بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره3:
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#خطبه207 :
امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي فَإِنَّنِي أَنْفَسُ بِهَذَيْنِ يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عليهما السلام) عَلَى الْمَوْتِ لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله و سلم)
جلوی این جوان(امام مجتبی ع) را بگیرید تا مرا (با مرگ خویش) درهم نشکند که من [نسبت به از دست دادنِ] این دو (حسنین) بخیل هستم چون با [از دست رفتنِ] اینها نسل پیامبر ص قطع میشود.
👈👈شناسنامه خطبه:
در جنگ صفین، امام حسن(ع) بی مهابا بر لشکر دشمن میتاخت. حضرت امیر(ع) که بر جان حجت پس از خویش بیمناک شده بودند، فرمودند: «امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي» یعنی
سید رضی گفته است که « امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ» از عالیترین و فصیحترین کلمات است.
👈عنصر زیباشناختی:
مجاز مرسل در لفظ املکوا/ ظرافت خیره کننده در کاربست حرف «عن»/ مجاز در تعبیر «انفس»
👈مجاز جمله اول:
هر مولایی میتواند مملوک خویش را از انجام عملی منع کند یعنی مالکیت، سبب ممانعت و جلوگیری از انجام عمل است. در این کلام شریف، سبب (املکوا) ذکر شده ولی مسبب (جلوگیری از ورود به کانون خطر) اراده شده است (مجاز مرسل) و از همینجاست که «املکوا»، متضمن معنای "دور کردن امام حسن(ع)" از حضرت امیر(ع) - که در خط مقدم کارزار قرار داشتند- است.
👈مجاز در جمله دوم:
کلمه «انفس» به معنای بخل ورزیدن است. حضرت میخواستند شدت علاقه خود به «بقای عمر حسنین ع» را بیان کنند، فرمودند: «انفس بهذین علی الموت» (من به مرگ این دو جوان خیلی بخیل هستم) مجاز در اینجا رخ داده است که «بخل ورزیدن» که مربوط به مال است ذکر شده ولی «شدت علاقه به بقای حسنین ع» اراده شده است.
👈تعلیل در جمله سوم:
امام ع با اعزام فرزند دیگرشان، محمدبن حنفیه، به نقاط حساس جنگ مشکلی نداشتند اما از اعزام حسنین ع خودداری میکردند، چون مامور بودند که نسل رسول الله را حفظ کنند(لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم)
سرانجام همان کسانی در روز عاشورا خنجر به حنجر حسین ع نهادند که این سخن را در صفین از علی ع شنیده بودند....! لعنة الله علی القوم الظالمین!
.
#مجاز
#امام_حسن ع
#امام_حسین ع
#عاشورا
#صفین
@banahjolbalaghe
خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را
تا قدری التیام دهد گوش پاره را
آتش گرفته گوشه ی دامان کوچکش
آبی نبود چاره کند این شراره را
ازخیمه های سوخته تا گود قتلگاه
هاجرشد و دوید به هرسو اشاره را
باران تازیانه و سیلاب سیلی ، اشک
تاریک کرده بود نگاه ستاره را
ازحال رفت ، بوته ی خاری پناه شد
درخواب دید کودکی و گاهواره را
درخواب دید رفته مدینه وتشنه نیست
لب جمع کرد خوردن آبی دوباره را...
زینب تمام همسفران را ردیف کرد
گم کرده بود دخترچندم ... شماره را ؟
شاعر: پروانه نجاتی.
@banahjolbalaghe
بسم الله
به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد ع
یادگار بزرگ امام سجاد ع (صحیفه) از نگاه دیگران (1) 👇
👈علامه طنطاوی مفتی اسکندریه مصر
آيت الله مرعشي نجفي مينویسد: نسخهاي از صحيفه را براي مطالعه علّامه طنطاوي صاحب تفسير معروف و مفتي اسکندريّه فرستادم. وی خبر وصول صحيفه را براي من نوشت و در برابر اين هديهی گرانقدر از من سپاسگزاري نمود و در تمجيد و تحميد از اين نسخه بسيار سخن گفت تا آن که گفت:
نامه گرامي مدّتي پيش به ضميمه کتاب صحيفه از کلمات امام زاهد اسلام علي زين العابدين بن امام حسين شهيد، ريحانهی مصطفي رسيد. ...آن را کتابي يگانه يافتم که مشتمل بر علوم و معارف و حکمتهایي است که در غير آن يافت نميشود. از بدبختیهای ما این است که تا کنون بر این اثر قیّم و ماندگار که از میراثهای نبوت و اهل بیت است دسترسی نداشتیم؛ من هر چه در آن تأمل کردم دیدم از کلام مخلوق فراتر و از کلام خالق فروتر است... علامه طنطاوی در ادامه تصمیم میگیرد که خود شرحی بر این کتاب گرانسنگ بنویسد هر چند ظاهرا توفیق این امر را نیافته است.
#مناسبتی شماره 4
#امام_سجاد ع
#صحیفه_سجادیه
#طنطاوی
@banahjolbalaghe
بسم الله
به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد ع
یادگار بزرگ امام سجاد ع (صحیفه) از نگاه دیگران(2)👇
👈نمایندهي پاپ بندیکت: آرزوی قرائت صحیفه در مراسمهای واتیکان! 😯
نمایندهي پاپ بندیکت در امور فرهنگی و هنری که از مشاوران بسیار نزدیک پاپ و کشیشی فرهیخته است در ضیافت شامی که مترجم صحیفهي سجادیه (ع) (به زبان فرانسوی) نیز در آن حاضر بود کتابی را به صورت امانت طلب کرد که پیش از خواب بخواند. مترجم صحیفه فرصت را غنیمت شمرد و ترجمهی فرانسوی صحیفه را در اختیار او نهاد، مترجم میگوید:
صبحِ فردا دیدم دعای امام (ع) تأثیر خود را بر او نهاده و او که فقط فرصت مطالعهي سه دعا را داشت تا صبح بسیاری از دعاهای صحیفه را خوانده و لذتی عمیق را تجربه كرده است. با این حال وقتی دیدم خیلی مشتاق است نسخهای از کتاب را داشته باشد آن را به او دادم او نیز بسیار خوشنود شد و گفت: شايد در آينده اي نزديک، فرصتي پيش بيايد تا ما بتوانيم صفحاتي از صحيفه را در واتيکان، براي شنوندگانمان قرائت کنيم. سپس پيشنهاد کرد که مترجم، اين کتاب را به زبان ايتاليايي نيز ترجمه کند...
(گزارشي از ترجمه فرانسوي صحيفه سجاديه، فريده مهدوي دامغاني مجله سفينه شماره 9)
#مناسبتی شماره 5
#امام_سجاد ع
#صحیفه_سجادیه
#واتیکان
#پاپ
@banahjolbalaghe
بسم الله
به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد ع
یادگار بزرگ امام سجاد ع (صحیفه) از نگاه دیگران(3) 👇
👈یک كاتوليك متعصب : هر روز به جای دعاهای انجیل صحیفه میخوانم!😯
آنه ماری شیمل مترجم آلمانی صحیفهي سجادیه نيز در خاطرات ایام ترجمهی کتاب صحیفه دربارهی خانم بسیار فاضلی که کاتولیکی مؤمن و راسخ العقیده بوده میگوید:
او وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دلگیر شد و اعتراض كرد که مگر در کتب مقدس خودمان چه کمبودی داشتیم که تو به ادعیه اسلامی روی آوردهای!؟ وقتی کتابم چاپ شد یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد در یک تماس تلفنی به من گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا آن را میخوانم.
( مجله پیام زن، فروردین 1381، شماره 121 ص 32)
#مناسبتی شماره 6
#امام_سجاد ع
#صحیفه_سجادیه
#آنه_ماری_شیمل
@banahjolbalaghe
بسم الله
به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد ع
یادگار بزرگ امام سجاد ع (صحیفه) از نگاه دیگران(4)👇
👈شگفتی زبانکاو فلسطینیتبار از "دقیق بودن زبان صحیفه در واژهگزینی"
معنای واژههای عربی زوایای پنهانی دارد. وقتی کلمهها در جملههای علی بن الحسین (ع) به کار میروند همهی پنهانترین و دیریابترین زوایای معنای کلمه نیز آشکار میشود! این امر نشانهی توانایی شگفتآور امام در یافتن روابط کمتر توجه شدهی کلمهها است.
دکتر عبدالکریم اشتر، ادیب برجستهی معاصر ـ که وقتی کلمههای عربی را در جملههای امام (ع) تماشا کرده از آشکار شدن ظرفیتهای ناشناخته یا کمتر توجه شدهی کلمههای عربی در شگفت آمده است ـ مینویسد:
«از نظر واژگان عربی و فقه اللغه و با توجه به عظمتی که ثروت لغوی صحیفه دارد میتوان صحیفه را کارگاهی دانست که انسان در آن کارگاه میآموزد چگونه میشود کلمهها را در جایگاه شایستهی خودشان همراه با مماثلها و متضادهایشان به کار برد.»
وی سپس به عنوان نمونهای از این کاربردهای زیبا که به شناخت ظرفیت معنای کلمهها کمک میکند این دعا را مثال میزند:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِي مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمحَبَّةَ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَيْنَ الْوَلَايَةَ، وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِي الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ، وَ مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِينَ النُّصْرَةَ، وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِينَ کَرَمَ الْعِشْرَةِ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْاَمَنَةِ الْاَمَنَةِ»
توضیح درباره شخصیت ادبی دکتر اشتر👇:
رئیس دانشکدهی ادبیات عربی دانشگاه دمشق، عضو فرهنگستان ادبیات عرب کشور سوریه، عضو "جمعية النقد الأدبي في اتحاد الكتاب العرب"
در سال 2007 به افتخار تألیف کتاب "المختار من كتاب الاعتبار لأسامة المنقذ" جایزهي ادبی ابن بطوطه را دریافت کرد.
در حدود سی کتاب در ادبیات عربی تألیف کرده است مانند «نصوص مختارة من الأدب العربي الحديث»، «معالم في النقد العربي الحديث»، «دراسات في أدب النكبة»، «التعريف بالنثر العربي»، «نافذة مفتوحة ... مفردات من أدب المقالة و الخاطرة و الحديث»، «العربية في مواجهة المخاطر» و ...
#مناسبتی شماره 7
#امام_سجاد ع
#صحیفه_سجادیه
#عبدالکریم_اشتر
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره4:
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#حکمت443
امام ع وقتی خبر شهادت مالک اشتر را دریافت کردند، در رثای او فرمودند: «مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً لَا يَرْتَقِيهِ الْحَافِرُ وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِر».
(مالك، چه مالكى! به خدا قسم اگر كوه بود، كوهى عظیم ( یا منفرد) و اگر سنگ بود، سنگى سخت میبود، كه هيچ رونده چالاك بر قلّه آن بالا نرود و هيچ پرندهاى به اوج آن نرسد).
👈👈👈👈توضیح: "فِند"را به عظیم و نیز منفرد معنا کرده اند. کوه منفرد به خاطر تمایز و برجستگی بسیار آشکارش، عظمت و شکوهی خاص دارد که اگر در کنار کوههای دیگر قرار میگرفت شکوهش با این آشکاری و برجستگی دیده نمیشد. این احتمال نیز وجود دارد که منظور حضرت آن باشد که مالک همانگونه که انسانی خاص و متمایز است، اگر کوه میشد نیز خاص و جدا از سایر کوه ها می بود.
😧در شناخت جایگاه مالک اشتر باید به این نکته مهم توجه داشت که امام او را با یکی از اوصاف خودشان ستودهاند!! ایشان در خطبه شقشقیه، در مورد خودشان میفرمایند: «و لا یرقی إلیَّ الطیر» (#خطبه3) یعنی هیچ پرنده ای به بلندای من نمیتواند برسد. مالک را هم با همین وصف (وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِر)
#مالک_اشتر
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 7
🌾🌺💐🌺🍃
👈#کلمه_العفة (شماره 2)
چنانکه گذشت (#با_مترجمان_نهج، شماره 6) کلمه عفّت در عربی به معنای "خودداری از هر عمل قبیح" ولی در فارسی به معنای پاکدامنی و خودداری از گناهان جنسی به کار میرود. در متن نهج البلاغه کلمه عفت یا مشتقات آن به معنای عربی خودش به کار رفته و نباید به معنای عفیف فارسی (که اخص از آن است) برگردانده شود. نمونههای زیر را مرور میکنیم👇👇👇:
👈یکم) أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ (#خطبه193)
[انسانهای متقی] پیکرهایشان لاغر خواستههایشان اندک و جانهایشان "ترک کننده هر عمل زشتی" است.
متاسفانه بسیاری از مترجمان عفیفه را که به معنای ترک کننده هر عمل قبیح است، به معنای پاکدامنی (که ترک فقط نوع خاصی از عمل قبیح است) برگرداندهاند. 😯
👈دوم) مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ... (#حکمت473)
مجاهدی که در راه خدا شهید میشود از کسی که بتواند [عمل قبیحی انجام بدهد] ولی [از آن] خودداری بکند اجرش عظیمتر نیست.
کلمهی «عفَّ» در اینجا به معنای خودداری از هر عمل قبیحی است که توسط مترجمان به پاکدامنی برگردانده شده است. 😧
👈سوم) أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد (#نامه45)
بدانید که امامتان از دنیای خودش به دو قطعه لباس کهنه و از خوراکش به دو قرص نان اکتفا کرده است. بدانید که شما نمیتوانید چنین باشید ولی مرا با ورع و اجتهاد و عفت و سداد یاری کنید.
چنانکه پیشتر بررسی شد (#با_مترجمان_نهج، شماره 2) اجتهاد همان عبادت فراوان (کوشش در عبادت) است که متاسفانه مترجمان آن را به تلاش و کوشش برگرداندهاند!! و عفت نیز به معنای پرهیز از هر عمل قبیحی است که مترجمان آن را به پاکدامنی برگرداندهاند😦
#کلمه_عفت
#کلمه_اجتهاد
@Banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 3
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
تحدی ابن ابی الحدید با کلام علی ع
ابن ابی الحدید در شرح #خطبه221 نهجالبلاغه پس از نقل بخشی از سخنان حضرت امیر(ع) این ضربالمثل را یاد آورد میشود: «اى شترمرغ يا درست پرواز كن يا بال مگشا»
سپس میگوید: هر واعظی که ميخواهد در دل مردم خوف بیفکندو سنگ خاراى دلشان را جلا دهد و بى ارزشى دنيا را برایشان بيان كند، یا اين چنين موعظهای فصیح و رسا بياورد یا سكوت كند كه سكوت، پوشانندهی عيب است و خاموشى بهتر از سخنی است كه گوينده اش را رسوا سازد. 😯
سپس میگوید: «هركس به اين بخش از #خطبه221 بنگرد باور میکند که معاويه راست گفته آنجا که درباره على عليه السلام گفته: «به خدا سوگند هيچ كس جز علی فصاحت را در میان قريش رواج نداده است». 😧
نکته:
به نظر میرسد ابن ابی الحدید با این سخن مولا، تحدی کرده و سزای هماوردان را هم از پیش تعیین کرده و پیش بینی کرده است که هماوردان جز رسوایی و بیآبرویی چیزی به دست نیاورند!
#ابن_ابی_الحدید
#تحدی
#معاویه
@Banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 10 🌾🌴🍃🌻☘🌛
#ویژگیهای_فتنه_شماره_1(آغازِ نهان و پایانِ عیان)
إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ (#خطبه93)
فتنهها وقتی تازه روی میآورند [با فریبکاری خودشان، باطل را چنان به حق] شبیه میکنند [که جامعه را به خواب غفلت میکشانند] اما وقتی [کارشان را تمام میکنند و] میروند [جامعه را ] بیدار میکنند. فتنهها در هنگام آمدن [توسط جامعه] انکار میشوند اما در هنگام رفتن (که دیگر خیلی دیر شده است) شناخته میشوند.
👈فتنهها وقتی شروع میشوند، خیلی مخفیانه عمل میکنند چندانکه بسیاری از افراد در هنگام شروع یک فتنه، اصلاً فتنه بودن آن را انکار میکنند! (این چیز عجیبی نیست چون معنای فتنه یعنی "چیزی که فریب میدهد و خودش حقیقت خودش را فریبکارانه پنهان میکند") حضرت علی ع در جای دیگری درباره فتنه فرمودهاند: «تَبْدَأُ فِي مَدَارِجَ خَفِيَّةٍ وَ تَئُولُ إِلَى فَظَاعَةٍ جَلِيَّةٍ (#خطبه151) فتنه از راههای پنهانی شروع به آمدن میکند ولی سرانجام به فجایع آشکاری منجر میشود.
👈نمونهای از نهج البلاغه:
نمونه روشنی از فتنه که اولش خواب آور و غفلتزا و آخرش دهشتزا بود، فتنه به نیزه کشاندن قرآن بود. امام ع به خوارج فرمود: أَ لَمْ تَقُولُوا عِنْدَ رَفْعِهِمُ الْمَصَاحِفَ حِيلَةً وَ غِيلَةً وَ مَكْراً وَ خَدِيعَةً: إِخْوَانُنَا وَ أَهْلُ دَعْوَتِنَا اسْتَقَالُونَا وَ اسْتَرَاحُوا إِلَى كِتَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَالرَّأْيُ الْقَبُولُ مِنْهُمْ وَ التَّنْفِيسُ عَنْهُمْ؟!! فَقُلْتُ لَكُمْ: هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ آخِرُهُ نَدَامَةٌ! (هنگامی که قرآنها را حیلهورزانه و خدعهگرانه و مکارانه بلند کردند آیا شما نگفتید که برادران و هم کیشان ما جنگ را ترک کرده و به کتاب الاهی پناه آوردهاند پس درست آن است که پیشنهاد صلحشان را بپذیریم؟!! [آیا] من به شما پاسخ ندادم که این امری است که ظاهرش مومنانه است ولی باطنش دشمنی و اولش رحمت و آخرش پشیمانی است؟!!! )
در اینجا نیز حضرت به روشنی تذکر دادهاند که فتنه معاویه و عمروعاص اولش مکارانه و توأم با مخفیکاری بوده ولی آخرش به ندامت و هشیاری بیهنگام منجر شده است.
👈یک نکته روششناختی در تفسیر:
نکته تفسیری مهمی که در جملهی «إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ» وجود دارد این است که در این جمله #حذف_احتباک به کار رفته و تقدیر جمله چنین است: إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ و [أغفلت الناس] وَ إِذَا أَدْبَرَتْ [کشفت عن الشبهة و] نَبَّهَتْ. این نوع حذف از زیباترین حذفهای زبان عربی است که در قرآن و متون روایی کاربرد کمی ندارد اما مفسران و شارحان غالبا از آن غفلت میکنند و بخش حذف شدهی متن را در نمییابند. در حذف احتباک همیشه دو جمله وجود دارد که از اولی چیزی حذف شده ولی قرینهاش در دومی ذکر شده در مقابل در دومی هم چیزی حذف شده که قرینهاش در اولی ذکر شده است.
#فتنه
#اول_فتنه
#آخر_فتنه
#معاویه
#حکمیت
@Banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 5
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#حکمت440 «مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ» چقدر عجیب است ویرانگری خواب، برای تصمیم های مهم روز.
عنصر زیباشناختی: امکان حمل یک عبارت بر معانی متعدد
👈معنای اول: گاهی انسان مجدّانه تصمیم دارد که فردا کاری انجام دهد لکن وقتی صبح از خواب برمی خیزد، از کار خویش منصرف می شود. ( اشاره به لزوم تأنّی و دقت بیشتر و پرهیز از شتابزدگی در تصمیم گیری ها دارد).
👈معنای دوم: خواب گاهی موجب فوت فرصت و از دست رفتن زمان کافی برای انجام کارهای مهمی است که انسان تصمیم بر انجام آن داشته است. (اشاره به ضعف انسان که چگونه خواب او را از امور مهم بازمی دارد).
👈معنای سوم: نوم اشاره به خواب غفلت و یوم اشاره به دنیاست. یعنی خواب غفلت سبب می شود که مهمترین تصمیمها را (که پرداختن به آخرت است) فراموش کنیم.
👈معنای چهارم: انسان گاهى در روز تصميم مىگيرد كه شب سير كند تا زودتر به منزل برسد اما با فرارسیدن شب نمیتواند خواب شیرین را رها کند و به عزائم الیوم (تصمیمی که در هنگام روز گرفته بود) برسد. (اشاره به آفت رفاه طلبی بر سر راه رسیدن به خواسته های بزرگ است).
@banahjolbalaghe
بسم الله
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره3👇
درباره جملهی «مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ» #حکمت440 ، یکی از خوانندگان عزیز (سید مصطفی مدرسی) برامون نوشته:
گاهی امتی به خواب غفلت می رود و پیرو انبیاء اولوالعزم نمیشود...
گاهی تمدنی به خواب غفلت می رود و از تصمیم های مهم باز می ماند...
گاهی عصر و زمانه، عصر و زمانه غفلت است و از تصمیم های مهم عصر ما را باز می دارد...
گاهی دولتمردان و کارگزاران به خواب غفلت می روند و از تصمیم های سرنوشت ساز برای رعیت باز می مانند...
گاهی نظام تعلیم و تربیت ای به خواب می رود و از تصمیمهای مهم باز می ماند...
گاهی یک صنف و قشر به خواب می رود و از عزیمتهای کارساز باز می ماند...
گاهی یک عشیره به خواب می رود از عزم و اراده ای که داشته جا می ماند...
گاهی یک خانواده ...
گاهی یک پدر و مادر...
گاهی ...
آقای مدرسی در گروه تلگرامی 'المباحثات' حول مکتب امام و گفتمان انقلاب اسلامی و طلبه انقلابی تراز تمدن اسلامی- فعالیت میکند.
مسیر ارتباطی:
@SAMM_MOSTAFA
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 8
🌾🌺💐🌺🍃
👈#کلمه_الافطار
#حکمت145 كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ
ای بسا روزهدار [نابخردی] که از روزهی خود بهرهای جز گرسنگی و تشنگی نمیبَرد! و ای بسا شبزندهدار [نابخردی] که از شبزندهداری خود بهرهای جز بیخوابی و خستگی نمیبَرد. چه خوش است شبخوابیدن عاقلان خردمند و روزه نگرفتن آنان!👇👇
ما دو مفهوم داریم: یکی «روزه نگرفتن» دیگری «روزه باز کردن در هنگام مغرب». در زبان فارسی کلمه افطار فقط به معنای دوم (پایان دادن به روزه در هنگام اذان مغرب) به کار میرود و به معنای نخست به کار نمیرود اما در زبان عربی به هر دو معنا به کار میرود و باید به وسیلهی قرائن تشخیص بدهیم که به معنای اول به کار رفته یا به معنای دوم.
👈مثلا در روایات، آمده است: «مَنْ أَفْطَرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَعَمِّداً خَرَجَ مِنَ الْإِيمَان» (کسی که در ماه رمضان یک روز هم عمدا روزه نگیرد، از ایمان خارج شده است) در اینجا «افطر» به معنای «ترک روزه» به کار رفته است. در روایات دیگری نیز آمده است: «مَن أفطَرَ عَلی تَمرٍ حَلالٍ، زیدَ فی صَلاتِهِ أربَعُمِأةِ صَلاةٍ» (اگر کسی با یک خرمای حلال افطار بکند به نمازش چهارصد نماز افزوده میشود) در اینجا کلمه افطر به معنای روزه باز کردن به کار رفته است.
👈 در نهج البلاغه در حدیثِ «حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُم» افطار به معنای «نگرفتنِ روزهی [مستحبی]» است بنابراین نباید به افطار فارسی (که به معنای «به اتمام رساندن روزه» است) ترجمه شود. البته در ترجمهی این روایت خطاهای ترجمهای متعددی روی داده، یکی از این خطاها این است که کلمه افطار عربی به افطار فارسی برگردانده شده است. البته در روایت «صَلُّوا بِهِمُ الْمَغْرِبَ حِينَ يُفْطِرُ الصَّائِم» (#نامه52) (نماز مغرب را در هنگامی که روزهداران افطار میکنند برایشان بخوانید) قرائن نشان میدهد که کلمه «یُفطر» به همان معنای افطار فارسی به کار رفته است.
#کلمه_افطار
@banahjolbalaghe
بسم الله
یکی از دوستان به بنده پیام داده و سوال کرده است که «شما معنای عفت را از اهل لغت چگونه برداشت کردید؟»
بنده براشون نوشتم:👇👇
#ارتکاز لغوی عربی من در ممارست با متون شکل گرفته است یعنی همان طور که فارسی را درکودکی با ممارست آموخته ایم در کاربردهای عربی هم دیده بودم که کلمه عفت به معنای عامی به کار میرود. مثلا کسی که این جمله نهج البلاغه را دیده باشد نیازی به کتاب لغت ندارد؛ در خود نهج اابلاغه آمده است:
...لَا يَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِيٍّ وَ لَا يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِيٍّ وَ لَا يُؤْمِنُونَ بِغَيْبٍ وَ لَا يَعِفُّونَ عَنْ عَيْب...! (کاربرد کلمه «یعفون» با «کل عیب» نیز نشانه ظرفیت عام کلمه عفف است) با این حال ارتکاز لغوی من را شواهد لغوی نیز تایید میکند شواهدی مانند👇
👈یکم) العِفَّة: الكف عما لا يحل. (العین)
👈دوم) عين و الفاء أصلان صحيحان: أحدُهما الكفُّ عن القبيح، و الآخر دالٌّ على قلّة شىء.فالأول: العِفّة: الكفُّ عمّا لا ينبغى. ... (مقاییس)
👈سوم) التَّعَفُّف، و هو الكفّ عن الحرام و السّؤال من الناس (نهایه ابن اثیر)
#کلمه_العفة
@banahjolbalaghe
بسم الله
#مناسبتی
امام سجاد ع امام شجاع شیعیان
مسعودی در اثبات الوصیة نقل کرده است که در هنگام ورود امام سجاد ع به شام وقتی یزید (لعنه الله) از او پرسید: [واقعه را] چگونه دیدی؟ امام در پاسخ فرمود: همان چیزی را دیدم که خدای عز و جل پیش از آفرینش آسمانها و زمین مقدر کرده بود. یزید که از پاسخ امام ع به شدت عصبانی شده بود با ندیمانش مشورتی کرد به او پیشنهاد دادند که امام را به شهادت برساند! امام (ع) با شجاعتی که نظیرش جز در خاندان پیامبر دیده نمیشود حمد الاهی را به جای آورد و فرمود: این مشاورانت مشاورهای به تو دادند که با مشاورهی مشاوران فرعون ـ وقتی فرعون با آنان برای قتل موسی مشاوره کرد ـ تفاوت داشت، آنان به فرعون پیشنهاد دیگری دادند «أرجِه و أخَاهُ» (الاعراف : 111) البته تفاوتی که بین این دو مشاوره وجود دارد، دلیل مهمی دارد!
یزید پرسید: دلیلش چیست؟
امام (ع) فرمود: «مشاوران فرعون مشاورانی پخته بودند اما اینان مشاورانی خام و نادان هستند [و نمیدانند که] پیامبران و پیامبرزادگان را فقط زنازادگان میکشند!» چنین بود که یزید از کشتن امام (ع) منصرف شد و دستور داد امام را از مجلسش بیرون برند.
دونکته👇👇
👈نکته اول) شجاعت امام: مورخان گفتهاند یزید با استنطاق امام ع میخواست برای قتل امام ع بهانهای پیدا کند (الدعوات راوندی ص 61) در چنین وضعیت ترسناکی حاضرجوابی شجاعانه امام ع نه تنها کاهش نمییافت بلکه چنان شکوه و جلوهای یافته بود که یزید را عصبانی و عاجز و سردرگم میکرد و انسان را به یاد شجاعت هاشمیان از بدر و احد و صفین تا کربلا میانداخت. این شجاعت از جنس همان شجاعت حمزه و علی و ... است.
👈نکته دوم) امام ع با هنر گفتاری خود، در آنجا که به صورت مبهمی فرمودند: «تفاوت نظر مشاوران تو و مشاوران فرعون یک دلیل مهم دارد» علم خودشان را در مقابل جهل شامیان نشاندند تا شامیان ناچار شوند ذلت تعلّم از اسیر جنگی خودشان را بر خودشان هموار کنند و از امام ع سوال علمی خود را بپرسند.
اتفاقا خود یزید اولین کسی بود که به دام افتاد و این سوال را پرسید و غافل شد که پرسیدن پرسش از علی بن الحسین ع اقرار به دانشمندی و مرجعیت علمی او است! چنین بود که حضرا توانستند موقعیت خود را از موقعیت یک اسیر جنگی به موقعیت «مرجع علمی شامیان» تغییر دهند.
#مناسبتی شماره 5
#امام_سجاد ع
#شجاعت_امام_سجاد
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 11
🌾🌴🍃🌻☘🌛
#ویژگیهای_فتنه_شماره_2
مرزبندی با دشمن در هنگام فتنه و قرار نگرفتن در طراحی دشمن؛ مطالعه موردی فتنه سقیفه
#خطبه5
أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ
وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِيقِ الْمُنَافَرَةِ وَ ضَعُوا تِيجَانَ الْمُفَاخَرَةِ
أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ...
(ای مردم امواج فتنهها را با کشتیهای نجات بردرید
و از مسیر نژادپرستی بازگردید و تاج مفاخرات (قبیلهای) را به زمین بیندازید
کسی رستگار میشود که [یا] نیرویی داشته باشد و قیام کند یا ساکت شود و آسوده شود...)
فتنهی سقیفه به انجام رسیده بود. #ابوسفیان (اصلیترین و کینهورزترین دشمن پیامبر ص) دو مشکل داشت که یکی را پنهان میکرد و دیگری را آشکارا میگفت؛ مشکلی که پنهانش میکرد عقده دیرینی بود که با اسلام داشت و دوست داشت بین اصحاب پیامبر اختلاف افکنده و با ایجاد یک جنگ ریشه اسلام را قطع بکند اما مشکلی که آشکارا از آن سخن میگفت این بود که بر اساس آیین عربیـــجاهلی خودش نمیتوانست بپذیرد که حکومت از نژادهای اصلی عرب (آل امیه و هاشم) به دست نژادهای پست عرب بیفتد!
ابوسفیان، #عباس عموی پیامبر ص را نیز همراه خود کرده بود و به محضر امیرالمومنین ع آمده بودند تا ایشان را برای اقدام نظامی علیه #ابابکر تشویق کنند. ابوسفیان قول داد که برای کمک به علی ع میتواند کوچههای شهر را پر از نظامیان سواره و پیاده بکند!!
در حقیقت امیرالمومنین ع اگر این پیشنهاد را میپذیرفت، هم باید در "نقشه طراحی شدهی دشمنِ" درجه یک اسلام (ابوسفیان) قرار میگرفت و هم اینکه باید انقلابی را سامان میداد که دکترین (doctrine) رسمی و اعلام شدهاش همان «قومگرایی عربی و نژادپرستی جاهلی» (که اسلام آن را ابطال کرد) بود.
امیرالمومنین ع در برابر این پیشنهاد، راهبرد بسیار زیبایی را برگزید که مشتمل بر این عناصر بود:✍
👈الف) تأکید بر پیروی از پیامبر ص؛ فرمود: «... الحجّة محمّد، صلّى اللّه عليه و آله، و الطّريق الصّراط» (این قسمت از خطبه در نهج البلاغه نیامده است)
👈ب) مرزبندی با دشمن در فتنه؛ فرمود: کسی رستگار میشود که یا نیرو داشته باشد بجنگد یا ساکت شود و آسوده گردد (أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاح أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاح) تصریح به اینکه من یاری ندارم تا اعتراض بکنم (کنایه از اینکه نیروهای ابوسفیان یار من نیستند)
👈ج) ابطال دکترین پیشنهادی ابوسفیان؛ فرمود: آیین مفاخره و نژادپرستی را کنار بگذارید (ضَعُوا تِيجَانَ الْمُفَاخَرَةِ)
#مرزبندی_با_دشمن
#قرار_نگرفتن_در_برنامه_دشمن
#فتنه_سقیفه
#ابوسفیان
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 6
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
برشی از #حکمت367 : «يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْيَا حُطَامٌ مُوبِئٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ» ( ای مردم، بهره دنیا گیاه خشکیدهای است که سبب وبا می شود پس از چراگاه این گیاه خشکیدهی وباخیز دوری کنید).
عنصر زیباشناختی: تشبیه صریح دنیا به گیاه خشکیده که مایه ابتلا به وباست
وجه شبه «دنیا» و «کاه وباخیز»:✍
👈1. کاه، طراوت و زیبایی گیاه تازه را ندارد. دنیا نیز در نظر اهل معرفت جلوه ای ندارد
👈2. گیاه خشکیده به سرعت میشکند و از بین می رود، متاع دنیا نیز ناپایدار است و به سرعت از دست می رود.
👈3. متاع دنیا نیز همانند گیاهی که انسان را مبتلا به وبا می کند، انسان را به هلاکت می کشاند.
👈4. حضرت ع از تشبیه دنیا به «کاه وباخیز» میتوانستند نتیجه بگیرند که پس نباید به این کاه وباخیز نزدیک شد اما این نتیجه را نگرفتهاند بلکه (به وسیله #فا ) نتیجه گرفتهاند که حتی به مرتعی که این کاه در آن یافت میشود نیز نباید نزدیک شد(فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ)! نکته زیبایی که در اینجا وجود دارد، آن است که آنچه این نتیجهگیری را موجّه میکند، حطام (کاه) بودن دنیا نیست بلکه وباخیز بودن (موبی) آن است چون میخواهند بفرمایند کاه وباخیز از دور هم انسان را مبتلا میکند لذا حتی به مرتع این کاه نیز نباید نزدیک شد. پس قید مؤبی در اینجا معناداری مؤثری دارد.
در قرآن کریم (زمر: 21 و حدید: 20) دنیا به حطام تشبیه شده ولی قید «وباخیز» (موبی) در قرآن وجود ندارد لذا این جملهی نهج البلاغه را با این همین قیدش میتوان تفسیر بسیار زیبایی نیز برای آن تشبیه قرآنی دانست.
👈5. امام ع به جای کلمه «اجتنبوا» از کملهی «تجنّبوا» استفاده کردهاند. این کلمه از باب تفعل بر دشواری (کلفت) نیز دلالت میکند. یعنی این دنیا با همهی کاه بودن و وباخیز بودنش باز هم به گونهای است که اجتناب از آن امر سادهای نیست بلکه امر دشواری است در حالی که کاه بودن و وباخیز بودن اقتضا میکند که اجتناب، امر سادهای باشد. بنابراین نوعی تضاد پنهان و دیریاب بین کلمه «تجنبوا» و کلمه «مرعاه» وجود دارد که دقت به آن، موجب درک زیبایی دیریاب دیگری نیز میشود.
#تفسیر #دنیا #حطام #تضاد #باب_تفعل #تشبیه
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 9
🌾🌺💐🌺🍃
👈#کلمه_الغرور
کلمه غرور در نهج البلاغه گاه با غین مفتوح (غَرور) و گاه با غین مضموم (غُرور) به کار رفته است. این دو کلمه از ریشه «غ ر ر» به معنای فریفتن مشتق شدهاند.👇
👈 غرور (مفتوح) صیغه مبالغه و به معنای "خیلی فریبنده" است مثلا در #نامه56 در جملهی «خَفْ عَلَى نَفْسِكَ الدُّنْيَا الْغَرُور» (از دنیای بسیار فریبنده بر جان خودت بترس) کلمه غَرور به همین معنا به کار رفته است.
👈غرور (مضموم) مصدر و به معنای "فریب" است.
کلمه غَرور در زبان فارسی به کار نمیرود اما غُرور از زبان عربی به فارسی هم آمده ولی در فارسی معنایش کمی تغییر کرده و به معنای خودخواهی (که نوعی خودفریبی است) درآمده است. بنابراین در مواردی که در متن عربی نهج البلاغه کلمه غُرور به کار فته چون به معنای فریب است نباید در فارسی هم به غُرور (که در فارسی به معنای خودخواهی است) ترجمه بشود.
حالا این جملههای نهج البلاغه را ببینید:✍✍
👈حضرت درباره بنی امیه فرمودند: زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُور» (آنان گناه کاشتند و با فریب دادنِ [جامعه] آن را آبیاری کردند و هلاکت و زیان درو کردند) ( #خطبه2 )
عجیب است که کلمه غرور را اکثر مترجمان به همان غرور فارسی (تکبر) ترجمه کردهاند! 😧😦
👈لقَدِ اسْتَهَامَ بِكُمُ الْخَبِيثُ وَ تَاهَ بِكُمُ الْغرُور» ([ابلیسِ] خبیث شما را سرگردان کرده و [شیطانِ] فریبنده شما را منحرف کرده است.) ( #خطبه133 )
در این حدیث کلمه غرور به احتمال قویتر، با غین مفتوح و به معنای فریبنده است در حالی که برخی مترجمان اصلا آن را با غُرور (مضموم) اشتباه کردهاند و تازه غُرور مضموم را هم به جای اینکه به فریب ترجمه کنند به همان غرور فارسی (تکبر) برگرداندهاند!! 😧
موارد دیگری نیز هست که بسیاری از مترجمان از آن غفلت کردهاند.
#غرور #کلمه_غرور
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 4
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
قدرت تأثیر #خطبه109
ابن ابی الحدید در اثنای شرح #خطبه109 مینویسد:
«هر کس میخواهد فصاحت و بلاغت را بشناسد و معیار برتری سخنی بر سخن دیگر را بفهمد باید در این خطبه تأمل بکند تا معیار فصاحت را بشناسد. چون نسبت بین این سخن و سخنان دیگر (غیر از سخن خدا و رسولش) مانند نسبتی است که بین ستارههای درخشان آسمان با سنگهای سیاه زمینی وجود دارد!
پس کسی که میخواهد فصاحت و بلاغت را بشناید، باید تأمل کند و ببینید که چه اندازه جلالت و طراوت و زیبایی در این خطبه وجود دارد و در جان مخاطب چه اندازه شگفتی و خوف و خشیت از خداوند پدید میآورد!
اثرگذاری و جاذبه اين خطبه در حدی است كه اگر آن را برای انسان بىدين و ملحدى كه مصمّم است معاد را با تمام قدرت نفى كند بخوانند، مقاومتش را در هم مىشكند و دلش را در وحشت فرو مى برد و مقاومت منفى او را به هم میریزد و زلزلهای سهمگین در بنياد اعتقادات باطل او میافکند».
#ابن_ابی_الحدید #معیار_فصاحت
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
مطلب ارسالی از حجت الاسلام و المسلمین استاد دکتر هادی نصیری
طلبه کفایه خوان درس نهج البلاغه میرود؟
#شهید_مطهری مینویسد:✍✍
🍀 در سال 1320 که برای اولین بار به اصفهان رفتم،هم مباحثه گرامی ام که اهل اصفهان بود به من پیشنهاد کرد که درمدرسه صدر،عالم بزرگی است که نهج البلاغه تدریس می کند،بیا بریم درس او.این پیشنهاد برای من سنگین بود ،طلبه ای که #کفایةالاصول می خواند، چه حاجت دارد که پای درس نهج البلاغه برود؟! نهج البلاغه راخودش مطالعه می کند و با نیروی اصل برائت و استصحاب مشکلاتش را حل می کند.چون ایام تعطیل بود و کاری نداشتم و به علاوه اینکه پیشنهاد ازطرف هم مباحثه ام بود پذیرفتم؛ رفتم اما زود به اشتباه بزرگ خودم پی بردم، دانستم که نهج البلاغه را من نمی شناخته ام ونه تنها نیازمندم به فراگرفتن ازاستاد،بلکه باید اعتراف کنم که نهج البلاغه،استاد درست وحسابی ندارد.به علاوه دیدم با مردی ازاهل تقوا ومعنویت روبرو هستم که به قول ما طلبه ها:
«ممّا ینبغی أن یشدّ الیه الرحال»
🍀 درک محضر او را همواره یکی از «ذخایر »گرانبهای عمر خودم _که حاضر نیستم باهیچ چیز معاوضه کنم_می شمارم وشب وروزی نیست که خاطره اش درنظرم مجسم نگردد.به خود جرأت می دهم ومی گویم او به حقیقت یک «عالم ربانی»بود. میرزا علی آقای شیرازی.🌹 (مجموعه آثار،ج16،ص348،سیری درنهج البلاغه)🎾
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره4 #میرزا_علی_آقای_شیرازی #مطهری
https://telegram.me/banahjolbalaghe
🎾 بسم الله
مطلب ارسالی از حجت الاسلام و المسلمین استاد دکتر هادی نصیری
او با نهج البلاغه تنفس می کرد.
#شهید_مطهری مینویسد✍:
🍀 درتابستان سال 1320 و21 من ازقم به اصفهان رفتم وبرای اولین باردراصفهان با آن مردبزرگ آشناشدم وازمحضرش استفاده کردم.البته این آشنایی بعد تبدیل به ارادت شدیدازطرف من ومحبت ولطف استادانه وپدرانه ازطرف آن مرد بزرگ شد.
🍀 نهج البلاغه به او حال می داد و او را روی بال و پر خود مینشاند و در عوالمی که ما نمی توانستیم درک کنیم سیر می داد.
🍀 او با نهج البلاغه می زیست، با نهج البلاغه تنفس می کرد. روحش با این کتاب می زد و قلبش بااین کتاب می تپید. جملههای این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد می نمود. غالبا جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان سرشک از چشمانش بر محاسن سپیدش همراه بود. برای ما درگیری او با نهج البلاغه _که از ما وهرچه در اطرافش بود می بُرید و غافل می شد_منظره ای تماشایی ولذتبخش وآموزنده بود.
🍀 درک محضر او را همواره یکی از «ذخایر» گرانبهای عمر خودم _که حاضر نیستم باهیچ چیز معاوضه کنم_میشمارم وشب و روزی نیست که خاطرهاش در نظرم مجسم نگردد. به خود جرأت میدهم و می گویم او به حقیقت یک «عالم ربانی»بود. میرزا علی آقای شیرازی.🌹
(مجموعه آثار،ج16،ص348،سیری درنهج البلاغه)
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره5 #میرزا_علی_آقای_شیرازی #مطهری
https://telegram.me/banahjolbalaghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جایگاه نهج البلاغه در حل مشکلات این مرد تازه مسلمان
@banahjolbalaghe
بسم الله
نقد ارسالی از حجت الاسلام و المسلمین استاد طالبیان از اساتید سطح عالی
در «#با_مترجمان_نهج، شماره 9» در بررسی کلمه غرور آمده است:
👈حضرت درباره بنی امیه فرمودند: زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُور» (آنان گناه کاشتند و با فریب دادنِ [جامعه] آن را آبیاری کردند و هلاکت و زیان درو کردند) ( #خطبه2 )
در این ترجمه عبارت « وَ سَقَوْهُ الْغُرُور» را بهتر است اینجوری ترجمه اش کنیم:
«آب فریبش دادند» تا ترجمه به متن مبدأ نزدیکتر باشه. چون ترجمه ارائه شده صراحتی در این نداره که «مشروب»ّ خود «فریب» بوده بلکه ظاهرش اینه که مشروب خود ابه!
حتی مطابق ترجمه موجود -لوسلمناه- بهتربود ازحاصل مصدر (فریب) استفاده میشد ونه مصدر.
از حسن توجه جناب استاد طالبیان متشکریم.
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره6 #کلمه_الغرور #نقد #ترجمه
@banahjolbalaghe