آفتاب تهران به نمایش درآمده است. فرهنگ مقصوره‌ای و جدایی گزینی ایشان را مقایسه بفرمایید با روحیه مردمی مرحوم مدرس (نماینده تراز و سمبل مجلس مردمی)؛ نقل است که دختر ایشان گرفتار بیماری حصبه شدید شد. پزشک معالج او به آقا گفت: اجازه بدهید در شمیران محلی تهیه کنیم و فرزند شما را به آن جا منتقل کنیم که معالجات مؤثر افتد. اما شهید مدرّس در پاسخ گفت: «همه فرزندان این مملکت فرزندان من هستند. نمی‌پسندم که فرزند من به ییلاق منتقل شود و دیگران در محیط گرم تهران و یا جاهای دیگر در شرایط سخت به سر ببرند، مگر این که برای همه آنها چنین شرایطی فراهم شود». @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئویی جالب از خیابانی در شهر لستر انگلستان که خانه‌هایش رنگ پرچم فلسطین به خود گرفته‌اند (مشکی در بالا، سفید در وسط و سبز در پایین)! معماری و شهرسازی علاوه بر کارکردهای معمول، می‌تواند به عنوان ابزاری فرهنگی برای انتقال پیامهای ارزشی، اعتقادی و حتی سیاسی نیز قرار گیرد. @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹برای این فرمایش شهردار محترم تهران دو حالت بیشتر متصور نیست: یا ایشان معنای شهر فروشی و تراکم فروشی را نمی‌دانند و یا در حال گزارش خلاف واقع هستند. خدمت ایشان عرض می‌شود که اگر واقعا نیتشان نوسازی بافتهای ناپایدار و فرسوده است و نه درآمدزایی، پس چرا طبق گزارشهای رسمی، بخش عمده‌ای از پروانه‌هایی که صادر می‌کنند مربوط به مناطق بالاشهر است که نه ناپایدار هستند و نه نیاز به نوسازی دارند؟! اگر واقعا شهر فروشی و تراکم فروشی نمی‌کنند به صورت شفاف بفرمایند که چند درصد از پروانه‌هایی که طی دو سال اخیر صادر شده مطابق با ضوابط طرح تفصیلی بوده و چند درصد ناقض طرح تفصیلی؟! 🔹رئیس کل دادگستری تهران دیروز خبر از صدور کیفرخواست برای ۵ نفر از مدیران دولتی به علت ترک فعل آنها درخصوص قانون هوای پاک دادند. اگر این حرکت ایشان صرفا مانور سیاسی است و مصرف رسانه‌ای دارد که هیچ؛ اما اگر واقعا به دنبال حل ریشه‌ای مسئله آلودگی هوای تهران و دفاع از حقوق هزاران شهروند تهرانی هستند که سالیانه به علت آلودگی هوا در این شهر فوت می‌کنند، ایشان را دعوت به بررسی رابطه سیاستهای شهرسازی شهرداری تهران با تشدید آلودگی هوا، (چه در این دوره و چه در دوره‌های گذشته) می‌نمایم و اگر واقعا به این نتیجه رسیدند که این بارگذاری‌های مازاد و تراکم‌افزایی و شهرفروشی‌هایی که با شعار نوسازی انجام می‌شود، سبب تشدید آلودگی هوا شده است یکبار برای همیشه جلوی این روند غیر علمی، غیر عقلی و غیر دینی را بگیرند تا هم به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کرده باشند و هم انشاالله در پیشگاه خدا و بندگان خدا روسفید باشند. @baladetayyeb
تصویری تاریخی از ملکه الیزابت دوم در حال تماشای آیات قرآن روی کاشی‌های مسجد جامع اصفهان، سال ۱۳۳۹ 🔹برای توصیف تصویر فوق، هیچ متنی را مناسبتر از این آیه نیافتم: "وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُون: و اگر آنان را به سوی هدایت دعوت کنید، نمی‌شنوند و آنان را می‌بینی که به سوی تو می‌نگرند در حالی که نمی‌بینند (اعراف/۱۹۸). 🔹طبق آیات قرآن، گرچه محیط در صعود یا نزول انسان موثر است اما صرفا تسهیل‌گر یا تضعیف‌گر سبک زندگی اسلامی است و اصل با خود انسان و اراده اوست و نه محیطی که در آن زیست می‌کند. ايرانيان باستان نیز همین اعتقاد را داشتند و به همین دلیل، گل نیلوفر آبی را مقدس میدانستند زیرا این گل در میان مرداب رشد می‌کند! @baladetayyeb
این توییت سخنگوی محترم شهرداری تهران حرف حساب و سخن حقی است که این روزها فقدانش در جناحهای مختلف سیاسی بیداد می‌کند. هر وقت یاد گرفتیم که اگر به کسی نقد داریم نقدمان را با رعایت اخلاق و انصاف بیان کنیم و برای تخریب او دست به هر حیله کثیفی نزنیم آنگاه معلوم می‌شود که چقدر عیار داریم. یکی از دلایلی که طی ماه‌های اخیر هیچگاه حاضر به مصاحبه با برخی رسانه‌های گروه‌های سیاسی معلوم الحال نشدم (با اینکه در اصل انتقاد از سیاستهای جاری شهرداری تهران با آنها هم نظر بودم) همین فقدان اخلاق و انصاف در میان آنها بود که سبب شده نقد ناصحانه را با تخریب مغرضانه در هم بیامیزند. @baladetayyeb
هشدار درباره تداوم بازی خطرناک نهاد علم کشور زمان لازم برای مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه 🔹معاون محترم پژوهشی وزارت علوم اخیرا ضمن حضور در دانشگاه قم چنین بیان داشته‌اند: "بین سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۲ در حوزه علوم انسانی و هنر در رتبه ۴۴ دنیا قرار داشتیم که نشان دهنده این است که ما به بعد بین‌المللی علوم انسانی توجه نکرده‌ایم و این خطر جدی متوجه ما است که اگر در این حوزه تولید کننده نباشیم باید وارد کننده ایده‌ها و اندیشه‌های دیگران باشیم". متاسفانه این جملات ایشان بیانگر تداوم بازی خطرناکی است که بدنه مدیران نهاد علم کشور از آن غافلند که در ادامه تشریح می‌شود. 🔹مبرهن است که ژورنالهای غربی، مقالات فنی و مهندسی و علوم طبیعی ما را چاپ می‌کنند و ممانعت و جهت گیری جدی برای عدم انتشار این نوع مقالات ما ندارند زیرا محل دعوای ما با تمدن غرب، علوم مهندسی و فنی و طبیعی (نظیر فیزیک و شیمی و زیست و ...) نیست و اتفاقا آنچه در زمینه این علوم منتشر می‌کنیم دقیقا باب طبع آنها و مورد استفاده آنهاست؛ بلکه محل دعوای بنیادین دو تمدن اسلامی و غربی، دقیقا هنر و علوم انسانی است و اتفاقا مزیت نسبی و وجه تمایز ما نیز همین علوم است وگرنه در علوم مهندسی و فنی، شاگرد غرب بوده و متاسفانه هنوز هم کمابیش هستیم و بدیهی است که استاد، از انتشار پژوهش‌های شاگردش که همسو با تقویت هژمونی خودش باشد هیچ ابایی ندارد و بلکه کاملا از آن استقبال هم می‌کند. 🔹اصطکاک ما با غرب، آنجا جدی می‌شود که ما خودمان داعیه استادی و سبک جدیدی داشته باشیم و این داعیه در دامنه علوم فعلی، برای ما صرفا در زمینه هنر و علوم انسانی اسلامی مصداق دارد. لذا اینکه بخواهیم رتبه ایران در علوم انسانی را در رنکینگ‌های بین المللی ارتقاء دهیم هیچ راهی ندارد جز آنکه پارادایم حاکم بر مجلات هنر و علوم انسانی آنها را بپذیریم تا حاضر به انتشار مقالات ما شوند. در غیر این صورت کما فی‌السابق، از انتشار اغلب مقالات ما که در تعارض جدی با بنیانهای فلسفی آنهاست سر باز خواهند زد زیرا اساسا پارادایم حاکم بر هنر و علوم انسانی ما را از بن قبول ندارند؛ اگر هم جایی، خرق عادت شود و هنر و علوم انسانی ما را بپذیرند شرطش آن است که زمین بازی آنها را بپذیریم و به پارادایم و قواعد آنها تن بدهیم. 🔹مصداق واضحش چند نمونه از فیلمهای فلان کارگردان مشهور ایرانی است که طی سالهای اخیر در جشنواره‌هایی نظیر کن و اسکار و غیره حائز رتبه برتر شد اما به قیمت پشت پا زدن به تمدن خودی و ارزشهای اسلامی ایرانی؛ به این معنا که آن فیلمها گرچه برنده جوایز بین‌المللی شد اما از ایران و ایرانی فقط اسمش را یدک می‌کشید و نه رسمش را که اگر چنین نبود اساسا اجازه کسب رتبه‌های برتر با خط‌کش‌های سکولار غربی را نمی‌یافت. 🔹در زمینه پژوهش‌های هنر و علوم انسانی نیز قصه پر غصه ما همین است و تا زمانی که قواعد بازی در زمین آنها را نپذیریم و به پارادایم سکولار حاکم بر هنر و علوم انسانی آنها تمکین نکنیم و افاضات هایدگر و گادامر را جایگزین قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) ننماییم، شانس چندانی برای ارتقاء رتبه ایران در رنکینگ‌های بین المللی در زمینه هنر و علوم انسانی نخواهیم داشت. ممکن است مدیران محترم وزارت علوم بفرمایند که خب برای حل این مشکل، خودمان مجلات بین‌المللی علوم انسانی راه اندازی کنیم اما واضح است که چنین توصیه‌ای، ساده‌انگاری و پاک کردن صورت مسئله است زیرا همان پایگاه‌های سکولار غربی، به ارزیابی مجلات علوم انسانی ما خواهند پرداخت و تا زمانی که مزیت نسبی خود را کنار نگذاریم و کاملا باب طبعشان نشویم این مقصود حاصل نخواهد شد؛ "وَ لَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم: هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه از آیین آنها پیروی کنی" (بقره/۱۲۰). 🔹اگر هم بشود، دیگر آن مجلات ما، از ما و هویت بومی و اسلامی ما تهی شده است (دقیقا شبیه به فیلمهایی که به عنوان نماینده ایران، جوایز اسکار و کن و غیره می گیرند اما به قیمت لگدمال کردن ارزشهای ایران و ایرانی). لذا خدمت مدیران مربوطه عرض می‌شود که به جای آنکه با تداوم بازی خطرناک فعلی، تیشه به ریشه داشته‌های بومی ما بزنند و مزیت نسبی ما را زیر سوال ببرند بهتر است به دنبال تدبیر راه حلی مناسب برای تقویت هرچه بیشتر هویت بومی در عرصه هنر و علوم انسانی اسلامی باشند، تدبیری که هرچه باشد قطعا تداوم مسیر خطرناک فعلی در زمینه بازی در زمین مجلات سکولار غربی نیست؛ البته مبرهن است که در این میان، ممکن است مقالات یا مجلاتی استثنا باشند که عمومیت ندارند و محل بحث ما نیز نیستند. ✍ محمد منان رئیسی، دانشیار معماری و مدیر پژوهشکده معماری و شهرسازی اسلامی @baladetayyeb
پس از آمدن کلاه شاپو در سال ۱۳۱۴، این کلاه اجباری شد و اگر کسی کلاه نمدی داشت یا کلاهی به سر نداشت بازداشت می‌شد! دقیقا شبیه به اتفاقی که این روزها در شهرداری‌های ما می‌افتد و اگر مالکی قصد داشته باشد زمینش را با الگوی اسلامی ایرانی بسازد و حیاط را در مرکز خانه قرار دهد به او اجازه نمی‌دهند و اگر هم بسازد برای او گواهی پایان کار صادر نمی‌شود و نمی‌تواند سند خانه‌اش را بگیرد! چرا؟ به جرم اجرای الگوهای اسلامی ایرانی! چه شباهت عجیبی بین این دو داستان وجود دارد! دو داستانی که وجه اشتراکشان هویت زدایی از فرهنگ بومی است؛ اولی مربوط به البسه در زمان پهلوی و دومی مربوط به ابنیه در زمان معاصر! اینکه عرض می‌شود انقلاب اسلامی هنوز وارد عرصه معماری و شهرسازی نشده دلیلش چنین عجایبی است! @baladetayyeb
در بازارهای سنتی، از «هورنو» به عنوان نورگیر استفاده می‌شد. از آنجایی که مکان‌یابی این هورنوها دقیقا در آکس عمودی و محور تقارن بازار بود لذا در وقت اذان ظهر، ستونی از نور دقیقا عمود بر فضای بازار، زمین را به آسمانه بازار متصل می‌کرد. این محور مملو از نور، یادآور "نُّورٌ عَلَى نُور"(نور/۳۵) بود تا با هندسه کاملا عمودی، آن هم دقیقا در وقت اذان ظهر، زمین و آسمان را به هم متصل کند و بازار را به نابازار تبدیل کند؛ نابازاری که توامان شدن ستون عمودی نور و صوت ملکوتی اذان در آن، بستری رمزآلود و ذکرآفرین را حتی در مادی‌ترین اجزای شهر برای اهلش فراهم می‌کرد: "رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه" (نور/۳۷). @baladetayyeb