#حضرت_علی_اصغر ع
مدح و ولادت
نخِ قنداقهیِ او رشتهیِ حبلُاللّه است
این علی آیِنهیِ علی ولی اللّه است
از غدیر آمده و بویِ ولایت دارد
کودکِ این حرم از توطئهها آگاه است
راهِ او راهِ حسینِ ابنِ علی راهِ خداست
غیر از این راه به هر سو بِروی بیراههَسْت
یوسفِ یوسفِ زهرا دیده را وا کرده
خانهیِ یوسفِ کنعان پس از امشب چاه است
کودکی بر رویِ دستِ حضرتِ خورشید است
که نگاهِ عاشقَش خیره به سویِ ماه است
من که از روزِ اَزل تا به اَبد حیدریاَم
افتخارم فقط این است علیاصغریاَم
ذکرِ این کودکِ دردانه شفا میبخشد
متوسّل به علی باش خدا میبخشد
دستِ بخشِش که فرود آمده شرطی دارد
توبه را عرش به اُمّیدِ حیا میبخشد
قَدمت از حرمِ فاطمه بیرون مَگُذار
وقتِ باران شده بیچون و چرا میبخشد
شبِ بینالحرمین و کاظمین آمده است
شاهِ مشهد صِلهیِ کربوبلا میبخشد
دهمِ ماهِ رجب خیره به شعبان و صیام...
حالِ اِحیاءِ شبِ قدر و دعا میبخشد
آمده عیدِ خداوندیِ عشق و برکات
بر حسینابنِعلی و علیاصغر صلوات
وِردِ لبها صلوات است به عشقِ ارباب
ذکرِ ما ذکرِ فرات است به عشقِ ارباب
وَجهی از شیرِ خدا بر رویِ دامانِ رباب
یاعلی شورِ قُماط است به عشقِ ارباب
نوهیِ فاطمه است و جلوهیِ فاطمیه
تشنهای آبِ حیات است به عشقِ ارباب
این پسر مثلِ عمو دستِ کرامت دارد
حسنی با حسنات است به عشقِ ارباب
قبلهیِ حاجتِ ما برگهیِ بردِ محشر
یا رَفیعَالدَّرجات است به عشقِ ارباب
این علیِ ابنِ حسینِ ابنِ ولیُّ اللّه است
شیرخواره شیری از لشکرِ ثاراللّه است
نَکِشی آه و نگویی که نداری چاره
دستِ پُر میروی از کنارِ این گهواره
درد داری و به دنبالِ شفا میگردی
پایِ روضه بِنِشین پایِ همین گهواره
بارها حاجتم از طفلِ حرم خواستهام
میدهد باز مُرادم به یقین گهواره
سَری از سِرِّ الهیست علی اصغرِ شاه
وَ پُر از ذکرِ امیرالمؤمنین گهواره
آسمانی شدنم را به علی مدیونم
کربلا مثلِ رکاب است و نگین گهواره
با توسّل به علیاصغرِ اربابِ غریب
میشود روزِ وصالِ منجیِ شیعه قریب
✍#حسین_ایمانی
#امام_جواد ع
مدح و ولادت
سلطانِ طوس دستِ مرا باز هم گرفت
قلبم تپید و زمزمه راهِ حرم گرفت
قبل از طلوعِ صبح دلم با کبوتران
دنبالِ آب و دانهاش افتاد و دَم گرفت
من جَلدِ آبودانه نَه.... جَلدِ نگاهِ شاه
شاهی که با نگاه .... از این سینه غم گرفت
بابُالجواد وا شد و در صحنِ انقلاب
نوکر تمامِ حاجتِ خود بیقسم گرفت
تا پنجه بینِ پنجرهفولاد شد گِره
آمد رئوف و دستِ مرا باز هم گرفت
با یک نگاه.... پنجرِهفولادیام کنید
گرد وُ غبارِ راهِ اَباالهادیام کنید
جود و سخاوتش شده رویایِ آفتاب
پیغمبرِ فضائل و قابِ ابوتراب
مثلِ کریمِ خانهیِ ایثار مادریست
مثلِ حسین هر نفسَش کرده انقلاب
سجّاده باز کرد و به محراب جلوه داد
با هر کلامِ او شده تفسیر.... علمِ ناب
تفسیرِ صدقِ صادقی و کَظمِ کاظمی
داده به زندگیِ رئوفِ حرم لِعاب
او آمد و شمارشِ معکوس شد شروع
حالا سه واژه مانده به پایانِ این کتاب
بویِ ظهور میرسد از صحنِ کاظمین
آورده با خودش صِله از کربلا حسین
اِی آفتابِ خانهیِ خورشید یاجواد
زیباترین تَلألوءِ توحید یاجواد
مثلِ اَباَالعجائبی و دشمنِ حرم.....
لب باز کرده است به تمجید یاجواد
یحییَ ابنِ اَکثَم و همهیِ عالمانِ دَهر
انگشت بر دهان که چه کردید؟!..... یاجواد
از کودکی بساطِ بزرگانِ ظاهری ....
با خطبههایِ نابِ تو پاشید یاجواد
بازیِ کودکانهیِ تو شد مُناظره
هر کس کلام و فضلِ تو را دید.... یاجواد.....
زانو زد و به علمِ شما اعتراف کرد
اینجایِ قصّه دورِ تو کعبه طواف کرد
در بندگی تجسّمِ رسمِ پیمبری
در خطبههایِ نابِ تو پیداست.... حیدری
تو حیدرِ سخاوت و عشق و بلاغتی
در خانهیِ رئوفِ حرم شأنِ کوثری
از کاظمینِ تو به حسینیه میرسیم
تو شاهراهِ دیدنِ ششگوشِ دلبری
بابُالمرادِ تو شده باز و مُرادِ ما
در خانهیِ تو و پدرانِ تو نوکری
آقایِ جود و لطف و کرم باز هم مرا.....
تا کربلایِ حضرتِ ارباب میبری
در کاظمین و کربوبلا ندبه خواندهام
چشمانتظارِ دولتِ موعود ماندهام
✍#حسین_ایمانی
#امام_جواد ع
ولادت
گاهگاهی نگاه ما را بَس
بوسهای گاهگاه ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نمازِ خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه ما را بَس
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
زلفِ ما را به بادها داند
لطف خود را به یادها دادند
تا گرههای کارِ من دیدند
به لبم یاجوادها دادند
تا که بردیم نام او دیدیم
رونقی بر کسادها دادند
تا ازاین خانه ما جدا نشویم
به لبم وَاِنیکادها دادند
نان خود را دوباره بخشیدند
ازسرِ ما زیادها دادند
نامراد آمدیدم اما باز
قبل گفتن مُرادها دادند
مثل باران شدند رحمت را
بر تمام بلادها دادند
خط کشیدند روی بدها و...
باز هم امتدادها دادند
حرفهای نگفته آوردم
تا به دستم مدادها دادند
هی نوشتیم نامه ادرکنی
یاجواد الائمه ادرکنی
از جمالش کمال میریزد
از کمالش جلال میریزد
از لبش دانههای سرخ انار
از قدش اعتدال میریزد
به تماشاش ایستاده جهان
که بهم نظم سال میریزد
روی دوشِ رضا از آن گیسو
آبشاری زلال میریزد
نورِ او لَنتَرانیِ موسی است
کوه هم بی مجال میریزد
چقدر چامه و چکامه براش
از قلمهای لال میریزد
همه تقصیرِ تیغ آن ابروست
خونِ ما را حلال میریزد
آمد و از غبارِ جادهی او
معجزاتی محال میریزد
بعد از این از دلِ غریب رضا
غم قال و مقال میریزد
به علی رفته نور سرمدِ ما
آمده سومین محمدِ ما
ای مبارکترین سلام رضا
آفتاب علی الدوام رضا
سبزی مسجد النبیِ علی
کعبهی مسجدالحرامِ رضا
نهمین رکعت رسول خدا
اولین اشهدُ ، السلامِ رضا
امتداد همیشهی زهرا
شرفالشمس مستدام رضا
سجدهی شکر فاطمه این است
برکتهای خاص و عامِ رضا
✍#حسن_لطفی
#حضرت_علی اصغر ع
ولادت
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد
آیات شادی آفرین تنزیل می گردد
لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد
دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد
وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد
لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد
سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد
قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد
آئینه احساس تماشا را بغل می کرد
دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد
جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد
وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد
باید که درد دردمندان را دوا می کرد
از نور خالق انشعابی را جدا می کرد
باید برای ماه نامی دست و پا می کرد
او را میان کهکشان خود صدا می کرد
مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت
بابا برای بار سوم”یا علی”می گفت
این ماهسیما پرده ها را از حجاب انداخت
از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت
لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت
ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت
بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است
خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است
ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب
نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب
تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب
بند قماط او نخ حبل المتینِ رب
قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد
رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد
ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند
ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند
ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند
جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند
شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است
شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است
گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است
کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است
یوسف برو،او گرمی بازار امروز است
دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است
با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند
جنگاوری را در دل گهواره می داند
قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت
خون علی را در دل رگهاش جاری داشت
بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت
تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت
کوچکترین باز شکاری بین این لانه است
او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است
او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است
کوچکترین قطره میان نسل باران است
پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است
مثل علی اکبر برای عمه ها جان است
قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند
زینب برایش `وَاْنْ یَکاد”از جان و دل می خواند
تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید
از آسمان باران که می بارید،می خندید
✍#بردیا_محمدی
#امام_جواد ع
ولادت
خبر آمد نشود دست گدا رد امشب
دیدنی گشته کرمخانه ی مشهد امشب
ابتران را روی لب ناله ی ممتد امشب
کوثری آمده با نام محمد امشب
باز هم نغمه لب آیه ی اعطینا شد
صلواتی بفرستید رضا بابا شد
آن که باشد ز همه با برکت تر آمد
یادگار خلف موسی جعفر آمد
آنکه او را به جهان نیست برابر آمد
یک رضاجان دگر ، قند مکرر آمد
مژده وصل به کنعان ِ فراق آمده است
حضرت ضامن آهوی عراق آمده است
آمده باب مراد همه دنیا بشود
آمده تا همه ی زندگی ما بشود
آمده یک نفره لشکر بابا بشود
آمده منتقم حضرت زهرا بشود
چون حسن بر همه ی فاطمیون سالار است
از فلانی و فلانی چه قدَر بیزار است
به کریمان جهان داد کرم یاد ، جواد
غالبا بیشتر از خواهش ما داد جواد
رمز هر معجزه ی پنجره فولاد ، جواد
خانه آباد کند ، خانه اش آباد جواد
می دهد مثل رضا حاجت ما ، نشنیده
” گوش این طایفه آواز گدا نشنیده `
حضرت بنده نواز ، ای کرم رویایی
شرف الشمس ِ جوانان ِ بنی الزهرایی
از طفولیت خود نه ، ز ازل آقایی
حرز دادی به عدویت ، چه دل دریایی ...
تو چه کردی که به تو دشمنت ایمان دارد
این شفاخانه برای همه درمان دارد
حضرت عشق مگر لطف تو پایان دارد ؟
با شما نا شدنی ها همه امکان دارد
خانه ات ثانیه به ثانیه مهمان دارد
کاظمینت چه قدَر بوی خراسان دارد
رو به تو کرد بیابان و گلستان برگشت
مور آمد در ِ این خانه ، سلیمان برگشت
دم به دم از تو رسیده است به این دنیا فیض
قطره با فیض نگاهت شده یک دریا فیض
تا ابد گشته ز عمر کم تو معنا فیض
لب به گهواره گشا تا ببرد عیسی فیض
آمدی تا که کنی راه علی را کامل
شد ز تیغ دو دم ِ نطق ِ تو رسوا باطل
ای امید همه ، دریای کرامت ، الغوث
قمر ِ شمس ِ شموس آه ز ظلمت ، الغوث
گم شدم ، ای پدر هادی امت ، الغوث
کی رسد پی سحر این شب غیبت ، الغوث
غم گرفته همه آبادی ما را آقا
برسان جمعه ی آزادی ما را آقا
✍#محمدحسین_رحیمیان
#امام_جواد ع
مدح و مناجات
مبدأ که باشد طوس، مقصد کاظمین است
در آسمانها هم زبانزد کاظمین است
هر جا که بوی تو میآید کاظمین است
با این حساب امروز مشهد کاظمین است
وقتی که محو دیدن باب الجوادیم
انگار اصلاً زائر باب المرادیم
مهر و محبت، حلم و بخشش، جود و رحمت
در جان تو کرده تجلی بی نهایت
شاعر میافتد پای توصیفت به زحمت
داری به سر عمامهی سبز امامت
پاکی، زلالی، مهربانی و عطوفی
ای معدن الرحمه! رئوف بن رئوفی
بسکه خدای تو ملاحت بر تو داده
دل میبری با چشم و ابروی گشاده
ای تالی شمس الشموس! ای شاهزاده!
از کودکی هستی بزرگ خانواده
وقتی علیِ اکبرِ مولای مایی
یعنی تو هم خَلقاً و خُلقاً مصطفایی
علم الیقین و مظهر توحید بودی
در ناامیدی مایهی امید بودی
راه نجات از ورطهی تردید بودی
نه ساله اما مرجع تقلید بودی
خورشیدزاده! ماه، پیشت رخ گرفته
هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته
نُه ساله بودی رهبری کردی جهان را
در آستین داری جواب حاضران را
داری به دست خود زمام آسمان را
دادی به ما از صُلب خود، صاحب زمان را
عمری مسلمانهای اسلام تو هستیم
چشم انتظار مغز بادام تو هستیم
معنا بگیرد علم و دانش تحت نامت
حکمت همیشه میگذارد احترامت
یحی بن اکثم مات و حیران کلامت
جای سخنهای تو بنویسم قیامت
با احتجاجت فتح خیبر کردی آن روز
با تیغ نطقت کار حیدر کردی آن روز
چشم تمنا را بدوزم بر نگاهی
یا سیدالسادات! اباجعفر! نگاهی
تا حال و روز من شود بهتر نگاهی
کی میکنی بر جانب نوکر نگاهی؟
با یک نگاه تو "موفق" میشوم من
بر جمع اصحاب تو ملحق میشوم من
سرچشمهی مهر و عطوفت! کوه احساس!
بیرون زند از حجرهات عطر گل یاس
بر روضههای فاطمه همواره حساس
غیرت به مادر داری آقا مثل عباس
مشتاق انجام امور ناتمامیم
ما هم شبیه تو به فکر انتقامیم
با سفرههایت هرکسی که آشنا شد
بیرون نرفت از روضهات حاجتروا شد
هرجا که آمد نام تو دارالشفا شد
با ذکر تو آجیلمان مشکلگشا شد
عطری دگر بر هفته داده چارشنبه
ماییم و ختم یا جوادِ چارشنبه...
✍ #علیرضا_خاکساری
#امام_جواد ع
ولادت
یا به این کوچه معروف گدارا نکشید..
یا کشیدید ز ما دست عطارا نکشید
رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید!
ما گداییم،شما منت مارا نکشید!
منت از ماست که که بر دیدنمان آمده اید!
به گدایان گرفتار،بفرما زده اید
قصه ی لطف شما قصه ی اقیانوس است
حکم ما شب زده ی دربدر فانوس است
برسانید به هرکس ز خودش مایوس است
غصه ای هست اگر!چاره ی آن در طوس است
عاقبت کلبه ی احزان رضا گلشن شد
با جواد ابن رضا چشم همه روشن شد.
آسمان خنده به لب میل به باران دارد
ماه از شوق به کف آینه قرآن دارد
شاه ما گرچه حسودان فراوان دارد..
چشمشان کور که خورشید به دامان دارد!
عجب است این پسر امروز پیمبر نشده
هیچ مولودی از او با برکت تر نشده!
وجناتش سکناتش شرف مصطفوی
ریخته در نظرش معجزه های نبوی
خنده اش فاطمی و جذبه چشمش علوی
چه بگوییم به او؟؟قندو نبات رضوی!
قل هو الله احد ریخته بر لبهایش
ای به قربان صدای خودش و بابایش
سیر کردیم به قرآن خدا خط به خطش
خیره ماندیم به تفسیر و کلام و لغتش
با خداوند یکی بوده دقیقا صفتش
جان به این خالق و این دیکته بی غلطش!
`چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی”
سجده کردیم بر آن خال سیاه عربی!
ای دل از سنگشدن دل بکن و گوهر باش
آب هر چشمه نشو قطره ای از کوثر باش
سلطنت خواهی اگر در دوجهان نوکر باش
کاظمینی شده دست علی اصغر باش
که خدا عیدی مارا دو برابر داده
رزق ما میرسد امشب ز دو آقا زاده
این پسر کیست که منظومه ی عرفان شده است
شیرخواره ست ولی پیر بزرگان شده است
ششمین جلوه ی سی جزء ز قرآن شده است
علی دیگری از عرش نمایان شده است
شیر شیر است دلیر است چه کوچک چه بزرگ
برمیاید ز علی ابن حسین کار سترگ
نخل اگر نخل رباب است ثمردار تر است
دست اگر دست حسین است گهردار تر است
این پسر از همه در معرکه سردار تر است
از دوصد مرد به پیکار جگردار تر است
تیغ شمشیر خود از پیچش مو ساخته است
جوشن جنگی خود را ز گلو ساخته است
حیفِ این گل..قدم آخر این راه شد و
چشم برهم زدنی امد و شش ماه شد و
نفسش تنگ شد و بسته و کوتاه شد و..
دیر از آمدن حرمله آگاه شد و..
همه گفتند که این بار نباید بزند
هیچکس فکر نمیکرد چنین چنین بد بزند!
حنجر سرخ و سفیدش که به یک سو خم شد
گلوی نازک و آن تیرِ سه لب توام شد
✍#سید_پوریا_هاشمی
#امام_جواد ع
مدح و ولادت
ابری به بارش آمد و باران عشق ریخت
جانی دوباره بر تن بیجان عشق ریخت
جبریل با بشارتی از نور سر رسید
آیات محکمات به قرآن عشق ریخت
"لایمکن الفرار من العشق" خواند و بعد
در پایههای سست و پریشان عشق ریخت
دستی کشید بر سر عشق و به لطف خویش
نظمی به حال بیسر و سامان عشق ریخت
با تیشه، ریشهی غم هجران زد و سپس
"شوق وصال یار" به دامان عشق ریخت
مژگان خویش را به تماشا کشید و بعد
صدها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت
قفل شکستهی دل ما را کلید شد
آزادی دوباره به زندان عشق ریخت
بوی بهشت از نفس اوست شمّهای
هرکس گرفته ذکر جوادالائمهای
وقتی که میرسید گدا در حوالیاش
پُر میشد از کرامت او دست خالیاش
شهری که میزبان جوادالائمه است
هرگز نرفته فقر به سمت اهالیاش
حاتم گدای او شده تا بلکه رو شود
یکگوشه از مقام کرامات عالیاش
باشند اگر تمام جهان میهمان او
پایان ندارد این کَرَم لایزالیاش
عالِم شدهست هرکه به این خانه آمده
دنبال پاسخ جملات سؤالیاش
دنیا برای دشمن او چون جهنّم است
اما بهشت بوده برای موالیاش
هرکس که ناامید به لبخند او رسید
مرهم گذاشت بر غم آشفتهحالیاش
لبخند توست داروی هر درد یاجواد!
جانم فدای ابنرضا و اباجواد
تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر
یا اَیُّهَاالجَواد! تَصَدَّق عَلَی الفَقیر
حس کرده است ثروت عالم به دست اوست
وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر
از حدِّ اکثر همه سر بوده هر زمان
از تو رسیده است به حدِّ اقل، فقیر
این گوشهچشم توست که اکسیر اعظم است
با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر
از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط
دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر
با دست پُر به خانهی خود رفته هر زمان
با دست خالی آمده در این محل فقیر
از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد
شد روزگارِ تلخ به کامش عسل فقیر
این بیتها گدای جوادالائمهاند
با این نیت ردیف شده در غزل فقیر
در آستان مرحمت عشق مَحرم است
هرکس که شد گدای تو، آقای عالَم است
✍ #مجتبی_خرسندی
بمناسبت تولد امام جواد ع
شــــاهــا تـو نشا نـه کــلام اللـهــی
مصـداق قـیـام خـون ثـاراللــهـی
فــخـر بشر ونــور دوچـشم زهــرا
الـحـق پـسرعــلـی ولــی اللـهـی
از نسل حسیـن وعابـدین وبـاقــر
فرزند رضا وموسی ابن جعـفـر
از گلشن دیـن نـور هـدایـت سرزد
مـاه ازافــق سبـزولایـت سـرزد
در شام ولادت جــواد ابن علی
عشق آمد وخانه رضا را در زد
کز لطف خدای باخـبر میگردی
ده مژده که صاحب پسرمیگردی
مادر که مـرا نـام تـرا برد و بـزاد
بی مهرتوهرگز بمن او شیر نـداد
این گونه بمن گفت وچنین یـادم داد
هرکس که قسم دهد رضارابه جواد
مهمان به کــنارخـوان اربـاب شـود
لـب تـشـنه اگـر آمده سـیراب شـود
شاها تـو به ما عشق ولایت دادی
برمـلـت مـا نــورهــدایـــت دادی
ای بـعــد رضـا نـهــم امــام شـیعـه
بــابــای گـــرامـــی امـــام هـــادی
ما دل به ولای آل طاها دادیم
غمگین زغم ، از شادی آنها شادیم
154.3K
#سرود مسجدی
#امام_جواد ع
آسمان جای گل ریزد ستاره
جلوهگر شد محمّدی دوباره
میکند بر رخش رضا نظاره
عید ابـن الرضـاست
غرق نورش فضاست
یا رضا یا رضا چشم تو روشن
****
در گلستان وحی گل وا شد امشب
وجه غیب خـدا پیـدا شد امشب
حجت حق، رضا بابا شد امشب
جود و احسان گداش
جـان عالـم فداش
یا رضا یا رضا چشم تو روشن
****
نهمیـن حجت خـالق سرمد
کنیۀ او جواد، نـامش محمّد
به جلال و جمال و جاه احمد
مات حسنش ملک
محـو رویـش فلـک
یا رضا یا رضا چشم تو روشن
****
همه اهل کـرم، گـدای کویش
چشم ارباب معرفت به سویش
جای گلبوسۀ رضا بـه رویش
به جـلالش درود
به جمـالش درود
یا رضا یا رضا چشم تو روشن
****
آسمان! جلـوۀ جانانه بنگر
سرِ دست رضا دردانه بنگر
روی ریحـانۀ ریحانه بنگر
این همان جواد است
سیـدالعبــاد است
یا رضا یا رضا چشم تو روشن
****
ای دل اهل عالـم حرم تو
ظرف ما پر شده از کرم تو
صورت ما و خاک قدم تو
شب عیدت تمام،
سر دهیـم ایـن کلام
یا رضا یا رضا چشم تو روشن
****
✍#استادسازگار
محمد کمالی:
✍مراقبه و مشارطه و محاسبه
استاد سید علی اکبر صداقت (ره):
🔹برای تهذیب و تزکیه نفس بهترین روش آن است که: این سه دسته نکته (مراقبه و مشارطه و محاسبه) را مراعات کند و به آنها تمسّک جوید تا بتواند از مکر شیطان در امان باشد.
🔹مراقبه: آن است که انسان در شبانهروز، مواظبت بر ظاهر و باطن نیت و عمل داشته باشد تا مبادا سوءنیّتی و یا معصیتی از او صادر شود یعنی نگهبانی و پاسبانی حریم قلب کند تا از تیررس شیاطین در امان بماند.
🔹مشارطه: آن است که هرروز اول صبح با خود شرط کند که اگر مرتکب خطا و گناهی شد و یا طاعتی را ترک کرد، فلان مقدار روزه یا نماز یا خیرات دیگر انجام دهد تا سنگینی این کار باعث گردد مرتکب جرم و یا ترک واجبات نگردد.
🔹محاسبه: آن است که در آخر شب وقت خوابیدن به نیات و اعمال روز خود حسابرسی کند که چه قدر مرتکب رذیله شده تا با توبه و عتاب نفس جبران کند و اگر طاعت و عمل خوبی از او صادرشده، شکر الهی بهجای آورد تا روز دیگر توفیق انجام آن را داشته باشد.
📓راه سعادت
⚡️پ.ن:
قبلا گفته شد در معاقبه نفس هر کسی باید عملی را انجام دهد که اسباب زحمت، زدگی و خستگی از تزکیه را ایجاد نکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه هدف قرارگرفتن ساختمانهایی که تروریست های صهیونیست دراون بودن و باعث هلاکت حداقل ۲۱ نفر ازونها شد
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
✍@tahlile_siasi
✍@tahlile_siasi