#پارت_هفتادونه
از روی تخت بلند شدم و به سرعت در رو باز کردم و پایین رفتم تا اگه کیارش رسید زودتر از مامان و رعنا دم در باشم.
عاطفه هم دنبالم اومد تا مامان به چیزی شک نکنه.
هنوز توی پله ها بودم که گوشی ای که رادین برام خریده بود توی دستم زنگ خورد.
با استرس به صفحه گوشی که اسم رادین روش نقش بسته بود نگاه کردم.
رو به عاطفه گفتم:
_رادینه..!!
+خب جواب بده..
نفس عمیقی کشیدم و تماس رو وصل کردم:
_بله؟
+سلام. حالت خوبه عزیزم؟
_اهوم...تو چطوری؟ چه خبر؟
+منم خوبم...دارم برمیگردم...اگه خونه ای بیا دم در ببینمت.
جلوی میکروفون گوشی رو گرفتم و توی صورت عاطفه پچ زدم:
_میگه دم دره...
+حیییححح...
_چرا حییححح میکشی دیوونه؟!
+نمیدونم تو اینطوری استرس داری به منم منتقل کردی دیگه....
گوشی رو کنار گوشم گذاشتم:
_اره خونه هستم. الان میام پایین.
گوشی رو قطع کردم و دست عاطفه رو گرفتم.
مامان با دیدن ما که سمت حیاط میرفتیم با تعجب پرسید:
+کجا میرید؟
_اممم...رادین داره برمیگرده ، اومده دم در برای خداحافظی.
ابروهای مامان با شنیدن اسم رادین بهم گره خورد:
+مگه نمیتونست پشت تلفن خداحافظی کنه؟
_مامان جان مگه بده احترام گذاشته اومده دم در، که رو در رو خداحافظی کنه؟!
+خیلی خب سریع برو و بیا..معطل نکنی هانا!!
_چشممم...
در رو باز کردم و با صورت گرفتهی رادین مواجه شدم.
عاطفه من رو هل داد و جلو اومد و با ذوقی که نمیدونم از کجا اومده بود با رادین سلام و احوالپرسی کرد.
هیکل درشتِ عاطفه رو به زور عقب زدم و داخل حیاط هلش دادم.
روبه روی رادین ایستادم. نگاهش توی چشمهام قفل شد.
غمی که توی چشمهاش بود قلبم رو مچاله کرد.
با صدای آرومی گفتم:
_خوبی؟
+مگه میشه از تو دور شم و خوب باشم؟!
بغضی که توی صداش بود به منم سرایت کرد و اجازه نداد چیزی بگم مبادا بترکه و اشکم جاری بشه.
بغضمو قورت دادم و گفتم:
_دوباره کی میتونیم همو ببینیم؟
لب باز کرد تا جوابم رو بده اما با صدای ترمز ماشینی که جلوی در ایستاد، نگاه هردومون به سمت دیگه چرخید.
با استرس به رانندهی ماشین که پیاده شد خیره شدم ....
#ادامه_دارد
𝓳𝓸𝓲𝓷↝@bamazibabas
واریز مشتری عزیزمون نهم خرداد
تحویل ۱۲خراد
#پک_بلورین
#پک_جوانساز
و اعلام#رضایت بعد از دو هفته 😍😍👇👇
زیبایی به شرط گل 👌😍
#رضایت از #پک_بلورین و #پک_جوانساز
گفته مشتری گلم
هم خودم هم اطرافیانم متوجه تغییرات صورتم شدن 👍
گفته بودم تضمینی 💯💯💯
توهم صورتت شاداب نیست
لک داره.
افتادگی
بیا تا بهت بگم 15روز فقط
@Namahangsalamat
اینم قبل و بعد
افتادگی که خط کشیم دقت کنید 😍
شفافیت 😍
#زیبایی_به_شرط_گل 🌺🌺
چه کسی می داند؛
که تو در پیله تنهایی خود تنهایی
چه کسی می داند؛
که تو در حسرت یک روزنه در فردایی
پیله ات را بگشا!
تو به اندازه پروانه شدن زیبایی
#سهراب_سپهرى
سلام،
بعدازظهر گرم تیرماهتون بخیر😊
در حال ثبت آدرس ها برای ارسال بسته های زیبا جویان عزیزهستیم ☺️
تا فردا کلی دیگه باید ثبت بشه ،بارگیری بشه و راهی خونه های مشتریان گل بشه😍
کار ما با فروش تموم نمیشه
وقتی این بسته ها برسه دستتون اول تعهد ما هست نسبت به شما عزیزان
شکر بابت این حجم از سفارشاتتون