16.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنیر برشته .😋
#آشپزی
#شمال
#لذت_آشپزی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخواد که کفشش رو مجانی واکس بزنن
در حالیکه در لنگه ی دیگر پول زیادی گذاشته
چند نفری قبول نمیکنن
ولی اونیکه قبول میکنه...❤️
مهربانی قشنگترین رسم دنیاست🥰
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
💙تسبیحفیروزهای💙
پارت بیست و نهم
نرگس : این حرفا چیه میزنی!
این اتفاقی که برای تو افتاد ،شاید واسه هرکسی میافتاد ،خدا تو رو خیلی دوست داشت که هیچ اتفاق بدتری برات نیافتاد
درضمن ،ما آخر هفته میایم خاستگاری ،تا اون موقع بهت مرخصی میدم ...
فعلن من برم که رضا تو کانون منتظرمه
- به سلامت
کادوی نرگس و باز کردم ،یه چادر مشکی عربی بود،،یادم رفته بود چادرم و تو اون خونه لعنتی جا گذاشتم...
روز خاستگاری رسید ،عزیز جون چند روز پیش با خونه تماس گرفت و از مامان اجازه گرفت،مامانم با بابا صحبت کردو راضیش کرد که خاستگاری برگزار بشه ولی فکر کنم مجبوری بود...
منم صبح زود بیدار شدم و رفتم بازار ،یه دست لباس مناسب خاستگاری خریدم ،یه چادر حریر رنگی خوشگل هم خریدم
برگشتم خونه , مامان به کمک معصومه خانم که هر چند وقت میاومد خونه رو تمیز میکرد
همه چی رو آماده کرده بودن
- سلام
معصومه خانم: سلام به روی ماهت عزیزم،مبارکت باشه
- خیلی ممنونم
مامان: سلام عزیزم ،خرید کردی؟
- اره
مامان: مبارکت باشه،برو لباسات و عوض بیا یه چیزی بخور
- چشم
لباسامو عوض کردم و رفتم آشپزخونه یه چیزی خوردم و دوباره برگشتم توی اتاقم
اتاقمو مرتب کردم ، لباس های جدیدی رو که خریده بودم روی تختم گذاشتم و با شوق نگاهشون میکردم که خوابم برد ،باصدای اذان گوشیم بیدار شدم
وضو گرفتم نمازمو خوندم ،دورکعت نماز شکر هم خوندم ،هر چند نمیتونستم شاکر این همه نعمت هاش باشم ولی با خوندنش کمی آروم میشدم ...
در اتاق باز شد
هانا اومد داخل
هانا: هنوز آماده نشدی ؟
- الان کم کم آماده میشم...
هانا: رها ،خواهری،این آقایی که داره امشب میاد ،پسر خوبی هست؟
خوشبختت میکنه؟
- هانا جان،این سوال و باید از اون آقا بپرسی نه من اینکه من واقعن به دردش میخورم، اینکه واقعن میتونم خوشبختش کنم؟
انگار دارم خواب میبینم ،باورم نمیشه
هانا: پس عاشق شدی ؟
- نمیدونم، شاید
هانا: باشه ،من میرم تو هم زود تر آماده شو
- باشه
کم کم آماده شدم ،چادرمو دستم گرفتم رفتم پایین
مامان یه نگاهی به من انداخت:
واقعا اون چند روزی پیش ما نبودی اینقدر روت تاثیر گذاشته اینقدر اعتقادی شدی
رها جان حجابت که خوبه ،حالا نمیشه اون چادر و سرت نزاری مادر؟
- نه مامان جون ، نمیشه
مامان: باشه ،هر جور دوست داری من چیزی نمیگم!
نیم ساعت بعد بابا اومد ،سلام کردم ولی جوابمو نداد رفت تو اتاقش..
روی مبل نشسته بودم و به ساعت نگاه میکردم ،نزدیکای ۸ و نیم بود که صدای زنگ آیفون اومد معصومه خانم درو باز کرد
مامانم رفت توی اتاق به بابا خبر داد
منم چادرمو روی سرم مرتب کردم
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
💙تسبیحفیروزهای💙
پارت سی ام
رفتم سمت در ورودی ،درو باز کردم
- سلام خیلی خوش اومدین
عزیز جون : سلام دخترم
نرگس: عروس خانم خیلی هول بودیاا که اومدی خودت دروباز کردی...
- عع نرگس
آقا رضا: سلام
- سلام
( آقا رضا ،یه دسته گل قشنگ با گلای رنگارنگ سمتم گرفت)
- خیلی ممنونم
همین لحظه مامان و بابا هم اومدن
و با هم احوالپرسی کردن
رفتیم نشستیم
همه چیز تو سکوت بود
نرگس: عروس خانم نمیخوای چایی بیاری
- جان!
الان میگم معصومه خوانم بیاره
نرگس: عع ،معصومه خانوم و چیکار داریم ،مگه عروس ایشونن...
- پس چی؟
نرگس: پاشو خودت زحمتشو بکش...
- باشه چشم
رفتم سمت آشپز خونه
- معصومه خانم میشه چایی بریزین ببرم
معصومه خانم: چشم عزیزم
اولین بارم بود داشتم چایی میبردم واسه کسی ،استرس شدیدی داشتم....
دستام میلرزید...
سینی و دستم گرفتم و رفتم سمت سالن پذیرایی فک کنم نصف چایی ریخته شد داخل سینی...
نرگس فقط میخندید، یعنی میخواستم خفش کنم با این پیشنهادش چایی رو دور زدم رسیدم به آقا رضا بیچاره تا رسیدم بهش چایی نصفه شده بود از خجالت آب شده بودم
آقا رضا هم خندش گرفت تشکر کرد و چایی رو برداشت
دوباره سکوت شد
عزیز جون: ببخشید اگه اجازه میدین این دوتا جوون برن صحبتاشونو بکنن
بابا از اول مجلس اصلا حرفی نزد انگار ناراضی بود..
مامان: بله حتمن،رها جان آقا رو راهنمایی کن به اتاقت
- چشم
بلند شدم و حرکت کردم ،از پله ها بالا رفتیم
در اتاقمو باز کردم و روی تختم نشستم
آقا رضا هم روی صندلی کنار میزم نشست
ادامه دارد 👌
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حواست به #خودت باشه
یهو به خودت میای میبینی همه کار کردی
جز زندگی...
واسه دلخوشی منتظر کسی نباش خودت بفکر خودت باش👌👌
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴دوربین مخفی؛ سورپرایز مامان وقتی پسرش بیخبر از خارج برگشته!😉
قصه از این قراره که پسر بعد از چند وقت میخواد برگرده ایران ولی مامانش خبر نداره،
حالا گریم کرده و خودشو جای راننده تاکسی جا زده
واکنش مامان وقتی میفهمه راننده، پسرشه خیلی باحاله
#مادر
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ورزش مجازی 🤣🤣🤣🤣
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
🍃 #درمانسکسکهشدید
💦🍃استفاده از دم کرده ⇩
✨دارچین
✨بادرنجبویه
✨تخم جعفری
✍🏻هرسه مورد را باهم مخلوط کرده ودم نموده و میل کنید✨
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺┅────💞────┅🌺
همراهان خوبم کانال مارو به دوست آشناهاتون معرفی کنید مطالب کانال رو فوروارد کنید 😇❤️
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
لطفا بزنید رو لینک کانال افتخاربدید به جمع ما بپیوندید 🥰
👇👇👇☘☘☘🦋https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b 🦋🌸🍃
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
سوادکوه زیبای ما👌
20.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_آموزشی
خدا همیشه کنار توئه ..
حتما حتما مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/3651207849C8d54aae91b