برنامه ریزی برای واحدهای ۵۵ متری در بلوکهای ۷ طبقه با تراکم حداکثر ۵۲۰ نفر در هکتار! کجا؟ نهضت ملی مسکن در شهر مقدس قم! برای اینکه عمق فاجعه را بهتر متوجه شویم عنایت بفرمایید که اکنون تراکم تهران به عنوان متراکم ترین کلانشهر کشور، حدود ۱۵۰ نفر در هکتار است. وقتی تهران با تراکم ۱۵۰ نفر در هکتار با این همه معضلات زیست محیطی و آسیبهای اجتماعی و ... مواجه شده است آنگاه با چنین طرحهای متراکمی چه اتفاقی در انتظار قم خواهد بود؟ به علاوه، نسبت این نوع طرحهای عمودی و متراکم با شهرسازی اسلامی ایرانی چیست؟
اگر حتی در قم (به عنوان مرکز علوم دینی) هم قرار نیست به اصول اولیه شهر اسلامی ایرانی پایبند باشیم پس چرا اینقدر این شعار تکرار شود؟! آقایان رسما اعلام کنند که مانیفست ما همان اصول شهرسازی مدرن و مبتنی بر تمدن غربی و نظام سرمایه داری است و تکلیف خودشان با مردم را مشخص کنند.
اساسا مشکل آقایان برای طرحهای با تراکم کمتر و معقولتر چیست؟ در طرح نهضت ملی مسکن که زمین رایگان است و هزینه ای برای مردم ندارد، اصرار بر توسعه عمودی چه توجیهی دارد؟
بر فرض که در برخی استانهای کوهستانی محدودیت زمین داشته باشیم، اما قم که هیچ محدودیت جغرافیایی برای الحاق اراضی ندارد. مدیران مربوطه چه پاسخی برای قضاوت آیندگان خواهند داشت؟
انتظار می رود باتوجه به تاثیر چنین الگوهای شهرسازی بر تضعیف ارزشهای دینی و افزایش آسیبهای اجتماعی و فرهنگی، خود علمای عظام به این فاجعه ورود کنند و اجازه تکرار اشتباهات گذشته را ندهند. در غیر این صورت اگر این اتفاق در قم رخ دهد پس فاتحه سایر شهرها را هم باید پیشاپیش بخوانیم.
@baladetayyeb
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حیف مهمتر است یا میل؟!
درباره واژه "حیف و میل" زیاد شنیده ایم. اگر مدیری از جایگاه خود سوء استفاده کند و مثلا چند ده میلیارد تومان از بیت المال را میل کند و نهادهای نظارتی متوجه شوند سریعا به موضوع ورود می کنند.
اما در این ویدئوی کوتاه ببینیم که طی دهه های اخیر، چه حجم انبوهی از منابع کشور و ملت در پروژه های مسکن دولتی (که زمینش رایگان بوده) به دلیل اتخاذ سیاستهای اشتباه مدیران کارنابلد، حیف شده است. اینجاست که اهمیت این جمله شهید چمران مشخص میشود: "تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذيرم، اما میگويم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذيرد، بیتقواست".
بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی
https://eitaa.com/baladetayyeb
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"دنبال این نروید که همان طوری که در طاغوت میکرد، شهرها را خیلی مزین کنید و شهرها را خیلی بزرگ بکنید و همه همّ دولت و همه بودجه مملکت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود که باز همان طاغوتیها از آن استفاده بکنند؛ برای این پایین شهریها، برای این بیچارهها - اسلام است؛ حکومت اسلام است - برای اینها فکر بکنید" (صحیفه نور، جلد ۱۳، ص ۲۰۴).
چرا برخلاف فرمایشات ایشان، اغلب امکانات کشور را در کلانشهرها، آن هم غالبا در مناطق مرفه کلانشهرها متمرکز کردیم و از بقیه ظرفیتهای سرزمین غفلت کردیم؟ آیا این نوع تمرکزگرایی، همان چیزی نیست که نظام سرمایهداری میگوید که نتیجه اش، ثروتمندتر شدن هرچه بیشتر قشر مرفه و فقیرتر شدن هرچه بیشتر قشر مستضعف است؟
این جملات مرحوم امام در ترکیب با این کلیپ خیلی معنادار است.
بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی
https://eitaa.com/baladetayyeb
ضمن احترام فراوان به مدیرانی که مخلصانه، آگاهانه و عالمانه مشغول خدمت هستند، اما کم نداریم مدیرانی که بعد از چهل و چند سال از انقلاب، هنوز متوجه ماهیت انقلاب اسلامی نشده اند و کماکان مشغول اجرای نعل به نعل سیاستهای نظام سرمایه داری در این مملکت هستند و هرچه هم با این دوستان بحث می شود که انفلاب اسلامی، راهکارها و روشهای متناسب با فلسفه و مبانی خود را می طلبد از خواب غفلت بیدار نمی شوند.
به گمانم گروه اول (مدیران مخلص و در عین حال آگاه و عالم) باید گروه دوم (مدیران غافل) را به سبک این تصویر به دوش بگیرند تا مملکت بتواند به سلامت از این پیچ تاریخی که پر از میدان مین است رد شود؛ وگرنه معلوم نیست که با تداوم ترکاندن مینها توسط این گروه دوم، چه بر سر مملکت بیاید.
@baladetayyeb
یادداشت دو بخشی با موضوع بحران مسکن و راهکار پیشنهادی برای حل آن (بخش اول یادداشت):
متاسفانه مسئله مسکن به نوعی به مهمترین مسئله کشور ما تبدیل شده است و وعده دولت برای ساخت ۴ میلیون مسکن نیز تاکنون پیشرفت بسیار اندکی داشته است. هم اکنون سهم مسکن از سبد خانوار در مناطق شهری ما حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد است در حالی که متوسط جهانی این عدد، کمتر از ۲۰ درصد از سبد هزینه های خانوار است. از دلایل این بحران، کوتاهی ها و ترک فعلهای قبلی (به ویژه در ۸ سال دولت سابق است)؛ به همین دلیل و برای جبران کوتاهی ها، نهضت ملی مسکن تعریف شد ولی این نهضت نیز تاکنون بسیار کند پیش رفته است.
یکی از دلایل اصلی عدم پیشرفت نهضت ملی مسکن، مشکل بانکها برای پرداخت تسهیلات مسکن است. ظاهرا، مقرر شده است در راستای تامین مالی برای پرداخت این تسهیلات، سهامی به ارزش ۳۵ هزار میلیارد تومان به بانکها داده شود تا بانکها با عرضه این سهام در بورس به سرمایه مورد نیاز برای پرداخت تسهیلات دست یابند.
اما به این راهکار، حداقل سه نقد مهم وارد است:
- اولا بعد از ریزش های دو سال اخیر، هنوز مردم اعتماد لازم را به بورس پیدا نکرده اند و رشد اخیر بورس نیز حاصل افزایش شدید قیمت دلار بوده و لذا این حجم از عرضه سهام در بورس برای تامین مالی تسهیلات ممکن است مجددا به ریزش بورس منتج شود.
- ثانیا قاعدتا تزریق این حجم از تسهیلات و نقدینگی به جامعه، آثار تورمی قابل توجهی بر جای خواهد گذاشت.
- ثالثا با توجه به برخی تجارب منفی گذشته، برخی از مردم به پروژه های انبوه سازی مسکن دولتی اعتماد چندانی ندارند؛ کما اینکه هنوز بعد از سالها، برخی از واحدهای مسکن مهر، تکمیل و تحویل متقاضیان نشده است.
با توجه به نقدهای فوق، انشاالله در بخش دوم این یادداشت، به تشریح راهکار پیشنهادی خواهیم پرداخت.
@baladetayyeb
یادداشت دو بخشی با موضوع بحران مسکن و راهکار پیشنهادی برای حل آن (بخش دوم یادداشت):
با توجه به مواردی که در بخش اول یادداشت تشریح شد پیشنهاد میشود دولت از راهکار مسکن اندک افزا با رویکرد توسعه افقی (مسکن ویلایی) استفاده کند. زیرا با توجه به بی اعتمادیِ بسیاری از شهروندان به پروژه های انبوه سازی و مسکن دولتی، بهتر است دولت از تصدی گری اجتناب کند و به جای آن، روشی را اتخاذ کند تا مشارکت حداکثری توسط خود مردم برای ساخت مسکن اتفاق بیافتد؛ تجربه هم نشان داده است که هر جا خود مردم وارد میدان شده اند گره مشکلات باز شده است. برای این امر، دولت با شکستن احتکار زمین، باید بخش اندکی از زمین های دولتی را به مردم واگذار کند و اندکی نیز تسهیلات ارائه نماید تا خود مردم بتوانند ساخت مسکن را در زمینهای واگذار شده با الگوی ویلایی ۱ یا نهایتا ۲ طبقه شروع نمایند و ادامه کار را مردم به تدریج با نقدینگی که خود تامین می نمایند تکمیل نمایند. این، همان راهکار مسکن اندک افزا با الگوی توسعه افقی است.
برخی از مزایای این روش:
- اولا در مقایسه با روش قبل (که در بخش اول یادداشت تشریح شد) تسهیلات کمتری به مردم ارائه میشود و اغلب نقدینگی را خود مردم به تدریج تامین می نمایند و لذا برخلاف روشهای قبلی، نه تنها آثار تورمی ندارد بلکه به دلیل جمع آوری نقدینگی که اکنون در جامعه موجود است و غالبا صرف فعالیتهای غیر مولد میشود (نظیر طلا و سکه و دلار و ...)، به کنترل تورم نیز می تواند کمک نماید. در این روش چون واحدها ویلایی است و خود فرد، مالک تمام و کمال ساختمانش است، به هر طریق ممکن نقدینگی لازم را برای تکمیل تدریجی خانه اش تامین می کند.
- ثانیا چون در این راهکار، جنس پروژه ها از نوع انبوه سازی نیست و محور کار، خود مردم هستند لذا دیگر خبری از بی اعتمادی به پیمانکار و دولت و غیره در پروژه های انبوه سازیِ مسکن دولتی نیست و مشارکت حداکثری مردمی که همیشه حلال المسائل بوده است واقع خواهد شد.
- ثالثا چون خود مردم خانه های ویلایی خود را به تدریج با سلیقه خود تکمیل می نمایند حس تعلق بیشتری به واحدهای خود خواهند داشت و لذا احتمال ماندگاری بیشتر و بالتبع پایداری اجتماعی بیشتری برای چنین بافتهایی می توان تصور نمود.
- رابعا چون در این حالت، الگوی ویلایی جایگزین انبوه سازیهای آپارتمانی میشود از معایب مسکن آپارتمانی و بلوکهای متراکم اجتناب میشود؛ معایبی نظیر افزایش آسیب های اجتماعی، مسائل زیست محیطی و ... که در مجتمع های آپارتمانی به مراتب بیشتر از ویلایی است. به علاوه این نوع واحدهای ویلایی با سبک زندگی اسلامی ایرانی و فرهنگ ما نیز تطبیق بیشتری دارد.
- خامسا بار مالی کمتری به مردم وارد میشود زیرا طبق محاسبات، اگر هزینه زمین رایگان باشد (نظیر نهضت ملی مسکن که زمین را خود دولت تامین می کند) هزینه های ساخت واحد ویلایی در مقایسه با واحد آپارتمانی به مراتب کمتر است؛ چون هزینه مشاعات و آسانسور و ... حذف میشود و لذا مردم با هزینه کمتری و سریعتر می توانند با مدیریت خود و به دور از بدقولی های بقیه شرکا و وعده و وعیدهای دیگران، واحدشان را تکمیل نمایند.
البته در این راهکار، لازم است برای ضمانت اینکه زمین های واگذار شده توسط دولت در مدت معینی توسط مالکان ساخته شوند و وارد چرخه سفته بازی نشوند تدابیری نیز توسط دولت اندیشیده شود.
@baladetayyeb
صدا ۰۰۲.m4a
11.22M
بیانات صریح امام جمعه پردیسان قم در نقد چند بُعدی مسکن آپارتمانی و گلایه از توقف ویلایی سازی در شهر قم در نماز جمعه پردیسان، مورخ ۱۴۰۱/۱۰/۹
به عنوان یک کارشناس معماری و شهرسازی، عمق درک ایشان از این موضوع را تحسین می کنم و استماع این فایل را خدمتتان پیشتهاد می کنم.
مدت زمان: ۱۱ دقیقه
@baladetayyeb
چند سطر برای مدیران خوب و باعرضه درباره "عمق سکولاریسم در نظام آموزشی و اجرایی کشور" (این چند سطر، در خصوص معماری به عنوان مثال ارائه شده است اما همین وضعیت، بر بسیاری از موارد دیگر نیز حاکم است):
مدت زمان مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه
گرچه می دانم که این روزها، عملکرد برخی از مدیران خوب ولی بی عرضه (به تعبیر آیت الله جوادی آملی) باعث شده نتوان به سهولت از لزوم توجه به آموزه های دینی در مدیریت کشور سخن گفت ولی چون شخصا بی عرضگی این نوع مدیران را به پای اسلام نمی نویسم لازم دانستم این چند سطر را بنویسم. یکی از گرایش های کارشناسی ارشد در رشته معماری، کارشناسی ارشد معماری اسلامی است. در سایر گرایش های معماری، نام بردن از منابع دینی و آموزه های اسلامی، از نظر برخی از اساتید سکولار، خبط بزرگ تلقی می شود اما آنچه جای تعجب دارد وضعیت سرفصل های کارشناسی ارشد معماری اسلامی است. توضیح آنکه در رشته معماری، مهمترین واحدهای درسی، دروس طراحی است و ارشد معماری اسلامی دارای سه درس طراحی با این عناوین است: طراحی ابنیه مذهبی ۱ و ۲ و ۳ که به ترتیب طی ترمهای ۱ تا ۳ به دانشجو ارائه می شود.
اما همانطور که از عناوین درسی این سه درس مشخص است، هر سه صرفا متمرکز بر طراحی ابنیه مذهبی نظیر مسجد و حوزه علمیه و ... می باشد. خب معنای این چیست؟ معنایش آن است که از نظر دوستانی که این سرفصلها را نوشته اند و تصویب کرده اند، اسلام در خصوص معماری، به جز معماری ساختمانهای مذهبی، ساکت و صامت است و لذا معماری اسلامی، صرفا یعنی معماری ابنیه مذهبی!
در چنین نگرشی، به اشتباه چنین تصور می شود که اسلام در طراحی سایر موارد نظیر مسکن، بازار، محله و ... هیچ حرفی برای گفتن ندارد (نه در سطح استراتژی و تاکتیک و نه در سطح راهکار و تکنیک) و لذا در سایر ابنیه، آموزه ها و استانداردهای برگرفته از سایر منابع (بعضا منابع کاملاً متعارض با آموزه های دینی)، مبنای تعلیم دانشجویان ما قرار می گیرد.
آنگاه همین دانشجویان، بعد از فارغ التحصیلی، مشغول کار می شوند و شهرهای ما را بر اساس همین آموزش سکولاری که در دانشگاه ها دریافت کرده اند، طراحی می کنند و یا بعضاً با گرفتن مسئولیت های اجرایی یا تقنینی، سیاستهای کلان کشور را تعیین می نمایند. نتیجه می شود همین وضعیت فعلی که برای آنکه به آقایان و خانمهای مدیر (در واقع همان دانشجویان دیروز) بفهمانیم که مثلا عمودی سازی، آپارتمان سازی و یا متراکم سازی شهرها در تعارض با سبک زندگی اسلامی ایرانی است باید پوست خودمان را بکنیم و آخرش هم متوجه نشوند که دارند با مصوبات و برنامه های خود، چه تیشه ای به ریشه سبک زندگی و مبانی تمدنی ما می زنند.
ماحصل چه می شود؟ میشود انبوهی از برنامه های متعارض با مبانی اسلامی که گرفتاری اش می مانَد برای ملت مظلوم. مثلا یک قلمش همین آلودگی هوای این روزهای تهران و کلانشهرها هست که نتیجه تمرکزگرایی ها و بارگذاری های بیش از ظرفیت اکولوژیک شهرها است؛ در حالیکه اگر آقایان و خانمهای مسئول، درست آموزش دیده بودند میدانستند که در منابع دینی، این نوع توسعه عمودی و متراکم نفی شده است. نمی دانم، شاید هم آموزش دیده اند ولی در مقام اجرا، سکولار اقدام می کنند و اراده اجرای دانسته ها را ندارند و یا پای منافع دیگری در میان است و ...
خب با توجه به توضیحات فوق، آیا مسئولان ذیربط (البته از نوع خوب و باعرضه)، وظیفه ای برای درمان این نوع نگرش سکولار، هم در سیستم آموزشی و هم در سیستم اجرایی کشور ندارند؟
@baladetayyeb
ببینید غربیها چطور با ایدههای خلاقانه، از اتمام سال ۲۰۲۲ و آغاز سال ۲۰۲۳ برای تبلیغ فرزندآوری بهره بردهاند.
در کنار این نوع تبلیغات، آنها سعیشان بر این است که الزامات فرزندآوری را عملا نیز لحاظ کنند که از مهمترینش، نوع مسکن و کم و کیف آن است. هم اکنون، سهم مسکن از سبد هزینههای خانوار در برخی کلانشهرهای ما حدود ۵۰درصد است در حالی که متوسط جهانی این رقم، زیر ۲۰درصد است! علاوه بر هزینه زیاد مسکن، کیفیت اغلب خانههای ما نیز هیچ سنخیتی با فرزندآوری بیشتر ندارد؛ خانههای نُقلی پنجاه شصت متری در کلانشهرهای متراکم و پر از دود که دائما مدارسش از شدت آلودگی هوا تعطیل میشوند و کودکانش بدون تامین نیازهای روحی و جسمی خود مجبورند صبح تا شبشان را توی این قفسهای آپارتمانی سپری کنند چطور می توانند بستری برای فرزند آوری بیشتر باشند؟
چطور است که در خود آمریکا (به عنوان مهد نظام سرمایه داری) از الگوی شهرسازیِ پهن دشتی و شهرهای کم تراکم و خانه های وسیع استفاده می کنند ولی ما باوجود داشتن زمین فراوان، شدهایم کاسه داغتر از آش و دائم بر تنور تمرکز و تراکم کلانشهرهایمان می دمیم و حتی شهرهای کوچکمان را هم داریم تهرانیزه میکنیم! آیا میدانستید که اکنون کمتر پایتختی در جهان است که تراکمش بیشتر از تهران باشد؟ دولت محترم با شکستن تحریم خودساخته زمین و باز کردن کمربند شهرها، عملا تراکمزدایی از کلانشهرها را شروع کند تا هم مشکل مسکن مردم حل شود و هم به تبعش معضل فرزندآوری حل شود.
@baladetayyeb
طبق آموزه های سنتی، رنگ ها و نورها نیز مانند انسانها، طبایع مختلف دارند و لذا هر نوع فضایی با توجه به عملکرد و طبعش، رنگ و نور متناسب با خود را می طلبد. در این تصویر، دقت معمار ایرانی در انتخاب رنگ و نور دو فضای متفاوت از خانه طباطبایی های کاشان را ملاحظه بفرمایید.
تصویر سمت راست (تالار یا به قول امروزی ها، پذیراییِ خانه) است و تصویر سمت چپ (سه دری یا به قول امروزی ها، اتاق در همین خانه). در ارسی های تالار از رنگ های محرّک مانند قرمز به وفور استفاده شده است زیرا فضای تالار، فضایی اجتماعی است که برای مهمانداری و تعاملات اجتماعی با مهمانان طراحی شده است و لذا بهتر است از رنگ های گرم نظیر قرمز در چنین فضایی بیشتر استفاده شود تا منتج به روابط گرم تر و افزایش تعاملات شود. اما در سه دری (که عملکردش تقریبا شبیه به اتاق در خانه های امروز است) فضا شخصی تر است و لذا غلبه با رنگ های سکون آفرین و ملایمتر نظیر سفید و آبی است که این ویژگی ها کاملاً با عملکرد اتاق تطبیق دارد.
@baladetayyeb
15.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از حجاب زدایی از البسه تا حریمزدایی از ابنیه!
در این ویدئو مشاهده بفرمایید که غربیها از چند دهه قبل، چطور برای تغییر سبک البسه و ابنیه ما سند محرمانه میپیچیدند! عجیب آنکه اغلب مدیران ما (چه در شورای عالی شهرسازی، چه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و چه در شهرداریها و سایر نهادهای مسئول) بعد از چند دهه از این سند خیلی محرمانه، هنوز متوجه این راهبرد آنها و تاثیر معماری و شهرسازی بر مسئله عفاف و حجاب نشدهاند و در دهه پنجم انقلاب اسلامی هنوز در حال تکرار همان سیاستهایی هستند که ریشه در دوره پهلوی دارد! اینکه عرض میشود انقلاب اسلامی هنوز وارد عرصه معماری و شهرسازی نشده دلیلش چنین مواردی است.
@baladetayyeb
سه سوت درباره زندگی در شعارهای «خانه، ماشینی برای زندگی» و «زن زندگی آزادی».
زمان لازم برای مطالعه: سه دقیقه
- سوت اول و شعار خانه، ماشینی برای زندگی:
لوکوربوزیه (معمار مشهور فرانسوی و پدر معماری مدرن)، حدود ۹۰ سال قبل، با طرح شعار «خانه، ماشینی برای زندگی»، سبک زندگی جدیدی را تئوریزه کرد که در آن، فضاهای شهر به چند بخش اصلی تقسیم شدند: سکونت، کار و تفریح. در نتیجه، خانه که تا قبل از آن، هم فضای کار و تولید بود و هم فضای تفریح و هم فضای سکونت و استراحت، به سرپناهی صرفاً برای خواب و استراحت تقلیل یافت. لذا همان طور که ماشین شبها در گوشه پارکینگ، پارک میشود تا فردا مجدد روشن شود و مورد استفاده قرار گیرد، کارکرد خانه نیز به پارکینگ شبانه انسانهایی بدل شد که بعد از فعالیت روزانه، صرفاً شب را در این سرپناه، پارک میکنند تا برای فعالیت فردایشان دوباره آماده شوند.
تا به حال ماشینی دیده اید که مثلا برای مهمانداری و تعاملات اجتماعی فضا داشته باشد؟! لذا چون خانه ماشین زندگی شد، به تدریج همه چیزش ازش گرفته شد؛ تربیت و تفریح کودکان به مهد کودکها واگذار شد، مهمانداری به تالارها و کافه ها، تفریح به پارکها و شهربازیها و طبخ غذا نیز به بیرون برها و رستورانها سپرده شد و به این ترتیب، از خانه، فقط سلولی ماند برای خواب شبانه. دقیقاً شبیه به همین سلولها و قفسهای پنجاه شصت متری که در کلانشهرها میسازیم و اسمش را خانه گذاشته ایم.
به این ترتیب، مفهوم خانه های نُقلی و سلولی پدیدار شد، زیرا طبیعی بود که خانه ای که دیگر نه فضای کار و تولید است و نه فضای مهمانی و نه فضای تفریح، نیازی به وسعت چندانی ندارد و به این ترتیب، سلولهایی پدیدار گشت که بایستی همچون ماشین، اقتصادی باشند؛ و طبیعی بود که در این نگاه اقتصادی، کیفیتهای خانه سنتی (نظیر حوض و درخت و ایوان و غیره) فدای مفاهیم کمّی نظیر متراژ و زیربنا و غیره شود.
- سوت دوم و شعار زن، زندگی، آزادی:
وقتی همه چیز خانه را از آن گرفتیم، آنگاه چه بلایی بر سر زن خانه آوردیم؟ خانه تبدیل شد به سلولی برای حبس او؛ سلولی که دیگر نه فضایی داشت برای تربیت و تفریح کودکانش و نه فضایی برای تولید خانگی و نه فضایی مناسب و وسیع برای مهمانداری. پس برای آزادی از چنین قفسی، لازم شد که زن، خانه را رها کند و آزادی را در محیط بیرون خانه و فضای شهری جستجو کند و چنین شد که فضای شهری تبدیل شد به فضایی برای تبرّجات زنانه و تامین نیازهای روحی، روانی و عاطفی او. لذا مفهوم خانه داری که تا قبل از آن و در فرهنگ سنتی، مفهومی مثبت تلقّی می شد به مفهومی منفی بدل شد و به زن چنین القا شد که حتی اگر شده، با حقوقی نصف حقوق مردان در محیط بیرون خانه کار کند ولی انگ خانه داری را تحمل نکند! پس خانه که تا قبل از مدرنیسم، برای زن هم فضای زندگی بود و هم فضای آزادی، به سلولی تبدیل شد برای حبس او و فرزندانش.
به این ترتیب زن را از خانه به کارخانه کشاندیم و فضای خانه های باصفای سنتی را به سلولهایی قفس گونه برای زندان کردن زنان تبدیل کردیم و او را مجبور کردیم که آزادی را نه در کانون خانه و خانواده بلکه در فضاهای شهری و بیرون خانه جستجو کند. در نتیجه، به او القا کردیم که خانه داری، چیزی نیست به جز مفهوم کرختِ خانه نشینی و لذا برای رهایی و آزادی از این کرختی، دل او را از خانه میکنیم تا چرخ کارخانه ها ارزانتر بچرخد.
در چنین سبک زندگی، کودکان بایستی طعم محبت را در مهد کودکها جستجو نمایند و پیران بایستی طعم حمایت را در خانه های سالمندان گدایی نمایند و همسران نیز بایستی طعم عشق و محبت همسرانه را در فضای مجازی و فضای شهری و هر فضای دیگری به جز کانون خانه بجویند. چه نتیجه شومی! تخریب بنیان خانه و خانواده به قیمت چرخاندن هر چه ارزانتر چرخهای نظام سرمایه داری!
- سوت سوم برای آقایان و خانمهای مسئول:
آیا چنین خانه ای می تواند بستر تحکیم خانواده و تعالی معنوی و حقیقی انسان باشد؟ چنین خانه ای، "اُدْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِين: با سلامت و ايمنى داخل آنجا شويد" است (حجر/۴۶) و یا سلولی است جهنم گونه؟ "قِیلَ ادخُلوُا أبوابَ جَهنّم: به آنها گفته شود از درهای جهنم وارد شوید" (زمر/۷۲).
مدیرانی که دائم شعارهای انقلابی میدهند بدانند که شرط لازم برای تعالی جامعه، طراحی درست ظرف آن جامعه است و هر مظروفی، ظرف متناسب با خود را می طلبد. شهرسازی متراکم و عمودی با سلولهای پنجاه شصت متری، ظرف نظام سرمایه داری است که مظروف شعارهای اسلامی و انقلابی در آن نمی گنجد. پس لطفا یا شعارهایتان را عوض کنید و دیگر دم از اسلام و انقلاب نزنید و یا اگر بر این شعارهای اسلامی اصرار دارید، دست از تقلید از شهرسازیِ متناسب با نظام سرمایه داری بردارید و مسکن و ظرف متناسب برای زیست و زندگانی حقیقی انسانها را تدبیر نمایید.
@baladetayyeb