باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #روز_پانزدهم_چله_زیارت_عاشورا🌱 🏴 ۱۱مرداد ماه ۱۴۰۲ پ
📌شهید سجاد طاهر نیا
🍃🌸شهید سجاد طاهری نیا از اهالی خطه سرسبز گیلان و شهر رشت در تاریخ ۲۳ مرداد ماه سال ۱۳۶۴ در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود.🍃🌸
🍃🌸پدرش پاسدار بود و مادرش در تربیت دینی او اهتمام کامل داشت. 🍃
🌸سجاد طاهری نیا پس از گذراندن دوره تحصیلات متوسطه و در سن ۱۸ سالگی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و قدم در راهی نهاد که پدرش در آن جوانی را سپری کرده بود.🍃🌸
🍃🌸با شدت گرفتن درگیری ها در عراق و سوریه سجاد طاهر نیا تصمیم گرفت به سوریه برود و از حرم اهل بیت و اسلام ناب محمدی که در معرض خطر تعرض تروریست های تکفیری قرار گرفته اند دفاع کند و برای اعزام به سوریه تلاش های فراوانی داشت.🍃🌸
🍃🌸بالاخره پس از تلاش های فراوان موفق به کسب اجازه فرماندهان سپاه برای اعزام شد اما از آن جایی که تولد فرزند شهید نزدیک بود، فرمانده سپاه گیلان نام سجاد طاهری نیا را از کاروان اعزامی حذف کرد.🍃🌸
🍃🌸به نقل همسر شهید، وقتی سجاد از حذف نامش خبردار شد به شدت ناراحت شد و حتی با التماس و گریه و زاری همسر و سپس فرمانده اش را راضی کرد تا اعزامش به تاخیر نیفتد و در نهایت هم با همان کاروان راهی سرزمین شام شد.🍃🌸
🍃🌸شهید سجاد طاهری نیا در کنار سایر مدافعین حرم در شهر حلب حاضر شد و جان شیرینش را در دفاع از حرم بی بی زینب فدا کرد، سجاد طاهری نیا در مراسم تشییع شهید روح الله نوزاد به گونه ای غریب عزاداری می کرد و گویی حاجتش را با وساطت او از صاحب شهادت گرفت.🍃🌸
🍃🌸شهید سجاد طاهر نیا در پاییز ۹۴ به آرزویش رسید و در اولین روز آبان ماه مصادف با روز عاشورای حسینی در منطقه عملیاتی حلب، به دوستان شهیدش ملحق شد تا برای همیشه روزی خور خدای شهیدان باشد.🍃🌸
🍃🌸شهید سجاد احترام به پدر، مادر و بزرگترها را سرلوحه زندگیاش قرار داد؛ تا جایی که پدر شهید سجاد طاهرنیا بارها به این موضوع اشاره کرده است.🌸🍃
🍃🌸از سجاد طاهری نیا یک دختر و یک پسر به یادگار مانده است، پسرش ۲۰ روزه بود که خبر شهادت پدرش را آورده اند و تنها دیدار او با پدرش در روز مراسم تشییع شهید بود.🍃🌸
شادی روح شهدا صلوات 🌹
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
شهید سجاد طاهرنیا :🕊✨
یادتان باشد در تمامی مراحل زندگی، فقط توکل کنید به خدا و قناعت کنید و به هر چیزی که خدا به شما داده، راضی باشید.♥️
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سینه از غصه شرر می گیرد
غم از این خانه خبر می گیرد
روز وشب منتطرم بر گردی
دل ز هجر تو پدر می گیرد...
محمد حسین فرزند شهیدسجاد طاهرنیا
برای اولین و آخرین لحظه در کنار پدر خوابید تا بوی پدر را حس کند😔💔
🌷 یادشهدا و تسلی دل خانواده شهدا صلوات
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
『ویـــزا و گذر نامه که هر دو کاغـذ اند💔』
『بــرات اصلی را رقیــه امضــا میکــند🕊』
اللهم ارزقنا...
۳۵روز تا اربعین🏴
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
▪️آغاز پیادهروی اربعین در کشور عراق
🏴بیش از یک ماه مانده تا #اربعین حسینی نخستین گروه زائران عراقی، پیادهروی خود را از حوالی بندر فاو به سوی کربلا آغاز کردند
#اربعین_۱۴۰۲
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
عزیزان
اگر قصد سفر زیارتی اربعین را دارین جهت مطلع شدن از شرایط قرعه کشی کانال و ثبت نام به آیدی زیر پیام بدین لطفا 👇
@Mohebolhosainam
#پویش_زیارت_اربعین
21.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تَمام جنگ ها سَر همین
|حجاب|است ✋
اگرمےگویندآزادےقصدشان
این است ڪہ حجابتـ
را بردارند 🔹
جنگ امروز اسلحہ نمےخواهد
|چآدُر|مےخواھد 👌👌
🔴 اجتماع هزاران تن از مردم شیراز(عصرامروز) مقابل نارنجستان قوام در اعتراض به حمله وحشیانه اخیر به آمر به معروف
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
وصیت شهید اسماعیل زحمتکش که روی سنگ قبرش حک شده :
مسئله #حجاب را کوچک نشمارند و با بیحجابها اگر شد با زبان خوش، نشد به سختی جلوشان بایستند...
• آنوقت برخی میگویند شهدا برای حجاب نرفتند...
شهید اسماعیل زحمتکش 🌷🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_دوم بسم رب الشهداوالصدیقین🌷🌷🌷🌷 سلام من بازهم آمدم..منِ حقیرِناچیز
#دلنوشته
#صبرانه_ای_از_عشق
#قسمت_سوم
سلام ونور..دست مبارکتان به سمت نور همیشه راهی باشد..اگر لذت بردید از این قلم زدن ِ حقیرِ ناچیز؛همین اول بسم الله؛صلواتی نثارآقاوتعجیل درفرجش کنیم به نیابت از شهدا؛عرفا؛صلحاواهل قبور..🌷🌷🌷🌷 الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷چمدان بزرگی مُهیّا شد ومن یک عروسک نقلی برداشتم به مادرم دادم که بگذارد توی چمدان؛کاش نمیدادم؛انگار برای پدر و مادرم روضه خوانده بودم😭آخر عروسکم آنهارا یاد دردانه ی بی بی انداخته بود!همان دخترکی که نازش بسیارخریدار داشت..اما....امان از اسارت....بیااصلا فکرکنیم اگر عروسک نمی آوردم بهترنبود؟مادرم با هق هق گفت:سکینه جون لطف کن عروسکت رو بذار توی کمدت ماجایی داریم میریم که ...دیگر نتوانست ادامه بدهد...باز هردو گریه...من گیج بودم؟نمیفهمیدم چه کاری کرده ام که باعث ناراحتی شان شدم؟!درهمین افکارم میغلطیدم که تلفن خانه ی مابه صدا درآمد.دویدم گوشی راجواب بدهم!پدربزرگم بود؛خبرخوشی داشت وپدرم مانده بود بین دوراهی!اواز پدرم درخواست پول کرد برای خرید خانه وپدرم چون تازه خانه خریده بود وپس اندازش زیادنبود ناچارشد تصمیم سختی بگیرد و سفر سوریه را منتفی کند به آینده ومادرم حواله ی سفررابه یکی از خانم مجلسی هافروخت وبه نیت تعجیل درفرج وشادی دل بی بی ازخیرسفرگذشت. مادرم باجان ودل قبول کردو هردو با خدمت به پدر بزرگم معامله ی خوبی با خداکردند..درست روزی که باید میرفتیم تهران،فرودگاه!پرواز!سوریه!دمشق!بی بی جانمان زینب جانم!آه جانم رقیه!پول خرید خانه پدربزرگ جور شد ومن تنهاکسی بودم که غمگین بودم انگار یک پر وبالی چیزی از من صلب شده بود...همانجا نمک گیر اشکهای روضه شدم...همانجا شروع شد که مادرم خانه را بیشتر محل روضه میکردو خودش راسرمست از یاد حَضَرات میکرد..من دوبرادر داشتم یکی خیلی بزرگتر ودیگری بامن شیربه شیربود..مریض شد وبعداز جواب کردن دکترها مادرم اوراروبه قبله کردو ازخستگی خوابش برد...او درخواب ندایی شنید:پاشو به بچه ت برس پاشو ماتنهات نمیذاریم...پاشووو این سربند رو ببند ...مادرم از خواب پرید باهق هق ...آخر برادرم شفاگرفته بود ومادرم میدانست که این معجزه فقط از دست اهل بیت است ولاغیر..داداش امیر من خوب شد.بیست ویک سال گذشت واو انقدر خوش قدوبالا وزیبابود که دل هر دختری را میبرد نجیب و کشتی گیرهم بود..تودل برو محجوب وخوش مشرب جوری که میفهمیدی اوزمینی نیست ویک شهد بهشتی در او جاری ست...هوای دخترهای محل راداشت واگر کسی چپ نگاهشان میکرد خوب از خجالتشان در می آمد..هیئتی هم بود و خادم خوبی هم بود...اما امان از دل زینب😭🥀
#ارسالی_شما
❌کپی به هیچ وجه جایز نیست ❌
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz